هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۰:۳۷ سه شنبه ۴ مهر ۱۳۹۶

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۸ شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۸:۵۷ چهارشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۶
از اين زمين نفرين شده تا آسمون بكر راهى نيست...
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 90
آفلاین
نقد چی کشک چی؟
الان من بهت بگم وسط فضاسازی شکلک همر نزن، تو نمیزنی؟
اصن چرا باید بگم؟
رطب خورده منع رطب کند که چی بشه؟

درضمن ممنون بابت لینک کردن پستت.

نقد پست شماره 267 بحث های سر میز غذای هرمیون گرنجر.


اول اینکه یه چیزی بگم بی‌ربط با این پست.
شاید فکر کنی فقط تویی که شناختی راجع به اعضا نداری و علتش هم غیبتته.
به نظرم اینطور نیست! من به شخصه از شناخت ویژگی های بعضی از اعضا(حتی گاهی محفلی‌ها) عاجزم. تمام سعی ما اینه که سوژه هایی بزنیم که هرکی بیاد لااقل درباره‌ی خودش بنویسه. درباره‌ی اینکه خودش چطوری یه هم‌اتاقی پیدا میکنه. اینکه خودش چطوری غذای یک روز محفل رو می‌پزه و...
تا بالاخره با ویژگی های هم آشنا شیم و ازین غریبی در بیایم...

خب... پستت.
خوب بودش. به نظرم بعضی جاها می‌شد بیشتر مانور داد برای خنده‌دار کردنش ولی خودت گفتی که بیشر قصدت نشون دادن سفیدی بود. برای همین تا حدی توجیه میشه.

نقل قول:
دامبلمورت دستی به ریش های سفید بلندش کشید ، بعد دست به جای دماغش که از بین رفته بود و بعد چوب دستیش رو نوازشی کرد و پیش خودش فکر کرد.
-حداقل دیگه درگیری که دامبلدور یا ولدمورت این چوب دستی رو داشته باشه نداریم.


خیلی خوب بود. البته انتظار میرفت همر ببینیم ته دیالوگ!

نقل قول:
همینطور که عکسارو کنار میزد ، به پروفایل مرگخوارا رسید و این بار صفحات اینستاگرام اونارو نگاهی کرد. آرسینوس در حالی شکنجه یه بچه یتیم، کراب در حال کشتن حیوانات اهلی و لینی مشغول استفاده از منوی مدیریت برای شکنجه هرچه بیشتر جادوگران.


این بخشی بود که گفتم میتونست از نظر طنز بیشتر درباره‌ش مانور داده بشه. میتونستی بیشتر صحبت کنی درباره‌ش. اینکه توی bio شون چی نوشتن یا عکسای غیر قابل قبول گذاشتن و این جور ظرفیت هایی که اینستاگرام داره.
نقل قول:

آیا میشه هم ارباب مرگخوارا بود و هم یه محفلی ؟ اونم نه هر محفلی ، رهبرشون.

نمیشه. نمیشه. نمیشه. حتی یه دونشون هم نمیشه.

نقل قول:
مینروا از جاش بلند شد تا حرفی بزنه ولی کراب از این موقیت استفاده کرد و سریع رفت جاش نشست.
-پاشو باو اونجا جای منه.
-جای تو چیه ؟ من الان 2 هفتس اینجا نشستم و تکون نخوردم. حرفی میزنیا ، جای منه. خیالاتی شدی.

تیکه‌ی بامزه و دوست‌داشتنی ای بود.

نقل قول:
-بهترین راه حل اینه که یه مهمونی بزرگ بگیریم تو خونه ریدل ، همه خانواده هاتون رو هم دعوت کنید ، همه با هم یه غذایی بخوریم ، بگیم بخندیم تا با هم آشنا شیم.

تیکه ای که پستت رو منجی سوژه میکنه، همین دیالوگه. حسابی قاطی پاتی شده بود قضیه و نیاز به سوژه‌ی فرعی برای ادامه داشت. این سوژه‌ی فرعی خیلی گسترده‌ایه و علاوه بر اینکه قفل سوژه رو باز می‌کنه، مشت محکمیست بر دهان دشمنان رماتیسم که بر این باورند که نمیشه یک سوژه رو تا بینهایت ادامه داد.

خوب بود.
انتظار داشتم هرمیون با چراغ قوه وارد سالن سینما بشه و ولدمورت رو بکشه ولی ظاهرا خیلی ملایم شده پستات.
این نقد نبود.(چون حس میکنم در شرایط نقد نیستم.) صرفاً با لحنی که کاملا متفاوت با نقد هامه، یکم صحبت یک‌طرفه کردم.

موفق باشی.


شاید از اون خوشتون نیاد، اما نمی تونید منکر این بشید ; دامبلدور استایل خاص خودشو داره!



پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۶:۱۰ شنبه ۱ مهر ۱۳۹۶

هرمیون گرنجرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۴ سه شنبه ۸ آذر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲:۱۱ جمعه ۲۸ مهر ۱۳۹۶
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 239
آفلاین
این پست رو بیزحمت یه نقدی بزنید. نمره کمتر از 20/20 هم قبول نخواهم کرد.




پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۲:۰۲ شنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۶

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۸ شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۸:۵۷ چهارشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۶
از اين زمين نفرين شده تا آسمون بكر راهى نيست...
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 90
آفلاین
آملیا

ببخشید! ندیده بودم پستت رو...
چیزی نمشیه گفت. صرفاً عذر می‌خوام.


نقد دیرهنگام پست 133 خاطرات یاران ققنوس آملیا فیتلوورت

نتیجه نمیده. شما اولین نفر نیستید و آخرین نفر هم نخواهید بود که این ایده رو میزنه. برادر،خواهر،همسر،معشوق یا هرچیزی که آدم بسازتش، از دستش بده و غمش رو همیشه با خودش همراه داشته باشه. ایفا این رو نمی‌پذیره. ایفایی رو شاهدیم که خیلیا حتی حاضر نیستن شخصیت های موجود در سایت رو وارد رول هاشون کنن. نمیشه انتظار داشت که بیان و یه شخصیتی که اصلا توی ایفا نیست و نمی دونن چطوری صحبت میکنه یا رفتار میکنه رو واردش کنن.
همه تازه واردا باید سعی کنن اول خودشون رو وارد رول های سایت بکنن و انقدر این پروسه انرژی‌خواه خواهد بود که یحتمل دیگه هوس نمیکنن یک شخصیت خیالی دیگه رو هم واردش کنن.

مسئله بعدی نگارش شماست. جمله بندی ها و شکل و شمایل پستتون رضایت بخش و خوبه. از این نظر از اول هم خوب بودید و خیلی سریع به حد مطلوب رسیدید.

نقل قول:
مادوتا


ما دوتا

نقل قول:
منکه


من که

اینا خیلی ریزن ولی چه بهتر که رعایت بشه حالا که وقت صرف نوشته هاتون میکنید.

طنز خنده دار یا جدی احساسی؟ مسئله این است!
نباید زیگ‌زاگ بزنیم. تیکه های خیلی خنده دار وسط یک پست احساسی درست نیست.
نقل قول:
!باز تلسکوپمو برداشتی؟-

یه همچین طنز ملایمی قبوله، اما اون قضیه سس گوجه و تاکید دوباره بر روش، به نظر من زیادی برای اون فضای احساسی خنده دار بود. خواننده نمیدونه الان بخاطر جمله ی بامزه بخنده یا بخاطر جو داستان، سکوت کنه و این براش اذیت کننده میشه. بهتره که از همون اول، بدونیم که توی این پستمون قراره چیکار کنیم.

آخرین مسئله ای که یه مقدار جای بحث داره، نحوه برخورد شخصیت هاست. آملیای محفلی به برادرش میگه برو گمشو ولی برادر مرگخوار با عشق به خانواده نگاه میکنه و خواهرش رو درک میکنه. این ها متناقض هستن. مرگخواران و محفلیون تیم های فوتبال با رنگ های مختلف نیستند. گروه هایی با عقاید، آرمان ها و خلق و خوی مختلف هستند و هرکس که به عضویتشون در میاد، باید اون خلق و خوها رو رعایت کنه و اصلا باید اون خلق و خو هارو در خودش داشته باشه که به عضویت درشون متمایل بشه. جدا از این، رفتار شخصیت ها خیلی سرد و خواب آلود و در هاله ای از مه هستش. در برابر طوفان احساساتی که سراغشون میاد خیلی آروم واکنش نشون میدن. پدر که پکر نشسته. آملیا هم اول به برادرش میگه گمشو بعدا دلش تنگ میشه و میگه کاش بر می‌گشت. مادر صرفا یه حضور بی استفاده داره و...


خوب بود. موفق باشید!


شاید از اون خوشتون نیاد، اما نمی تونید منکر این بشید ; دامبلدور استایل خاص خودشو داره!



پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۲۲:۱۳ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۶

آملیا فیتلوورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۴۵ چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۵
آخرین ورود:
۹:۲۱ شنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۱
از پشت بوم محفل!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 503
آفلاین
پروف بی زحمت یه نقد دوستانه هم از این بهم بدین... فقط لطفا کلیه نکاتی که داره و نداره و باید داشته باشه بهم بدین مهم نیست کِی بتونین بهم بدینش!



پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۵:۲۱ چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۶

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۸ شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۸:۵۷ چهارشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۶
از اين زمين نفرين شده تا آسمون بكر راهى نيست...
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 90
آفلاین
نقد خیلی کوتاه ! پست شماره 396 کلبه‌ی سفید رز زلر

یه رول کوتاه و خوب بود.
خوندنش روان بود و جاهایی که خیلی توی ذوق بزنه نداشت.
یه سری نکات رو صرفا اشاره می‌کنم.
مورد اول، سبک نگارشتون هست.
شما برای خوش‌خوان کردن سبکتون، یک جور سبک کتابی اما خودمونی می نویسید. و خاص و خوبه، اما دقت کنید وقتی روی مرز راه می‌رید، ممکنه یکم اینور و اونور برید. یعنی یک‌دفعه خیلی کتابی یا کاملا عامیانه بنویسید.

نکته دوم، درباره‌ی ادامه دادن سوژه هست.
ما باید یاد بگیریم که شهید شدن سوژه دیگه اصلا ممکن نیست. سوژه ها جدیداً از همون ابتدا شهید شده متولد می‌شن. اگر دیدیدم پست قبلیمون به هر دلیلی به سوژه آسیب وارد کرده، نباید خیلی سریع بریم سراغ جارو کردن و بدتر از اون، نادیده گرفتنش.
خیلی کار زشتیه. نفر قبلی وقت گذاشته و رول نوشته، اونوقت با نادیده گرفتنش بهش توهین می‌کنیم. صرفا کافیه یک مقدار فکر کرد.
مثل رول شما! خیلی ساده تونست قضیه رو حل کنه و در عین حال رول قبلی رو هم نادیده نگیره.
این که فکر کنیم ما مهندس سوژه هستیم و برای خودمون تشخیص بدیم که این پست رو یا این تیکه رو نادیده می‌گیرم، خیلی خوب نیست.

موفق باشید.
خوب بود!


شاید از اون خوشتون نیاد، اما نمی تونید منکر این بشید ; دامبلدور استایل خاص خودشو داره!



پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۲۱:۴۸ سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۶

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۸ شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۸:۵۷ چهارشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۶
از اين زمين نفرين شده تا آسمون بكر راهى نيست...
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 90
آفلاین
دافنه

پستی که یک منتقد دیگه نقد کرده رو نقد نمی‎‌کنم. یک پست باید توسط یک نفر نقد بشه که سر در گم نشید.
شما برای این پستتون توی تالار نقد درخواست دادید.
منتظر بمونید منتقد های همونجا نقدتون کنن.

رز

در جریان درگیری های من بودید! نقد رو براتون ارسال می‌کنم به زودی.


شاید از اون خوشتون نیاد، اما نمی تونید منکر این بشید ; دامبلدور استایل خاص خودشو داره!



پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۲:۳۶ سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۶

دافنه مالدونold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۶ جمعه ۲۶ خرداد ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۵:۵۴ یکشنبه ۹ مهر ۱۳۹۶
از این دنیا اخرین چیزی که برایم باقی می ماند،خودم هستم.
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 229
آفلاین
سلام!
ممنون من نقد قبلیرو متوجه شدم میشه لطفا اینم نقد کنید.
ممنون میشم.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۳:۱۱ شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۶

دافنه مالدونold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۶ جمعه ۲۶ خرداد ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۵:۵۴ یکشنبه ۹ مهر ۱۳۹۶
از این دنیا اخرین چیزی که برایم باقی می ماند،خودم هستم.
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 229
آفلاین
سلام میشه لطفا اینو واسه من نقد کنید.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۲:۳۴ شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۶

هافلپاف، محفل ققنوس

رز زلر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۹ پنجشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱:۳۱ دوشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۲
از رنجی خسته ام که از آن من نیست!
گروه:
ایفای نقش
محفل ققنوس
هافلپاف
مترجم
کاربران عضو
پیام: 1125
آفلاین
پروف بعد یک سال و اندی (:|) یه رول خوب نوشتم که ارزش نقد درست رو داشته باشه. می‌دونم خیلی چرت و پرت شد چون اصلا قلمم و بیشتر ذهنم یاری نمی کرد واسه‌ش. یعنی خشک شده بود این قدر که استفاده ش نکردم

یه دونه از اون نقد خفن ها که کل ایرادهای پست رو می ریزه بیرون بکن و رودربایستی هم نداشته باش همه ی ایرادا رو بگو.
:VIB:

( لطفا تا قبل از شهید شدن سوژه که بتونم یکی دیگه م بزنم. )




پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۶:۲۵ جمعه ۶ مرداد ۱۳۹۶

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۸ شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۸:۵۷ چهارشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۶
از اين زمين نفرين شده تا آسمون بكر راهى نيست...
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 90
آفلاین
لازمه قبل از نقد پست جینی، یه سری نکات رو بگم.
نکات نقد در انجمن محفل ققنوس!
1-هربار، فقط یک پست رو نقد می‌کنم. لطفا شما هم توی هر درخواست، فقط یک رول رو بذارید. بعد از اینکه نقد شدید می‌تونید دوباره رول بزنید و درخواست نقد کنید.
2-نقد های اینجا اسمشون نقده ولی در اصل بررسی هستند. من اینجا پست های شما رو می‌خونم و با سلیقه‌ی خودم درباره شون نظر می‌دم. قرار هم نیست کسی که نقد می‌کنه حتما بهترین نویسنده باشه و یا حتی نویسنده‌ی بهتری باشه نسبت به نقد شونده. صرفا باید بتونه نظرات روشنی بده. این نظرات به شما کمک می‌کنه که رولی که خودتون نوشتید رو از دید یک شخص دیگه ارزیابی کنید.
3-درخواست نقد از افراد گوناگون، نکات مثبت و منفی داره ولی به نظر من نکات منفیش بیشتر هستند. پس به هیچ وجه پستی که یک منتقد دیگه نقد کرده رو نقد نمی‌کنم و همینطور پیشنهاد می‌کنم یک منتقد که باهاش راحت تر هستید رو انتخاب کنید و همه‌ی درخواست هاتون رو به همون بدید.
4-اینجا فقط برای نقد پست های انجمن محفل ققنوس هست. اعضای محفل می‌تونن برای نقد پست های بقیه‌ی انجمن ها، به تاپیک نقدی که در انجمن خصوصی محفل داریم مراجعه کنند.

جینی!
بغضت برای چیه؟!
اصلا یه نقد طولانی برات می‌نویسم که کلی انرژی بگیری.

نقد شدیدا دلسوزانه و سفت و سخت پست شماره 131 خانه ی شماره 13 پورتلند جینی ویزلی

شما یک سوژه جدید زدید...خیلی سوژه جدید زدید! در یک روز چندین سوژه جدید زدید.
پس اول، یکم راجع به سوژه جدید با هم صحبت می‌کنیم.

مسئله ابتدایی که قانون نیست اما خوبه که رعایت بشه، هماهنگیه. ناظر هر انجمن خیلی براش مهمه که روی سوژه های انجمن تحت نظارتش چیره باشه و از جریان اون‌‌ها باخبر باشه. بازم می‌گم! قانون نیست ولی خوبه که طی یک پیغام شخصی، ایده‌مون رو برای سوژه جدید به ناظر انجمن بدیم.البته اگه ندادیم هم عیبی نداره... مخصوصا توی انجمن محفل ققنوس که خونه‌ی خودتون هست و انجمن محفل سخاوتمندانه اجازه می‌ده و حتی لذت می‌بره که ما-یعنی اعضاش- بیاییم و تجربه کسب کنیم درش. ریسک کنیم و کارای تازه تجربه کنیم؛ مثلا یک طنز نویس بیاد و جدی بنویسه و تجربه کسب کنه و بالعکس...

مسئله بعدی، هدف سوژه جدیده...چیزی که سوژه جدید رو موفق می‌کنه، ادامه داده شدنه. یک سوژه جدید وقتی به رستگاری میرسه که ادامه داده بشه و پایه هاش تثبیت بشن. سوژه جدید باید به روش های مختلف افراد رو ترغیب کنه که ادامه‌‌ش بدن.
مثلا یکی از این روش ها، درگیر کردن اعضای فعال ایفای نقش در سوژه هست. شما نصفه نیمه، موفق عمل کردید. بخشی از شخصیت هایی که استفاده کردید، عضو ایفای نقش هستند. البته از نظر من تا وقتی که مجبور نیستیم، نباید از شخصیت هایی که درحال حاضر توی ایفا نیستن استفاده کنیم. مثلن مجبور نبودیم فرد یا هرمیون رو درگیر کنیم.کار خاصی هم نکردن...هر شخص دیگه ای که فعال هم هست می تونست اینکارهایی که این‌ها کردن رو بکنه.
به هر حال، با وارد کردن اعضا توی سوژه‌مون، یک‌جورایی اون ها رو ترغیب می‌کنیم که بیان رول بزنن چون خودشون هم توی سوژه هستند.

روش دیگه ای که میتونیم برای سوژه جدید استفاده کنیم، دادن اطلاعات کافی برای ادامه‌ست. نفر بعدی وقتی که سوژه و خصوصا سوژه‌ی جدی رو دستش می‌گیره، باید بدونه که قراره چیکار کنه. نه اینکه از رو اجبار واسه خودش یه چیزی بنویسه و سوژه همینطور بی هدف پیش بره.
چیزهای زیادی رو باید رعایت کنیم ولی اینبار همین دوتا کافی هستند... بعدا بازم توضیح می‌دم. و اگه نظر من رو می‌خواین، تا اون موقع سعی کنید سوژه جدیدی نزنید که وقتتون حیف بشه...

چند خطی هم راجع به رولتون صحبت کنم.
به نظر میومد که برای نوشتن این پست انرژی گذاشتید. من از اینکه کنار همچین نویسنده های مستعدی فعالیت می‌کنم، به خودم می‌بالم.
ولی خب به نظرم ایراداتی هم داره...ایراداتی که خیلی مضر هستن.حالا که وقت می‌ذارید، خوبه که رعایت کنید.

خب...
پستتون گاهی اوقات عجیب غریب بود. پستای جدی نباید انقدر عجیب غریب باشن و آدم رو بکوبن به در و دیوار. شما اولش اومدید هوای لندن رو توصیف کردید، بعد یک‌دفعه رفتید سراغ هاگوارتز.هاگوارتز رو هم تعطیلش کردید، قطار رو هم نابودش کردید و اصلا توضیح ندادید چی باعث این اتفاقات شده! جنگ؟ چه جنگی؟ بین کی و کی؟ تو چه دوره ی زمانی هستیم؟
شما توی ذهن خودتون یه دنیای آشفته که بخاطرش هاگوارتز رو هم تعطیل می‌کنند تصور کردید اما نتونستید این دنیای آشفته رو به مخاطب انتقال بدید. مخاطب پاک گیج شده که خدای من این چه دنیاییه!

نقل قول:
اما بازگشت همه به خانه هايشان ميسر نبود. زيرا چندي پيش قطار هاگوارتز در اثر جنگي که رخ داده بود از بين رفته بود و اين کارها را سخت تر مي کرد.

خب...قطار هاگوارتز خراب شده و بچه ها نمی‌تونن برن خونه‌شون، بعد شما به حال خودشون رها می کنید و مسئله رو حل نشده باقی میذارید و میرید سراغ ارتش دامبلدور و می‌گید که خیلی خوشحالن از این اتفاق. من اولش فک کردم از اینکه نمی‌تونن برگردن خونه‌شون و می‌تونن توی هاگوارتز به ماجراجویی بپردازن خوشحالن. چون تنها دلیلی که می‌تونستید بخاطرش به قضیه‌ی خراب شدن قطار اشاره کنید همین بود.

به هر حال... ارتش دامبلدور ‌می‌خواست کار هایی انجام بدهد و رفت پیش دامبلدور؟
به اندازه‌ی نیم خط اصرار کردن و دامبلدور راضی شد که برن؟
خیلی تند جلو می‌رین...

تا آخر رول به همین‌صورت جلو رفتین، به جز مسئله دراکو که یک دفعه خیلی خیلی آروم و آهسته شد.

ریتمش منظم نبود و یک بازه ی خیلی طولانی زمانی رو توی یک رول به صورت خلاصه و تند تند و گاهاً متناقض با رفتار‌ شخصیت ها نوشتید. همیشه تاکید می‌کنم که سوژه‌ها رو قطره‌قطره جلو ببرید. ولی بعضی‌ها دلشون نمیاد که این فداکاری رو بکنن و از بعضی ایده هایی که توی ذهنشونه بگذرن. می‌شد همه ای اتفاقایی که توی یک رول خلاصه‌شون کردید، طی سه یا حتی چهار تا رول اتفاق بیوفتند.

نقل قول:
فرداي آن روز زماني که هنوز دراکو در خواب بود، ناگهان رز با شتاب وارد اتاق شد.
_من همين الان شنيدم که در انتهاي خيابونه گريمولد، 2 نفر به طرز مشکوکي کشته شدند... بعدا معلوم شده که يکي از اونها ماگل و ديگري جادوگر بوده...اين خبر رو روزنامه ها پخش نکردند. منم از يكي از بچه هاي محفل شنيدم.
بچه ها با هوشياري فراوان به حرف هاي رز گوش مي دادند. او ليوان آبي خورد و ادامه داد:
_اون مي گفت که هنوز مشخص نيس كه چه فرد يا افرادي پشت اين قضيه هستن!

خوب یا غلط، لحن صحبت کردن برخی از اعضا خاصه... رز هم لحن خاصی داره(جلمات به هم ریخته و عجیب غریب) که باید رعایت شه.

درکل، امیدوارم که با توجه به تلاش و استعدادی که سابقا از خودتون نشون دادین، رول های بهتری ازتون ببینم.
ممنون!



ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۶ ۱۷:۲۶:۵۵
ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۶ ۱۷:۳۶:۱۱

شاید از اون خوشتون نیاد، اما نمی تونید منکر این بشید ; دامبلدور استایل خاص خودشو داره!








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.