هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





Re: محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۷:۴۵ یکشنبه ۱۳ دی ۱۳۸۳
#19

گیلدروی لاکهارتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۵۸ چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۴:۰۶ شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
گروه:
کاربران عضو
پیام: 594
آفلاین
گیلدی: دستا بالا، بی حرکت! تکون بخورید به مامان سیریوس تنفس مصنوعی میدم!
کرام: گیلدی تو حواست به هاگر و جیمز باشه من میرم اتاقای محفلو بگردم! در یک حرکت نمایشی کله ملق میزنه و در حالی که داره روی یه دستش راه میره، با دست دیگش چوب دستی رو گرفته و ملتو طلسم میکنه! بر اثر این حرکت سی چهل تا از محفلیا میریزن کف زمین! چند لحظه بعد کرام از دید خارح میشه!
هاگر: بروبچز گیلدی تنهاس... نقشه شماره 118!
سیریوس:
ملت: واسه چی میخندی؟
سیروس: آخه جوکش جدید بود!
هاگر: ای خدا بیا بزن منو بکش از دست این! گفتم نقشه شماره 118!
سی چهل تا محفلی دیگه از سوراخ موراخای اتاقای محفل میریزن بیرون پشت هاگر قایم میشن! هاگرید آروم آروم میاد جلو! ملت از این ور اون ور هاگر طلسم پراکنی میکنن سمت گیلدی!
گیلدی: بلا... خواهر... کجایی؟ ای کاش بودی!
یهو در میشکنه، بلا سوار بر گراپی میاد تو!
بلا: گیلی... بپر بالا! کرام کجاس؟
گیلی: دستمو گیر آبجی... ویکی رفته عملیات بچینه!
هاگر: گراپی تو که با ما بودی!
گراپی یه قدم میاد جلو: هاگر... ننه سیروسی کجا؟
بلا از پشت گوش گراپی بی سیمو ور میداره: بلا بال... جاسم... خیشششش... بلا بلا جاسم!
جاسم: جاسم، به جوشم!
بلا: دست نورممدو بگیر سریع بیا محفل... حمله گاز انبری رو استاد کن!

نیم ساعت بعد....
همه محفلی ها با طناب بسته شدن افتادن یه گوشه ای...
هاگر: داداشی... گراپی... جون عمت... نجاتمون بده!
گراپی: هاگر... ننه سیروسی کجا؟

و غیره...



Re: محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۷:۲۱ یکشنبه ۱۳ دی ۱۳۸۳
#18

کرام سابق


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۳ دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۵۰ شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲
از هاگوارتز..تالار اسلیترین
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 901
آفلاین
کرام:گیلدی چطور برمیم داخل محفل؟
گیلدی:از سوراخ!!!!
کرام:آخه همه ما میتونیم از سوراخ رد بشیم؟
گیلدی:اره اگه مامان هاگرید(طبق گفته خودش)بتونه بیاد تو محفل ققنوس خوب ما هم میتونیم!!!!!!
کرام:باشه!!!!

کرام و گیلدی میرن داخل محفل!!!
جیمز و هاگرید داشت باهم مارو پله بازی میکردن!!!

جیمز:قبول نیست تو دستت بزرگتره!!!!!
هاگرید:ا...فکر کردی...تو که دستت کوچیکه راحتر میتونی تاسو بندازی!!!
سیریوس:دارید چیکار میکنید؟
هاگرید:داریم تمرین میکنیم که برسیم به خونه ریلدها!!!!
سیریوس :چطور نفهمیدید این دو اومدن تو محفل و چوبدستیهاتون برداشتن؟
جیمز:کیو میگی؟

ناگهان چشمشون میفته به اون دو تا
رنگ به چهره هیچ کدوم نمونده بود ...به آسونی محفل اشغال شده بود!!!!!!


کرام اسبق!

قدرت منتقل شد!


Re: محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۲۲:۱۴ دوشنبه ۳۰ آذر ۱۳۸۳
#17

هگرید


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۴۹ چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۲۰:۴۵ جمعه ۱۹ آذر ۱۴۰۰
از دره غولها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 300
آفلاین
هاگرید :حاجی تو بعد بوق و اندی سال سیاه بودن حالا به مامان سیریوس هم گیر دادی ! ای روزگار !
ولی حاجی جون برات یه پیشنهاد دارم ! ببین من میخوام طی یک طرح ظربتی به جای عکس مامان سیریوس مامان خودم را بچسبونم به دیوار ! ببین بالاخره بده تو هم بعد این همه سال مجرد بمونی دیگه ! اینجوری هم مامان من از تنهایی در میاد هم تو به یه نوایی میرسی !
حاجی : هاگرید مامانت را میخوای با من آشنا کنی ! چه سعادت عظیمی !
هاگرید : مثل اینکه این از مرحله پرته و خبر نداره که مامان من غوله !
حاجی : یواشکی چی میگی هاگرید ؟
هاگرید : هیچی ! من داشتم زیر لب برای تو و مادرم طلب خوشبختی میکردم !
حاجی : ممنونم !


آدمي از عالم خاکي نمي آيد به دست !
عالمي ديگر ببايد ساخت ! وز نو آدمي


Re: محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۶:۴۶ دوشنبه ۳۰ آذر ۱۳۸۳
#16

دارک لرد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۱ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱:۳۷ دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از پیش دافای ارزشی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 821
آفلاین
تخ تخ تخ....
کریچر: هین چیه؟
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته و هذی الذین مومنو القالو ال....
کریچر: اه حوصلم سررفت چی کار داری ! اومدی زنگ درو بزنی فرار کنی؟!
حاجی: سکوت! جن غرب زده بی چشم و رو! فک کردی فقط خودت بلدی مخ ملت رو بخوری؟! من خودم استادشم!
کریچر: ما بابا آقا شما استادی! بیا داخل!
حاجی: ببینم محفل محفل که می کنن همینجاس؟
کریچر: آره همینه!
حاجی: امکانات هم داره؟ آب برق گاز تلفون؟ هووووم! گذاشت رفت... این چیه؟ اآو جا چتری کتک زن مدل DX-520 یا حافظه 2000 کانال و پیشتیبانی از سیستم موتور دار.... هووووم این پرده هه چیه....؟

بزنم کنار
هاگرید: نههههههههههه
مادر سیریوس: ای خون لجنی های دو رگه ای بی خاصیت های چلمن خنگ... ای بی حیا های بی شعور!!!!
حاجی: مااااااااااااا
مادر سیریوس: ای بوق بوق های بوق بوق!
سیریوس: مادر خواهش می کنم! جون عمت کوتاه بیا!
هاگرید: سیریوس بابا بیا بریم! بیخیال!
حاجی: سکوت! به من میگی؟! چی؟!
مادر سیریوس: آره با تو بودم!
حاجی: خودتی! بوق بره تو بوقت! ای بوق بوق......... ! با بوق می زنم اونور بوق!

شش ساعت بعد
هاگرید: نخیر... انگار حاجی ول کن نیستش... آخرش یه بلایی سر خودش میاره!
سیریوس: الان دیگه تسلیم میشه خودش میاد...
کمک! کمک! منو نجات بدین
هاگرید: بدو حاجی رو کشت!
سیریوس: صدای حاجی نبود که!
مادر سیریوس: سیریوس دورت بگردم مادر! این مرده منو کشت! جای تابلوی من رو عوض کنین!
هاگرید: ماااااااااااااا
حاجی: در پناه آسلام باشی خواهر! خوب من برم طبقه بالا قدری استراحت کنم! بعدا خدمت می رسم ادامه بحث خواهر!
مادر سیریوس:


!ASLAMIOUS Baby!


Re: محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۰:۱۰ یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۳
#15

هگرید


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۴۹ چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۲۰:۴۵ جمعه ۱۹ آذر ۱۴۰۰
از دره غولها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 300
آفلاین
مانیا که وارد محفل شده باعث میشه تا مادربزرگ سیریوس دوباره بیدار بشه !
==========================
سیریوس : ننه الهی من قربون اون قد وبالای خوشکلت برم ! جیغ نکش تر خدا کرد شدم!
مادر سیریوس : ای ان دماغ ها ! ای دورگه های شامپانزه و بز !از خونه اجدادی من برید بیرون ! شما اینجا را به ... کشیدید!
هاگرید : اَه دوباره سر و کله این کنه ( مانیا ) پیدا شد ! عجب سریشیه ها !
مانیا : محفل خودت را بگیر که من اومدم !
مادر سیریوس : ای آشغالهای کثیف به چه جراتی توی خونه من مهمون دورگه دعوت میکنید ! ای انگلهای اجتماع !
هاگرید : مادر سیریوس حق داره ای دورگه پست برو بیرون تا محفل به لکه ننگ تو آلوده نشده !
مادر سیریوس : بغرید ای تندرهای خشمگین ! ای دورگه غول و انسان ! ای غول بیابونی ! از خونه من برو بیرون !
مانیا :
سیریوس : ننه قربون اون دست و پای بلوریت برم بی خیال شو !
مادر سیریوس : ببند اون چاله سرویس را ! ای لکه ننگ !
( ادامه حرفهای مادر سیریوس خیلی غیر اخلاقیه ! )


ویرایش شده توسط هاگرید در تاریخ ۱۳۸۳/۹/۲۹ ۰:۱۲:۱۰

آدمي از عالم خاکي نمي آيد به دست !
عالمي ديگر ببايد ساخت ! وز نو آدمي


محفل ققنوس(خانه شماره 12 گريمالد)
پیام زده شده در: ۲۳:۳۲ سه شنبه ۱۷ آذر ۱۳۸۳
#14

هگرید


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۴۹ چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۲۰:۴۵ جمعه ۱۹ آذر ۱۴۰۰
از دره غولها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 300
آفلاین
دیدیم توی سایت جادوگران تنها جایی که نداره محفل ققنوسه .
اینجا در واقع محل گردهمایی اعضای محفل ققنوسه و در واقع همون سفیدهای محترمه .
از سیاهای محترم تقاضانشه پاشونو اینجا نزارن چون ممکنه با هزار جور نفرین و طلسم مواجه بشن . اینجا مرکز اصلی ضد سیاهیه!!!


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۴/۸/۳۰ ۰:۲۸:۵۹

آدمي از عالم خاکي نمي آيد به دست !
عالمي ديگر ببايد ساخت ! وز نو آدمي


Re: مرکز فرماندهی محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۱:۲۱ شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۸۳
#13

فنریر گری بکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۰ یکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۲۳ دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۸
از شب تاريك
گروه:
کاربران عضو
پیام: 351
آفلاین
بلا:هاگرید جان الان چه وقته خواستگاری بزار در برم بعدا جوابتو بدم
شیکم:این سیریوس چیکار کنیم؟مرده؟
دارکی:نه بابا ببریم پیشه ونوس
گیلدی:بیچاره سیریش از اونجا زنده برنمیگرده
بلا:چی گفتی ؟؟
گیلدی:تو از کجا پیدات شد؟
بلا:ما اینم دیگه حالا جمش کنید ببریم دای جونمو سنت مانگو
1 ساعت بعد در سنت مانگو
مرلین:داره به هوش میاد
دارکی:چشاشو باز کرد
بلا:خوب سیریوس بگو ا!!
سیریوس:اررررررررر!!
_ا نه ار

_خوب این چندتاست؟
_زیاد
اسمت چیه؟
_مای نیم ایز گلادیاتور
_خونت کجاست؟
_روی آب
از من چی میخوای؟
_میخواهم زنده بمانم
شغلت چیه؟
_سرباز جمعه مم
بلا از اتاق میاد بیرون
شیکم:چی شد حالش خوبه؟
بلا عینکشو مثل فیلما در میاره پاک میکنه:نه حاش خیلی وخیمه فقط براش دعا کنید
استار:آخ جون این به بعد من سیریوس سایت شدم

سیریوس با لباس وسترنی میاد بیرون استار ور میداره میزنه به سینه اش :((من از حالا کلانتره سایتم )) یه نگاهی به کریچر میندازه ((هی بوشویگ بیا بغلم ))
کریچر می پره بغله سیریو هی سیریوسو لیس میزنه ویوهو چشم سیریوس به شیکم می افته سسیریع لباس تغییر میکنه (عینک و یه پالتوی چرمی )_هی مورفیس افسانه واقعیت نداشت
دوباره یه نگاه به باکی بیک می اندازه لباسش وسترنی میشه
هیه (میپره رو بابیک سره باکی بیکو میچرخونه طرف بیابون)_فقط بهتون بگم تا وقتی من تو سایت وجود دارم هیچ جرم و جنایت صورت نخواهد گرفت (چوبشو رو دستش میچرخونه کلاشو با دستش صاف میکنه نمیدونم کجا میره)


وقتي به دنيا مي آيم:سياهم
وقتي بزرگ مي شوم:سياهم
وقتي مريض مي شوم:سياهم
ولي تو
وقتي به دنيا مي آيي:صورتي هستي
وقتي بزرگ مي شوي:سفيد
وقتي مري


Re: مرکز فرماندهی محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۸:۲۵ جمعه ۱۳ شهریور ۱۳۸۳
#12

بلاتریکسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۱ پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۹:۴۵ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۲
از لیتل هنگلتون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 466
آفلاین
آرمان: ما باید در سر فرماندهی جبهه های نبرد را بر علیه مرگ خواران فرماندهی کنیم پس به پیش.
(آرمان شروع می کنه به رفتن)
دامبلدور:یکی اونو بگیره
آرتور آرمان رو میگیره
آرمان:نه ولم کنید..باید پیش بریم..باید بزنیم داغونشون کنیم!
شق
آرمان: چرا ولم کردی؟!
آرتور:
سوسک: بلا هنوز 5 ساعته داره از یه در میره بیرون!فک کنم هنگ کرده..برید بگیریدش!




Re: مرکز فرماندهی محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۰:۲۱ جمعه ۱۳ شهریور ۱۳۸۳
#11

بلاتریکسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۱ پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۹:۴۵ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۲
از لیتل هنگلتون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 466
آفلاین
آرتور:برید کنار..کار منه...دوشاخه داشته!؟
گیلدی: دیدی...دیدی تهمت زدی..ریش مرلین گرفتت!
بلا: می خاین من عملش کنم؟!
در باز می شه..و مردی با ریش نقره ای وارد میشه
کرام:اا مرلینه
مردی با ریش نقره ای:نخیرم...من دامبلدورم...اون ریش سفید داشت...خوب اینجا چه خبره؟
آموس: هیچی..ما داریم نقشه می کشیم...محفل رو بر پا کردیم..همین
دامبلدور: با این وزع؟! این سیاه ها اینجا چی کار می کنن!؟
گیلدی سقفو نیگا می کنه
بلا:من اومدم به کریچر سر بزنم...خوب کریچر حالت خوب بود دیگه..ما رفتیم!

گیلدی پاشو می زاره رو سیریوس رد میشه...
دامبلدور:خوب ...توضیح بدید..من نبودم چی کار کردید!؟




Re: مرکز فرماندهی محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۱:۱۹ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۳
#10

فنریر گری بکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۰ یکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۲۳ دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۸
از شب تاريك
گروه:
کاربران عضو
پیام: 351
آفلاین
سیریوس تو خونه تنها با کریچر نشته
سیریوس:کریچر تو بودی مگه مرض داری؟
کریچر: وای
شق!! دنگ دونگ دیش دیش!!
کلوز آپ از کریچر
سیاها به سر کرده ای بلا وسفیدا به سر کردی ایه مرلین:آیایی حمله !!
سیریوس:وای بد بخت شدم تاتارا حمله کردن
دارکی:سلام اسی پا طلا یه ماشین خربزه گرفتم گفتم تک خوری نکنم اومدم پیشت
کینگی:سیریوس این واکست کجاست میخوام یه حالی به کلم بدم
بلا و گیلدی: :bigkiss:
مرلین چشماشو با دستش میگره:وای!!! من نمیتونم تحمل کنم افکاره بد دارن بهم حمله ور میشن دور شید ای افکار پلید
مغ(نمیدونم از کجا پیداش شد):میمونها تو آفریقا مسواک میزنن بعدش تو اروپا میمون موهاشون شونه میکنن پس ما هم تخلیم
سیریوس:گیلدی اون چی بود که به فرش مالیدی؟؟
گیلدی:نه جانه تو هیچی نبود اشتب میکنی من خیلی خوشگلم که از سوراخ دیوار میام تو
سیریوس:خودتو به اون راه نزن من دیدم بگو جی بود فقط دوست دارم دماغت باشه
گیلدی در میره:نه!!!
سیریوس میپره گردنشو میگره میندازدش زمینو هی سرشو به زمین میزنه
تو.... فرشه منو... دماغی ... کردی ..میکوشمت
دارکی:اسی ولش کن بد بختو بیا کنار
تو اون هریبیری کله سیریوس میخوره به تلوزیون برق تلوزیون میگردش


وقتي به دنيا مي آيم:سياهم
وقتي بزرگ مي شوم:سياهم
وقتي مريض مي شوم:سياهم
ولي تو
وقتي به دنيا مي آيي:صورتي هستي
وقتي بزرگ مي شوي:سفيد
وقتي مري







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.