من بر خلاف خیلی از بر و بچس سایت تو گوگل و یاهو و اینا سرچ نکردم بلکه یکی از دوستام به نام مادام مالکین این سایت رو بهم معرفی کرد.اولای سال 85 بود فکر کنم.فقط یه چیز وحشتناکی از این سایت ترسیم کرد:سایتی که باید توش مقاله و عکس و اینا بفرستی و اگه یه ماه فعالیت نکنی اخراجت میکنن و دوباره نمیتونی عضو شی و اینا.خلاصه من که حس فعالیت کردن نداشتم گفتم بی خیال دختر!بی کاری ها!
خلاصه بعد از یه مدت دوباره همون نیلو دوستم اومد گفت آرمینا پا شو برو امتحان کن ضرر که نداره.من هم باز گفتم بیخیل نیلو دلت خوشه ها!
خلاصه گذشت تا این که یه روز که داشتم تو نت ول میگشتم گفتم برم این سایت جادوگرانه رو ببینم.اول زدم جادوگران دات کام.دیدم یه چیز مزخرفی اومد.زدم جادوگران دات ایر.هیچی نیومد.زدم دات ارج.بازهم نشد!دیگه داشت حرصم در میومد که زدم دات ارگ جادوگران اومد.بعدش طوری معتاد جادوگران شدم که نیلو کفش برید و گفت:تو که میگفتی این سایته دست و پاتو میبنده چی شد؟
من هم به حالت دو نقطه دی گفتم:نیلو جونم همین الانشم بدجور گرفتار این سایت شدم.
هم این سایت و هم برو بچه های بامرامش!

منم همون روزه اولی که وارد اینترنت شدم اتفاقی چشمم به جادوگران خورد اومدم عضو شدم و فعالیت کردم و اولین کسی که من رو راهنمایی کرد و من هیچ وقت یادم نمیره پروفسور کوییرل بود که کمک هایی کرد خیلی وقت فقط عضو معمولی بودم و عضو ایفای نقش نبودم که یه روز دوست عزیزم حسین پاتر لطف کرد و گفت عضو ایفای نقش شم بعدم شدم چند وقت خوب بود ولی بعد مگه این مدیرا گذاشتن یه دقیقه راحت بشیم هی مخالفت و ............
اگه مدیران گل جادوگران نبودن خیلی خوب میشدا نه ؟
البته کمی تا قسمتی شوخی بود .

منم همون روزه اولی که وارد اینترنت شدم اتفاقی چشمم به جادوگران خورد اومدم عضو شدم و فعالیت کردم و اولین کسی که من رو راهنمایی کرد و من هیچ وقت یادم نمیره پروفسور کوییرل بود که کمک هایی کرد خیلی وقت فقط عضو معمولی بودم و عضو ایفای نقش نبودم که یه روز دوست عزیزم حسین پاتر لطف کرد و گفت عضو ایفای نقش شم بعدم شدم چند وقت خوب بود ولی بعد مگه این مدیرا گذاشتن یه دقیقه راحت بشیم هی مخالفت و ............
اگه مدیران گل جادوگران نبودن خیلی خوب میشدا نه ؟
البته کمی تا قسمتی شوخی بود .

چه روزي بود. هيچوقت يادم نميره.روزي كه من عضو جادوگران شدم.غروب بود كه تو نت به دنبال مطلبي در مورد هري بودم. گوگل سرچم اولين سايتي كه برام آورد جادوگران بود.
اينم بگم كه من قبلن ميخواستم بيام جادوگران. ولي نميدونم چرا مرورگرم پسوند orgرو باز نميكرد. همش ارور ميداد. ( البته تبليغاتش رو تو مجله خونده بودم)
خلاصه ما لينكي رو كه گوگل داده بود رو باز كرديم و وارد دنياي جادوگران شديم. از اون روز به بعد ما شديم معتاد جادوگران.
اولش 90% فعاليت من تو تايپيك ( داستانهاي سه كلمه‌اي بود) يادش بخير.
بعد به توصيه دوستان خودمونو معرفي كرديم و وارد ايفاي نقش شديم.
يادش بخير

***********************************
قابل توجه كارگردانان عزيز:
اگه يه وقتي خاستين از روي سرگزشت من فيلمي بسازين، از نظر منت اشكالي نداره.
فقط يه بخشي از فروش فيلم رو بهم بديم من هيچ مشكلي نخواهم داشت. فقط %40 از كل فروش فيلم.
خيلي منصفانه بود. نه؟

حال که همه قصه شون رو گفتن بزارین منم بگم.
اون وقتا من یه بچه ی 17 ساله بودم....( الان یه مرد 18 ساله!). یه روزی تویه ویژه نامه ی کلیک یه وبلاگ هری پاتری معرفی شده بود. منم رفتم و اونجا یه مدتی گشتم تا از یه لینکی پریدم به همین جادوگران خودمون. یادمه که یکی دو هفته بود که کتاب 6 منتشر شده بود. وقتی که دیدم سایت کتابو امده کرده واسه داونلود خیلی کف کردم. اونوقتا هیچ انتشاراتی هنوز نصفش رو هم ترجمه نکرده بود. خلاصه کتابو گرفتم و خوندم و کف کردمو و ........................... . اینقد برای اونایی که کتاب رو تایپ و ترجمه کردن دعا کردم که به احتمال 63/86 ٪ می رن بهشت! البته هنوزم من کوچیکشونم واقعا کار محشری کرن.
اما اون وقتا فکر کردم که بیام تو سایت چیکار کنم؟ واسه همین عضو نشدم تا این اواخر که دیدم من هم می تونم با دوستان هری پاتریم تبادل نظر کنم و اونا رو از نظرات وزینم بهره مند سازم!!

این قصه ادامه دارد..........
امشب بخوابین فرداشب بقیشو میگم!!......

روزي روزگاري يه گروه بچه بودن با يه سري علايق مشترك ولي خوب از نظر بقيه خاص و عجيب بعد از يه مدتي يه جا پيدا كردن فيته خودشون سال هشتادو سه يه گروه بچه فانتزيه عشقه دنياي هري پاتر دور هم تو جادوگران با افكار تقريبا مشترك براي پيشبرد سايت سايت تميز بود نه از فرندشيپاي مسخره خبري بود نه از اينكه تو معرفي شخصيت بيانو نوع رقصايي رو كه بلدن يا ماركه شلوارشونو بگن بود نه خيال نكن همه اون موقع با هم قهر بودن من هنوزم بهتريت دوستامو از همون زمان دارم ولي ديگه هيچ كدومشون جادوكران نميان اون موقع جادوگران راحت چند ساعت از وقتتو پر ميكرد اگه بلوك ميشدي اعتراض نميكردي صبر ميكردي تا تنبيه سه روزت تموم شه ولي ا لان اگه لود شدنت دو ثانيه بيشتر طول بكشه بي خيال سايت ميشيم حالا يه كاري كردن كه همه ي سايتاي فانتزي ديگه به تمسخر بگيرنت بگي جادوگران درسته كه مقاله هاش زياد شده اعضاش زياد شدن ول زماني همون يه خبر صفحه اول به تمام اين خبراي زرده پيدا شدن فرد انجلينا مي ارزيد نميگم بچه هاي جديد باعث شدن ولي خب جادوگران ديگه واسه ما بچه هاي اون دوره جادو نميكنه

تو 17 اذر 1384 من بيكار بودم كه يسر عمم زنك زد و كفت بورو تو اين **** www.jadoogaran.org **** سايت منم اومدم جون عاشق هرى بودم عضو شدم

منم یه روز داشتم از خیابون رد می شدم دیدم توی یه دکه مجله ی دنیای تصویر مخصوص هری پاتر اومده و منم که خوره ...
خلاصه گرفتمش و دیدم توش سایتای مربوط به هری پاتر رو نوشته خلاصه همشو امتحان کردم تا رسیدم به این سایت و از این که دیدم خیلی وسیعه خوشحال شدم ولی این مال خیلی وقت پیشه تقریبا یه سال پیش و من از اون موقع شروع کردم به فعالیت ولی بعد از یه مدت دیدم سایت داره حوصلمو سر می بره برای همین کم کم فعالیتم کم شد ولی حالا باز افتادم رو دور!!!

أره ما عاشق هري بوديم روزي طل أقا خريديم و توش در مورد يه سايت هري اي خونديم اومديم و عضو شديم و حالا در خدمتتون هستيم0

آنروز روز خوبی بود من برای کار مهمی به اینترنت رفتم ولی حیف که کارم انجام نشد یادم آمد که یکی از دوستانم یک سایتی را برایم معرفی کرده وارد سایت شدم همه اش در مورد هری پاتر خوشحال شدم و با شور و شوق عضو شدم در ابتدا هیچی نمی دانستم ولی الان سه ماه می گذره و و من ماهر شدم و هر روز به دیدار می آیم من در سایت دوستان زیادی پیدا کردم مطالب زیادی در مورد هری پاتر دانستم وحالا می گویم:
جادوگران دوستت دارم