اصلا من میرم سیاه میشم برای همیشه اون خوبن جنگ میکنن ما همش داریم دفاع میکنیم
دمه در خانه ردیل
سیریوس:وای اینجا چقدر خوفناکه!صد رحمت به آزکبان
دنگ دونگ دنگ دونگ
هوی صاحبخونه درو واز کن
در خود به خود بازمیشه
برم یا نرم برو اگه نرم کلاه میره سرم
قیججججججججججججججج
بلا :خوش آمدی
لوسیوس:من میدونستم تو آخر یه سیاه میشی چون تو خون اصیلی در رگهات جریان داره
سیریوس:مخلصم شرمنده نکنید
بلا:بیا بریم پیشه ولدی
ولدی:سلام سیسسسس
سیریوس:
بابا این خیلی زاقرته ابروهاش چپکی میزنه صداشم شبیه قیس قیس تو کارتون مگمگ دوستانه جای جمیز خالی اگه بود با هم تا صبح مسخره اش میکردیم
بلا:هیس این قاط داره الان میزنه نصفت میکنه
سیریوس:بابا آخه واقعا خنده دار فوت کنیم میشکنه
بلا:مگه چینیه
ولدی:خوب بیا جلو ببینمت!
سیریوس:
نکن بابا بیخیال شو دست سر میخوره بهم یه جوری میشم
ولدی:خوب شنیدم که از سفید بودن دیگه خوشت نمیاد
سیریوس دستشو میزاره رو شونه ولدمورت :آره بابا اصلا بی حال بودن جنگ منگ سرشون نمیشود
بلا(آروم از پشت سر ولدمورت):
دستتو وردار
ولدی:ایراد نداره بلا سیریش از خودمونه
سیریوس:بابا تو دیگه کی هستی از پشتم میبینی
ولدی:خوب دیگه رو بهت میدم پررو نشو دستتو از رو شونم وردار
بلا:
ولدی:خوب ببینم تو آزکبانم بودی؟؟
سیریوس:آره بابا 13 14 سالی بودم
ولدی:خوبه کی تورو انداخت تو آزکبان
سیریوس:دولوروس امبریج همون وزغ پیر خرفت شل ..
تق
بلا:
سیریوس:چرا میزنی به تو چه من به اون فحش دادم نه به تو بیمار
ولدی:خوب بلا سیریوس دوست جدیدمو ببر اتاق خوابشو نشون بده یه لباس مرگ خواریم بهش بده
تو اتاق سیریوس
سیریوس:
آخ جون مرگخواریم عالمی نداره که تکو تا نداره
...