خانه ی شماره ی 12 گریمولدساعت 9 شب
هدویگ ،استرجس،توماس ، لوییس و کل ملت پسر ،در کنار شومینه ی موجود در آشپزخانه ایستاده اند.آنچه نظر ها را جلب میکند،مدل های مختلف بیژامه است که این افرادر پوشیده اند.
توماس:بریزید وسط تا دخترا نیستند.هدویگ جون شما تخصصی در رقص با بیژامه نداری.کنترل فلش و لیزر با تو.
اوتس...اوتس....اوتس
لوییس:توماس!!این حرکت رو جدید یاد گرفتم.
و در یک اقدام انتحاری بر روی سر میچرخه.
توماس:اون موقع که به تشک میگفتی لواشک،من این حرکت رو میزدم
اوتس...اوتس....اوتس
دیرینگ ...دیرینگ....دیرینگ....دیرینگ
استرجس:صدا رو قطع کنید.گوشیم داره زنگ میزنه.بله؟بفرمایید
صدای دختری در پشت گوشی:چرا هرچی زنگ میزنیم،در رو باز نمیکنید
استرجس:اومدیم
لوییس:کی بود؟
استرجس:دخترا بودند.من که با این بیژامه در باز نمیکنم.یکی بره در رو باز کنه.
هدویگ:تک میاریم.هرکی تک بیاره ،در باز میکنه(پالام پولوم پیلیش)
و همه روی دست را نشان میدهند.
هدویگ:از اول.....هر کی تک بیاره ....
همه کف دست را نشان میدهند.
توماس:این شکلی نمیشه.عدد بیارید.
5+3+9+12
توماس شروع به شمردن میکنه.1 .2 .3 ....
29
هدویگ:توماس جون! سریع برو.زشته ساحره ها بیرون و در سرما بایستند!
توماس با بیژامه ای بسیار گشاد به حیاط میرود.در میان راه کریچر از کنارش عبور میکند.و آرام با خودش صحبت میکند.
کریچر:ای بیناموس نویس ها.ای ارزشی ها.ای جفنگ ها که با پست های خاله بازی خودتون ،خانه ی اربابی منو آلوده کردید.
گروپ .گروپ گروپ.....
:root2:
اشتباه نکنید.این صدای حمله ی قبیله گومبا باگومبا نیست.شاید خفن تری با مشت هایش به در میکوبد.شاید .....
توماس:اخ.....
و جا پایی همانند نقش کفش کعبی بر صورت فیگو،چهره ی توماس را زیباتر میکند.
سارا:ببخشید...باید قبل از باز کردن در یه اعلام وجودی میکردی.ساری
همه ی دختر ها با دیدن بیژامه ی توماس شروع به نخودی خندیدن میکنند و این به معنای سرخ شدن توماس میباشد.سپس به سمت خانه حرکت میکنند.در داخل خانه،تعدادی پسر با کت و شلوار ایستاده اند و در مورد مدل های جدید گوشی،قیمت جدید خودرو ها و برنامه ی اخر هفته ی خود صحبت میکنند.
توماس:
پس از چند دقیقه،هر پسر،با همراه خودش مشغول صحبت کردن میشود.
خانه ی ریدلدر میان اتاقی دوار که تماما از سنگ سیاه پوشیده شده است،صندلی بزرگی دیده میشود.در کنار صندلی دو دیوانه ساز ایستاده اند و دستان فردی را که بر روی صندلی نشسته است با تمام قدرت گرفته اند.
اناکین مونتاگ:بر روی سر تو یک قفل مکانیکی قرار داره.تا نیم ساعت فرصت تصمیم گیری داری.سی دقیقه ی دیگه قفل بسته میشه.
آرشام:من به کودتای کثیف نخواهم پیوست
کورشیو........
آرشام در میان درد شناور میشود.لرزش بدنش هر لحظه افزایش پیدا میکند .کف و خون از دهانش ، بر دستان گندیده که او را گرفته است جاری میشود.
اناکین مونتاگ:بهتره منتظر کمک نباشی.محفلی ها کار های مهمتری دارند
خانه ی شماره ی 12 گریمولددختر ها در میان اتاق حلقه ای را تشکیل داده اند
-ولدی تاپیک باف
بله؟
-تاپیک منو بافتی؟
بله
-تو فروم انداختی؟
بله
-مونتاگ اومده.چی چی اورده؟
فروم خصوصی
-بیا و ببین
آرشی ... قشنگ بود ... ولی ارزشی بود ... از من نخواه اینو تایید کنم ! ... رفیق بازی ممنوع !
تایید نشد
هدویگ
[url=http://www.jadoogaran.org//images/pictures/ketabe-Rael.zip]الوهیم مرا به