سلام بلوینا!
نقل قول:
حتی کوچکترین مشکلی هم بود به بنده بگین تا توی رول های بعدی بیشتر حواسمو جمع کنم و تا حد ممکن نکات رو رعایت کنم.(یعنی اینکه حالا چون تازه وارد هستم نخوره تو ذوقم و از این قبیل بحث ها ...نه!اصلا اتفاقا پیشرفت رو دوست دارم و نسبتا انتقاد پذیرم پس رحمی نکنید!)
هر چیزی رو که ببینم مطمئنا می گم. ولی نه با بی رحمی! نقد کردن آدابی داره! من هیچ وقت نمی تونم پست یه تازه وارد رو با پست یه باتجربه مقایسه کنم. معیارهای سنجش پست تازه وارد فرق می کنه. هیچ وقت فکر نکنین نقد تند و منفی یعنی نقد خوب. من الان می تونم دو هزار تا ایراد از پست شما بگیرم. ایراد های بی جا...بی فایده...ولی این باعث نمی شه نقد من نقد خوب باشه. نقد خوب یعنی نقاط ضعف و قوت رو با هم ببینیم و درست به نویسنده منتقل کنیم که اولی رو اصلاح و دومی رو تقویت کنه. باید درست راهنماییش کنیم.
بررسی
پست شماره 125 افسانه لردولدمورت، بلوینا بلک:
شما پست دوم سوژه رو زدین...این کار، کار سختیه. سوژه ای داده شده و الان شما این مسئولیت رو به عهده گرفتین که سوژه رو به مسیرش هدایت کنین. تصمیم با شماست که این مسیر چه مسیری باشه.
تشخیص مسیر های خوب و حدس زدن این که کدوم راه به کجا می رسه، چیزیه که احتیاج به تجربه داره. این تجربه رو کم کم کسب می کنین.
الان این جا سوژه اینه که لرد به مرگخوارا اجازه داده شغل دومی داشته باشن.
یه راه اینه که اینا همه با هم یه کار رو انجام بدن...و راه دوم اینه که هر کدوم با توجه به استعدادها و علاقه خودشون برن دنبال یه شغلی.
کدوم راه سوژه بیشتری وارد داستان می کنه؟
مطمئنا دومی.
دومی ده ها سوژه داره. هر مرگخوار یه سوژه می شه و هر شغل یه داستان! برای همین در ادامه داستان به اون مسیر هدایت شده که هر شخصی بره دنبال شغل خودش.
نقل قول:
_نه تنها حقوقی در کار نیست بلکه باید خر حمالی هم بکنیم تازه نصف حقوقمونم تقدیم حضرت والا کنیم.
یه مرگخوار هیچ وقت در حضور مرگخوارای دیگه این جوری درباره لرد حرف نمی زنه.
سیاه و سفید هم نداره. یعنی نه سیاها و نه سفیدا نباید این جوری بنویسن.
جاهایی هست که نوشته های سیاها و سفیدا از هم متمایز می شه. یه چیزایی هست که جادوگرای سفید(محفلیا) می تونن بنویسن و مرگخوارا نه...و برعکس! ولی این یکی جزو اونا نبود. این کلا اشتباهه.
مرگخوارا می تونن از تصمیم ها و حرف ها و رفتار لرد ناراضی باشن. ولی این نارضایتی رو کمی غیر مستقیم تر باید نشون بدن. مثلا:
_نه تنها حقوقی در کار نیست بلکه باید خر حمالی هم بکنیم تازه نصف حقوقمونم تقدیم ارباب کنیم. ما خیلی خوشحالیم! همون شکلک کافیه که نشون بده احساس مرگخوار و حرفش یکی نیست.
نقل قول:
_کروشیو ...هیچکس حق نداره رو حرف ارباب حرف بزنه همون که ایشون گفتن
این جاش خوب بود. برای بلاتریکس مهم نیست لرد درست می گه یا غلط! توی کتاب یه قسمتی بود که بلا با لرد موافق نبود. همون جایی که می گه به نظر من لرد اشتباه کرده. حتی در اون قسمت هم می بینیم که چقدر سخت این جمله رو به زبون میاره. در ایفای نقش که همه چی کمی پررنگ تر و اغراق آمیز تر نشون داده می شه، بلای ما می تونه متعصب تر باشه! و کلا درست و غلط براش فرقی نداشته باشه. به نظر بلا، لرد هر چی بگه درسته. فقط مواظب کروشیو باشین! یکی از جمله هایی که زیاد در نقد ها ازش استفاده می کنم اینه که "کروشیو فحش نیست!" ...مرگخوارا برای هر عصبانیت جزئی نمی تونن همدیگه رو شکنجه کنن. حتی لرد هم این کار رو نمی کنه.
نقل قول:
_وینکی جنِ مسلسل بکشه خووب؟
ارسینوس با لحن درمانده ایی گفت:
_مگه گریفندور چشه اقا؟! به این..
سیوروس به میان حرف ارسینوس پرید:
_چش نیست اعضاشه پره ویزلی پره کله زخمی پره خرخون...اصلا پنج امتیاز از گریفندور کم شد
شما از شخصیت ها خوب استفاده می کنین. ولی کمی زیادی این کار رو انجام می دین. لازم نیست در هر جمله و دیالوگ به ویژگی خاص اون شخصیت اشاره کنین. انتخاب کنین. یکی دو تا کافیه. دقت کنین که کدوم شخصیت برای سوژه شما مناسب تر و قابل استفاده تره.
از کلمه "سوژه" نباید زیاد استفاده کنین. این جا داستانی در جریانه. این جور کلمات خواننده رو از داستان جدا می کنه. حال و هوای داستان رو از بین می بره.
نقل قول:
_معجون سازی معجون سازی
_یه چیز غیر از معجون سازی هکتور !
_ معجون سازندگی معجون سازندگی
این دیالوگ ها خوب بودن. ساده و دلنشین!
درباره سوژه توضیح دادم...که به نظر من جدا شدن مرگخوارا سوژه ساز تر بود. ضمن فعالیت کم کم می تونین تشخیص بدین که با هر سوژه بهتره چیکار کنین.
دیالوگ هاتون کمی زیاد بودن. این مقدار خاصی نداره. فقط وقتی امکانش وجود داشته باشه که بعضی از دیالوگ ها حذف بشن و به کیفیت پست شما لطمه ای وارد نشه، می گم دیالوگ ها زیاد بودن...اضافی بودن! مثلا جایی که مورفین از انتهای سوژه حرف می زنه...لزومی نداشت واقعا. فایده ای هم نداشت.
نوشته ها خیلی پشت سر هم و بی فاصله نوشته شدن...این، خوندنش رو سخت می کنه. وقتی از شخصیتی به شخصیت دیگه می رین یا وقتی موضوعتون تموم می شه حتما یه فاصله ای بذارین.
شما سوژه رو درست پیش بردین. این جا منظورم مسیرش نیست. منظورم شکل نوشتن شماست. لرد به مرگخوارا دستوری می ده و مرگخوارا سرگرم مشورت درباره اون می شن...و پایان پست اونقدر باز هست که بشه مسیر رو عوض کرد. این یعنی کلیت کار شما درست بوده.
شخصیت ها رو می شناسین...مرحله بعدی اینه که وارد ریزه کاری ها بشین! یعنی از ویژگی هاشون استفاده های خلاقانه بکنین. هر شخصیتی تو هر سوژه ای ممکنه مفید تر باشه. همون شخصیت رو وارد کنین. روی همون تمرکز کنین.
پستتون ایراد زیادی نداره. می تونست خلاصه تر و از نظر ظاهری مرتب تر باشه. مسیرش هم اشتباه نیست، هر چند مسیر بهتری موجود باشه.
در حالت عادی ازتون می پرسیدم بلوینا کجاست؟ چرا ازش استفاده نکردین؟
ولی این جا قضیه بین مرگخوارا و لرده...و طبیعیه که بلوینا حضور نداشته باشه.
بنویسین...بیشتر بنویسین که روز به روز بهتر بشین.
موفق باشید.