هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





بدون نام
اربااااااب!
ارباب من بعد کلی این در و اون در زدن فهمیدم که اسم و فامیلیمم مثل قیافم عجیب و غریبه! از آخر به اوله.

میشه به خاطر این کشف عظیم، این پستمو نقد کنید؟
ارباب امروز سرتون میدرخشه. شامپوتونو عوض کردین؟




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۶:۳۴ یکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۵

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
نقل قول:
ارباب میدونم نباس پشت سر هم درخواست نقد داد،لاکن اجازه دادین دیه!😶
نباس؟! دیه؟
ما اجازه دادیم؟ هر انسانی ممکنه اشتباه کنه. ولی ارباب نه! بنابراین اجازه دادیم دیگه. کاریش نمی شه کرد.


بررسی پست شماره 742 دژ مرگ، رودولف لسترنج:


نقل قول:
_چی شده؟کی برهنه اس؟

مرگخواران همگی پوکرفیس وار به رودولف خیره شدند...شاید رودولف تنها جادوگر تاریخ بود که میتوانست در حالی که بین شاخ های گاومیشی گیر کرده و میبایست منتظر حلول کردن یک روح درون او و سپس شکنجه شدنش شود،ناگهان با جمله ای به دنبال شخص برهنه ای بگردد!
دیالوگ ساده بود...و شاید حتی اونقدر تکراری که خواننده رو ناامید کنه! ولی توضیحات بعدش اون حالت تکراری رو کاملا از بین برده. خلق کردن یه صحنه جالب و جدید به همین سادگیه. کافیه کمی فکر کنیم! توضیحات شما خیلی ساده و در عین حال روشن و جالب بودن.


نقل قول:
_خودم دیدم...یکی توی پست قبل گفت چند ثانیه پیش برهنه بود!
_پابرهنه رودولف...پابرهنه!
رودولف کاری به اصل ماجرا نداره. کلا از مرحله پرته...و کل حواسش معطوف به همون کلمه برهنه شده. پس می بینیم که سوژه ها تموم نمی شن. تو هر موقعیت و داستان جدیدی، برای هر شخصیتی یه سوژه جدید وجود داره. کافیه حوصله، و البته کمی ذوق داشته باشیم و بگردیم و پیداشون کنیم.



نقل قول:
_اصلا فرضا روح درون رودولف حلول کرد...چجوری شکنجه اش کنیم؟
_قمه هاش رو جلو چشاشش بشکونیم؟
_یه کاری کنیم نتونه چشم چرونی کنه؟
_نذاریم غر بزنه؟
_یه کاری کنیم بخنده اصلا؟
_قلقلکش بدیم!
_ببندیم به تیر چراغ برق بگیم کوچه بغلی یه لشکر ساحره با کمالات دارن رد میشن!
پیشنهادا خوب بودن. بعضیاشون بهتر بودن. مثل آخری. متفاوت تر بود. ولی مثلا "نذاریم غر بزنه" مستقیم بود. ساده بود. این جوری می شه که پست داری " پستی و بلندی" می شه. یعنی یه جاش خوب می شه و یه جاش کمی ضعیف تر. اگه این قسمت های نسبتا ضعیف تر رو هم کمی تقویت کنیم، متفاوت تر بنویسیم، پستمون بهتر می شه.


نقل قول:
سریع اماده شو روح رو در تو فرو ببریم!

رودولف به نظر با جمله "اماده شو تا فرو ببریم" زیاد خوشحال نشد...برای او سوال بود که روح چگونه میتواند در بدن یک شخص فرو برود؟به احتمال زیاد باید از سوراخی وارد شود...اما از سوراخ گوش و یا سوران دماغ و یا سوراخ...
_رودولفِ منحرف!بیا از فکر و ذکر بیرون...روح رو با یه ورد میفرستن تو بدن یه انسان...نگران نباش!
این جاش می تونست خیلی بد باشه. خیلی سطح پایین! سَبُک!...ولی نشده. چون نویسنده می دونه چطوری بنویسه و کجا متوقف بشه. خوب بود.


یکی از بهترین کار هایی که انجام دادی این بود که درگیر سوژه نشدی...دگیر رودولف شدی! این که تو همچین موقعیتی رودولف چیکار می کنه. به چی فکر می کنه. این تمرکز درست بود. و جالب تر از اصل سوژه بود. اگه همه سوژه ها رو همین جوری پیش ببریم داستان ها سریع تموم نمی شن. سریع مصرف نمی شن. هر داستانی جزئیاتی داره. مهم اینه که به اونا توجه کنیم. این که شخصیت ما تو این داستان چه کار جالبی می تونه انجام بده. و اگه شخصیت ما نمی تونه، کدوم شخصیت می تونه؟ کدوم شخصیت این جا جالب و جذاب می شه. تو پست های خیلی قدیمی سایت، سوژه و داستان مشخصی وجود نداشت. همه با توجه به موقعیت و بیشتر از اون، شخصیت ها می نوشتن.
داشتن یه داستان مشخص خوبه. اصل و چارچوب کار رو تعیین می کنه. ولی نقشش باید در همین حد بمونه. تمرکز باید روی شخصیت ها باشه. و اتفاق هایی که می تونن رقم بزنن.


من می تونم یک چهارم پست شما رو حذف کنم...چیزی ازش کم نشه و کیفیتش بره بالا! پست های شما قسمت های "سیاهی لشکری" دارن. قسمت هایی که نقش خاصی ندارن. فقط هستن! ولی باعث می شن نقش های قوی کم رنگ تر بشه. اینا قسمت های طولانی ای نیستن. مثلا یه جمله از یه پاراگرافه! موقع نوشتن سعی نکن! بذار خودش بیاد!
من گاهی یکی دو ساعت برای یه پست وقت می ذارم...و کسی اهمیتی بهش نمی ده.
گاهی در عرض ده دقیقه یه پست می زنم. یکی میاد می گه چقدر خوب بود.
شاید دلیلش همین باشه. که برای پست ده دقیقه ای فکر نمی کنم. سعی نمی کنم. خودش میاد! جمله ها و موقعیت ها خودبخود خلق می شن.
شاید راه درست همین باشه.
برای پست های ادامه دار به نظر من ذهن باید جرقه بزنه. سوژه ها رو که می خونیم، یه جایی باید احساس کنیم می خواییم اینو ادامه بدیم. می تونیم ادامه بدیم.
ولی برای پست هایی مثل دوئل که احتیاج به فکر دارن باید فکر کنیم. قبل از نوشتن. تا این که اون جرقه برای پیدا شدن ایده، زده بشه. ولی موقع نوشتن باز باید سریع بنویسیم. اجازه بدیم کلمات خودشون راهشونو پیدا کنن و بیان بیرون(البته بجز اصلاحات جزئی که بعدا باید بخونیم و انجام بدیم.)


رودولف داستان شما خیلی خوب بود. این نکته امیدوار کننده ایه که بهمون می گه رودولف تموم نشده! این خیلی خوبه.


برو!


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۵/۸/۳۰ ۱۶:۴۱:۱۸



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۵۳ شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۵

مرگخواران

رودولف لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۷ شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۰:۲۴ یکشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۰
از مودم مرگ من در زندگیست... چون رهم زین زندگی پایندگیست!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
مرگخوار
پیام: 1272
آفلاین
ارباب میدونم نباس پشت سر هم درخواست نقد داد،لاکن اجازه دادین دیه!😶

اینه!😶




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۳۵ سه شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۵

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 411 باشگاه دوئل، رودولف لسترنج:


نقل قول:
مرگم و دلایلش رو نقد و بررسی میکنید؟
مرگت که خوبه...ما از مرگت استقبال می کنیم...دلایلش...
موقع نقد پست ها، ایرادی که بیشتر از بقیه باهاش مواجه می شم "معمولی بودن" هست. که در واقع ایراد نیست. ولی چیزیه که باعث می شه نتونیم بریم جلو...نتونیم از بقیه متمایز بشیم و نتونیم دوئل رو ببریم!


اگه به اعضای سایت بگی رودولف، در مقابل بهت می گن ساحره!
این سوژه داده می شه و قراره رودولف دربارش بنویسه. ساحره بودن اون ماگل اولین چیزیه که به ذهن همه می رسه. برای همین موقع انتخاب سوژه یک هیچ عقب، بازی رو شروع کردی.
در جبران این انتخاب معمولی، باید یک حرکت غیر معمول در سوژه انجام بگیره.
حضور ماگلی که کسی از ماگل بودنش اطلاعی نداره و رودولف، برخلاف همیشه می خواد اون هر چه زودتر اون مکان رو ترک کنه، اتفاق غیر معمولیه. ولی اونقدر کم و ناقص بهش پرداخته شده که قدرت بالا کشیدن پست رو نداره.



نقل قول:
_نه..ولش کن...ببین باکمالات عزیز،این آدرس خونه منه،خوشحال میشم امشب بیای...یه مگس دارم حرف میزنه!
پست معمولا روی یه خط مستقیم حرکت می کنه...با یه دیالوگ، جمله، نکته، یا توصیف خوب، بالا می ره. یه مدت بالا می مونه و دوباره میاد پایین. اونجا احتیاج به یه بالا برنده جدید داره. وگرنه روی همون خط مستقیم جلو می ره و خسته کننده می شه.
این جا دیالوگ ساده "یه مگس دارم حرف می زنه" اونقد به جا و غیر منتظره گفت شده که تاثیر خیلی مثبتی روی این قسمت گذاشته. همین یه جمله سنجیده و به جا، نقش همون بالا برنده رو بازی کرده. بعد از اون، دوباره احتیاج به یه ضربه دیگه دارین که پست بالا بمونه.


نقل قول:
رودولف که در دکه دربانی خود نشسته و در خواب عمیقی فرو رفته بود،با برخورد امواج صوتی ای که برآمده از حنجره یک موجود مونث به گوشش که او را مخاطب قرار داده بود،طوری از خواب برخواست که انگار اصلا نخوابیده بود!
این قسمت جالبه. ولی اونقدر طولانی و پیچیده شده که معنی شو گم می کنه. می شه اینا رو کمی ساده تر نوشت که به هدفشون هم برسن. مثلا:

رودولف که در دکه دربانی خود نشسته و در خواب عمیقی فرو رفته بود، طوری از خواب برخواست که انگار اصلا نخوابیده بود! چرا که امواج صوتی ای که به گوشش برخورد کرده بود و او را مخاطب قرار می داد، برآمده از حنجره یک موجود مونث بود!


نقل قول:
رودولف تا به حال با این موقعیت مواجه نشده بود...او تقریبا به هر ساحره ای که دیده بود آدرس خانه ریدل و یا شماره جغدش را میداد تا با او در ارتباط باشند...ولی هیچکدام تاکنون این کار را نکرده بودند...و به همین خاطر بود که رودولف به آن ماگل آدرس داده بود...او توقع نداشت که آن زن به آنجا بیاید...اما حالا آمده بود،و اگر لرد میفهمید که رودولف مقر مرگخواران را به یک ماگل لو داده،مطمئنا خوشحال نمیشد!
این عادت سه نقطه هنوز ترک نشده؟!
رودولف تا به حال با این موقعیت مواجه نشده بود!
او تقریبا به هر ساحره ای که دیده بود آدرس خانه ریدل و یا شماره جغدش را میداد تا با او در ارتباط باشند...ولی هیچکدام تاکنون این کار را نکرده بودند. به همین خاطر بود که رودولف به آن ماگل آدرس داده بود.
او توقع نداشت که آن زن به آنجا بیاید...اما حالا آمده بود،و اگر لرد میفهمید که رودولف مقر مرگخواران را به یک ماگل لو داده،مطمئنا خوشحال نمیشد!



نقل قول:
_خب چیه؟! الان هم بیا بریم داخل،میخوام یه هوا نشنون بدم که شنل میپوشه!
این دیالوگ هم خیلی خوب بود.
ولی سوژه چی بود؟ این که ماگل بیاد چیزای جادویی ببینه...و اینا سعی کنن همه چیز رو براش توجیه کنن.
رودولف این کار رو کرده. با حقه ساده ای به اسم هالووین! شما با دست خودت سوژه ها رو پس زدی! جلوشونو گرفتی. چون همه چیز با همین یه کلمه قابل توجیه شده. مثل این که هر چی دوست داریم بنویسیم و آخرش بگیم همش خواب بود. همش توجیه می شه.


یه اشکال اساسی پست شما این بود که خودتو خیلی محدود کرده بودی. این ماگل خیلی چیزا می تونست ببینه. سوژه های زیادی می شد پیدا کرد. شما تو چارچوب خانه ریدل موندی. اونم در شب هالووین که تقریبا هیچ صحنه ای کسی رو متعجب نمی کنه.


نقل قول:
_این همون کسیه که باید خونه رو تمیز کنه؟خب بدش به من رودولف،باید ببرمش آشپزخونه،کلی ظرف نشسته داریم!
تمیز کردن خونه ایده خوبی بود...ولی کمکی به ایده اصلی نمی کرد. خودشو به داستان تحمیل کرده بود. یه سوژه مستقل خوب بود. اصل داستان می دونی کجا بود؟ این قسمت:
نقل قول:
رودولف در یک ساعت گذشته،صد بار مرده و زنده شده بود...مرگخواران هر کدام به سراغ آن زن رفته و به او کارهایی محول میکردند...و تنها شانس باعث شده بود که مرگخواران نپرسیده بودند که "چرا از جادو استفاده نمیکنه؟"...حداقل تاکنون!
و البته تلاش رودولف برای انکه آن زن جادو کردن مرگخواران را نبیند و همان معدود چیزهایی را که دیده بود به هالووین بودن ربط دهد!
چیزی که باید دربارش می نوشتی این قسمت بود! که با توضیح سریع و کلی ازش رد شدی.


نقل قول:
_قصد داریم تا عضو جدید رو وارد حقله مرگخوارانمون بکنیم...ولی از توانایی اون شخص اطلاع نداشتیم...به همین به اون گفتم اینجا بیاد تا شما مورد بررسی قرارش بدین...همین شخصی که امروز برای تمیز کردن خانه اینجا امده بود...حالا به ما بگوییدوظایفش رو چگونه انجام داد؟
عجیب و غریب ترین قسمت ماجرا همین دیالوگ بود.
از هر طرف که نگاه کنیم غیر قابل قبوله. لرد بخواد یکی رو مرگخوار کنه و برای پی بردن به توانایی هاش همچین وظیفه ای بهش محول کنه.
بهتر بود می گفتی قصد داره خدمتکاری برای کارهای خونه استخدام کنه.


نقل قول:
_ارباب خیلی بده،افتضاحه،بده،ضعیف،بده،ابتدای،بده،ارباب مرگخوارش نکنید،ارباب بذارین بره از این خونهفارباب اصلا بذارین من ببرم شکنجه اش کنم...ارباب!
دیالوگ رودولف و البته شکلکش خیلی خوب بود.


نقل قول:
طبیعتا رودولف با بد گویی از آن زن قصد داشت تا مانع حک علامت شوم بر دست اشتباهی که رودولف انجام داده بود،شود.

جمله نامفهوم نبود؟
ولی اگه مفهوم باشه هم به نظر من نباید داستان رو توضیح می دادی. خواننده خودش متوجه می شه. جمله یه کنایه ای داشت که اونم واضح نیست. می خواد بگه علامت شوم داره روی اشتباه رودولف حک می شه. ولی نامفهومه.


نقل قول:
به هر حال...هر چیزی یک اولین دارین



نقل قول:
به نظر میرسید وقت مرگخوار شدن اولین ماگل هم فرا رسیده بود!
به نظر من، جمله آخر، جاییه که خواننده رو برای ایده شما هیجان زده می کنه...ولی دیگه کمی دیر شده. چون وسط داستان اونقدر به جاده های خاکی زدیم که نتونستیم از زیبایی مسیر لذت ببریم.


این رودولف مستاصل و درمانده، تصویر خیلی خوبی بود. دیالوگ ها خوب بودن. طنز خوب بود. ایده اصلی داستان خوب بود. ولی با توجه به جزئیات، همه اینا با هم نتونستن خیلی خوب باشن.


برو زنده شو برگرد. جسدت به درد ما نمی خوره.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۴۵ یکشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۵

مرگخواران

رودولف لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۷ شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۰:۲۴ یکشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۰
از مودم مرگ من در زندگیست... چون رهم زین زندگی پایندگیست!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
مرگخوار
پیام: 1272
آفلاین
مُردم ارباب!
مرگم و دلایلش رو نقد و بررسی میکنید؟
ایناهاش!




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۵۰ سه شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۵

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
میوکی


نقل قول:
سلام ارباب

میشه ارباب صداتون کنم؟ میشــه؟میشـــه؟میشــــه؟
چی بگم با این همه ذوق و شوق! می شه!


نقل قول:
خیلی باید فعالیت کنم تا بتونم درخواست مرگخوار شدن بدم؟
نه...اعضایی داشتیم که با یک پست هم تایید شدن. فعالیت رو در همون حد لازم دارم که بفهمم طرف با جو ایفای نقش و شکل فعالیت آشنا شده یا نه...و در چه سطحیه. اینو گاهی بایک پست می شه فهمید. گاهی با صد پست!
شما وضعیتتون مشخصه.
فقط شناسه دوم نداشته باشین! به همین رُکی و راستی گفتم اینو!


نقل قول:
قوانینو خوندم. میدونم نباید پشت سر هم درخواست نقد بدم ولی میشه تا وقتی راه بیفتم بیام اینجا؟
راه بیفتین؟!

فرض می کنیم خیلی تازه واردین و هنوز راه نیفتادین!

من معتقدم این کار نظر خواهیه، نه نقد. ولی اگه فکر می کنین براتون مفیده این کار رو انجام بدین.

...................

بررسی پست شماره 300، اتاق تسترال ها، میوکی سوجی:


طنز پست شما خیلی ریزه! و خیلی ساده...طوری که گم می شه. این گم شدن، اون گم شدن بد نیست. یعنی ناپدید نمی شه. مخفی می شه. خواننده می خونه...می خنده. ولی تو اون لحظه متوجه نمی شه که دقیقا به چی خندیده. این کار مهارت می خواد. شما خوب انجامش می دین. اشکال نمی شه گفت...ولی می شه بهترش کرد. می شه قوی ترش کرد. جمله هایی که حاوی این نوع طنز هستن کوتاهن. به نظر من می تونن طولانی تر بشن. که خواننده بیشتر گیج بشه! که چه اتفاقی افتاد؟ این جا به دلیل کوتاه بودن جمله ها، اون طنز مخفی رو می تونه کشف کنه. توضیحاتتونو می تونین کمی مفصل تر بنویسین. چون طنزش اونقدر خوب هست که کشش طولانی تر شدن رو داشته باشه.
شما کلا در رسوندن منظورتون خیلی راحت هستین. دیالوگ ها و شکلک ها و توضیحات هر چند از یکی دو کلمه تشکیل شده باشن، منظور شما رو به خوبی می رسونن. ولی همون طور که گفتم می تونن طولانی تر بشن. می تونن کمی خواننده رو به بازی بگیرن.


نقل قول:
تسترال تلاش کرد برای تمرکز سم هاشو بالا بیاره و به شقیقه هاش برسونه. بعد از دقایقی تلاش بی فرجام، دوباره سمش رو به حالت اول برگردوند.

نقل قول:
دو طرف رداشو با دست گرفت و خرامان خرامان به سمت اتاق لرد حرکت کرد.
صحنه های ساده و گذرایی که توصیف می کنین خیلی خوب و قوی هستن. سعی نکنین خنده دار ترشون کنین! می تونین بیشتر بنویسین. می تونین جلو تر برین. ولی از این سادگی درشون نیارین. چون ارزششون به همینه که طوری نوشتین که انگار این صحنه ها خیلی عادی و معمولی هستن. اگه اون حالت رو از دست بدن بی مزه می شن.


نقل قول:
کراب ناخن های مانیکور شده اش رو جوید.
اشاره شما به ویژگی های شخصیت غیر مستقیمه. این یکی از چیزاییه که خیلیا باهاش مشکل دارن و برای منم سخته که درست توضیح بدم که منظورم از "غیر مستقیم بنویسین" چیه... همیشه می گم با توجه به موقعیت، از ویژگی شخصیت استفاده کنین. در این جمله کوتاه، هدف جویدن ناخن بود...هدف نشون دادن ترس کراب بود. و با توجه به موقعیت، به مانیکور شده بودن ناخن های کراب اشاره کردین که خیلی خوب بود.


نقل قول:
لرد زاویه ی چوب دستیشو با آینه تنظیم کرد و گفت:
_ میخواستی وسط تمرین کردن ما مثل تسترال نپری تو! حالا وایسا میخوام کروشیوی انعکاسی بهت بزنم.
کروشیوی انعکاسی خیلی خوب بود...شخصیت جنون آمیز و در عین حال طنز آلود لرد رو خوب نشون دادین.


نقل قول:
کراب با عشوه، چند بار پلک هاشو بر هم زد.
_ مامان بزرگتون دارن میان اینجا.
ایده خیلی خوبی بود...که مسئولیت اصلیش به عهده نفر بعد گذاشته شده. نفر بعد باید ظرفیت نهفته ایده رو ببینه و ازش استفاده کنه. این مادربزرگ ناشناس هر شخصیتی می تونه داشته باشه. و این "فرصت خلق کردن یه شخصیت جدید" برای شخصی که می خواد ادامه بده خیلی جذابه.


پست شما خوبه. طنزش خوبه. شخصیت ها خوبن. سوژه رو خیلی خوب پیش بردین. ولی حس می کنم همش همین نیست. حس می کنم کمی جلوی خودتونو گرفتین...دلیلش رو هم می تونم حدس بزنم...
به هر حال...
فکر می کنم کم کم این پتانسیل بیشتر آزاد می شه. هر چند به همین شکل هم کاملا قابل قبول و خوبه.


موفق باشید.




بدون نام
سلام ارباب

میشه ارباب صداتون کنم؟ میشــه؟میشـــه؟میشــــه؟

خیلی باید فعالیت کنم تا بتونم درخواست مرگخوار شدن بدم؟

میشه این نقد بشه؟
قوانینو خوندم. میدونم نباید پشت سر هم درخواست نقد بدم ولی میشه تا وقتی راه بیفتم بیام اینجا؟



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۵۵ جمعه ۱۴ آبان ۱۳۹۵

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
دراکو!

سلام.

نقل قول:
می خواسم بگم ارباب می شه .اینو نقد کنید
نه خب...نمی شه!

چرا نمی شه؟

چون این جا تاپیک نقد پست های انجمن خانه ریدله. و پستی که شما دادین تو این انجمن زده نشده.

کجا می شه؟

تو پیام شخصی!

در نتیجه با پیام شخصی براتون می فرستم نقدشو.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۲:۰۰ پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵

دراکو مالفویold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۲۹ پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۵
آخرین ورود:
۱۸:۵۴ یکشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۶
از کاخ مالفوی ها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 54
آفلاین
سلام و درود بسیار به ارباب ترین ارباب ها می خواسم بگم ارباب می شه .اینو نقد کنید ازتون ممنون میشم


مالفوی بودیم وقتی مالفوی بودن مد نبود!


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱:۵۱ سه شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۵

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
سلام بلوینا!


نقل قول:
حتی کوچکترین مشکلی هم بود به بنده بگین تا توی رول های بعدی بیشتر حواسمو جمع کنم و تا حد ممکن نکات رو رعایت کنم.(یعنی اینکه حالا چون تازه وارد هستم نخوره تو ذوقم و از این قبیل بحث ها ...نه!اصلا اتفاقا پیشرفت رو دوست دارم و نسبتا انتقاد پذیرم پس رحمی نکنید!)
هر چیزی رو که ببینم مطمئنا می گم. ولی نه با بی رحمی! نقد کردن آدابی داره! من هیچ وقت نمی تونم پست یه تازه وارد رو با پست یه باتجربه مقایسه کنم. معیارهای سنجش پست تازه وارد فرق می کنه. هیچ وقت فکر نکنین نقد تند و منفی یعنی نقد خوب. من الان می تونم دو هزار تا ایراد از پست شما بگیرم. ایراد های بی جا...بی فایده...ولی این باعث نمی شه نقد من نقد خوب باشه. نقد خوب یعنی نقاط ضعف و قوت رو با هم ببینیم و درست به نویسنده منتقل کنیم که اولی رو اصلاح و دومی رو تقویت کنه. باید درست راهنماییش کنیم.


بررسی پست شماره 125 افسانه لردولدمورت، بلوینا بلک:


شما پست دوم سوژه رو زدین...این کار، کار سختیه. سوژه ای داده شده و الان شما این مسئولیت رو به عهده گرفتین که سوژه رو به مسیرش هدایت کنین. تصمیم با شماست که این مسیر چه مسیری باشه.
تشخیص مسیر های خوب و حدس زدن این که کدوم راه به کجا می رسه، چیزیه که احتیاج به تجربه داره. این تجربه رو کم کم کسب می کنین.
الان این جا سوژه اینه که لرد به مرگخوارا اجازه داده شغل دومی داشته باشن.
یه راه اینه که اینا همه با هم یه کار رو انجام بدن...و راه دوم اینه که هر کدوم با توجه به استعدادها و علاقه خودشون برن دنبال یه شغلی.

کدوم راه سوژه بیشتری وارد داستان می کنه؟

مطمئنا دومی.

دومی ده ها سوژه داره. هر مرگخوار یه سوژه می شه و هر شغل یه داستان! برای همین در ادامه داستان به اون مسیر هدایت شده که هر شخصی بره دنبال شغل خودش.


نقل قول:
_نه تنها حقوقی در کار نیست بلکه باید خر حمالی هم بکنیم تازه نصف حقوقمونم تقدیم حضرت والا کنیم.
یه مرگخوار هیچ وقت در حضور مرگخوارای دیگه این جوری درباره لرد حرف نمی زنه.
سیاه و سفید هم نداره. یعنی نه سیاها و نه سفیدا نباید این جوری بنویسن.
جاهایی هست که نوشته های سیاها و سفیدا از هم متمایز می شه. یه چیزایی هست که جادوگرای سفید(محفلیا) می تونن بنویسن و مرگخوارا نه...و برعکس! ولی این یکی جزو اونا نبود. این کلا اشتباهه.
مرگخوارا می تونن از تصمیم ها و حرف ها و رفتار لرد ناراضی باشن. ولی این نارضایتی رو کمی غیر مستقیم تر باید نشون بدن. مثلا:
_نه تنها حقوقی در کار نیست بلکه باید خر حمالی هم بکنیم تازه نصف حقوقمونم تقدیم ارباب کنیم. ما خیلی خوشحالیم!

همون شکلک کافیه که نشون بده احساس مرگخوار و حرفش یکی نیست.


نقل قول:
_کروشیو ...هیچکس حق نداره رو حرف ارباب حرف بزنه همون که ایشون گفتن
این جاش خوب بود. برای بلاتریکس مهم نیست لرد درست می گه یا غلط! توی کتاب یه قسمتی بود که بلا با لرد موافق نبود. همون جایی که می گه به نظر من لرد اشتباه کرده. حتی در اون قسمت هم می بینیم که چقدر سخت این جمله رو به زبون میاره. در ایفای نقش که همه چی کمی پررنگ تر و اغراق آمیز تر نشون داده می شه، بلای ما می تونه متعصب تر باشه! و کلا درست و غلط براش فرقی نداشته باشه. به نظر بلا، لرد هر چی بگه درسته. فقط مواظب کروشیو باشین! یکی از جمله هایی که زیاد در نقد ها ازش استفاده می کنم اینه که "کروشیو فحش نیست!" ...مرگخوارا برای هر عصبانیت جزئی نمی تونن همدیگه رو شکنجه کنن. حتی لرد هم این کار رو نمی کنه.


نقل قول:
_وینکی جنِ مسلسل بکشه خووب؟
ارسینوس با لحن درمانده ایی گفت:
_مگه گریفندور چشه اقا؟! به این..
سیوروس به میان حرف ارسینوس پرید:
_چش نیست اعضاشه پره ویزلی پره کله زخمی پره خرخون...اصلا پنج امتیاز از گریفندور کم شد
شما از شخصیت ها خوب استفاده می کنین. ولی کمی زیادی این کار رو انجام می دین. لازم نیست در هر جمله و دیالوگ به ویژگی خاص اون شخصیت اشاره کنین. انتخاب کنین. یکی دو تا کافیه. دقت کنین که کدوم شخصیت برای سوژه شما مناسب تر و قابل استفاده تره.

از کلمه "سوژه" نباید زیاد استفاده کنین. این جا داستانی در جریانه. این جور کلمات خواننده رو از داستان جدا می کنه. حال و هوای داستان رو از بین می بره.


نقل قول:
_معجون سازی معجون سازی
_یه چیز غیر از معجون سازی هکتور !
_ معجون سازندگی معجون سازندگی
این دیالوگ ها خوب بودن. ساده و دلنشین!


درباره سوژه توضیح دادم...که به نظر من جدا شدن مرگخوارا سوژه ساز تر بود. ضمن فعالیت کم کم می تونین تشخیص بدین که با هر سوژه بهتره چیکار کنین.

دیالوگ هاتون کمی زیاد بودن. این مقدار خاصی نداره. فقط وقتی امکانش وجود داشته باشه که بعضی از دیالوگ ها حذف بشن و به کیفیت پست شما لطمه ای وارد نشه، می گم دیالوگ ها زیاد بودن...اضافی بودن! مثلا جایی که مورفین از انتهای سوژه حرف می زنه...لزومی نداشت واقعا. فایده ای هم نداشت.


نوشته ها خیلی پشت سر هم و بی فاصله نوشته شدن...این، خوندنش رو سخت می کنه. وقتی از شخصیتی به شخصیت دیگه می رین یا وقتی موضوعتون تموم می شه حتما یه فاصله ای بذارین.


شما سوژه رو درست پیش بردین. این جا منظورم مسیرش نیست. منظورم شکل نوشتن شماست. لرد به مرگخوارا دستوری می ده و مرگخوارا سرگرم مشورت درباره اون می شن...و پایان پست اونقدر باز هست که بشه مسیر رو عوض کرد. این یعنی کلیت کار شما درست بوده.
شخصیت ها رو می شناسین...مرحله بعدی اینه که وارد ریزه کاری ها بشین! یعنی از ویژگی هاشون استفاده های خلاقانه بکنین. هر شخصیتی تو هر سوژه ای ممکنه مفید تر باشه. همون شخصیت رو وارد کنین. روی همون تمرکز کنین.

پستتون ایراد زیادی نداره. می تونست خلاصه تر و از نظر ظاهری مرتب تر باشه. مسیرش هم اشتباه نیست، هر چند مسیر بهتری موجود باشه.

در حالت عادی ازتون می پرسیدم بلوینا کجاست؟ چرا ازش استفاده نکردین؟
ولی این جا قضیه بین مرگخوارا و لرده...و طبیعیه که بلوینا حضور نداشته باشه.


بنویسین...بیشتر بنویسین که روز به روز بهتر بشین.


موفق باشید.









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.