هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۱:۰۶ پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۸۵

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
1-5 خط از اون کتابهايي که بالدارن پيدا کرد بنويسيد.(10 امتياز)

مرلين بزرگ ميفرمايند :
تا ده هزار سال ديگه دنيا از اين رو به اون رو ميشود . ديگر نژاد نجيب جادوگران از نژاد خون لجنيه مشنگها جدا شده که ترجيح ميدهند هميشه از دنياي مشنگ ها دور بمانند !

اي مردم عصر هجر ( زمان حاضر ) ! آگاه باشيد که در آينده اي نزديک سياهي و پستي همه جارو در برمگيرد . ابتدا آستکبار سالازار است که که مدتها بعد رخ ميدهد . بعد از اون سياهي مدتي ميخوابد به طوري که همه فکر ميکنند سياهي براي هميشه از اين کره خاکي رفته اما نرفته و همه آنها صددرصد بووووق خوردند !

بعد از گذشت تقريبا نهصد سال آستکبار لرد گرينوالد به وجود مي آيد که سرانجام خيلي سريع با وجود پشمکي چون آلبوس دامبلدور سرکوب ميگردد .

اما هنوز مدتي نگذشته که فردي غير ارزشي و مخوف به نام ارباب ولدي بر روي کار مي ايد . همگان ميپندارند که هري پاتر شخصي مخوف تنها کسي است که قادر به شکست ارباب ولدي است . اما همگان سخت در اشتباه به سر ميبرند .

اي مردم ارزشي زمان من ! آگاه باشيد که اون هري پاتر نيست که که ارباب ولدي رو شکست ميدهد . زيرا اون فرد برگزيده نيست . اون شخص کسي نيست جز کيريچر که پدر مادر او همان جيمز و ليلي ميباشند اما به دلايلي در هنگام تولد جاي کريچر با هري عوض شده و همگان ميپندارند که هري پسر برگزيده است .

اي مردم ! آگاه باشيد که اينجانب بنده ! مرلين کبير ! دارنده بلند ترين ريش مرلين نشان ! سازنده آفتابه هاي پمپي و اولين مخترع تيغ مرلين نشان از ده هزار سال قبل اينده رو به شما گفتم !

2-ايگور کارکاروف را در 5 خط تعريف کنيد(5 امتياز)

ايگور کارکاروف شخصي نيمه ارزشي با موي بلند و همچنين ريش بزي که از بس باهاش بازي کرده شبيه شاخ اژدها شده . اين شخص در حال حاضر ناظر تالار اسلي و دارنده عنوان بهترين نويسنده در بحث هاي هري پاتري هست .

شايد از مهمترين نشانه هاي اين موفقيت اين باشد که او يک اسليتريني اونم از نوع نجيبش ميباشد . چيزي که شايد هر جادوگري آرزوي رسيدن به ان را داشته باشد .

ايگور در گذشته :
او مدير سابق مدرسه جادوگر ارزشي دورمشترانگ بود اما وقتي که فهميد ارباب ولدي برگشته پا به فرار گذاشت و تا به امروز همه فکر ميکرديم که وي به مقام بلند بالاي هلاکت رسيده است . اما در يک عمليات فرهنگي ارزشي ايگور دوباره به جمع جادوگران بازگشته و فعاليت هاي خود را از سر گرفته .

رنگ چشم : سياه
رنگ مو : سياه
رنگ پوست : انقدر حموم نرفته سياه
رنگ لباس : چون مرگخواره سياه
ناخوناش : سياه !
ظاهر کلي : سياه ديگه چقدر گيرز ميدي
قد : اندازه ارباب تاريکي ها
وزن : يک پنجم گراوپي

3-اسم 4 تاريخ نويس ديگر(انگيليسي باشند)(5 امتياز)

الکس جکسون
مايکل اشنايدر
ژوپيتر اسميت
جوليا جونز

4-اگر تاريخ نويس بودين چه کاري انجام ميدادين؟(10 امتياز)

با اين فرض که من از بيست سالگي تاريخ نويس بودم .

من در سنين بيست تا بيست و پنج سالگي بين اقوام مختلف جادوگري ميرفتم و سعي ميکردم که چيزهايي که باعث تغيير آنها و تفاوت آنها در طول تاريخ شده رو پيدا کنم و در يک کتاب گردآوري کنم .

در سنين بيست و پنج سالگي تا سي سالگي به شهرهاي مختلف جادوگري ميرفتم و در مورد جنگهاي دنيايي جادوگري با هم تحقيق ميکردم و همچنين عللي که باعث و باني وقوع اين جنگها بوده و همه آنها رو به صورت يک کتاب در مياوردم .

در سنين سي تا سي و پنج سالگي به ميان اقوام جادوگر ميرفتم سعي ميکردم ببينم که خانواده ها از چه زماني تصميم گرفتند که بايد بچه هاشون براي درس خوندن به بيرون برن و کلا از کي اين فرهنگ جا افتاد و سعي ميکنم امار رو دراورده و ببينم در طول تاريخ چه چيزهايي باعث به وجود آمدن اين اعتقادات شده .

در سنين سي و پنج سالگي تا چهل سالگي به ميان اقوام جادوگر ميرفتم و تحقيق ميکردم که علم جادوگري در گذشت زمان چقدر متحول شده و چه چيزهايي باعث به وجود آمدن اين عوامل شده .

در سنين چهل تا چهل و پنج سالگي به ميان ملت جادوگر ميرفتم و در مورد خاندان و پايه گزاران اصليه هاگوارتز تحقيق ميکردم و اينکه آنها که بودند و چه شدند و الان چه ساني از نسل آنها باقي ماندند .

در سنين چهل پنج تا پنجاه سالگي به ميان ملت ارزشي جادوگران ميرفتم تا تحقيق کنم و ببيم از کي جادوگران تصميم گرفتند که کاملا از دنياي ماگلي جدا شوند و چه چيزي باعث اين موضوع شده است .

در سنين پنجاه تا پنجاه و پنج سالگي عمدتا در مورد جنگهاي بين جادوگران و ماگلها و علت وقوع اين جنگ ها تحقيق ميکردم و اينکه ببينم واقعا علل وقوع اين حوداث چي بوده . و آنگاه اطلاعات بدست آمده را در کتابي گردآوري ميکردم .

در سنين پنجاه و پنج سالگي تا شصت سالگي به ميان ملت جادوگر رفته تا ببينم دقيقا از کي جادوگران تصميم گرفتند که براي بعضي از کارها موجودات جادويي ديگر رو به خدمت بگيرند و همچنين جهش هاي موجودات جادويي در گذشت زمان رو مورد مطالعه قرار ميدادم .

در سنين شصت تا شصت و پنج سالگي به ميان ملت جادوگر رفته و در اين مورد تحقيق ميکنم که چه عواملي باعث شورش موجودات جادويي هوشمند بخصوص اجنه ها شده اونوقت اين اطلاعات رو در کتابي گردآوري نميکردم

در سنين شصت و پنج سالگي تا هفتاد سالگي ميرفتم در مورد مشکلات اصليه جادوگران در دوران حکومتشان بر اين کره خاکي تحقيق ميکردم و تمام اين اطلاعات رو به صورت کامل جمع آوري کرده و اطلاعاتمو در اختيار اقوام جادوگر گذاشته .

ديگه اگر عمري برامون باقي موند هم ميرم تحقيقاتي رو در مورد ارتباطات جادوگران ، گسترش شهرها و.... انجام ميدم اگرم نه که سوتي صفا




Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۱:۲۴ چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۸۵

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
جلسه ششم تاریخ جادوگری
ایگور با سرعت وارد کلاس میشه.با عصبانیت کیفش رو میکوبونه روی میز.
تق تق تق
ایگور:بفرمایید!
استرجس:به دلیل کوبوندن کیف رو روی میز 1000000 امتیاز از اسلی کم میشه.
ایگور:
گریفیندوریها:
ایگور بعد از چند دقیقه شروع میکنه به حرف زدن.
امروز درسمون تاریخنوسان بزرگ جهان بوده.
از این تاریخ نویسان میشه پدر من یعنی الفرد کارکاروف و 3 نفر دیگر که الان روی تخته ظاهر میشوند نام برد.
همه بچه ها تخته رو میبینند.
1-نیمودارا بالتکس:فردی فرانسوی که در سال 1876 به دنیا امد و 70 سال بعد در گذشت.این شخصیت که بسیاری از موضوعات تارخی رو کشف کرد کمک زیادی به بشریت جادویی انجام داد.
2-بالاتوران اونز:ایشان یکی از اولین تاریخنویسان هست که با دستگاهای اون موقع توانسته بود بسیاری از چیزهای تاریخی رو کشف کنه و کار تاریخ نوسان امروز را راحت تر کنه.
3-تورنتومالابار:ایشان هنوز زنده هستند.ولی متاسفانه در سنت مانگو خوابیده اند.زیرا به دلیل سن زیاد دیگر قادر به گرداندن زنگی خود نیستند و وزارت اجازه داده ایشون در انجا باشند.این خانم بسیار دانا بوده است.به طوری که از 3/4 مغزش استفاده میکرده.
4-بالدارن فوبیتوکو:مردی برزیلی که برای پیدا کردن غذا توانست غاری پیدا کند که نوشتهایی تاریخی از 10000 سال پیش وجود داشته.
تق تق تق
ایگور:دیگه کیه؟
استرجی وارد میشه.
استرجس:به دلیل اینکه شما گفتید سه تا ولی 4 تا دم گفتید 2000 امتیاز کم میشه و برای اینکه به من بی احترامی کردید گروه کلا در شرکت در مدرسه خلع میشه.
ایگور:
گریفیندوریها:
خب بچه ها تکالیف امروز که شامل 3 تکلیف سخت هست.
1-5 خط از اون کتابهایی که بالدارن پیدا کرد بنویسید.(10 امتیاز)
2-ایگور کارکاروف را در 5 خط تعریف کنید(5 امتیاز)
مقالات:
3-اسم 4 تاریخ نویس دیگر(انگیلیسی باشند)(5 امتیاز)
4-اگر تاریخ نویس بودین چه کاری انجام میدادین؟(10 امتیاز)
تق تق تق
ایگور:بله؟
استرجس:به دلیل اینکه گفتید 3 تکلیف ولی 4 تا دادید 3 سال محکوم به ازکابان میشوید.
دیوانه سازها وارد کلاس میشوند و ایگور را میبرند.
ایگور:اقا یک لحظه وایسا.
رو به بچه ها بلند میگه.از این به بعد باید عنوان تکالیف رو عوض کنید و بنویسید تکلیف درس تاریخ جادوگری.


ویرایش شده توسط ایگور کارکاروف در تاریخ ۱۳۸۵/۵/۱۱ ۱۱:۴۱:۰۳

بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۰:۳۶ چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۸۵

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
گریفیندور
چارلی ویزلی:
سوال 1 :5 امتیاز
سول 2 :4 امتیاز(من میخواستم از تیمهای جادوگری سایت هم بگی ولی با این حال خوب بود)
مقاله:(هوووم!خیلی بوقی که از کریچر پیوری کردی و جواب را همینجوری دادی)8امتیاز
جمع:17 امتیاز
---
اندرومیدا
سوال1 :7 امتیاز
سوال2 :(فقط اجاس به یک باززیکن بنده؟ )4 امتیاز
مقاله:(جالب بود.)12 امتیاز
جمع:23
---
دارن الیور فلامل
سوال1 :6 امتیاز
سوال2 :(اجاس رو چرا نگفتی؟)4 امتیاز
مقاله:(خوب بود)10 امتیاز
جمع:20 امتیاز
---
تدی اسنیپ
سوال1 :4 امتیاز
سوال2 :4 امتیاز(پس توضیحاتت کو؟)
مقاله:4 امتیاز(کوتاه،نا مشخص و ارزشی)
جمع:12 امتیاز
---
استرجس پادمور
سوال1 :7 امتیاز
سوال2 :3 امتیاز(ابتکار زدی حداقل 3 تا اسم طنز میگفتی)
مقاله:(خوب بود با اینکه کوتاه بود.)7 امتیاز
جمع:17 امتیاز
---
آمایکیوس
سوال1 :5 امتیاز
سوال2 :4 امتیاز(پس توضیحاتت کو؟)
مقاله:نداشتی!
جمعع:9 امتیاز
---
جسیکا پاتر
سوال1 :9 امتیاز(عالیی بود.مخصوصا تیکه اخرش)
سوال2 :4 امتیاز(پس توضیحاتت کو؟)
مقاله:جالب بود.10 امتیاز
جمع:23 امتیاز
---
پاتريشيا استيمپسن
سوال1 :5 امتیاز
سوال2 :4 امتیاز(پس توضیحاتت کو؟)
مقاله:7 امتیاز(بسیار ارزشی)
جمع:16 امتیاز
---
هدویگ:
سوال1 :10 امتیاز
سوال2 :4 امتیاز
مقاله:12 امتیاز
جمع:26 امتیاز
---
ارشام
سوال1 :6 امتیاز
سوال2 :(اسم تیم خودمون کوش؟)4 امتیاز
مقاله:ایده جالبی بود.10 امتیاز
جمع:20 امتیاز
==========================
==========================
اسلیترین:
بلیز زابینی:
سوال1 :9 امتیاز
سوال2 :5 امتیاز
مقاله:واقعا جالب بود.13 امتیاز
جمع:27 امتیاز
---
ایدی مالفوی:
سوال1 :8 امتیاز
سوال2 :4 امتیاز
مقاله:چاپلوسی و توضیحات خوبت 12 امتیاز
جمع:24 امتیاز
---
هوکی:
سوال1 :6 امتیاز
سوال2 :4 امتیاز
مقاله:(عالیی بود)13 امتیاز
جمع:23 امتیاز
---
مایکل آنجلو
سوال1 :6 امتیاز
سوال2 :3 امتیاز
مقاله:6 امتیاز
جمع:15 امتیاز
=========================
=========================
ریونکلا:
کریچر:
بوقی؟چرا 4 تا پست زدی؟
سوال1 :5 امتیاز
سوال2 :4 امتیاز
مقاله:9 امتیاز
جمع:18 امتیاز
---
مک بون پشمالو:
سوال1 :7 امتیاز
سوال2 :4 امتیاز
مقاله:نداشتی
جمع:11 امتیاز
---
اوریل:
سوال1 :7 امتیاز
سوال2 :4 امتیاز
مقاله:5 امتیاز
جمع:16 امتیاز
---
بینز:
سوال1 :6 امتیاز
سوال2 :4 امتیاز
مقاله:8 امتیاز
جمع:18 امتیاز
---
مادام رزمرتا:
سوال1 :7 امتیاز
سوال2 :3 امتیاز
مقاله:8 امتیاز
جمع:18 امتیاز
---
اکتاویوس پیر:
سوال1 :7 امتیاز
سوال2 :3 امتیاز
مقاله:4 امتیاز
جمع:14 امتیاز
---
انیتا دامبلدور:
سوال1 :7 امتیاز
سوال2 :3 امتیاز
مقاله:8 امتیاز
جمع:18 امتیاز
======================
======================
هافلپاف:
اناکین استبنز:
سوال1 :8 امتیاز
سوال2 :5 امتیاز
مقاله:7 امتیاز
جمع:20 امتیاز
---
ادوارد جک:
سوال1 :5 امتیاز
سوال2 :4 امتیاز
مقاله:4 امتیاز
جمع:13 امتیاز
---
دنیس:
سوال1 :6 امتیاز
سوال2 :3 امتیاز
مقاله:7 امتیاز
جمع:16 امتیاز
---
دورنت دایلیس:
سوال1 :7 امتیاز
سوال2 :4 امتیاز
مقاله:7 امتیاز
جمع:18 امتیاز
---
جرج بروان:
سوال1 :10 امتیاز
سوال2 :5 امتیاز
مقاله:10 امتیاز
جمع:15 امتیاز
======================
======================
مجموع امتیازات تمام گروه ها:
گریفیندور:183
اسلیترین:89
ریونکلا:113
هافلپاف:82


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۷:۵۸ چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۸۵

آرشام


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۵۹ چهارشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱:۱۸:۵۰ یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۲
از دهکده ی هاگزمید
گروه:
کاربران عضو
پیام: 418
آفلاین
1
هدی جانورنماییست بسیار خشن.بار ها با نوک تیز خود به شیکم مدیران و اعضا هجوم برده است.با همین کار توانست ناظر انجمن شود و با همین عمل هم رنک گرفت.این جغد هزاران چهره دارد که عبارتند از:بوف کور.عقاب.گنجشک.رود پر خروش و ...
پس از ناظر شدن هدویگ کلمه ی ناظر از خز بودن به فحش تبدیل شد و این موجبات خشم سایر ناظرین را به وجود اورد.
پایه ی هرگونه هماهنگی و مافیا بازی در سایت.جواتی خوش تیپ با پشت پر طلایی.نوک طلایی که وصفش در جهان مادی نگنجد.

2
اسم سه تیم باشگاهی:
ترنسیل باقالیا:همون تیمه که ی بازیکنشون منو مصدوم کرد.
فمن:یه مشت آبجی که من خیلی ازشون بدم میاد!.یه بازیکن هم دارن که اسمش سامانتاست.خیلی ارزشیه.همه ی این عزیزان ماشین اخرین سیستوم سوار میشن و مثل فرشته هستند!خلاصه حواست باشه عاشق نشی!

پارو داس:از مخوف ترین تیم های موجود در بازار.آیت مرگ اجاس!یه سالازار دارن که من هرچی ازش بگم کم گفتم.یه نفرشون هم با مرلین ما کل ریش میندازه و خلاصه ما با این تیم برو بیایی داریم!
حذم:مااااااا ......اینا رکورد رو زدند.اختلاف زمانی پست ها در بازی آخر کمتر از 10 دقیقه بود.اگر این طوره اینا هم کارشون مشکوکه .سرژ همه رو مینویسه و پخش میکنه(قابل توجه کریچر)

3
آرشام:آقا اجازه!
ایگور:بله
آرشام:بیا با هم بریم سفردبی دبی.
ایگور:هیس.اینجا کلاسه.گاراژ که نیست.بریم گاراژ بعد با هم آواز میخونیم.
هدی:نه آقا.همین الان بخونیم
آناکین:اره منم موافقم
و گوشکوب رو از جیبش بیرون آورد
دین .....دنگ....دونگ....
آناکین:الو...داش بلر بپر بیا اینجا.بیزامه پارتی داریم.
هدی:به توماس هم یه زنگ بزن
-الهی الهی الهی.الهی من بمیرم.بمیرم که شاید بیایی.دستاتو بگیریم.
ماشالله.
و این گونه شد که کلاس به بیژامه پارتی تبدیل گشت.


[url=http://www.jadoogaran.org//images/pictures/ketabe-Rael.zip]الوهیم مرا به


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۹:۱۳ سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۵

آنیتا دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۷ جمعه ۲۷ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۲۹ شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
از قدح اندیشه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1323
آفلاین
سوال اول:
هدويگ ملقب به هدي يكي از صاحبان سبك در عرصه‌ي ارزشي‌نويسي! كه به علت روابط پشت فروم با بعضي از مديران به سمت نظارت برگزيده شد!
خيلي ها معتقدند هدي همان هري است با 90 گرم سس مايونز اضافه (البته با همون قيمت) كه با ديدن ققي ققنوس دامبلدور براي افزايش و توسعه‌ي قدرت خود ايجاد شده!


سوال دوم:
تيم پاورآداس
تيم حذم تار كبود
تيم اجاس


سوال سوم:

14- (دوباره از شماره 3 شروع كنيد...)
4(جديد) - در صورت قهرمان شدن يك تيم باشگاهي ديگر تمام بازيكنان تيم مربوطه را بين آن دو تيم تقسيم كنيد
اين كار تا زمان بوقوع پيوستن معجزه‌اي ادامه پيدا مي‌كند!

و ادامه مي‌ده: هركسي ربط اين درس رو با تاريخ جادو فهميد 1500 امتياز كسب ميكنه


منوي مديريت، حافظ شما خواهد بود!
بازنشستگی!


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۶:۰۰ سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۵

هدویک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۵۷ شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۱ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶
از هر جا که کفتر میایَ!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 791
آفلاین
1- هدی چیست و چه کاری در سایت انجام میده.(10 امتیاز)

هدویگ ، با توجه به کتاب های هری پاتر ، جغدی است سفید ، خوشگل ، ماده ، باوفا و خوش هیکل که برای هری نامه می برد و می آورد.
اما....
هدویگ ، بدون توجه به کتاب های هری پاتر و با توجه به سایت جادوگران ، جغدی است سفید ، خوشگل ، نر ، با وفا ، خوش هیکل ، نوک طلا ، جیگر ، ارزشی ، با شورت ورزشی ، جادوگر ، کوییدیچ باز و خیلی با مرام که در هنگام گذر از جادوگران هر مکانی که ببیند را برای انجام کارهای بی تربیتی و با تربیتی!(منظور رول نویسی است) می گزیند و آنجا اثری از خود باقی می گذارد.چه اثر بی تربیتی و چه اثر با تربیتی!
همچنین هدویگ هر روز به اتاق ضروریات هاگوارتز سر می زند تا شاید کاری پیدا کند و حوصله سر رفته اش بیش از پیش سر نرود!
اما قسمتی وجود دارد به نام مطالب اشتراکی ، این جغد به این قسمت نیز سر می زند و فقط و فقط به در و دیوار این قسمت که در حال خاک خوردن است نگاه می کند.
از قابلیت های این جغد می توان "با نوک به اندرون شکم کسی رفتن ، به کریچر فحش دادن ، چوب دستی به دست گرفتن ، سوار چوب جارو شدن ، کوافل به نوک گرفتن ، چماغ به نوک گرفتن و ضربه محکم به بازدارنده زدن ، دروازه بانی کردن ، گرفتن اسنیچ توسط پرها ، بوقیدن به کلاسهای هاگوراتز ، بهترین عضو تازه وارد بودن ، بوقیدن به مدیران ، بوقیدن به تاپیکها ، بوقیدن به بوقی ها ، ارزشی کردن هر مکان در عرض سه سوت ، ورزشی کردن هر تاپیک در عرض دو سوت ، انجام اعمالی در راستای پاک شدن تاپیک در عرض یک سوت و پست زدن در تاپیک در عرض صفر سوت" را نام برد.
شخصیت این جغد طنز را در ذهن کوچک و بزرگ تداعی می کند.هر از گاهی تهمت هایی مبنی بر عدم جدی نویسی به این جغد زده می شود که این جغد همه را تکذیب و جدی نویسی را تکریم می کند.
مهارت خاصی در زمینه برگزار کردن مسابقات در این جغد دیده می شود که بی سابقه است.روزانه ، مسابقاتی برگزار می کند بس پرطرفدار.
زمزمه هایی هم شنیده می شد که این جغد زبانش در حد تیم ملی است و می خواهد عضو پاتروپدیا شود ، ولی گویا یه دلیل کمبود وقت و غولی به نام "کنکور" ، این جغد از زندگی ناامید شده و تنها امیدش به همسرش است تا او را در مشکلات زندگی یاری کند.
زمانی تصمیم دوستانش بر این بود که او را زن دهند تا شاید از بی مسئولیتی و ارزشی بازی دست بردارد ، ولی این جغد نپذیرفت.ولی چندی بعد درست همانند سریال نرگس ، در اختفای کامل زن گرفت.هیچکس از ماهیت ازدواج هدویگ خبر ندارد.شایعاتی مبنی بر اینکه هدویگ این وصلت را به صورت علنی در سایت اعلام خواهد کرد شنیده می شود.
زمانی بود که فعالیت این جغد در تالار خصوصی اش گریفیندور متمرکز شده بود.ولی بعد از اینکه از تالار ناامید شد و انگیزه اش از بین رفت ، به تمام سایت رو آورد و اینجا بود که جامعه جادوگری او را شناختند و ستاییدند و گاهی هم گوجه به سویش پرت کردند.
از فعالیتهای این جغد در عرصه کوییدیچ می توان به "کودتا کردن برای تعویض مسئول لیگ کوییدیچ ، ایجاد یکی از اولین تیمهای لیگ کوییدیچ ، نداشتن حتی یک برد با تیمش ، رها کردن تیم در وضعیتی بغرنج ، داوری ناجوانمردانه در کوییدیچ ، برخورد قاطعانه با مخالفان در کوییدیچ ، تلاش برای فعال سازی انجمن کوییدیچ ، راه رفتن روی مخ بینز و بلرویچ برای فعال سازی انجمن و زدن پستهای عصبانی کننده در آنسوی کوییدیچ" اشاره کرد.
درباره این جغد گفتنی ها زیاد است ولی مجال گفتن آنها نیست.
پس زت زیاد!

2- اسم 3 تیم باشگاهی کوییدیچ(5 امتیاز)

گریف یونایتد:تیمی متشکل از بازیکنان قهار و زرنگ گریفیندوری.این تیم در ابتدا خوب شروع کرد ، ولی به دلیل کنکور داشتن یکی از اعضای تیم و رفتن عضوی دیگر از سایت ، این تیم به نتایج مطلوبی دست پیدا نکرد و هدویگ ، کاپیتان این تیم ، از تیم جدا شد.بعد از این جدا شدن تیم از هم پاشید و اعضای آن جداگانه به تیمهای مختلف رفتند.

پوپیتر:این تیم در ابتدا با نام اسلیترین یونایتد و با کاپیتانی ماروولو گانت کار خود را آغاز کرد.در ابتدا این تیم برای همه کری می خواند و خود را قهرمان می خواند.ولی با بازی کردن یکی دو بازی معلوم شد که این تیم هم مانند گریف یونایتد مشکلات داخلی داشته.به همین دلیل کاپیتان این تیم هم دقیقا چند روز بعد از استعفای هدویگ ، استعفا داد و از تیم جدا شد.بعد از آن آنی مونی اسی کاپیتان این تیم شد و چون تیم انسجامی نداشت ، اولین بازی اش را با اختلاف زیادی باخت.سرنوشت این تیم هنوز معلوم نیست.

گروه فمن:این تیم هم بعد از تیمهای گریف یونایتد و پوپیتر تاسیس شد و کادر تیم متشکل از ساحره های مغرور و فمنیست می باشد.این تیم در ابتدا با مشورتی که بین کاپیتانهای دو تیم انجام شد ، با تیم گریف یونایتد بازی دوستانه ای انجام داد که با رقابتی نفس گیر ، نتیجه این بازی مساوی شد.بعد از این بازی این تیم در جام جهانی خیلی خوب کار کرد.به طوری که الان به دوره نیمه نهایی رسیده است و رقیبهای سرسختی مانند دراگون را پشت سر گذاشته است.نتیجه های این تیم تاثیر مستقیمی از کاپیتانی قوی و عالی آیدی مالفوی می گیرد.

3- ادامه کلاس من هرجور که دوست داشتید.(15 امتیاز)

ایگور صحبتشو تموم کرد و به بچه ها نگاه کرد تا ببینه که چقدر از حرفاش استفاده کردن.
ملت:
ایگور که دید هیچکس چیزی نفهمیده ، دوباره همون گزینه ها رو کپی پیست کرد و سعی کرد دوباره دنبال مطالب خوب و مناسبی برای کلاس بگرده و اونا رو هم کپی کنه.پس سریع رفت پشت کامپیوترش و یه پیج باز کرد که سرچ کنه.
بچه ها با همدیگه مشغول بودن و داشتن به این کارای ایگور می خندیدن!
ناگهان هدویگ دستشو بالا برو و گفت:
_ام....پرفسور...یه سوالی داشتم.
ایگور:بپرس.
هدویگ:شما این ها رو از کجا گیر میارید کپی می کنید؟
ایگور:من؟چی؟اینا رو کپی می کنم؟!همشو خودم می نویسم!
هدویگ:آخه جالبه همشو من یادم میاد یه جایی خوندم!
ایگور به سمت هدویگ می ره...سرشو می بره طرف گوش هدویگ تا در گوشش یه چیزی بگه:
_بین خودمون باشه...یه چند تاییشو کپی کردم...ولی از این به بعد متحول شدم!دیگه کپی نمی کنم!
هدویگ:ببینیم و تعریف کنیم!

================

آخرین تکلیفم تو هاگوراتز بود...امیدوارم خوب بوده باشه و نمره خوبی بگیره!




Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۴:۱۸ سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۵

پاتريشيا استيمپسن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۳۲ جمعه ۱۱ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۵:۵۴ جمعه ۱۴ تیر ۱۳۸۷
از there isn't any answer
گروه:
کاربران عضو
پیام: 157
آفلاین
1- هدي چيست و چه کاري در سايت انجام ميده.(10 امتياز)
من فكر مي كنم هدي مخفف هدويگ جغد سفيد رنگ هري پاتره البته توي سايتم ما يه هدويگ داريم كه شده بهتري عضو تازه وارد ميگم ها اصلا هدويگ تويه سايت چه ربطي به تاريخ جادوگري داره و البته هدويگ از نظر لغوي به معناي پناهگاه جنگي است البته نام يك شخص پرهيزگاري كه در آلمان درقرون 13و14 زندگي مي كرده نيز مي باشد
2-اسم 3 تيم باشگاهي کوييديچ(5 امتياز)
آجاس فمن پاورداس
3-ادامه کلاس من هرجور که دوست داشتيد.(15 امتياز)
پاتريشيا: پروفسور اجازه هست
پروفسور : خواهش ميكنم
پاتريشيا يه دفعه اي قش مي كنه همه بچه ها دورش جمع مي شن دوستش كه بغل دستي شم باشه مياد جلو يهو پاتريشيا مي زنه پشت گردنش دوستش ميزنه زير گريه همه مي گن دختره ديونه ولي پاتريشيا تكون نمي خوره مثل موقع هايي كه قش مي كنه پروفسور ميگه : نه بابا قش كرده لابد توي ضمير ناخدا آگاهش ديده داره به كسي ميزنه حالا محض اطمينان آب بريزيم روش ببينيم چي مي شه آبو ريختن روش پاتريشيا هي اينو ميگه : هي هي هوهو چه قدر سرده چيزي شده پروفسور؟ پروفسور:نه نه فقط بازم قش كرديد پاتريشيا : خوب به مباركي ميمنت قش كردم كه كردم به بقيه چه اييشش . كلاس تموم مي شه دوست پاتريشيا بهش مي گه: مي دوني وقتي قش كردي زدي تو گوشم پاتريشيا: نه اي واي ببخشيد دوسته: آره جونه خودت پاتريشيا : ببخشيد چيزي فرموديد دوسته: نه گفتم چيزي نيست خوب ديگه ولش كن دوستش مي ره پيش بقيه ي دخترا و باهاشون مشغول حرف زدن ميشه پاتريشيا اينو زير لب ميگه: خوب كردم خودمو زدم به قش خوبم كردم زدم پشت گردنت تا تو باشي ديگه سر كلاس پر منو بي اجازه بر نداري و وقتي نتو نستي يه سوالو جواب بدي پر من بندازي زير پاتو لهش كني بعدم با اون صداي مسخرت بگي ببخشيد فكر كردم پر خودم بود پاتريشيا : بلغم . صفرا . ايمپلايت. رود . فوضول . عقده اي


بودن يا نبودن مسئله اينست. آيا شرافتمندانه تر است كه ضمير انسان تير طالع شوم ر


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۳:۱۰ سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۵

اکتاویوس پیر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۴۰ پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۰:۴۸ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۵
از از یه جهنم دره ای میام دیگه!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 283
آفلاین
1- هدی چیست و چه کارهایی در سایت انجام میده. (10 امتیاز)

واالله تا اونجایی که من اطلاع دارم این هدویگ به درد هیچ کاری نمیخوره جز نمایش دادن.انقدر اومد تو سایت خودنمایی کرد تا بالاخره رنک بهترین عضو تازه وارد رو مال خودش کرد.فعلا هم که تو قسمت اتاق ضروریات ناظره.البته اونو گذاشتن اونجا تا با نگاه خوفی که داره مردمو بترسونه.چون اصلا تو انجمن اتاق ضروریات اون هیچ کاری نمیتونه انجام بده چون همش دو تا تاپیک باز داره که اوناهم به مدیران مربوط میشه.
بیچاره هدویگ!

2-اسم 3 تیم باشگاهی کوییدیچ(5 امتیاز)

فمن،اجاس،دراگون

3-ادامه کلاس من هر جور که دوست داشتید.(15 امتیاز)

پرفسور داشت همین جوری صحبت می کرد. تا بالاخره گفت:
و 15-کلاس تعطیل شد.میتونید برید.
بچه ها هم با خوشحالی از اینکه کلاس تموم شده از کلاس بیرون رفتن.


یک زن چیزی ج


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲:۵۳ سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۵

مادام رزمرتا old32


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۷ سه شنبه ۴ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۴:۴۳ چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۰
از سه دسته جارو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 180
آفلاین
1- هدی چیست و چه کاری در سایت انجام میده.(10 امتیاز)
هدی گیاهیست که در سواحل مدیترانه میروبد ،در دوران نوپایی از گوشت های رهگذران استفاده کرده و رشد میکند. به همین دلیل رگهای گیاهیش ( تیریپ غضروف) کم کم سفت میشه و میشه گوشت و برگ ها هم کم کم جون میگیرند و میشند پر.
این گیاه یا حیوان بعد از جوندار شدن به سایت جادوگران میاد و شروع میکنه به ارزشی بازی و لرزشی بازی و رنک بازی.این حیوان انقدر نوک در شکم مدیران میکند تا بالاخره او را ناظر کنند و فقط مرلین میداند که بعد از این چه میشود. خوشبختانه تاکنون بیش از یک نمونه از این گیاه دیده نشده. باشد تا نسلش منقرض شود.
2- اسم 3 تیم باشگاهی کوییدیچ(5 امتیاز)
پاور آداس - حذم تار کبود - فمن ( نمیدونستم توضیح میخواد یا نه ؛ ببخشید لطفا از این به بعد بگید.)
3- ادامه کلاس من هرجور که دوست داشتید.(15 امتیاز)
(دوباره از شماره 3 شروع كنيد...)
یک ساعت بعد...
حالا سه دو یک... حالا سه دو یک...آخ قرش بده...ولش بده...یک دور کاملش بده...هدی تو داری بد قر میدیا...پراتو بلرزون تو که نمیتونی قر بدی
یک ساعت بعد...
در کلاس به شدت باز میشه و کوییرل در آستانه ی آن پدیدار میشه به صورتی کاملا خونسرد و ریلکس بچه ها رو نگاه میکنه.
همه از تعجب قرشون خشک شد و مات و مبهوت به کوییرل نگاه میکردند که فریاد کوییرل اونها رو به حرکت در میاره:
همه بیرون...کارکاروف شما هم بیرون...بـــــــــــــــــــــــــیرون!!!!
فردای اون روز بچه ها وقتی اومدند که بیان کلاس با درهای بسته مواجه شدند و کاغذی که روی آن به چشم میخورد:
به علت تغییر دکوراسیون توسط دانش آموزان تعطیل است!!!!


Only Raven


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۲:۴۷ دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۸۵

جسیکا پاتر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۵ یکشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۱۶ جمعه ۴ اسفند ۱۳۹۶
از تالار قحط النساء گریف!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
یاهو



- هدی چیست و چه کاری در سایت انجام میده.(10 امتیاز)
هدی پرنده ای سفید و در عین حال زیاد کنجکاو است!... نظر برخی از دانشمندان در مورد این نوع پرنده این است که:
_ شواهد نشان میدهد که هدویگ بر از مدتی بی فعالیتی از نو زنده شده، این پرنده که به تازگی رنک "بهترین تازه وارد" سایت را گرفته ، دچار تحولی عظیم شده تا آنجا که ناظر انجمن گشته و با هگر کوچولو همکار شده است!...در آخر آنها میگویند:
_ میتوان مخفف کلمه ی هدویگ را که به هدی (hedi)معروف است به (hoda)که نام ماگلی برای دخترا است تلفظ کرد!

-اسم 3 تیم باشگاهی کوییدیچ(5 امتیاز)
داخلی در سایت:
آجاس ...*... حذم تار کبود ...*... پاور داس

-ادامه کلاس من هرجور که دوست داشتید.(15 امتیاز)
بلیز در حالی که روی زمین نشسته بود و با دست تو سرش میزد گفت:
_ هدویگم رو کشتن!.. هی هی ... کاش نمیکشتن!
ملت توی کلاس:

چند دقیقه بعد!
ایگور که از دست کولی بازی های بچه ها خسته شده بود گفت:
_ جمع کنین خودتونو!... کریچر بپر سریع آب بیار!
کریچر : من کمرم درد میکنه!... یه وقتی دیدی توی راه مردم، همونجا بو میگیرم، کسی نیست منو بگیره!... حالا برم یا نه؟؟
ایگور: .. سپس چوبدستی شو تکون داد و یه لیوان آب ظاهر کرد و ریخت رو سره هدویگ!
در همین حال هدویگ چشمانش را باز کرد و در کمال ناباوری گفت:
_ قوقولی لولو!!!قوقولی قوقو!!!
ملت:
بلیز که اشک شوق از چشاش میومد گفت:
_ نازه نفست ، نفس!











شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.