هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: ناگفته ها و تاریخچه درست شدن اولین سایت هری پاتری
پیام زده شده در: ۱۹:۲۱ پنجشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۱
#6

آنتونین دالاهوف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۴ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۱۱ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹
از کره آبی
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 2608
آفلاین
این تاپیک باز شد. منتها کاملا استکباری روی اینجا نظارت میشه و قراره اولین تاپیک اختصاصی سایت بشه که فقط اعضایی که تا قبل از سال 83 در سایت عضو شدن حق پست زدن در اینجارو دارند. یعنی خود منم نمیتونم پست بزنم و صرفا اگه واقعا نیاز باشه بعنوان ناظر دخالت میکنم که بعیده نیاز بشه مگه اینکه فحش و فحش کاری بشه احیانا.
بهتر از اینه که قفل بمونه.



Re:ناگفته ها و تاریخچه درست شدن اولین سایت هری پاتری
پیام زده شده در: ۲۰:۰۰ جمعه ۲۱ مرداد ۱۳۸۴
#5

دارک لرد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۱ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱:۳۷ دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از پیش دافای ارزشی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 821
آفلاین
به نام آن که تاریکی را آفرید...!

خوب ! خیلی عجیبه من دارم این متن رو می نویسم چون به خودم قول داده بودم درباره تاریخچه سایت هیچ چیز ننویسم چون اصولا همچین نوشته هایی رو فقط باعث بیشتر شدن درگیری و تشدید خصومت می دونم. ولی شرایط پیش اومده منو به این تفکر رسوند که باید دوستانم بدونند اتفاقات سایت از دیدگاه من چطور بوده... در ضمن از ابتدا تا انتها میگم! و سعی می کنم خیلی طولانی و با حداکثر جزئیات ممکن باشه.

متاسفانه با اینکه نمی خوام ولی محوریت بحث من آقای لرد ولدمورت یا ویچ کینگ و یا همون سعید جان هستش. این هیچ دلیل خاصی نداره خیر از نقش کاملا محوری ایشون توی جریانات هری پاتری و حضور کاملا پررنگ و شخصیت تاثیر گذار ایشون روی بقیه . ایشون قابلیت رهبری و جهت دهی خوبی دارند و در تمام موارد همیشه عده زیاد پیرو خط مشی ایشون بوده اند و دلیلی اینکه همیشه در بطن اتفاقات کلیدی سایت بودند چند دلیل داره :1. همیشه با مدیریت سایت مخالف بودند. 2. همیشه ناراضی از وضع موجود بوده و علاقه مند بودند تا روش مورد نظر ایشون پیدا بشه. 3. همیشه عده ای هوادار داشته اند که توسط ایشون جهت دهی و رهبری می شدند و این افراد تاثیرگذار شده اند. 4. ایشون خوب می نوشتند و به خوبی شخصیت لرد ولدمورت را در ایفای نقش اجرا می کردند. البته به گفته شخصه ایشون کاملا با لرد ولدمورت همزاد پنداری دارند.

==============
همه چیز با بعد هفتم شروع شد! باشگاه علمی تخیلی بعد هفتم. سایتی که متاسفانه امروز وجود نداره! کتاب پنج تازه نسخه انگلیسیش اومده بود و من از طریق وب لاگ ها پیگیری می کردم. یکی از بروبچز پرشین بلاگ ترجمه فصل 3 پی دی اف هری پاتر رو از یه سایت گمنامی به اسم هفتم گذاشته بود! بعد از خوندن پی دی اف رفتم سایت هفتم که ببینم چه خبره و این شروع آشنایی من با مبحث هری پاتر فارسی در اینترنت بود. یادمه با شناسه لرد ولدمورت که تازه اون موقع فک می کردم انگیلیسش veldemort هستش! خواستم عضو بشم خطا داد قبلا ثبت شده و خلاصه با شناسه dark_lord عضو شدم. وب مستر سایت آقای وحید بهلول که دیده بود هری پاتریست ها خیلی زیاد شدن یه فروم اختصاصی بهشون اختصاص داده بود. خیلی خوش می گذشت و جو جالبی بود یه سریع کاربران فعال اونجا بودن مثل کینگزلی و آلبوس( سامان نبود) و غیره... یادمه یه تاپیکی (که توی هفتم به اسم گفتگو شناخته می شد) بود به اسم هواداران جادوی سیاه و یا همچین اسمی! منم تریپ جو گیری رفتم یه چندتا عکس از وارکرفت چپوندم توش و زدم ایول ما سفیدا را فلان می کنیم! یه بنده خدایی با شناسه لرد ولدمورت(حالا دیگه فهمیدم چرا من نتونستم ثبت کنم! چون قبل از من ثبت کرده بودن) اومد و گفت ایول خوشحالم یه سیاه دیگه به ما پیوست و شما بیا زیر دست من بشو! این لرد ولدمورت که من دو ماه بعد فهمیدم اسمش سعید است. به شدت فعالیت میکرد و تقریبا همه جا پست می زد! زمان پیش رفت و فروم هری پاتر به قدری شلوغ شد که از کنترل خارج شد. مدیریت بعد هفتم شروع به سختگیری شدید کرد. بلافاصله عکس اعمل شدید اعضا رو در بر داشت. از جمله لرد ولدمورت , من و سعید با ناظران (پوزیترون , جوزی و یکی دیگه که خاطرم نیست) به شدت درگیری لفظی پیدا کردیم... جریان گذشت و هفتم به این نتیجه رسید که به عنوان سایت علمی تخیلی تمام فعالیت هری پاتر شده و مسلما به هیچ وجه با آرمان سایت هماهنگی نداره! پس شروع کرد به تلاش برای کشوندن اعضای هری پاتریست به سایر قسمت های سایت که کاملا بی نتیجه بود چون اعضای هری پاتریست با سایر قسمت های کاملا احساس غریبی می کردند. دور دوم مشکلات درگیری با ناظرین شروع شد. لرد ولدمورت تا اونجایی که خاطرم هست تاپیکی زد با عنوان درگیری با ناظرین آتشین؟ تندرو؟ در هر حال! اون تاپیک شد محل جدید دعوای شدید با ناظرین! در کنار این جریانات من به همه جای سایت سر زدم و دیدم بخش هلپ سیستم انگلیسیه به سردبیر سایت یا همون آقای بهلول میل زدم که من دلم می خواد یه کمکی به سایت بکنم اینو فارسی بکنم که آقای بهلول با خوشحالی ازش استقبال کرد! و من شروع به کار کردم. این شد شروع آشنایی من با کادر مدیریتی هفتم و دید من کاملا عوض شد و از مبارزه با ناظرین تا حدود زیادی کنار کشیدم و دوست عزیز ولدمورت منو به محافظه کاری محکوم کرد( این محکوم شدن من تا به امروز ادامه داره وتاریخ مرتبا تکرار میشه! )
با پیچیده تر شدن اوضاع فروم بعد هفتم , مدیریت سایت شناسه لرد ولدمورت رو بلوک کرد. که البته ما این رو متوجه نشدیم و وقتی فهمیدیم که دوست عزیز گرامی یه ای دی دیگه ساخت که مدتی طول کشید تا به ما ثابت شد خودشه !یه مدت گذشت و در کمال حیرت همه فروم جدیدی به اسم هواداران هری پاتر با نظارت لرد ولدمورت(شناسه بلوک شد باز شده بود) ایجاد شد!( علت این کار بعدا در صحبت حضوری من با آقای بهلول مشخص شد : طبق گفته آقای بهلول سعید از آقای بهلول معذرت خواسته و در چندبن و چند نامه نگاری و پی ام داخلی سایتی درخواست بخشی کرده که خودش روی اون اشراف داشته باشه و بتونه اونجا راحت کار کنه و آقای بهلول بعدا از باز کردن شناسه سعید موافقت کرده)
قسمت هواداران هری پاتر محل اصلی نوشتن داستان اشتراکی ما بود. در اینجا من حضور کمرنگی از کسی با شناسه irmtfan رو هم به خاطر میارم! بعدا هم متوجه شدم که شناسه Lordmamali هم در بعد هفتم وجود داشته! به هر حال من و این دوستان اونجا زیاد به هم برنخوردیم و اگر خوردیم من الان خاطرم نیست! داستان نویسی اشتراکی شروع شد و ایرانی جماعت و کار اشتراکی؟! در ابتدای کار بین سعید و یه بنده خدایی با شناسه لوپین!(شایدم آشناست نمی دونم!) سر اینکه سعید لوپین رو کشت توی داستانش دعوا شد! در کل داستان توسط سعید و کینگزلی ادامه پیدا کرد و انصافا هم کار قشنگی بود! تا اینکه اون اتفاق افتاد:
وحید بهلول مدیر سایت به صورت تمام و کامل از وضعیت موجود ناراضی و از اینکه سایت بعد هفتم به سایت تمام هری پاتر تبدیل شده وبقیه بخش ها خوابیده ناراضی بود و همچین از تعصب شدید اعضای هری پاتر هم جوش آورده بود! پس در یک حرکت کاملا استراتژیک یه خبر در صفحه اول سایت مبنی بر اینکه هری پاتریست ها همه کورن و هیچ کتابی به جز هری پاتر نخوندن و کلا هری پاتر همچین آش دهن سوزی هم نیست نوشت! و عکس العمل این حرکت انفجاری بود و رهبر گروه شورشی سایت که کسی جز سعید نبود با تاپیک" آتش بازی جناب سردبیر در صفحه اول" یه جنگ لفظی شدید و بسیار تند رو شروع کرد! منم یادمه یه پست زدم با اسم : آقای بهلول از شما انتظار نداشتم! و البته متهم به محافظه کاری شدم! و چنین شد که هیئت تحریریه بعد هفتم در یک اقدام نسل کشی! 500 نفر اعضای هری پاتری رو با هم بلوک کردند! و رسما همه ملت رو انداختن بیرون! کانکشن من با مبحث هری پاتر اینجا مدتی قطع شد. من توی بعد هفتم فعالیت می کردم و عضو جلسات حضوری شده بودم و به تمام معنا داشتم با بروبچز باحال هفتم حال می کردم! در اینجا بود که من شخصی رو هم توی مسنجر با ای دی irmtfan داشتم! کی ادش کرده بودم خدا می دونه! شاید خودشم یادش نباشه! این بابا که بعدا مشخص شده اسمش عله هستش گفتش ما یه سایت مجانی زدیم روی سرور مجانی فلان بیا عضو شو! که من نرفتم! کتاب 5 ترجمه ویدا اسلامیه اومد و خلاصه گذشت... من فک کنم حدود یه الی دو پست توی اون سایت کذایی به زحمت زدم! از اتفاقات اونجا هیچ اطلاعی ندارم چون اصلا نبودم...

چت های من با Irmtfan بیشتر شد و تبادل اطلاعات می کردیم! دنبال هاست بود و گفتش داریم با بروبچز سایت فلان همکاری می کنیم و منتظریم... منم در زمینه هاستینگ اطلاعاتم صفر بود! اونم مثل من! خلاصه در نقش دو تا چماق با هم صحبت می کردیم! تا اینکه اومد و گفت سایت به این آدرس www.jadoogaran.com باز شده! یادمه گفتم چه اسم بیخودی! میذاشتین پرشین یه چیزی! خلاصه با اینکه علی گفتش من عضو نشدم... تا اینکه مدتی بعدش چند روز بعد اومدم سایت رو دیدم... رفتم به صورت اتفاقی توی یکی از فروم ها ... تاپیک پاتیل درزدار بود فک کنم ! همونجا که تام با ماهیتابه! هستش. خوشم اومدو دلم خواست یه چیزی بنویسم! همزمان این مطلب فیلم ارباب حلقه های یک تازه اومده بود! من فیلم رو دیدم جو گیر! اومدم به اسم دارک لرد ثبت نام کردم با آواتار سارون (در مورد اینکه چه مدت بعد از دعوت علی عضو شدم یادم نیست و متاسفانه الان بخش کاربران سایت به دلیل آپگرید جدید درست کار نمی کنه چک کنم! ولی فک کنم عضو 13 سایت باشم! به هر حال اگه اون دفعه اولی که علی دعوت می کرد عضو میشدم احتمالا یه رقمی میشد!)
خلاصه اولین پست رول پلینگ رو زدم...! و زندگی من در جادوگران شروع شد! خیلی خوش می گذشت! حال میداد! سایت خلوت بود! وقت زیاد! ملت باحال! پست ها تووووووووپ! کل کل و و و ! تا اینکه علی به من پیشنهاد دادم ناظر بشم و منم قبول کردم... من بودم و فاج فک کنم... چیزی که اون موقع نمی دونستم و فک کنم خود علی هم دقیقا نمی دونست چون تازه کار با زوپس رو شروع کرده بود این بود که من و فاج ناظر نبودیم! ما در حقیقت کل فروم رو در اختیار داشتیم و این رو وقتی فهمیدیم که من و فاج با هم سر ویرایش پستا درگیر شدیم و سهمیه بندی کردیم که بخش مصیبت! یعنی پیشنهاد ها افتاد به من! توی این میون هم شخصی به اسم سائورون وارد جریان شد! شاید بود و قبل از من عضو شده بود خاطرم نیست وارد کار شد و لرد ولدمورت و سائورون در تمام پست های قربون صدقه هم می رفتن و همدیگه رو داداش صدا می کردن! ماجرا از وقتی شروع شد که من توی پیشنهادها تاپیکی زدم با اسم گفتگو با ناظر بخش پیشنهادها یا همچین اسمی! فک کنم الانم باشه یا شاید علی فرستاده تاپیک مدیران به خاطر دعوای من و مملی...! خلاصه باید باشه... این سائورون که بعدا فهمیدیم اسمش خشایاره گیر داد که آی های و هوار اینجا پارتی بازیه همه فلانن من ناراضیم و در کنار سعید جان هم که هی صفا میداد به مدیریت! البته سعید ناظر بود فک کنم خشایار هم بود یادم نیست... تا اینکه من یه روز اومدم دیدم ایول! سایت نیستش! فاج آنلاین بود. ازش پرسیدم چی شده گفت سایت هک شده! خشایار با فیک پیج زده سایت رو ترکونده ایول به خشایار و و و ....(سائورون یا همون خشایار ادعای شدید هک بود و چند بار هم تهدید کرد) علی اومد و جریان روشن شد که علی اشتباها به سعید و خشایار دسترسی مدیر کلی داده و اونا هم در کمال آرامش زدن علی و مملی و بقیه مدیرا رو حذف کردن ! البته سعید بعدا منکر هر گونه کاری در این زمینه شد ولی خشایار و فاج چیز دیگه ای می گفتند... علی هم سایت رو از سی پنل(سطح بالاتر مدیریت سرور, که مسلما سعید و خشایار اون زمان نمی دونستند اصلا چی هست! همونطوری که منم نمی دونستم) بست! و با استفاده از برگردوندن بک آپ سایت , سایت رو برگردوند به شرایط قبل از مدیر کردن سعید و خشایار! این جریان گذشت و در کمال حیرت سعید و خشایار رو علی حذف نکرد! و گفتش یه فرصت بهشون دادم خودشون رو خوب نشون دادن...! مدتی گذشت و ناراضی بودن خشایار و سعید دوباره شروع شد... هر متنی مطابق با سلیقه سائورون و لرد ولدمورت نبود باید حذف میشه! نمیشد درباره نقاب سائورون نوشت و یا لرد ولدمورت رو توی نمایشنامه ای ضعیف نشون داد و اینجا شخصیت من یا همون دارکی به کیسه بوکس تبدیل شده بود! ... مشکل جدیدی هم پیش اومد! ما به هیچ وجه نمی تونستیم بین بخش ایفای نقش و خارج ایفای نقش مرزی قائل بشیم و علت اون هم باز ولدمورت و سائورون بودند! من حدود 50 پست دارم که از این دو نفر خواهش کردم به دور از جو گیری و ایفای نقش و بزرگترین سایت فونت نوشتم" زندگی واقعی!" بیایین با هم بحث کنیم! و نهایت جواب من رو با رول پلینگ دادند! خیلی اعصاب خورد کن بود! هر روز دلم می خواست از مدیریت خارج بشم! حتی شایعاتی بود که سعید گفته می خواد بره اسم شناسنامش رو هم عوض کنه بذار تام ریدل و می گفت من خود ولدمورتم! سعیدی در کار نیست! کش مکش ادامه داشت و من کم کم موفق شدم از نقش دارکی کتک خور به حاجی با نفوذ تغییر شخصیت بدم که جای بسی امیدواری بود!
در اینجا هم لازم به یادآوری هستش که سامان جون! یا همون دامبلدور معروف سایت با زبان فارصی! به خوبی و با استفاده از روش خود ولدمورت با ولدمورت کل کل می کرد! یه مدت دوره خوبی بود تا اینکه خشایار سایتی زده به اسم ایران اچ پی و ولدمورت و عده ای از جمله خونآشام که در تمام پست ها این دو نفر برای هم هر چندتا که کاراکتر جا میشد شکلک قلب و ماچ می ذاشتند مهاجرت کردند به اونور! البته این جریان هماهنگ بود پخش سریال مهران مدیری و جریان داونه گل یاسمن که هی قربون صدقه هم می رفتن!
در طی این مدت سائورون یه نامه خدافظی نوشت و از ملت دعوت کرد بیان سایتش... توی همون تاپیک خدافظی من و اون با هم یه کم بحث کردیم و مقدار زیادی از کدورت بین ما برطرف شد! و یادمه کلی تلاش کردم علی و خشایار رو آشتی بدم که کاملا ناموفق بود!
خلاصه من چندین بار به اون سایت سر زدم! جو فوق العاده سنگین و مدیریت به حد فوق افراطی سنگین بود و دقیقا باید کار دیکته شده رو شما تاپپ می کردین ! مسلما من اصلا خوشم نیومد و توی اون سایت یدونه هم پست نداشتم! جریان ادامه پیدا کرد و سعید و خشایار دعواشون شد و اون سایت از هم پاشید ! به دنبال این جریان من چون از سعید دلخوشی نداشتم با خشایار حسابی دوست شدم و الانم هستم! سعید برگشت و ناظر شد و دو و یا سه تا فروم هم داشتش... اطلاع دقیقی ندارم. کار ادامه پیدا کرد تا اینکه دقیقا خاطرم نیست چی شد چون نبودم یه مدت ولی برگشتم دیدم سعید نیست و بین سعید و مودی(سارا-بلاتریکس) دعوا شده...! خلاصه سعید دوباره رفت و البته عده بسیاری هم که ظاهرا از دوستان سایت دانشگاه سایت بودند با اون می یومدند و می رفتند . (ای پی های مشابه با شناسه لرد ولدمورت زیاد بود و علی همیشه براین عقیده بود که همه اینا یک نفر و همون سعید هستش)
اتفاقات زیادی افتاد در این مدت: سایت شلوغتر شد ... سعید بازم به خاطر درگیری با علی رفت .... من با مملی کاملا آشنا شدم و دوست صمیمی شدیم. سارا یا همون مودی از سایت رفت! و دوباره اومد(کاملا عادیه! ایشون این کار رو سالی چند بار انجام میدن!) و با ایدی بلاتریکس شروع به فعالیت کرد! کینگزلی هم البته همیشه جزو بروبچز فعال بود. در این بین سامان یا دامبل فارصی و یا همون دامبل آهنی! دعوایی کرد و گذاشت رفت! و تا به امروز فقط با یاد و خاطره زبان فارصی هستیم! سعید به خواهش عده ای برگشت چون لرد ولدمورت نداشتیم(کما اینکه هنوزم این مشکل رو داریم!) و درخواست ناظری داد و این دفعه رد شد... پس یه نامه افشاگری نوشت با مضمون اینکه ای ملت بدانید این مدیریت چقدر ضایع هستند و حق منو خوردن و خلاصه شماها هم خوام نشین و با مدیریت همیشه دس به یخه باشید! این دومین نامه افشاسازی سعید بود یدونم موقعی که می خواست بره ایران اچ پی زده بود یا در رفت قبلیش از سایت زده بود! بعدش لرد اریک با همون ای پی سعید اومد خودش بود یا نبود کسی نموده الا خودش و خدای خودش!
بگذشت این ماجرا و ما خودمونین بدون ولدمورت مدت بسیار خوش گذرانیدم تا اینکه شش ماه گذشت! و من یادم نیست کی سعید رو اد کرده بودم ولی گه گاه چند کلمه ای با هم صحبت می کردیم.... تا اینکه سه الی چهار ماه پیش که به قول معروف مسائل به زمان سپرده شده بود سعید اومد و در یک صحبت جدی منو متعاقد کرد که با شخصیت ولدمورت همزاد پنداری داشته و اون موقع دست خودش نبوده و اون ای پی های مشابه هم ماله سایت دانشگاه بوده که همه با یه ای پی وصل میشن... منم قبول کردم و دوستی ما بیشتر شد و اختلافات گذاشته رو من خیلی راحت کنار گذاشتم... چون آدمی هستم که سعی می کنم با هیچ کس مشکلی نداشته باشم و معتقد هستم فضای مجازی ارزش این دعواها و غیره رو نداره و علاوه بر اینکه سعیدی که من باهاش چت می کردم بعد از گذشت تقریبا شش ماه دیگه اون سعید پیشین نبود که وقتی باهاش چت می کردی انگار داری با لرد ولدمورت چت می کنی! حالا من واقعا داشتم با سعید چت می کردم! بحثمون ادامه پیدا کرد... سعید رفته بود از خط هری پاتر توی باشگاه های فوتبال مجازی و خلاصه با هم صحبت می کردیم تا اینکه صحبتا رسید به ارباب حلقه ها و سعید خوشش اومد و می پرسید و منم جواب می دادم و بحث می کردیم... تا اینکه سعید گفتش بخش لوتر جادوگران رو بیا احیا کنیم! منم خیلی خوشحال شدم چون سعید خیلی آدم فعالی بود و دوما از نوشت هاش توی رول پلینگ خوشم میومد و می دونستم میشه بخش رو سپرد بهش و خوب می چرخونه ... پس بدون هماهنگی با بقیه مدیران یه فروم جدید زدم و سعید رو که حالا ای دی ویچ کینگ داشتم کردم ناظر اون بخش و شروع به کار کردیم. در اینجا من فکری که با خودم کردم این بود که در صورت اطلاع اینکه ویچ کینگ همون سعیده عمرا بهش اجازه کار داده نخواهد شد . پس منم با توافق با سعید درباره اینکه بخش هری پاتر رو بیخیال بشو کار رو سپردم دستش. اوضاع بسیار عالی پیش میرفت. قوانین اون بخش رو سعید نوشت و منم خوندم و یه چندتا چیز کم و زیاد کردم و در قابل یک همکاری عالی(البته از نوع مخفیانه!) بخش رو می چرخوندیم. و کار خوب پیش می رفت....
مسئله مشکل لوتر دقیقا از وقتی شروع شد که سعید با ویچ کینگ رفت توی نحوه برخورد پست زد... و متاسفانه به هیچ وجه خصومت قدیمی خودش رو مدیریت جادوگران اصلا و ابدا فراموش نکرده! پس به صورت جهت دار شروع کرد به حمایت از اعضایی که مثلا از مملی - علی و یا شخص دیگه ای اعتراض می کردند. جریان ادامه پیدا کرد که متاسفانه من بازم نبودم یه مدت و وقتی برگشتم سعید غیر از نحوه برخورد توی تاپیک گفتگو با مدیران هم رفته بود. این کار ذاتا مشکلی نداشت. چون اونم عضو سایت بود ولی نوع نوشته هاش طوری بود که مدیران بالاخره متوجه بخش لوتر و ناظرش شدند و من در یک اعتراف سنگین گفتم که این سعید هستش و اینجوریه جریان...
جواب علی جالب بود و گفت که با شخص سعید مشکلی نداره و اون می تونه به کار خودش ادامه بده و در کل مدیریت اینجا پشت منو خالی نکردن.
جریان بگذشت. من دسترسی نظارت فروم دوم لوتر رو (بخش غیر رول پلینگ) رو هم به سعید دادم. بخش به شدت فعال شد. با تصمیم مدیریت رول پلینگ هری پاتر ایجاد شد . و من و سعید تقریبا هر چند روز با هم چت می کردیم ( و الان هم می کنیم ! البته مطمئنم بعد از خوندن این مطلب توسط سعید بعد از گفتن اینکه تو محافظه کاری به من دیگه نمی کنیم) و درباره بخش با هم صحبت می کردیم...
پیشرفت خوب بود تا وقتی که بحث گسترش لوتر پیش اومد. در اینجا سعید شروع به استفاده از روش قدیمی یعنی خورد کردن مدیریت کرد, و باز هم افشاگری های قدیمی در مورد اینکه مدیریت فلانه شروع شد! منم سعی می کردم حد وسط رو نگه دارم و چون بخش لوتر رو دوست داشتم موافق بودم که امکاناتش زیاد بشه... پس آخرین پست های لوتر اضافه شد... مدتی گذشت... سوسک و اسنیپ و سم هم پیوستند به جمع هواداران ویچ کینگ.... درگیری با مدیران ادامه پیدا کرد ولی خوشبختانه خیلی ملایمتر از جریان هری پاتری بود! ولی درگیری بود و هست به هر حال. من کماکان موافق گسترش بخش لوتر بودم. تا اینکه سعید پستی زد در مورد اینکه من فقط دارک لرد رو قبول دارم. این پست سعید من رو در وضعیت منگنه قرار داد! از طرفی علی چند بار زنگ زد و گفت بالاخره چی کار می خوایی بکنی؟! روشن کن! فروم مدیریت فشار روی من زیاد شد که تو موضعت چیه! برو بگو ! بالاخره چی؟! دست از سیاست بازی بردار و برو یا از سعید دفاع کن و یا روشن کن براش که نمیشه وطرف مدیریتی!
چیزی که الان باعث من اینو بنویسم هم همینه! چون همه دوستان گفتن تو باید مشخص کنی طرف کی هستی... البته من متاسفم که در این شرایط قرار گرفتم ولی فکر کنم تمام اتفاقات رو از دید خودم نوشتم. من بخش لوتر رو دوست داشتم و دارم هر چند که دیگه نیستش و از طرفی دوستان من از اینکه من با جمع مدیران همراه نیستم و به قول معروف پشت مدیران نیستم ناراحتن پس من میگم که متاسفانه سعید عزیز بدقولی کرد و با مدیریت بازم درگیر شد. البته مدیریت هم آماده درگیری بودند که تمام اینها علتش به تاریخچه برمیگرده که همینجا خوندید. در نهایت کل جریان به سمت خوبی هدایت شد و باعث شد تا سایتی تخصصی لوتر ایجاد بشه که منم مسلما اونجا فعالیت خواهم کرد! در نهایت بعد از این اتفاق شخصا دیگه امیدی ندارم سایت جادوگران بتونه به هیچ گونه ای با سعید کنار بیاد...
در آخر با احترام به دوست عزیزم سعید چند نکته رو لازم می دونم بگم

ایشون در بخش لوتر دارای دو شناسه ویچ کینگ و ملکور بوده و خودشان می نوشتند و خودشان هم جواب می دادند...! این احتمال اینکه لرد اریک و سایر دوستان هم در زمان لرد ولدمورتی ایشون خودشون بوده اند رو تشدید می کنه!

ایشون حداقل سه الی چهار بار نامه ای مشابه نوشته اند با مضمون: ملت! بدانید و آگاه باشید! این سایت ماله منه و اینا حق من رو خوردن!
من از جریانات سایت موقت روی سرور مجانی خبر ندارم ولی چیزی که من می دونم اینه که جادوگران به همت و پشتکار علی و با کمک گرافیکی فنی مملی و فکری سایر دوستان ایجاد شده. کار اصلی رو مسلما علی انجام داده و حتی اگه سایت ماله سعید باشه ... تمام کارهاش رو علی انجام داده.

ایشون در هیچ زمانی و در هیچ سایتی ماندگار نشدند! و همیشه با مدیریت چه وحید بهلول! چه علی نیلی! و چه خشایار دچار مشکل شدند! و من جدا امیدوارم با اسنیپ جان دیگه مشکلی پیش نیاد و به خوبی و خوشی بتونیم روی لوتر کار کنیم!

هدف من از این صحبت ها نه کوبیدن سعید نیستش, چون چیزی که مسلم سعید اون سعید قدیم نیستش وگرنه من نمی تونم یه لحظه هم باهاش چت کنم... هر کسی اشتباه می کنه و خیلی از افراد هم می تونند تغییر کنند. ولی متاسفانه سعید در نحوه برخورد با مدیریت سایت زیاد تغییری نکرده ! ولی باز هم سعید جزو دوستان من هستش و من روی خیلی از مسائل می تونم باهاش بحث و گفتگو کنم .


هدف من از این صحبت ها خود تحویلی و تعریف از علی و اینکه بگم ایول ما مدیریت چقدر باحالیم هم نیست! اینها رو گفتم چون از دید من علی خیلی برای سایت زحمت کشیده نه این که چون مدیریت بهم فشار آورد و ممکن بود منو از مدیریت وردارن! خیر اینطور نیست چون من خودم الان به شخصه با مدیریت مشکل دارم و نظرم اینه که هیئت مدیریت دچار خود تحویلی شده و مسلما قصد ندارم با تعریف از مدیریت خود تحویلترش کنم!

من اصلا و ابدا دلم نمی خواست اینا رو تایپ کردم وگرنه همون موقع که دوستان سارا و مملی و علی نوشتن منم می نوشتم . تنها دلیل این ماجرا این بود که من احساس کردم دوستان قدیمی به من بدبین شدند و تصمیم گرفتم تا تمام چیزهایی رو که می دونم و دیدم و شاهد بودم از دیدگاه خودم بنویسم .

به پایان آمد این پست! ولی حکایت مطئمنم که همچنان باقیست!

امپراطور تاریکی

1384/5/21


!ASLAMIOUS Baby!


Re:ناگفته ها و تاریخچه درست شدن اولین سایت هری پاتری
پیام زده شده در: ۱:۲۲ دوشنبه ۴ آبان ۱۳۸۳
#4

تانکس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۷ یکشنبه ۲۸ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۲۰:۲۹ جمعه ۱۵ دی ۱۳۸۵
از همین دور و برا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 199
آفلاین
خب مثل اينكه منم بايد شروع كنم.منم اول تو بعد هفتم بودم.خيلي ذوق كرده بودم كه يه جايي رو پيدا كرده م كه توش در مورد هري پاتربحث مي شه.اونجا با شخصيت ولدمورت و هري پاترآشنا شدم.البته باهاشون ارتباطي نداشتم ولي اونجا شناختمشون.بعد يه مدتي مسائلي پيش اومد كه باعث شد خيليا از اونجا برن.من حالم گرفته شد.بعد كه فهميدم يه سايت هري پاتري زده ن كلي خوشحال شدم و رفتم اونجا كه عضو بشم ولي از بخت بد عضويت اونجا مشكل داشت.يه مدتي نمي تونستم عضو شم و هر روز باحسرت مي رفتم و يه سري به سايت(محفل) مي زدم.توي اون سايت كسي كه هميشه مطلب مي نوشت و اسمش توي آخرين نوشته ها مي اومد عشق مدرن(يا همين علي )بود.بالاخره من تونستم عضو شم و وارد سايت بشم.بعد يه مدتي يوزرم مشكل پيدا كرد و به همين خاطر مجبور شدم به سعيد كه همون موقع آن بود مراجعه كنم تا مشكلمو حل كنه.اولين ارتباط اينترنتي من با ايشون از همين جا شروع شد و بعد از اونم با علي آشنا شدم.بعد يادم نمياد چرا و چطور ولي سايت محفل خوابيد و من فهميدم كه دارن يه سايت ديگه مي زنن(همين جادوگران).هر وقت آن مي شدم علي بهم تماي طرحي شده رو نشون مي داد و كارايي كه كرده بود رو مي گفت و من مي ديدم كه واقعا براي راه اندازي سايت تلاش مي كنه.سايت كه زده شد از من خواست مدير بشم و من با اينكه دلم نمي خواست هيچ مسئوليتي رو قبول كنم موافقت كردم(البته بايد بگم كه تا حالا هم مشكل جدي نداشتم!).شروع كرديم به فعاليت.علي و سارا و من و مملي و دارك و سعيد و... .اوايل خوب بود ولي بعد اختلافا پيش اومد.اختلافايي كه به نظر من از زياده خواهي سعيد و خشايار سر چشمه مي گرفت.(اگه سعيد اينو مي خونه بايد بدونه من دارم عادلانه حرف مي زنم چون فكر نمي كنم عدالت اين باشه كه فقط از ايشون حمايت كنم حتي از كارهاي غلطش).در اين مدت خيلي بزرگواري از علي ديدم و توهين از سعيد و خشايار.بعد يه مدت سايت هك شد كه دوستان مفصل گفتن.سعيد و خشايار از سايت رفتن و يه سايت ديگه زدن.تو اين مدت من با سعيد در ارتباط چتي بودم ولي هيچوقت نديدم اونقدر كه اون از علي بد مي گه علي از اون بد بگه.اون ادعا مي كرد سايت جادوگران با زحمت اون ساخته شده در صورتي كه من خودم شاهد زحماتي كه علي براي سايت كشيده بود و مي كشيد بودم.
بعد از اينكه سعيد يه سايت ديگه زد از من خواست تو سايتش عضو بشم و منم به خاطر دوستي اين كارو كردم.اصلا دلم نمي خواد حرفايي كه سعيد تو چتا بهم زد رو بگم ولي در اين حد بگم كه به نظر من اون حتي براي عشقي كه به نظر خيليا براش پر پر مي زد ارزش قائل نبود.اون از من به خاطر ارتباطم با سايت جادوگران دلخور بود ولي من چون چيزي جز خوبي از اعضاي اين سايت نديده بودم از حرفاش تعجب مي كردم.به هر حال بعد از يه مدتي فهميدم مشكل اون با جادوگران چيه و ادعايي كه در مورد سايت داشت (كه ادعاي كذبي بود).
در آخر به خاطر يه سري مسائل شخصي تصميم گرفتم ارتباطمو باهاش قطع كنم اون علاوه بر اينكه بسيار زود رنج بود و از هر حرف معمولي كه بهش مي زدم ناراحت مي شد بسيار هم زياده خواه بود و من به اين نتيجه رسيدم كه هر وقت باهاش چت مي كنم نتيجه اي جز خردشدن اعصاب نمي گيرم.هر چند كه اولش با بي طرفي و حتي با تصورات مثبت ارتباطمو باهاش شروع كردم ولي در آخر ديدم اصلا اونطوري كه فكر مي كنم نيست و رفتارهاي غلط خودشو قبول نداره و اصرار داره كه تنها ديگران هستن كه بهش بدي مي كنن.حتي نتونست دوستيشو با دوستي كه ادعا مي كرد بهش علاقه داره ادامه بده و در آخر همه ديدن كه اون دوتا با هم چه جوري رفتار كردن!!


Poor Is The Pupil Who Does Not Surpass His Master


Re:ناگفته ها و تاریخچه درست شدن اولین سایت هری پاتری
پیام زده شده در: ۲۲:۵۵ شنبه ۲ آبان ۱۳۸۳
#3

آبرفورث دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۰:۴۶ سه شنبه ۱۸ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 543
آفلاین
اجازه آقا منم اينجا بنويسم؟
-----------------------------
منم مثل هري اولين بار در سايت هفتم با گوگل و گشتن و سگ دو زدن توي اينترنت فهميدم كه سه تا وبلاگ دارن كتاب هري پاتر رو ترجمه مي كنن. يكيش positive.blogsky.com‌بود كه خيلي خوب ادامه مي داد. يكي horder.persianblog.com بود كه اون از اين جا كپي مي گرفت و يادمه كه روزي كه هفتم رو پيدا كردم خيلي خوشحال شدم. چون بعد از سال‌ها يه ترجمه‌ي ريديف با هري پاتر داشتيم و همچنين مترجمش‌هم آماده بود و جواب سوالا رو مي داد.

اما خب به دلايلي كه من آخرش هم نفهميدم چي شد ديگه ترجمه ادامه پيدا نكرد. سر قضيه‌اي كه پدر علمي تخيلي ايران( وحيد بهلول) توي سايت ايجاد كردن و اون مطلب واقعا از ايشون بعيد بود. بعد از سر جرياناتي كه پيش اومد و اون برخوردها كه از طرفين بي‌ادبي بود! ولدمورت يه مدت از سايت هفتم رفت و دوباره برگشت و خلاصه... آخرش ديديم كه آقاي بهلول محترمانه انداختنمون بيرون. قرار شد يه سايت من بزنم و مسئوليت اين كار رو به عهده گرفتم و اون روزها كه تازه با PHPNUKE آشنا شده بودم يه سرور فري بعد از دو هفته پيدا كردم كه به دليل اينكه سرور مجاني بود امكان ثبت نام آنلاين وجود نداشت. به هر حال... سايت راه افتاد و من هيچي از اون سايت يادم نمياد چون واقعا چيزي نبود كه بخوام فشار بيارم غير از چندتا كار كوچيك و همچنين آشنا شدن با افرادي مثل علي ( هري پاتر ) و شناختن ولدمورت. خلاصه قضيه‌ي خبر اعدام رولينگ و اون قشقرقي كه ولدمورت به پا كرد نياز به توضيح نداره... تا اينكه به شخصه بعد از اون همه اتفاق سايت رو ول كردم ... و اينكه اول قرار شد ( اگه درست يادم مونده باشه) با پرشين ويزاردز يه سايت شريكي و متمركز بزنيم كه بلا به دلايلي نشد و با هري پاتر تصميم گرفتيم كه يه سايت جديد بزنيم. ( هر چند اولش من مسئول فني بودم ولي بعدها زحمت كل سايت روي دوش هري جون افتاد) ايشون بعد از اون ماجراي هك و يه اشتباه كوچك در سايت از همه معذرت‌خواهي كردند كه من واقعا از روحيه‌ش تعجب مي كنم.( عجب مرد شريفيه) به علاوه‌ي اينكه دوبار هاستينگ سايت رو عوض كردند تا بهترين نتيجه حاصل بشه و در اين مدت چقدر پول خرج كردند( كه شايد درست نباشه بگم). و سر انجام سايت راه اندازي شد و دوستان شروع كردند. من هم دورادور خارج از رول پلينگ پست مي زدم و فعاليت مي‌كردم( رول پلينگم ضعيفه و هنوز قوي نشده)... تا اينكه قضيه‌ي باي باي سائورون و لرد ولدمورت پيش اومد و ايشون (ولدمورت: سعيد) چنان بي احترامي كردند كه ديگه اونجا طاقت نياوردم و نصف چيزهايي كه شايسته‌اش بود بهش گفتم...
نكته‌ي جالب اين بود كه هر دوي ايشان از مديريت سايت به شدت انتقاد كردند و من و علي ( البته من مهم نبودم) رو مشتي عقده‌اي و ... فرض كردند. و با همكاري هم و دست در دست هم سايت ايران اچ پي رو راه اندازي كردند كه من با اولين نگاه در سايتشون( آخه با سائورون قهر نبودم) متوجه شدم كه كپي‌ اي از محفل هري پاتره. (حتي تصاوير تم و ايميج‌هايي كه طراحي كرده بودم) پس از مدتي كه خبري از سايتشون نبود و به اصطلاح سايت ما رو بايكوت كرده بودند. تا اينكه اون ماجرا پيش اومد و دوباره برگشتند به سايت ( چه برگشتني!) داستان‌هايي پايان ناپذير طراحي كردند و مثلا! ! به ما لطف كرده و قدم رنجه فرموده و در سايت جادوگران بازگشتند كه با شناسه‌هاي تكراري شروع به فعاليت كرده و لرد اريك!(‌ كه معدوم شد) و روكوود ( كه معدوم شد) به علاوه‌ي لرد ولدمورت در كنار همديگر در انجمن‌ها به پست زني پرداختند كه بقيه‌ي موارد رو بلا گفت و ديگه چيزي نموند...
در پايان از علي و بلا و مگي و پيام و فرهاد و كليه‌ي دوستاني كه در زمينه‌ي فعاليت واقعي هري پاتر مثل جيمز پاتر و كليه‌ي افرادي كه كتاب‌ها رو تايپ كردند تشكر مي كنم.
ارادتمند؛
محمدرضا (آبرفورث دامبلدور: مملي پير دانا)

پي نوشت: اخرياً مطلبي رو شنيدم با عنوان اينكه سعيد( لردولدمورت) ادعا كرده كه تمام زحمات سايت محفل رو به دوش كشيده و بنده و همچنين آلبوس در اونجا نقش برگ هويج رو داشتيم. خدمت علاقه‌مندان حقيقت ذكر كنم كه (نميخوام بگم ولي ديگه...) وقتي من سايت رو راه انداختم توي جمع هري پاتري ما تقريبا هيچ كس از كامپيوتر و كلا فروم و اين برنامه‌ها دوزار حاليش نبود( هر چند الآن ديگه هري پاتر و بعضي از دوستان استاد من شدند) ولي من يه چيز جالب شنيدم و خواستم بگم كه اونا من قالب براي سايت گير آوردم، لوگو طراحي كردم، دنبال يه ماژول خوب سگ دو زدم و ثبت نام هم مي كردم. ولي ايشون تنها كاري كه بلد بودند اين بود كه از دانشگاه با اينترنت هاي اسپيد تشريف بيارن روي سايت و چهارتا جمله كه به نظر خودشون خيلي مهم بوده تايپ كنن و توي سر اين و اون بزنن. واقعا كه!


ویرایش شده توسط آبرفورث در تاریخ ۱۳۸۳/۸/۲ ۲۳:۳۴:۰۲


Re:ناگفته ها و تاریخچه درست شدن اولین سایت هری پاتری
پیام زده شده در: ۱۲:۱۷ جمعه ۱ آبان ۱۳۸۳
#2

بلاتریکسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۱ پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۹:۴۵ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۲
از لیتل هنگلتون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 466
آفلاین
خوب منم بهتره یه سری مطالب رو بیان کنم...

من جز اولین عضوهای تازه وارد این سایت بودم،عضوی که از سایت هفتم نبود، با شناسه ی مودی.
یادمه اوایل کار در یکی از تاپیک ها،ولدمورت به من توهین کرد...منم خوب راستش اوایلش خیلی ناراحت می شدم!سریع ورداشتم یه پیام شخصی زدم براش که اقاجان چه طرز رفتاره...و بعد هم از ایشون در تاپیکی که الان معدوم شده،شکایت کردم...ایشون به من گفتن من فکر کردم پسری..و ایشون با دخترا این طور صحبت نمی کنن...خلاصه دوستی من با ایشون اغاز شد...اوایل از چت خبری نبود...
2 هفته(تقریبا) از اومدن من به سایت می گذشت که یه شب..علی به من پیشنهاد کرد که مدیرکل بشم.من به علی گفتم نه..من نمی خام مدیر باشم..چون ادم مسئولی هستم و برای خودم مشکلات پیش میاد...ولی علی با وجود مخالفت من،من رو مدیرکل کردن. راستش اوایل اصلا مشکلی نبود...یعنی اعضا کلا 10 15 نفر می شدن و همه با هم دوست بودیم و همش خنده بود...تا اینکه ماجرای هک شدن سایت پیش اومد..تا قبل از اون من با خشایار دوست بودم...دیدم سایت هک شده..به خشایار گفتم چی شده؟ خشایار گفت سایت هک شده...گفت از علی بپرس کی هک کرده؟! از علی پرسیدم(آن بود) برام گفت چی شده...من تعجب می کردم که چرا علی و مملی این ها رو از سایت دیلیت نمی کنن!!!
-----پرش به یه مدت جلوتر!
شروع توهین به مدیران و مملی و علی...تمامی پست های اون زمان موجوده..از طرف سارون..و بقیه دوستان(دقیق یادم نیس ..ولی تو سایت هنوزم هس)که چرا این سایت اینطوریه...چرا علی مدیره..چرا فرهاد مدیره...چرا این جور..چرا اون جور...که سارون گفتن مدیرا همه بوق هستن...روز به روز جو سایت متشنج تر می شد( من چون از هیچ چیز خبر نداشتم هیچ دخالتی هم نمی کردم)...سر مسائل مسخره جو سایت از حالت دوستانه به خشونت کشیده شد...دوستان سیاه ما(اون موقع من سفید بودم) از اینکه در پست هامون و نمایشنامه هامون همیشه اونا پیروز نیستن شکایت می کردن..تا جایی که برای مدتی سارون رو من خودم از نام بردنش در پست ها حذف کردم.نگید بی ربطه..من قصد گفتن نکته ای رو دارم!خلاصه تمام قدرتی که از سیاهان(به غیر خوناشام) دیدم گفتن اینکه ما قوی تریم..خواب بودی..جک نگو...روانی هستی(چیزی که در موقع سیاه بودن خودم از سفیدا! دیدم!) بود...و فقط می خاستم برتری خودشون را با شناسه اعلام کنند...(قابل توجه سعید، که به من می گه خانوم نوریس بیشتر به من میاد!)
مدتی گذشت،سعید و سارون سایت خودشون رو زدن و از این سایت رفتن...حدود اردیبهشت بود...خون اشام هم از سایت رفته بود قبل ترش به دلایل شخصی البته...
جو سایت اروم شد و با وجود مشکلات پیش امده کمی به رکود و افت خوردیم...بیشتر بچه های قدیمی برای درس خوندن و پایان ترم رفته بودن..و فقط من علی و مملی گاهی فرهاد و منیروا(اون موقع مدیر نبود) در سایت بودیم...اعضای تازه وارد به قدری زیاد شدن که کنترل اوضاع برای ما سخت شده بود...پست های چرت و بی ربط...شناسه های بی ربط به هری پاتر...و بدتر این که سیاهی در سایت باقی نمونده بود و سایت کاملا سفید شده بود...من برای ایجاد توازن و راه انداختن مجدد اسلیترین طرح کتاب 4 رو (البته ناشیانه چون سرم شلوغ بود) پیاده کردم و با بلاتریکس از صفر شروع کردم.
---ماجرای سایت ایران اچ پی!
در همین مدت چون با سعید دوست بود در سایت اون هم با عنوان بلاتریکس فعالیت می کردم..سایت بسیار بسیار جو خشن و خشکی داشت و من فقط باید می زدم تو سر هر کی سفید بود...و مواظب می بودم کاری نکنم از ما امتیاز کم بشه!واقعا برام سخت بود این همه با فشار کار کردن..ولی سعید دوستم بود...به خاطرش این فشار رو تحمل می کردم...یه روز سعید بهم گفت،سارا من میخام فقط بلاتریکس سایت من باشی و دیگه جادوگران نری...گفتم:من اولین سایت هری پاتری که اومدم جادوگران بوده و همیشه برای من حکم خونه رو داره..من هیچ وقت اونجا رو ول نمی کنم برم جای دیگه...گفت:باشه..
مدتی گذشت توی سایت ایران اچ پی دعوا شد...سر اینکه سارون می گفت سعید کاری نکرده(فک کنم البته..من اینطوری فهمیدم!) سعید از من توقع داشت اونجا تو سایت برم ازش دفاع کنم...من گفتم..اخه من که نمی دونم اصلا چی به چیه..برم چی بگم...گفت تو محافظه کاری...تو ترسویی..لیاقت نداری...خلاصه دعوا شد!بعد از گفتن هر چی تو دلمون بود...بدون خدافظی رفتیم...البته من به خاطرش بازم رفتم یه پست 800 متری زدم..که می گم اشتباه کردم...
مدتی گذشت...سعید و من دوباره آشتی کردیم و دوباره دوست شدیم..اون سایت جادوگران نمیومد...می گفت اینجا عدالت نیست...حق منو خوردن..سایت نمی دونم طرحش،رنگاش چی چیش برای من بوده..اینا دزدیدن...خلاصه مدتی گذشت...سعید فقط تو قسمت نمایشنامه می نوشت...سر نمایشنامه هم با هم دعوامون شد...همون جایی که الانم نصفه مونده...گفتم چرا همش می خای سفیدا رو پایین نشون بدی..خلاصه دوباره دعوا شد...من و سعید دوباره قهر کردیم!
----ماجرای نامه پر از توهین معروف!!!!
گرنجر سابق ما...شیوای عزیز ما!در قالب ایفای نقش در مورد ولدمورت پستی زده بود...و من یادم میاد که تنها چیزی که بود گفتن نام ولدی به جای ولدمورت بود...که سعید که ناظر اون بخش بود..اون پست رو پاک کرد...همه با هم ان بودیم یادمه...شیوا گفت که هر چقدر این پست رو دوباره می زنه سعید پاک می کنه...من چون با سعید دوست بودم..بهش گفتم چرا اینطوری می کنی...خلاصه ماجرا به این ختم شده که به من گفته شد تو سنگ سعید رو به سینه می زنی!و اون پیام هم پاک شد!
-----ماجرای سامان و من!
سامان (البوس) که من با ایشون هم چند باری سر مسایل سایت دعوا کرده بودم...یه پست بی ربط در ادامه نمایشنامه زدن که به سعید پریده بود..(هنوزم پستش در سطل افکار اشغالی هست) و رول پلیینگی رفته بود...اون پست رو من پاک کردم..و خلاصه سامان هم به همین دلیل بعد از توهین به من..که من بی جا کردم پست ایشون رو پاک کردم..ورداشتن پست من رو پاک کردن!و به من گفت یا شناسه منو پاک می کنی یا من همه پستای تو رو پاک می کنم..من دیدم اگر من ایشون رو پاک کنم می شه انگیزه شخصی و این درست نیس...گفتم من این کارو نمی کنم...خلاصه مملی ایشون رو پاک کردن و سامان بعد از کلی پریدن به من و تهدید من از سایت رفتن...سعید به من دلداری داد...بهم گفت ولشون کن...من دوباره با سعید دوست شدم...گذشت و گذشت و گذشت تا اینکه من هی به سعید می گفتم من تو سایت تنهام...تو نمیای؟ ایشون هر دفعه می گفتن نه...اینجا فلانه بهمانه...
---اسلیترین به پا می خیزد!
من با کمک کرام،گیلی...رودی...شکم ..فرهاد..تونستیم دوباره اسلیترین رو پر قدرتش کنیم..نه به پشتوانه شناسه های قدرتمند...بلکه با فعالیت و نقشه کشیدن...سعید ماها رو قبول نداشت..می گفت ما ها در واقع به درد نمی خوریم!(اصل جمله یادم نیست..تو ارشیم گشتم پیدا نکردم ماله کی بوده) ولی من واقعا با این گروه مرگ خوار لذت می بردم و از اینکه تونسته بودیم با وجود عده ی کم گریفی ها رو کم رنگ جلوه بدیم خوشحال بودم...ولی این خوشحالی زیاد طولی نکشید...و سفید ها شروع کردن به خراب کردن جو سایت...توهین ها و چرت و پرت گویی ها شروع شد...کار من به عنوان مدیر شده بود پاک کردن چرت و پرت های بقیه...شنیدن توهین های اونا..و طلبکاری بعضی هاشون...و در اخر هم می گفتن تو عقده داری!
----پایان ماجرا
سعید برای برگشتنش به سایت شرط گذاشت..گفت اگر من ناظر بشم..بر می گردم...
بعد از بررسی این موضوع بین خودمون رای در کل منفی شد...و البته رای من هم منفی بود...و ایشون بعد از فهمیدن این موضوع که من رای منفی دادم..شروع کرد به توهین کردن به من...دوس داشتم متن چت رو می زاشتم تا چهره واقعی ایشون رو بشه ولی زیاده...و از حوصله جمع خارج...من به دلیل مریضی خودم سایت هم نمی تونستم دیگه بیام..و ایشون و اریک( که من 80 درصد می گم خود سعید بوده نه از نظر ای پی..از نظرای دیگه) من رو تو سایت خائن..عقده ای ...و یه انسان مزخرف نامرد نشون دادن و به زندون انداختن...
--حواشی سایت
من در تمامی این تقریبا 8 9 ماهی که با مملی فرهاد علی(دوستانی رو می گم که در قضیه شریکن) هیچ چیزی به غیر محبت،دوستی،وفاداری،خوشی، از این دوستان ندیدم...همیشه با هم می خندیدم...همیشه با هم رو راست بودیم(من چند بار هم با علی به صورت بسیار جدی و خشن بحث کردم...)ولی هیچ گاه احترام همدیگه رو زیر سوال نبردیم..علی...مملی..فرهاد با وجود مشکلاتی که داشتن و من در یه سری جریاناتش بودم...برای سایت از ته دل و وجود زحمت می کشیدن... و من نه به عنوان پاچه خواری..چون به خدا دیگه مدیر نیستم و نمی خام باشم...من صمیمانه از علی و مملی تشکر می کنم و می گم که زحماتشون برای من بسیار ارزش داشته و داره و همیشه می تونن روی دوستی من حساب کنند.
پیوست: سعی کردم بیشتر مسایل مربوط به سعید رو بگم...
پیوست دوباره: اینکه من هی با سعید دعوا می کردم و اشتی می شدیم رو به این خاطر گفتم،که دوستان بدونند که ایشون بعد از پیش اومدن کوچک ترین مشکلی کل دوستی رو زیر سوال می بردن و مهم تر اینکه سعی داشتم اگر بشه کاری کنم که اوضاع درست بشه..ولی نتونستم....و اینم می گم که در هر دعوا ما همیشه یه سری حرفا رو بهم می زدیم...ایشون روی عقده ای بودن و محافظه کار بودن و ترسو بودن من تاکید داشتن...و من روی اینکه ایشون فقط قدرتشون به شناسه شونه و این که احترام رو نگه نمی دارن.خواستم بدونید که من با ایشون خیلی برخورد داشتم(خیلی بیشتر از اینا که گفتم)و خیلی خوب اخلاق ایشون دست اومده
..امیدوارم که دوستان از من ناراحت نشن...و دعوا درست نشه..ولی چون قرار شد ناگفته ها گفته بشه...و به من همچین حرفی زده شده بود..خواستم ببینم موضوع چی بوده واقعا...
پیوست
یوست دوباره: این مربوط به سایت جادوگران هست..اگر من درست فهمیده باشم البته!من سایت محفل نمی دونم چی بوده!


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۳۸۳/۸/۳ ۱۳:۱۴:۴۱
ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۳۸۴/۵/۵ ۲۰:۰۲:۵۸



ناگفته ها و تاریخچه درست شدن اولین سایت هری پاتری
پیام زده شده در: ۲۲:۲۰ پنجشنبه ۳۰ مهر ۱۳۸۳
#1

Irmtfan


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۹:۵۷ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
از پریوت درایو - شماره 4
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3125
آفلاین
دوستان عزیز من تصمیم گرفتم یه بار برای همیشه جریان یک سال گذشته زندگی هری پاتریم رو که منجر به درست شدن این سایت شد بگم.
این کار رو به دلایل زیادی میکنم یکیش همین جریان اخیر هست که عده ای از اعضای تازه وارد براشون شبهه هایی پیش اومده و یه دلیل دیگش اینه که بد نیست همه با جریان شکل گرفتن اولین سایت هری پاتری فارسی زبان آشنا بشن.
این داستان رو من به صورت اوتو بیوگرافی میارم اینجا و سعی میکنم همه چی رو بنویسم ولی در هر حال من خاطره نویس نیستم و جریان ها از یک سال پیش شروع میشه در نتیجه ممکنه یه عده از حوادث جا بیافته ولی هر چیزی که اینجا مینویسم حقیقت محضه و اون اتفاقاتی هست که واقعا افتاده
ممکنه بعد از اینکه این رو نوشتم افرادی بیان و اونا رو انکار کنن ولی باید بگم اگه این کار رو نکنن کار دیگه ای هم ازشون ساخته نیست.

و اما داستان:

اوایل شهریور سال گذشته بود که وقتی توی گوگل سرچ میکردم سایت هفتم رو پیدا کردم و برای اولین بار با چیزی به اسم فروم اشنا شدم فروم اوایلش خیلی گیج کنندس به خصوص فروم هفتم منم باید بگم همون روز اول دو تاپیک در مورد مدرن تاکینگ زدم و یه اخطار نوش جان نمودم تاپیک هام هم پاک شد البته.
اون موقع ترجمه هری پاتر توسط بهلول روی بورس بود و همه منتظر ادامه ترجمه بودن که البته این اتفاق نیافتاد و بالاخره هم بهلول کتاب رو بیخیال شد هنوز آی دی من اونجا هست من به غیر از این سایت که آی دیم توش هری پاتری بقیه جاها با آی دی " عشق مدرن " عضوم
بعد یه روز کسی به اسم سامان با من تماس گرفت و با هم چت کردیم و بهم گفت که دارن سایت هری پاتر رو راه میاندازن من اون موقع هیچ اطلاعی حتی از html نداشتم و منتظر بودم که این سایت راه بیافته
بعد از آشنایی با سامان با محمد رضا آشنا شدم که در واقع کسی بود که قرار بود سایت رو بزنه و بعدش هم با سعید که قرار بود این سه نفر مدیران سایت باشن مملی به عنوان وب مستر و اون دو تا مدیر سایت
این سایت با نام محفل هری پاتر روی یک سرور free راه اندازی شد و با وجود اینکه مشکل عضو گیری داشت ولی از هیچی بهتر بود و من هم خیلی توش مطلب مینوشتم به عنوان مثال همین ریشه اسامی حاصل همون سایته که مشترکن با یکی دیگه نوشته شده. از کارام تو اون سایت راضیم اونجا چون یوزر عادی بودم وقت آزادم زیاد بود و خیلی میتونستم فعالیت کنم
در اون سایت چیزی به اسم ایفای نقش مجزا در فروم وجود نداشت و آی دی منم اونجا عشق مدرن بود
کم کم سعید که نقش ولدمورت رو در اون سایت داشت شروع به کارهایی کرد چیزی به جز رییس بازی نمیشه روش گذاشت به عنوان مثال با بهترین دوستش که در فروم نقش سیریوس داشت به دلایل واهی و فقط به این خاطر که در فروم بهش متلک پرونی میکرد کاری کرد که از سایت کلا بره و دوستی 8 سالشون به هم بخوره
اول محاکمش کرد و بعد یه رنک اجباری روش گذاشت خب ما هم اول اینا رو میدیدیم و به حساب شوخی میزاشتیم ولی بعد دیدیم که اینا خیلی هم برای این جناب ولدمورت جدی هستن
پس از این ماجرا بود که کم کم حس ریاست ایشون به جایی رسید که بر خلاف یک سایت هری پاتری شروع به تشکیل یک مجلس جادوگری کردن که هر روز قوانینش تغییر می کرد تا روز رای گیری شد.
روز های رای گیری تمام دوستان ایشون و خودشون به یک لیست مشترک رای دادن و در نتیجه گریفیندوریا هم تصمیم گرفتن به جز اونایی که قبلا رای داده بودن بقیه به لیست مشترک رای بدن که درست شب فردایی که قرار بود نتایج اعلام بشه ما دو رای جلو تر بودیم ولی متاسفانه سامان که آی دی آلبوس رو در سایت داشت به جای یکی از دوستانش رای داد تا اختلاف رو بیشتر کنه و فردا این دست آویزی شد تا ولدمورت به بهانه تقلب رای آلبوس و یه عده رو باطل کنه
کل ماجرا چیز مسخره ای بود و یادم میاد که تو چت به سعید گفتم اگه میخوای افراد خودت رای بیارن به من بگو و من حرفی ندارم فقط من رو احمق فرض نکن یه رای گیری الکی راه بیاندازی
این جناب ولدمورت در کل دوران اون سایت یک ترجمه یا خبر نداشت یا یک مطلب هری پاتری ننوشت اصلا به خود من گفته و خیلی جاها هم نوشته که هری پاتر براش هیچ ارزشی نداره و رولینگ رو آدم حساب نمیکنه درنتیجه تنها چیزی که از هری پاتر گرفته شخصیت ولدمورت بوده تا بتونه زیر سایه اون شخصیت ضعیف خودش رو پنهان کنه
آها الان یادن اومد که یه خبر در سایت زدن ایشون و اون خبر دروغین اعدام رولینگ بود من همون موقع آنلاین بودم و مملی که مدیر سایت بود به من دسترسی داده بود و من اون خبر رو از صفحه اصلی سایت ورداشتم
فردا که لرد به سایت اومد و خبر رو ندید به جای معذرت خواهی از اون خبر مهمل که سایت رو در حد زیادی پایین میاورد اولا به مملی گیر داد که چرا من دسترسی دارم و ثانیا دوباره خبر رو در سایت گذاشت.
ایشون که به بهانه رای دادن آلبوس به جای دوستش اون رو از سایت اخراج کرد دوست خودشون به نام آقالو با دو آی دی در سایت عضو بودن ( لوسیوس و دراکو ) و با هر دو آی دی هم در رای گیری شرکت داشتن و در حال پست زدن با این دو آی دی دیده شده بودن
حتی کار به جایی رسید که ولدمورت با آی دی آلبوس وارد سایت شد و شروع به زدن پست هایی کرد که نقش دامبلدور رو ضایع کنه و پست های من رو هم پاک میکرد.
بارها مملی به من گفت که میخواد از سایت بیرونش کنه یا سایت رو کلا تعطیل کنه و به من پیشنهاد داد که مدیر بشم ولی من به دو دلیل قبول نکردم اول اینکه اصلا دلم نمیخواست کوچکترین شبه ای باشه که من با زیر آب زنی و هر کاری مدیر سایت شدم و ثانیا اینکه اون سایت سیستم درستی نداشت و روی سرور مجانی بود و دیگه نمیشد اونجا ادامه داد.
در نتیجه ما اون سایت و ولدمورت رو رها کردیم تا در دوران آخر عمر اون سایت هر کاری دوست داره انجام بده و خودمون دست به کار درست کردن یه سایت دیگه یعنی همین جادوگران شدیم
به طبع به دلیل تازه کار بودن ما این کار طول کشید و به گونه ای کاملا بی نقص راه نیافتاد
تصور میکنم سایت محفل هری پاتر از مهر تا آذر بر پا بود که عده زیادی یا نیومده از اون سایت رفتن چون وضعیت رو دیدن یا اینکه یه متلکی بارمون کردن مثلا سیریوس بلک سایت پرشین ویزارد که جزو معدود هری پاتریست های واقعیه که میشناسم یه پست طولانی اونجا زد و تقریبا نوشت جمعش کنید
تو آبان همون 82 بود که توسط یکی از دوستان برای یه پروژه مقایسه CMS ها به مرکز فعالیت های نرم افزاری دانشگاه دعوت شدم هر چند پروژه در نطفه خفه شد ولی یه استارتی شد تا بفهمم که میشه یه سایت درست راه اندازی کرد.
من توی فروم lycos هری پاتر که همین سیریوس بلک پرشین ویزارد و بقیه اونجا بودن و تصور میکنم اولین فروم هری پاتر بود که راه افتاده بود هم رفتم و از اونا برای زدن سایت دعوت به همکاری کردم ولی به دو دلیل نتونستیم با هم کار کنیم اول اینکه نظر اونا روی php-nuke بود و دوم اینکه مدت زیادی ما منتظر بودیم اونا هاست بگیرن ولی این کار رو نکردن
در نتیجه با پیشرفت کار خودمون روی سایت و آماده شدن نسبی بالاخره من و مملی تصمیم گرفتیم که خودمون هاست بگیریم و این کارم کردیم وحالا بماند که بدلیل بی تجربگی چه کلاهی سرمون رفت که هنوزم چوبش رو میخوریم. ( در حال حاضر دومین jadoogaran.org که همین هاست برای ما رجیستر کرده همچنان در دست اونها قرار داره و در حال تلاش برای پس گرفتنش هستم )
از همون اول و حتی قبل از راه افتادن سایت جادوگران به سعید گفته بودم که در این سایت مدیر نخواهد بود و همون روزای اول که سایت راه افتاد فکر کنم 11 یا 12 دی بود سعید به من تلفن کرد و تلفنی هم همون جواب رو بهش دادم و گفتم که چیزی به جز مطالب مفید از سایت محفل هری پاتر به اینجا منتقل نمیشه و گفت آی دی ولدمورت رو براش تو جادوگران رجیستر کنم.
با توجه به عدم همکاری برو بچی که بعدا سایت پرشین ویزارد رو زدن من و مملی با تانکس و پرانگز پاتر این سایت رو شروع کردیم .و تقریبا 90 درصد قوانینی که همین الان تو سایت هست همون اول نوشته شده
حدود یه ماه بعد از جادوگران سایت پرشین ویزاردز راه افتاد
همون اول مشکل اون سایت برام مشخص شد. وب مستر اصلی اون سایت فرزاد یه هری پاتریست نبود و به تجربه برام ثابت شده که تا کسی علاقمند واقعی هری پاتر نباشه نمیتونه مدیر سایت هری پاتر باشه همون طوری که برای اداره سایت فوتبال یا بازی عشق به فوتبال و بازی باید داشته باشی.
اونا نتونستن مطالب رو از فروم قبلی خودشون ( lycos ) به پرشین ویزاردز منتقل کنن و از همون اول خودشون رو به عنوان اولین سایت هری پاتر معرفی کردن و حتی مدتی نوشتن که سایت رسمی هری پاتر در ایران هستن ( اصلا سایت رسمی هری پاتر در جهان وجود نداره و ماگل نت و لیکی کالدرون و هر سایت دیگه ای هم همچین اداعایی نداره )
مشکل دیگه اون سایت کپ زدن خبر و مطلب از سایت جادوگران بود که به نظر من در دراز مدت روی سایت تاثیر میزاره
بعد از حدود دو ماه جریان هک شدن سایت پیش اومد و اون به این ترتیب بود که من در اثر یک اشتباه به همه ناظران انجمن دسترسی در حد وب مستر دادم در نتیجه یکی از ناظر ها به نام خشایار همراه با کیان و البته با قرار قبلی که با سعید گذاشته بودن خودشون رو وبمستر کردن و من و مملی و بقیه رو کلا از سایت دیلیت کردن
دقیقا یه ساعت بعد از اینکه این کار رو کرده بودن من به سایت اومدم و وضعیت رو دیدم و با کیان چت کردم و اون همه چیز رو بهم گفت البته با هر خطی دو سه تا فحش بارم میکرد ولی چون فکر میکرد دیگه کاری از دستم برنمیاد گفت که همراه سعید و خشایار این کار رو کردن من در اولین اقدام سایت رو بستم و بعدش که دوباره با کیان چت کردم اون فکر کرد سعید به اونا خیانت کرده و من با کمک اون تونستم سایت رو ببندم و درنتیجه بازم این سعید رو پیش من رسوا کرد.

البته سایت به وضعیت اول برگشت ولی این ماجرا باعث شد اون افراد از جمله سعید ماهیت خودشون رو نشون بدن چون همیشه افراد رو در حوادث و وضعیت های بحرانی میشه شناخت. البته کسی از سایت اخراج نشد با وجود اینکه اصرار زیادی به من میکردن ولی من واقعا نمیدونم سعید بعد از این جریان با چه رویی دوباره وارد سایت شدو چطور همه چی رو انکار میکرد.
ما بالاخره هاست رو عوض کردیم و یه هاست دیگه که یکی از دوستان بهم پیشنهاد کرده بود گرفتیم ولی از چاله دراومدیم و به چاه افتادیم اگه تو هاست قبلی تو 60 روز 10 روز دان داشتیم اینجا دیگه نصف مواقع سایت رو پا نبود تا اینکه یه شب کلا سایت معلق شد و بعد از تحقیق فهمیدم که این طرف که هاست رو ازش گرفتیم کلا سر کلی رو کلاه گذاشته و الفرار
این قضیه اینقدر برو برو داشت که اسم من به پاتر سیم سرور تغییر کرد و روزی نبود که بهم گفته نشه پاتو از روی سیم وردار
خوشبختانه با تجربه زیادی که در این مورد داشتم و با کمک از دوستان سایت Xoops.org هاستی رو در خارج از کشور گرفتم و سایت جادوگران تازه از خرداد نفسی کشید و از لحاظ سرور رو به راه شد.
در مورد سعید باید بگم بعد از تماس های زیادی که گرفت بالاخره همون اولا ناظر فروم های خانه ریدل و ارتش جادوی سیاه شد و با وجودی که به خود من گفته بود اگه سایت خودشون راه بیافته میره ولی همچنان اونجا بود چون من اعتقاد دارم که نظرات مخالف باید همیشه در سایت اجازه بروز داشته باشن
این سایت مدیرای زیادی داشته که رفتن خون آشام و مرلین و آلبوس و پرانگز پاتر تعدادی بودن که یادم میاد و بلا هم که اخیرا استعفا داد و دلیل این همه جابجایی هم این بوده که من همیشه به دنبال پیدا کردن افراد مناسب برای مدیریت بودم و از اول فکر آخر کار خودم رو کردم ولی همونطور که میبینید همیشه چیزی که آدم فکر میکنه درست از آب درنمیاد.
حالا جالب اینجاست که هیچکدوم از مدیران قبلی این سایت که ورداشته شدن ادعای مورد ظلم واقع شدن و حق خوری نکردن ولی جناب سعید خان که اصلا در این سایت مدیر نبوده با شاهکارهایی که زده میخواست حقش رو هم بگیره
وقتی سایتی که سعید و کیان و خشایار میخواستن بزنن راه افتاد بلافاصله سعید از این سایت رفت بودن اینکه از نظارت در فروم هایی که توش ناظر بود استعفا بده اون سایت به اسم ایران اچ پی راه افتاد و من به جز یکی دو بار که صفحه اولش رو دیدم از درونش خبر ندارم ولی بعد از مدتی اختلافی که بین این سه افتاد باعث شد اون سایت از هم بپاشه و سعید هم به اینجا برگرده
سعید برای برگشتنش به سایت برای ما شرط گذاشت که ناظر فروم بشه و بهش گفتم ما ناظران فروم رو با رای گیری بین خودمون انتخاب میکنیم و رای من بهت به خاطر پیشینه نا مناسب در نظارت قبلی و رفتن بدون اطلاع از سایت منفیه بعد زا رای گیری که رای نیاورد این آقا شروع به اذیت کردن کیانی کرد که بهش رای نداده بودن چون تصور میکرد هر کس از مدیران که جزو سیاها باشه باید بهش رای بده و نمیدونم چرا نمیتونست فرق بین رول پلینگ و انتخاب ناظر و مدیر رو درک کنه
افراد زیادی از این سایت رفتن یه عدهشون جزو دوستان من بودن یه عده شون نویسنده های خوبی بودن و یه عده دیگه هم دوستی با من نداشتن ولی یه چیزی مشخصه و اون اینه که واقعا قرار نیست کسی تا ابد اینجا یا هر جایی بمونه همون طور که در گذشته ما اینجا نبودیم در آینده هم روزی اینجا نخواهیم بود

با توجه به موارد آبرفورث و بلاتریکس ویرایش شد :
همونطور که آبرفورث گفته من آبان پارسال در زمینه نت بوقی بیش نبودم بلکه از اونم کمتر ولی بر خلاف گفته سعید از اول سایت محفل من اونجا بودم حتی وقتی هنوز راه نیافتاده بود
در مورد مطالبی که از سایت محفل منتقل شده گفتم که مفید ها منتقل شده و اونا اینا بودن:

ریشه اسامی 70 درصد توسط من و 30 درصد توسط لیدی ولدمورت گرد آوری شده

اشکالات کتاب 4
تءوری ها و استدلال حوادث بر اساس چند مرجع معتبر
اشکالات فیلم 2 همه توسط من نوشته شده
کلی خبر هم در اون سایت نوشته بودم و مقداری هم راجع به ترجمه ها و کتاب ها بحث شده بود ولی چیزی به جز اینا منتقل نشد
انجمن اون سایت هم منتقل نشد در مورد انجمن گفتم که ما اینجا رول پلینگ راه انداختیم که توی سایت محفل همچین چیزی نبود در واقع سعید از پارسال تا همین الان تنها کاری که من ازش دیدم راه انداختن مجلس و وزارت خونه و رای گیری و ایناس که رییس اینام همیشه خودشه و به همین دلیلم بهش گفتم افکارش ارزشی نداره و نمیدومن که چطور یه سوژه رو یه سال داره تکرار میکنه و خودش خسته نشده


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۳۸۳/۸/۱ ۹:۲۴:۰۹
ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۳۸۳/۸/۳ ۱۳:۳۸:۴۵

Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.