هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   3 کاربر مهمان





Re: شکنجه گاه جادوگران سفید
پیام زده شده در: ۱۴:۲۳ جمعه ۲۳ مرداد ۱۳۸۳
#62

استيو هالف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۵ یکشنبه ۷ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۰۷ چهارشنبه ۶ شهریور ۱۳۸۷
گروه:
کاربران عضو
پیام: 131
آفلاین
به نظر من هممون خلیم منگلیم عوضیم گاویم فلان خلیم
چون به هری پاتر علاقه داریم!!!!!!!!!



Re: شکنجه گاه جادوگران سفید
پیام زده شده در: ۱۴:۱۹ جمعه ۲۳ مرداد ۱۳۸۳
#61

الکسی فونتانا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۴۰ شنبه ۱۳ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۵۴ جمعه ۲۹ مهر ۱۴۰۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 85
آفلاین
چیه ....جوونیم میخوایم بازی کنیم
بعدم میشه بفرمایید چه کار میشه کرد به غیر از این بازیها(به قول خودتون)در هر صورت این جا جای این حرفا نیست



Re: شکنجه گاه جادوگران سفید
پیام زده شده در: ۱۲:۴۴ جمعه ۲۳ مرداد ۱۳۸۳
#60

مرلین (پیر دانا)old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۸ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۱:۲۹ چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1286 | خلاصه ها: 1
آفلاین
مرلين مي‌آد تو يه پلك مي‌زنه همه سياه پوستا و سفيد پوستاي سياه دل و طرفداران جبهه سياه پودر مي‌شن


امضا چی باشه خوبه؟!


Re: شکنجه گاه جادوگران سفید
پیام زده شده در: ۱۰:۰۶ جمعه ۲۳ مرداد ۱۳۸۳
#59

بلاتریکسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۱ پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۹:۴۵ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۲
از لیتل هنگلتون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 466
آفلاین
آموس عزیز...اگر شما ذره ای از روانشناسی مطلع بودید...این طور صحبت نمی کردید...و کاملا پیام ها منو که در عین خونسردی نوشته شده بود و خنده! به عصبانیت ربطش نمی دادی
این جور رفتار رو اگر کسی ذره ای روانشناسی بلد باشه..می تونه درک کنه
پس بهتره در مورد عصبانیت من نظر ندی...عصبانیت من این طوری نیست..اگر پیامی رو با عصبانیت بدم کاملا معلوم میشه...و تک تک پیام هایی که دادم توش هدفی داشتم..مخصوصا آخری...که گیلدی جونم هم می دونه.. که بسیار هم موثر بود...
پس لطفا الکی نگو من کی خوشحالم کی عصبانی!




Re: شکنجه گاه جادوگران سفید
پیام زده شده در: ۹:۵۹ جمعه ۲۳ مرداد ۱۳۸۳
#58

الکسی فونتانا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۴۰ شنبه ۱۳ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۵۴ جمعه ۲۹ مهر ۱۴۰۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 85
آفلاین
اسنیپ جان دستت درد نکنه تو باعث شدی ایده بعدی به ذهنم برسه پس منتظر باش چون مثله اینکه خیلی دوست داری سوسک بشی
در ضمن خواهشن دیگه چیزی از روانشناسی برای ما ننویس
خیلی جالبه که سیاها دقیقا نقطه قوت نوشته من را به عنوان نقطه ضعف بر میشمارن ...کاریم نمیشه کرد چون فعلا به نفعم هم هست که این کار را بکنی
چون عصبانیت بلاتریکس فروکش کرده دوباره میخوام دست به کار بشم
ایندفعه ما محفلی ها با هم جنگ را شروع میکنیم(خودتون استریوش کنید)



Re: شکنجه گاه جادوگران سفید
پیام زده شده در: ۰:۳۹ جمعه ۲۳ مرداد ۱۳۸۳
#57

آرتور ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲:۴۷ یکشنبه ۷ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۳:۱۵ شنبه ۱۴ خرداد ۱۳۸۴
از بارو_خانه ی ویزلی ها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 192
آفلاین
نقل قول:

اسنيپ نوشت
آرتور جان يادت باشه تو هم توى جمع بودى.
فقط چون قبلا حرفى بر عليه ما نزده بودى منم درباره تو سكوت كردم.

اخطار : در صورت ادامه اين روند مجبور مىشم يك patch براى نمايشنامه قبلى بنويسم , يس لطفا ديگه توى اين topic چيزى ننويس.

من طبق رول پلينگ رفتار كردم ديگه كار به اين چيزا ندارم نا سلامتي يكي از اعضاي محفلما


I come back


Re: شکنجه گاه جادوگران سفید
پیام زده شده در: ۲۱:۲۲ پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۳
#56

گیلدروی لاکهارتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۵۸ چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۴:۰۶ شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
گروه:
کاربران عضو
پیام: 594
آفلاین
گیلدروی که خیلی خوش تیپه از سوراخ خیابون میاد تو ( بیل که خودش جون عمش خوش تیپه، خوش تیپیه گیلدی رو میبینه، کم میاره، غش میکنه... حالا به سی چهل تا ماگلی هم که غش کردن کاری نداریم )
چشم آرتور میفته به یوزی هایی که دسته گیلدی بود... از سنگینی وزن ادرار رها میشه!
آرتور: (تریپ بامشادی) ای کاش لو نداده بودم که اسباب بازیه!
گیلدی: به...به... آرتور جان بابا... چه خبرا؟
آرتور: سلامتی لرد :pint: ( از مودی یاد گرفته لیوان کتابی میذاره تو جیبش )
گیلدی: میبینم که با پسرت در تاریکی شب قدم میزنی... الفیشیو! (بیل تبدیل به ماهی میشه)
آرتور: تنگیومناسببرایپسرمیو!( یه تنگ ماهی ظاهر میکنه، بیلو میندازه توش )
گیلدی: ماهیوبشوحالاکوسه ایو! (بیل کوسه میشه)
آرتور: تنگیوبشوحالادریایو! (تنگ بیل تبدیل به دریا میشه)
گیلدی:کوسه ایوبشوحالابیلیو! (کوسه هه دوباره تبدیل به خود بیل میشه)
بیل در آخرین لحظاتی که روی آب بود: کمک... کمک..شنا بلد نیستم!
آرتور: دریایوبشوحالاخیابونیو! (دریا دوباره تبدیل به خیابون میشه)
همه: (تریپ بامشادی)
آرتور: ای بابا.. پسرم... پس لباسات چی شدن؟
بیل: به باد رفتن!
گیلدی: بی جامه پارتی استاده دیگه؟



Re: شکنجه گاه جادوگران سفید
پیام زده شده در: ۱۹:۵۶ پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۳
#55

اسنيپ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۶ دوشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۳:۵۲ دوشنبه ۱۱ دی ۱۳۸۵
از dungeon
گروه:
کاربران عضو
پیام: 18
آفلاین
آرتور جان يادت باشه تو هم توى جمع بودى.
فقط چون قبلا حرفى بر عليه ما نزده بودى منم درباره تو سكوت كردم.

اخطار : در صورت ادامه اين روند مجبور مىشم يك patch براى نمايشنامه قبلى بنويسم , يس لطفا ديگه توى اين topic چيزى ننويس.


در صورتي كه تمايل داريد تئورى جذابى درباره حوادث كتابهاى 6 , 7 بخوانيد لطفا بهhttp://www.jadoogaran.org/modules/new ... php?topic_id=668&forum=29 مراجعه كنيد.


Re: شکنجه گاه جادوگران سفید
پیام زده شده در: ۱۹:۰۴ پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۳
#54

آرتور ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲:۴۷ یکشنبه ۷ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۳:۱۵ شنبه ۱۴ خرداد ۱۳۸۴
از بارو_خانه ی ویزلی ها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 192
آفلاین
هوا تاريك بود و آرتور و پسرش بيل خيابان تاريك را مي پيمودند
ناگهان صدايي برخاست
بلا:به به آرتور عزيز اين طرفا چه كار ميكني
رودي:تو حق نداري اين ورا پرسه بزني
بلا:به شكنجه گاه جادوگران سفيد خوش اومدي
بيل:گفتم چرا انقدر زشته
آرتور:اگه ميخوايد ما رو شكنجه كنيد پس اول بايد مبارزه كنيد
بلا:با تو ؟:lol2:
بيل:بله با ما
رودي:پس خودتون خواستيد اكپردينو روپلينو
بيل تبديل به يك موش ميشه
آرتور:شما مجبورم كرديد از اين وسيله استفاده كنم
آرتور يه مسلسل از جيبش در مياره
بلا:
رودي:بلا بريم؟
بلا:
آرتور: صبر كنيد اول پسرمو به حالت اولش برگردونيد بعد بريد وگرنه با اين وسيله سوراخ سوراختون ميكنم
رودي:آنتي اكپردينو روپلينو
بيل به حالت اولش برميگرده
بيل:رودي چرا خيس كردي
آرتور:بريد ديگه
تـــــــــــــــــق
رودي و بلا غيب ميشوند
آرتور:بيچاره ها فرق اسباب بازي و غير اسباب بازي رو نميدونن


I come back


Re: شکنجه گاه جادوگران سفید
پیام زده شده در: ۱۸:۵۸ پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۳
#53

اسنيپ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۶ دوشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۳:۵۲ دوشنبه ۱۱ دی ۱۳۸۵
از dungeon
گروه:
کاربران عضو
پیام: 18
آفلاین
آقاى آموس:
در مورد اولى متاسفانه اينقدر IQ شما در سطح يايينى قرار داره كه متوجه نشديد ID من اسنيپ نه اسنیپ.و من دارم حقيقت ذاتى اسنيپ رو به نمايش مىذارم نه اون چيزى كه شما دوست داريد .

به خودم زحمت نمىدم حرفهاى جناب گيلدروى رو (درباره اينكه شما به جاى سوت زدن به فكر ديوانه جلوه دادن طرف مقابل هستيد) تكرار كنم.

يكى از اشتباهات فاحش شما اشاره مكرر به كلمه روانشناسى و تاكيدتون به استفاده مكرر از قواعد اين رشته است.
اگر شما كمى و فقط كمى روانشناسى مىدونستيد , درك مىكرديد وقتى در يكى از يستهاتون مىفرماييد : " سفيدها هم زياد مالى نيستند." يعنى شما خسته شده ايد اينقدر در برابر انواع نوشته ها , ياسخهاى بىربط نوشته ايد و حاضريد با كوچكترين خواهش به جمع طرف مقابل ببيونديد. كه اين نشانه ضعف مفرط شماست.

در ضمن كم نوشتن شما ممكن است به دليل نداشتن حرفى براى گفتن باشد و نه به دليل زرنگى بيش از حدتان.

تكليف شب براى جناب آموس:
لطفا در ده خط دلايل ايجاد سويرمولتى يرسوناليسم در خود را شرح دهيد.


در صورتي كه تمايل داريد تئورى جذابى درباره حوادث كتابهاى 6 , 7 بخوانيد لطفا بهhttp://www.jadoogaran.org/modules/new ... php?topic_id=668&forum=29 مراجعه كنيد.







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.