مودی کمربنده سدریک رو میبنده و سرنگ رو میذاره توی جیب سوراخه !!!! کت مخمل بنفش خالخالیش و سوار پیکان جوانان گوجه ای سیاه متالیکش میشه و میره به سمت یه باجه تلفن، وقتی سپر ماشین به 1 سانتی در باجه رسید پیاده میشه و به سمت در باجه میره ولی در به علت وجود شی مزاحمی به نام سپر ماشین!! باز نمیشه.
چشم مودی به سقف افتاده و از سوراخ موجود در سقف که توسط گیلدی تعبیه شده وارد باجه میشه. (نکته آی کیویی : این جادوگرا هیچی نوفهمن، این مودی هم هیچی نوفهمه وگرنه ماشین رو میبرد عقبتر پارک میکرد نه اینکه از راه سقف وارد شه)
مودی با موبایلش به شماره 1217 (adas به زبان اس ام اس) زنگ میزنه(نکته مخابراتی : علت 4 رقمی بودن این شماره مشخص نیست، با تشکر، شرکت حمایت کننده از شماره های 8 رقمی)، (نکته آی کیو : یکی نیس به این جادوگر که هیچی نوفهمه بگه تو که موبایل داری چرا میای باجه تلفن؟)
مودی : الو، انجمن دفاع از ساحره ها؟
مازا : سلام، بله بفرمایین، شما؟
مودی : من؟ من الستور مودی ام، بنده میخواستم با یکی از ساحره های اونجا به اسم....
مازا : همینجا واستا ببینم، شما ززی؟
مودی : من...بله؟....زز؟ نه آقا اصلا امکان نداره، من در زندگیم انی خریت.......
مازا : زز هستین یا نه؟ اگه نیستین بنده باید قطع کنم.
مودی : چرا هستم....هستم.....
مازا : پس 5 بار این جمله رو بگین : من زز بودم، من زز هستم، من زز خواهم بود، بعدش امرتون رو بگین.
مودی : ای بابا، این کارا یعنی چی؟
مازا : قطع میکنما!!!
مودی : خب باشه خواهر، من زز بودم، من زز هستم، من زز خواهم بود، من زز بودم، من زز هستم، من زز خواهم بود، من زز بودم، من زز هستم، من زز خواهم بود، من زز بودم، من زز هستم، من زز خواهم بود، من زز بودم، من زز هستم، من زز خواهم بود. حالا بگم؟
مازا : بفرمایین.
مودی : من با اوریل کار داشتم.
مازا : بعدا نسبتتون چیه باهاش؟
مودی : والا قراره یه قراری بذاریم با هم و ......
مازا : مکان قرار؟
مودی : پارک جادوگران!!!
مازا : تا 10 دقیقه دیگه اونجاس.....
مودی : خیلی ممنون، سلام منو به همه ساحره های .....(مازا قطع میکنه)......لعنت الله برسونین. خداحافظ شما، دیدار به جهنم!!!
مودی موبایلش رو قطع میکنه و باشکوندن شیشه باجه ازش خارج میشه. (نکته خشونت آمیز : بعدا هی مارو خشن جلوه بدین، شما که همش خشنین)
و سوار ماشینش شده و به سمت پارک جادوگران راه میفته.
**در همین زمان، آداس**
آوریل در حال حاضر شدن برای رفتن سر قراره و مازا داره انواع نصیحای مادرانه و خواهرانه و ساحرانه رو نثارش میکنه.
مازا : بهش رو ندیا.....اینا رو یه خورده، اندازه یه کرم فلوبر بهشون رو بدی پررو میشن.
آوریل : نه بابا، همون اول آدمش میکنم، زز نباشه جسدش همونجا چال میشه. منو دست کم گرفتی؟
مازا : حواست باشه، دیدی میخواد بلایی سرت بیاره سریع از انواع زینجر استفاده کن.
آوریل بارونیش رو میپوشه و چکمه هاش رو پا میکنه و میگه : لازم نیس، چیزی ساختم که همه زینجر ها رو میذاره تو جیبش.
مازا : جون من؟ چی؟؟؟
آوریل : سینجر 2005
مازا : چی هه؟؟
آوریل : کفو برو تو کارش تا بعدا بهت بگم.
بعد میره جلوی آینه قدی و میگه : پارک جادوگران.
**پارک جادوگران**
زمان : غروب حدود 7-8
چهره ظاهری : خالی از سکنه و فقط دو فرد در آن دیده میشوند : آوریل، الستور
آوریل از اونور پارک و الستور از اینور تره پارک میان. قدم به قدم نزدیکتر میشن، وقتی به 10 قدمی هم میرسن وایمیستن، مودی دکمه کتش رو باز میکنه تا خیلی راحت کمربند رو دربیاره، با دیدن آوریل احساس پروانه ای به او دست میده ولی یادش میاد باید کتکی به اون بزنه، دست توی جیب سوارخ داره اون کت مخمل بنفش خاخالیش میکنه آما.....
مودی : ااا....این چرا نیس؟ یعنی کجا گذاشتمش؟ حتما ته جیبمه....ااا جیبم که سوارخه.....
آوریل : مشکلی پیش اومده؟
مودی : نه اصلا!!!
خب بیا بشینیم صحبت کنیم.
آوریل :
هنوز هیچی نشده پررو شدی؟ اون مازا میگفتا.......تو هنوز نمیدونی ما باید منتظر شی یه ساحره بهت اینو بگه؟ نه؟
مودی : خب چرا.....حالا این دفعه ببخشید....بیا بشین دیگه....
و خودش میره به طرف نزدیکترین نیمکت که روش بشینه، در حال نشستنه که آوریل چوبش رو درمیاره و به طرف نیمکت میگیره.
آوریل :
سینجـــــــــــــــــرنیمکت آتیش میگیره......الستور میشینه و اونجاش اتیش میگیره......با فریادی فراتر از فریاد سرژ داد میزنه : سوختــــــم، آااااااااااااااااااااااااااب.....و بدنبال آب میگرده ولی آوریل با انداختن جاپایی اونو نقش بر زمین میکنه.
آوریل : زز میشی یا نه؟
الستور : سوختم....
آوریل : زز میشی یا نه؟ اگه نشی همین الان میسوزی.
الستور : میشم....به خدا میشم.....به ریش سرژ میشم......سوختم....
آوریل با لیوان آبی از ناکجا آتیش رو خاموش میکنه، و روبه الستور میگه باید اینو تکرار کنی:
من زز بودم، من زز هستم، من زز خواهم بود.....
الستور : اصلا امکان نداره!!!
آوریل : سینج.....
الستور : نه باشه : من زز هستم، من زز بودم، من زز خواهم بود، من زن ذلیلم، به خدا من زن ذلیلم.....
آوریل : خوبه، فقط مشکل اینه که فعلا زن نداری، باید با من بیای.
و آوریل اونو با خودش به آداس میبره!!
_______________________________________________
این پست رو زدم که بگم : کم هستن کسانی که بتونن منو کتک بزنن دوستان، اشخاص دیگه ای رو برای کتک دن انتخاب کنید
[size=small]جادÙÚ¯Ø±Ø§Ù Ø¨Ø±Ø§Û ÙÙ
Ù