1- سه تاپیک قدیمی:
1- نحوه برخورد، فکر کردی کی هستی.
این تاپپیک اول رای این بود که ملت بیان از کار هم ایراد بگیرند که فعلا در اون به بحث درباره ی رول پرداخته میشه.
2- هالی .یزارد:
که ویکتور کرام اون رو زد و اولش مثلا اونجا یه دفتر بازیگری بود و اونجا پست می نواختند، که حالا فقط فیلم زده میشه. اسکار اول هالی ویزارد و رو بیگانه گذاشت.
3- جادوگران گل گلی:
یک تاپیک با موضوع گلیون که فازشون بالا میرفت و یا عمه ی ننه ی مرلین و خلاصه افتابه و آفتابه کشی!
2- 10 فحش به سرژ!
چی؟!... به سرژ فحش بدم؟!... من؟!... عمرا!... زهی خیال باطل! ... نه آقا!...توی مرام ما نیست!... اصلا دلم راضی نمیشه! ... آخه اصلا فحش دادن به سرز، به تاریخ جادوگری ربط داره؟! نه خدایی! بینی و بین المرلین! ربط نداره! البته مثل کلاس خودم! پس ایرادی نیست!!
ولی حالا چون خیلی اصرار میکنی، و من هرگز به سرژ فحش نمیدم، به خدت فحش میدم!
1- گوگوری!
2- مگوری!
3- گوگوری مگوری!
4- موگولی!
5- گوگولی!
6- گوگولی موگولی!
7- سرژ!
8- سرژ تانکیان!
9- سرژ تانکیان جیگی!
10- سرژ تانکیان جیگی باحال!
هر هر هر! کر کر کر!...
3- چهار عضو برتر قدیمی سایت:
1- عله! هم پستاشون، هم به خاطر اینکه اگه اسمشو نگم، منو حذف شناسه میکنه!
2- بیگانه: پستاش عالیه! فقط خندست و خالی از ارزشی بازی! اصلا نمیشه ایراد گرفت ازش!
3- امپی جیگی! من که از خوندن پستاش سیر نمیشم! اقا زمین بری، هوا بیای، من عاشق پستاشم!
4- سرژ تانکیان! هم پستاش، هم خلاقیتهاش، هم برای اینکه لجت در بیاد!
ادامه ی کلاس:
_ این صدای سرژ است!... صدای سرژ را از حذب می شنوید!... این صدای سرژ...
آنیت سریع و بدون توجه به ایگور(!) موبایلشو در می یاره و فریاد میزنه:
_ ســــــــــــــــــــــرژ!... چه خوب کردی زننگ زدی!... جلسه ی حذب بلاخره کی شد؟! امروز؟!
ایگور حرصش در می یاد و به رنگ ماژیک پفی چکاوک(!) در می یاد و چوبشو می بره بالا و داد میزنه:
_ شپلخیوس!
اخگر قرمز رنگ داشت با سرعت به سمت آنیتا می رفت که از اون طرف خط سرژ داد زد:
_ آنی دارن شپلخت میکنه!
و آنیت چون خیلی به سرژ اعتماد داشت، آینشو در آورد و داد زد:
_ آینــــــــــــــــــــه!
و اشعه ی قرمز رنگ به آینه میخوره و برمیگرده طرف ایگور و خودشو شپلخ میکنه!
آنیت با دیدن ایگور متعجب میشه و میگه:
_ سرژی؟!... تو از کجا میدونستی، کلک؟!
صدای خنده ی سرژ می یاد و بعد میگه:
_ آخه من همه جا دوربین نصب میکنم!.... ژوهاهاهاهاها!
ایگور داره مراحل شپلخ شدن رو طی میکنه و با آخرین توانش میگه:
_ 3132 امتیاز از ریونکلاو کم!...مــــــع!
و می یفته میمیره!
آنت یه نگا به تابلوی شنی می ندازه، یه نگاه به ایگور، یه نگاه به موبایل!از آخر میگه:
_ هی... سرژ!... از آخر این ریونیا منو میکشن!!
سرژ مشکوکیوس میشه و میگه:
_ از آخر؟!... حرفای بیناموسی می شنوم!
و در اینجا این نمایشنامه تموم میشه و آنیتا زنگ میزنه به تعمیر گاه، برن شوفاژ خونه ی ایگور اینا رو سرویس کنن! چون ایگور خیلی یخ کرده بوده، بره همین!