هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۸:۵۷ دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۳
#49

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1223
آفلاین
کریچر: هرمیون تو نمی خواد نگران باشی من که نمی تونم مجلس رو و آرایشگاه رو ول کنم بگذار یکم بگذره موقعیتم که تحکیم شد اون موقع هر کار دلم بخواد میکنم
هرمیون: کریچر تو قول دادی اگر زیرش بزنی تو رو میندازه بیرون
کریچر: نه بابا من و سیریوس جوهریم
بعدش هم من زیرش نمی زنم
غذا رو که تو می پزی
بعضی وقتها هم از بیرون سفارش میدیم

نظافت هم که مانیا و هاگرید هستن

به پر و پای اون هم نمی پیچم
بیرون هم که نمی شه نرم اسیر که نگرفته
هرمیون


كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر


Re: محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۲:۲۳ یکشنبه ۲۰ دی ۱۳۸۳
#48

هرمون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۳ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 259
آفلاین
هرمیون خوشحال و خندون میره پیش کریچر
کریچر : چه فایده من باید کلی کار کنم اینجا تا بگذاره بمونم
هرمیون : نترس فکر اونجاشم کردم .. اینجا رو ببین بعد دفتر تهوع قسمت سیریوس را میاره : ببین این را امضا کرده اگه زیرش بزنه جوش های قرمز روی صورتش میزنه که نوشته : خائن ..
کریچر : ... اوه هرمیون تو دیگه کی هستی ؟


world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it


Re: مرکز فرماندهی محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۲:۲۱ یکشنبه ۲۰ دی ۱۳۸۳
#47

هرمون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۳ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 259
آفلاین
دو ساعت بعد ...
هرمیون در حالی که موش آبکشیده شده میاد تو
سیریوس و جیمز را میبینه که دارن شطرنج بازی میکنند
هرمیون : چرا منو تو سنت مانگو تنها گذاشتین با جارو فرار کردین ؟ فکر نکردین من چه جوری برگردم .. تو این بارون همه ی راه را پیاده اومدم ..
سیریوس بدون اینکه نگاه کنه : نه ! ششششش دارم بازی میکنم
هرمیون یک نگاه به صفحه شطرنج میندازه ... : باید اسبت را ببری به خونه ی e 6 .
سیریوس : میشه تو کارای من دخالت نکنی ؟
هرمیون : خوب خواستم کمک کرده باشم ...
جیمز : بابا سیریوس ولش کن بیا بازی تو بکن .
هرمیون میره یک گوشه دفتر تهومع شو در میاره که به کارای گروه برسه
سیریوس : ا تو چه طوری وزیرم را زدی؟
جیمز:
هرمیون : هووم گفتم که باید اسبتو میبردی به خونه ی e 4
سیریوس : چه ربطی داره ؟
هرمیون : ربطش اینه که اول باید اسبتو میزد . اینجوری وزیرت نجات پیدا میکرد
سیریوس : اوه .. هرمیون نظرم عوض شد ... بیا این ور ..
هرمیون : هووم خوب .. بعد یک اشاره میکنه به دفتر تهوع .
سیریوس : اون ؟ خوب نیا .. خودم ..بلدم بازی کنم .
---
پنج دقیقه بعد
جیمز : کیش و مات
سیریوس ماتش برده : نظرم عوض شد هرمیون .. چقدر باید بدم ؟ دو سیکل ؟ بیا ..
هرمیون : خوب حالا مشخصاتتو بنویس اینجا را امضا کن .. بعد دفتر ت.ه.و.ع را هل میده سمتش .
-----
اینجانب سیریوس بلک
بدین وسیله اعلام میدارم که از تمامی حقوق جن های خانیگی دفاع کنم و هرگز کاری که بر علیه آنها باشد انجام ندهم
امضا : سیریوس بلک
----
هرمیون یک نگاه به دفتر میکنه بعد با سیریوس دست میده : شما از این به بعد یکی از مایید آقای بلک
سیریوس :


world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it


Re: محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۱:۳۹ یکشنبه ۲۰ دی ۱۳۸۳
#46

فنریر گری بکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۰ یکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۲۳ دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۸
از شب تاريك
گروه:
کاربران عضو
پیام: 351
آفلاین
خوب میتونی بیا اما به یه شرط
کریچر:چه شرطی ؟؟
سیریوس:بزار یکم فک کنم اهان باید تو پر وپای من نپیچی بعدش غذاهای خوشمزه درست کنیاز خونه نری بیرون سیرویس یدونه میزنه پشت کریچر((حالا بدو برو تو اتاقت))
هرمیون:تو چقئر مهربونی سیریوس
سیریوس:خوب دیگه حالا لوس بازی در نیار


وقتي به دنيا مي آيم:سياهم
وقتي بزرگ مي شوم:سياهم
وقتي مريض مي شوم:سياهم
ولي تو
وقتي به دنيا مي آيي:صورتي هستي
وقتي بزرگ مي شوي:سفيد
وقتي مري


Re: مرکز فرماندهی محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۰:۵۹ یکشنبه ۲۰ دی ۱۳۸۳
#45

فنریر گری بکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۰ یکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۲۳ دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۸
از شب تاريك
گروه:
کاربران عضو
پیام: 351
آفلاین
سیریوس:ببین هرمیون او رو نخور
هرمیون: :pint: چرا؟
سیریوس:هیچی الان تمام بدنت باد میکنه اونو باید رو تاول می مالیدی
هرمیون:
جمیز:من الان زنگ میزنم بیمارستان سنت مانگو
هرمیون: :angel: :angel:
سیریوس:به آلبوس خبر بده که منم باهات میام میدونی که حیاتی
جمیز:باشه

*********بقیه در سنت مانگو ***********


ویرایش شده توسط سیریوس در تاریخ ۱۳۸۳/۱۰/۲۰ ۱۱:۰۰:۲۲

وقتي به دنيا مي آيم:سياهم
وقتي بزرگ مي شوم:سياهم
وقتي مريض مي شوم:سياهم
ولي تو
وقتي به دنيا مي آيي:صورتي هستي
وقتي بزرگ مي شوي:سفيد
وقتي مري


بدون نام
سیریوس: بابا منو اصلا راه نمیدن اون دنیا! میگن گذرنامه نداری!
جیمز: خودم برات میگیرم! من اینجا پارتی دارم!
سیریوس: پارتیت کیه؟ ریش مرلین؟ دمت گرم بگو منو برگردونه!
جیمز: این یه قلمو دیگه نمیشه!
سیریوس: چرا؟ خودیاری میدمها! 500 تا از ثوابهام مال تو!
جیمز: آخه اگه میشد که خودم برگشته بودم!
سیریوس: خب آخه من اقامت ندارم تو داری! من خودم اومدم قاچاقی!
جیمز: دیگه اگه خودت اومدی واسه چی میخوای بری؟
سیریوس: خوشم نیومد. تازه هری هم تنهاست. از وقتی من اومدم اینجا قاطی کرده!
جیمز: هری رو ول کن! بیا اینجا حالی میبریم! یه شیون آوارگان میزنیم تو بهشت همه رو فراری میدیم!
سیریوس: خوبه. بعد همش برا خودمون میشه! اما به نظر من جهنم بهتره. اونجا این کارا بهتر جواب میده. مردم استقبال میکنن!
جیمز: خب استقبال کنن که خوب نیست! باید یه کاری کنیم فرار کنن برن که همش مال خودمون بشه!
سیریوس: نه! ما باید آینده نگر باشیم. باید کسایی باشن که راهمونو ادامه بدن!
جیمز: خب بعدا ریموس هم میاد. تازه اینجا که دیگه نمیمیریم!
سیریوس: اومدیم و مردیم! اونوقت چه خاکی تو سرمون کنیم؟
جیمز: نمیمیریم بابا! اینجا زندگی جاودانه دیگه!
سیریوس: راست میگی؟ خالی نبندیها!
جیمز: نه بابا! تو که منو میشناسی! دروغ تو کارم نیست!!
سیریویس: اگه دروغ بگی خودم میکشمت!
جیمز: نمیتونی دیگه!
سیریوس: اه! اینجا کجاست؟ نه میتونی بکشی نه میتونی بمیری.
جیمز: آره والا منم هی همینو میگم. ولی این ریش مرلین میگه که اعتراض وارد نیست!
سیریوس: ببین یه صندوق انتقادات و پیشنهادات ته بهشت نرسیده به درخت حوا هست. برو اونجا انتقاد کن. اما بگم ریش مرلین باهاشون خودشو تمیز میکنه!
جیمز: آره بابا! خودم شنیدم داشت به مرلین میگفت اینو گذاشتم اینا دلشون خوش باشه!
ادامه داستان در برنامه آینده!
----
*** این نمایشنامه رو من و سیریوس اشتراکی نوشتیم!
----
یکی از بینندگان: بابا بقیه شو بدید ببینیم بالاخره این سیریوس گذرنامه اش رو گرفت یا نه!
یکی دیگر از بینندگان: چه غم انگیز بود! یعنی واقعا جیمز و سیریوس هر دوشون مردن؟
یک بیننده دیگر: خیلی رمانتیک بود! مخصوصا اونجا که گفت حوا!



بدون نام
جیمز: کرام حالا بدو دنبال من! عمرا پادزهرش رو بهت نمیدم! سیریوس اون پادزهر رو بیار خالی کن تو چاه مستراح!
-: اهم اهم!
جیمز: کی بود؟
-:اه!
جیمز: ا! تویی هرمیون؟ چرا گریه میکنی؟
هرمیون دستاشو میذاره رو چشمش و
جیمز: آها! تو هم به اون کاغذها دست زدی؟ خب متأسفم. کاری نمیتونم بکنم! تقصیر خودته! آدم که به هر چیزی دست نمیزنه! سیریوس ریختی پادزهر رو ؟
سیریوس: الان میریزم!
هرمیون: نه! شما این کارو با من نمیکنید!
جیمز: ها؟ نمیکنیم؟ نظر تو چیه سیریوس؟
هرمیون: نامردیه! من شما رو لو ندادم!
سیریوس: هوم! بد نمیگه ها! ولی نامردی حال میده!
یهو در باز میشه و ریموس میاد تو. ریموس: اینجا چه خبره؟ شما دارید چی کار میکنین؟ هرمیون چرا گریه میکنی؟
هرمیون سریع دستهاشو میبره پشتش!
جیمز:
سیریوس:
اما ریموس در آخرین لحظه دست هرمیونو میبینه! ریموس: دستات چی شده هرمیون؟ یه نگاه معنی دار به جیمز و سیریوس میکنه و میگه: کار شما دو تاست. آره؟
سیریوس: باز این اومد حالگیری کنه!
ریموس: چیزی گفتی؟
سیریوس: نه!
ریموس: خوبه! آچو پادزهر!
شیشه پادزهر از دست سیریوس بیرون میاد و میره تو دست ریموس. بیا هرمیون. دهنتو باز کن! یه قطره ش کافیه!
شما دو تا هم دیگه نبینم محصولات غارتگران رو رو جبهه خودمون امتحان کنیدها!
سیریوس و جیمز: یعنی رو سیاهها عیب نداره؟
ریموس: نه! اونا حقشونه! خب دیگه من باید برم. دامبلدور کارم داشت.

-----
هرمیون:
جیمز:
سیریوس:



Re: محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۸:۵۱ شنبه ۱۹ دی ۱۳۸۳
#42

هرمون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۳ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 259
آفلاین
هرمیون :بی احساس .. بی درام ... بی شکسپیر .. بی تراژدی
... تراژدیمو داغون کردی رفت ! ...
میخواستم ادامش بدم . منتظر بودم یکی بیاد ازش حمایت کنه .. زدی خرابش کردی ... ای بی ذوق و سلیقه ی شاعری .. نابودش کردی ..ای بی ... بی (..) بی ***

سیریوس: اه اه لوووووووووس ... جمش کن اونو

هرمیون : اگه جلوشو نگرفته بودی یک بار دیگه میکشتمت ..
سیریوس : مرسی!! اگه نخواهم بمیرم کی رو باید ببینم ؟
هرمیون : همین کارارو میکنین بچه مردم عقده ایی میشه .. من فردا پس فردا می خواهم برم تو جامعه باید یک تراژدی بلد باشم بنویسم یا نه ؟؟ همه استعدادامو کور کردی !!!
سیریوس : بابا چرا زور میگی ؟ من نمیخواهم بمیرم ! جیمز تو بیا به این بگو.
جیمز : نه بگذار بکشتت ... آخه من اون مردنتو ندیدم .. اون موقع مرده بودم
سیریوس : مااااااا


world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it


Re: محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۷:۵۷ شنبه ۱۹ دی ۱۳۸۳
#41

هرمون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۳ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 259
آفلاین
هرمیون که صدای کریچر و سیریوس را میشنوه با عجله میاد پایین .. یک نگاه عصبانی به سیریوس میندازه ... : چی شده ..؟ یکی توضیح بده
کریچر: ا هرمیون تو هم هستی ؟ این سیریوس نمیگذاره بیام تو
هرمیون چشماشو تنگ میکنه به سیریوس نگاه میکنه : تو نگذاشتی بیاد تو ؟
سیریوس: کی؟ چی؟ من؟ نه !! اصلا" .
کریچر : دروغ میگه خودش بود ..
هرمیون : تو خجالت نمیکشی؟ سر یک جن داد میزنی ؟ اونم حق داره بیاد تو این خونه . بیا کریچر بیا تو . خودم برات یک جای مناسب پیدا میکنم
همه :
هرمیون : مشکلی دارین ؟
همه : نه خانوم بد اخلاق
هرمیون دست کریچر را میگیره میبرتش طبقه ی بالا
سیریوس از اون پایین داد میزنه : هی هرمی .. هر چی من هیچی نمیگم ... اون حق نداره بره بالا ... آخرین لطفی که میتونم بهش بکنم کمد آشپزخونس
هرمیون توجه نمیکنه ... کریچر را میبره تو اتاق هریو ران ... کریچر نظرت راجع به اینجا چیه ؟
کریچر: وای هرمی مرسی
هرمیون : قابلی نداشت . پس وسایلت را بگذار
بعد میره پایین پیش سیریوس
هرمی: سیریوس میشه یک دقیقه بیای کارت دارم
سیریوس : باز دیگه میخوای چه خذعبلاتی سر هم کنی ..
هرمیون : خواهش میکنم یک دقیقه بیا
هرمیون و سیریوس میرند یک گوشه
هرمیون خیلی آروم میگه : سیریوس ... تو چه ط.ر دلت میاد با کریچر اینجوری رفتار کنی؟
سیریوس اخم میکنه : تمام اون مدت که من داشتم خونه را مرتب میکردم ..اون کاری غیر از خراب کاری نداشت ... وسایل خونه را دور از چشم من قایم میکرد ... اون یک جن خائنه ..ندیدی سال پیش چی کار کرد ؟ باعث شد هری ..
هرمیون حرف سیریوس را قطع میکنه : میدونم ... اما یک خورده سعی کن درکش کنی .. اون همه ی عمرش را با مادرت گذرونده , با ارزش های اون بزرگ شده ... بهش فرصت بده تا خودش را با شرایط حالا مطابقت بده ... خودت میدونی که چقدر الان ناراحته ! یک خورده بااش مهربون باش .
سیریوس : باشه .. باشه .. سعیم را میکنم
هرمیون : میدونستم ..
و میره
سیریوس دستاشو میکنه تو جیب رداش اخم میکنه تکیه میده به دیوار (تیریپ پکری) : فقط من اینجا باید مواظب رفتارم باشم . بقیه هر طور خواستند رفتار کنن . یک وقت برای کسی مهم نباشه که منم وجود دارم ها ..

---------------------------------------
نویسنده : چه قدر غم انگیز بود !!
بقیشم بنویسم ؟
خواننده ها : گوجه پرت کنین
نویسنده : گوجه ؟ نه !!!
نارگیل ؟؟؟ ماااااا نه خواهش میکنم نارگیل نه !!
همون گوجه خوبه ... یکی از اونا بخوره تو سرم .. داغون میشم .نه !!!


world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it


Re: محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۳:۵۹ شنبه ۱۹ دی ۱۳۸۳
#40

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1223
آفلاین
جیمز و سیریوس دارن با هم حرف می زنن و مانیا و هاگرید هم دارن با هم بازی میکنن که صدای در می یاد
جیمز: مانی اون در رو باز کن حتما لو پین
مانی میره و در رو باز میکنه
مانیا: مااااااااااااااااااا
جیمز: کیه
مانیا : چیزه اخه
جیمز: میگم کیه
مانیا: کریچره
سیریوس: خودم میکشمش پدرشو در می یارم
جیمز: نه سیریوس خودت رو کنترل کن
سیریوس : ولم کن
کریچر: سلام
جیمز: بچه پر رو خودم حالش رو میگیرم یک کاری میکنم از زندگی سیر بشه
سیریوس: نه جیمز خودت رو کنترل کن این قدر وول نزن
جیمز: ولم کن
کریچر: ای بابا چتونه شما
هاگرید : برای چی اومدی اینجا
کریچر: خودت برای چی اومدی اینجا اینجا خونه ی منه ها
سیریوس: برو بیون ببینم
کریچر: ای بابا قبل از این که جناب عالی به دنیا بیاین من اینجا زندگی میکردم و خانم بلک زندگی تو این خونه رو حق مسلم من قرار داده
سیریوس: بیخود اومدی اینجا
کریچر: همینه که هست
بعدشم من الان یک جن آزادم واسه خودم کار پیدا کردم
مانی: حالا تو همون آرایشگاه می موندی دیگه
کریچر: خسته شدم از بس تک و تنها اونجا موندم
جیمز: از الان بهت بگم دور و بر ما نمی پلکی
کریچر: فکر کردین من مثل شما الافم من الان کار میکنم و علاوه بر اون نمایندهی جن ها تو مجلس هم هستم
سیریوس: اه اه اه از جلوی چشمم دور شو
کریچر: من وسایلم رو تو یکی از اتاق های طبقه ی بالامیگذارم
کریچر به سمت پله ها میره و به این ترتیب کریچر وارد خونه ی اصلیش میشه


كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.