هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: دادگاه خانواده‌ی شماره 10
پیام زده شده در: ۲۲:۲۶ شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۸

مرگخواران

تام جاگسن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۱ سه شنبه ۶ فروردین ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۲۲:۲۶:۲۳ جمعه ۱۷ فروردین ۱۴۰۳
از تسترال جماعت فقط تفش به ما رسید.
گروه:
مرگخوار
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 643
آفلاین
بسم المرلین و التعدد الزوجات!


اینجانب، تام جاگسن، قاضیِ دادگاه خانواده ی شماره 10وزارت سحر و جادو، نظر به اختیاراتی که به من داده شده است؛ بدینوسیله به شکایات زوجات رودولف لسترنج، رسیدگی می‌کنم.

1) سو لی
پس از شکایت شما، ماموران ما بررسی های میدانیِ مورد نیاز را انجام داده و نتیجه دادگاه به شرح ذیل است:

بانو سو لی، دادگاه خانواده، وابسته به وزارت نظافت و تقارن می‌شود و دلیل دوم شما برای طلاق، با اصرار های وزیر دلیلی منطقی برای طلاق از رودولف لسترنج شناخته می‌شود. به امید اینکه ایشان بتوانند همسران خود را کنترل کرده و تقارن خانه ی ریدل را بر هم نزنند.
با حکم دادگاه رسمی، ازدواج شما باطل می‌گردد.

2) گابریل دلاکور
شکایت شما به دلیل وزیر بودن به دلیل دلایل مستحکم و کافی پذیرفته است و رای دادگاه به شرح ذیل است:

بانو گابریل دلاکور، دادگاه خانواده دلیل اول شما برای طلاق را می‌پذیرد، زیرا قانون اولِ تعدد زوجات، رعایت مساوات است و آقای رودولف لسترنج، این مورد را رعایت نکرده اند. بدینوسیله با حکم دادگاه ازدواج شما نیز باطل می‌گردد.

3) تاتسویا موتویاما
شکایت شما، با استناد به کاتانا دلایل محکمتان پذیرفته است و متن نامه دادگاه به شما بدین شرح است:

متن؟ متن نمیخواد آقا کاتانا رو نمیبینی شما؟

4) ربکا لاک‌وود
شکایت شما، با توجه به کمبود سن وارد است و نامه دادگاه بدین شرح است:

بانو ربکا لاک‌وود، شکایت شما بدلیل کمبود سن و قانون جدید آسلام در مورد ازدواج کودکان، پذیرفته است و رودولف لسترنج، ملزم به طلاق شما نیز می‌باشد.

5) اما دابز و پنه لوپه کلیرواتر
شکایت شما دو نفر، با توجه به عقاید و تفکرات غیر همسان پذیرفته و رای به شرح ذیل است:

بانوان اما دابز و پنه لوپه کلیرواتر، نظر به مخالف بودن عقاید و تکفرات شما با جناب آقای لسترنج و باقی همسران ایشان و آزادی عمل و تفکر در آسلام و مآسلامین، طلاق شما از رودولف لسترنج نیست پذیرفته است.

6) جوزفین مونتگومری
شکایت شما، به دلیل متن شکایت طولانی و خوانده نشدن آن محکمه پسند بودن آن، مورد قبول است:

بانو جوزفین مونتگومری، با دیدن تصاویر کارت ملی شما، بی کمالات بودن شما تایید و شما نیز از رودولف لسترنج، طلاق می گیرید.

7) الا ویلکینس
شکایت شما، به دلیل اهمیت تحصیل در آسلام پذیرفته و نتیجه بدین شرح است:

بانو الا ویلکینس، نظر به قصد شما برای ادامه تحصیل، شما از رودولف لسترنج طلاق گرفته و بورسیه تحصیلی نیز می‌شوید، باشد که دانشمند شوید!

در نهایت، باقیِ همسران رودولف لسترنج، نظر به راضی بودن به زندگیِ‌شان، همسر ایشان مانده و در کنار هم زندگی خواهند کرد.

تام جاگسن، قاضی رسمی دادگاه خانواده،.
و من المرلین توفیق!


ویرایش شده توسط تام جاگسن در تاریخ ۱۳۹۸/۱۱/۲۶ ۲۲:۳۰:۲۲
ویرایش شده توسط تام جاگسن در تاریخ ۱۳۹۸/۱۱/۲۶ ۲۲:۳۲:۳۶

آروم آقا! دست و پام ریخت!


بدون نام
سلام آقای قاضی.
التماسا اگه به من رحم نمی کنید، به این حبابای بدبخت رحم کنید!

این رودولف چرا دست از سر ما ساحره ها برنمی داره؟ چی از جون ما می خواد این؟ من و حبابا از رودولف خوشمون نمیاد.
اصلا جناب مرلین فکر نکردن که چند تا دختر بخوان ادامه تحصیل بدن؟ یا اینکه ترجیح بدن با فلاکت تا آخر عمرشون پیردختر بمونن، اما گرفتار رودولف نشن.
این انگشترو نبینم ها!
اگه دوباره این انگشترو دیدم، کل معجون عبرتامو خالی می کنم توی حلقتون، جناب قاضی.


ویرایش شده توسط الا ویلکینس در تاریخ ۱۳۹۸/۱۱/۲۶ ۱۴:۴۸:۱۷


پاسخ به: دادگاه خانواده‌ی شماره 10
پیام زده شده در: ۲۱:۱۴ جمعه ۲۵ بهمن ۱۳۹۸

ریونکلاو، محفل ققنوس

جوزفین مونتگومری


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۵ چهارشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۸
آخرین ورود:
امروز ۱۳:۲۷:۳۰
از دستم حرص نخور!
گروه:
کاربران عضو
ریونکلاو
ایفای نقش
محفل ققنوس
پیام: 311
آفلاین
اهم.. اهم.. راه بدین آبجی‌تونم بیاد.
مستر آربیتر، آقوی داور، جناب قاضی، ای یارویی که بر مسند قضاوت می‌شینی، بدین وسیله اعلام می‌گردد که ما هیچ نسبتی با این چش‌چرون نداشته، و نمی‌دونیم چی شد و چی شده که اسم ما افتاده تو شناسنامه‌ی ایشون.

بر حکم الهی‌تون ایرادی وارد نی، ولیکن بر درخواست‌نامه‌ی ایشون وارده! ما یه غلطی کردیم یک عمل نادانسته‌ای انجام دادیم گفتیم ساحره‌ایم. :/
بعد می‌دونین چیه؟ ایشون گفته بودن "ساحره"، ولیکن مقصود ساحره‌ی باکمالات است!
حالا ما ساحره بودیم، ولی باکمالات نبودیم که! منو ورداشتین آوردین اینجا چیکار؟! -___-
هی به ما می‌گن کمالات نداری.. ما رو وسط این باد و بوران می‌ندازن بیرون اون دکهه که یه بار هم سر همین قضایا آتیش زده بودنش. خو آقا کمالات نئاریم، کرامات که داریم!
ول کنین ما رو بریم خونمون، عه!

این آریستوکرات نیست! آکروباته! آیات نیست! ابیاته! اخلاط نیست! اسطقساته! اذاعت نیست! احباطه! انخراط نیست! انحطاطه! بنزوات نیست! بیکربناته! پرکلرات نیست! پرمنگناته! سیترات نیست! سیلیکاته! بورات نیست! سالیسیلاته! کلرات نیست! فسفاته! تأمینات نیست! تُرهاته! جاریات نیست آقا! بناته! جنایت نیست! جنایاته! خطیئت نیست! خطیئاته! اصوات نیست! اسکاته! اوساط نیست! افراطه! کلیات نیست! جزئیاته! حدسیات نیست! اثباته! اموات نیست! ذی‌حیاته! عیانات نیست! خفیاته! تنقلات نیست! آب‌نباته! اتومات نیست! بر حسب اختیاراته! معقولات نیست! خرافاته! علویات نیست! علم حیاته! اخباط نیست! مقاساته! دموکرت نیست! خزعبلاته! مقدرات نیست! مکافاته! مماشعت نیست! منافاته! عدالت نیست! محاباته! مصافات نیست! مداعاته! شرعیات نیست! شطحیاته! ایرادالمعطوفات هم نیست! تنسیق‌الصفاته!

مجارات نیست اصن! هیهاته! همش زیر سر کائناته!


ویرایش شده توسط جوزفین مونتگومری در تاریخ ۱۳۹۸/۱۱/۲۶ ۲۰:۳۴:۳۹

بسوز! شعله‌ور شو، با اشتیاق. چنان بسوز که گرمای وجودت رو بشه حس کرد...


پاسخ به: دادگاه خانواده‌ی شماره 10
پیام زده شده در: ۲۰:۳۴ جمعه ۲۵ بهمن ۱۳۹۸

اما دابزold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۰۱ چهارشنبه ۶ شهریور ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۷:۰۶:۴۶ شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲
از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 172
آفلاین
سلام آقای قاضی!

 مزاحم که نشدم؟
من دیگه نمی تونم این وضع رو تحمل کنم!
اینجا خیلی از روشنایی دوره؛ همه سیاهن! 
تازشم اینجا اصلا آرامش وجود نداره. یکی جیغ می زنه، اون یکی زمین رو می سابه یکی با نیشش تهدید مون می کنه، یکی با همه قهره، یکی با کتاب تو سرمون می کوبه، یکی هر چی می بینه چندشش میشه و... بازم بگم؟راستی یه خانومی اینجا هست که از غم دوری فرزند دلبندش می خواد بره خانه سالمندان. 
اصلا اینجا اوضاع کلا خیلی خرابه. به من بیچاره هم که اجازه نمی دن سوال بپرسم.
زورشون به خواهر محفلی من رسیده.  پنی  نمی تونه پست بزنه و در خواست جدا شدن بده. این بی رحمی که اون حلقه زیر آواتار ش بمونه؛ خواهرم گناه داره.
اون بلاتریکس خانم هم گفته با اوادا از وسط نصفش می کنه.

دیدید عدالت و صلح چقدر تو این خونه برقراره؟ حالا که دید پس بی زحمت من و پنی رو طلاق بدید.


مزه خونه به همینه... همیشه می دونی درش به روت بازه... می تونی سر تو بندازی پایین و بیای تو و لازم نباشه توضیح بدی به کسی که چیکاره ای اونجا... چون جوابش معلومه... خونت اونجاست... حتی اگه فقط گهگداری بهش سر بزنی!


پاسخ به: دادگاه خانواده‌ی شماره 10
پیام زده شده در: ۱۹:۰۴ جمعه ۲۵ بهمن ۱۳۹۸

ربکا لاک‌وود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۷ چهارشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۳:۳۱ شنبه ۴ شهریور ۱۴۰۲
از از تاریک‌ترین نقطه‌ی زیر سایه‌ی ارباب!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 326
آفلاین
سلام جناب قاضی!
من طلاق میخوام.
حرف از این صریح و واضح تر؟ خب... ما فرانسوی ها هیچ وقت هوو قبول نمیکنیم. قبول کردنشم با خودمونه؛ که منم قبول ندارم تو یه دکه بیرون خونه ریدلا باشم. تازه دکه اش هم هر روز مورد حمله هوو زن اولیشون قرار میگیره. اصلا امن نیست.
جناب قاضی! از همشون کوچیکترم هستم! چرا باید به عنوان کوچیکترین اونا من بغل قمه هاش بشینم؟ شانسم نداریم!
قاضی؟ طلاقم بده، بذار برم خونه ریدلا! اگه یه بار، یه صاعقه ای چیزی بزنه، اول میخوره به من! بذار من برم تو خونه ریدلا جام امن تره!


Mon Grand Seigneur
fille française
♡ Only Raven ♡


پاسخ به: دادگاه خانواده‌ی شماره 10
پیام زده شده در: ۱۷:۴۲ جمعه ۲۵ بهمن ۱۳۹۸

تاتسویا موتویاما


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۵۶ دوشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۹:۲۷ سه شنبه ۸ آذر ۱۴۰۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 137
آفلاین
اوس، قاضی سان!

از جانب موکلم، سامورایی، این شواهد رو تقدیم حضورتون میکنم.



تصویر کوچک شده



سپس توجهتون رو به این صفحه جلب میکنم:



تصویر کوچک شده



و به عنوان پایان ادله:



تصویر کوچک شده




پ ن: جهت وجود هرگونه شبهه و نیاز به اطلاعات بیشتر، با مراجعه به بنده (کاتانا) رنده شوید. منتظر شما هستیم.

اوس مجدد.


The true meaning of the
'samurai'
is one who serves and adheres to the power of love.

"Morihei ueshiba"


پاسخ به: دادگاه خانواده‌ی شماره 10
پیام زده شده در: ۱۴:۵۶ جمعه ۲۵ بهمن ۱۳۹۸

گابریل دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۹ یکشنبه ۹ تیر ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۶:۴۰:۱۷ سه شنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 407
آفلاین
حاج آقا، من طلاق می‌خوام. تامام.

یعنی چی که واسه اون یکی ساحره‌هاش قول هانی‌مون تو خارج از کشورو داده، به من می‌گه هاگزمید؟
مگه شرط تعدد همسرها این نیست که بینشون مساوات برقرار بشه؟

اصلا اینا به کنار، من با همه‌چیش ساختم. یه عمره تو این یه وجب جا بسوز، بساز، بشور، بساب! ولی من با همه نداریش، با همه‌ی بیچارگیش ساختم و دم نزدم. ولی حاج آقا، اخیرا دست روم بلند شده!
خودش نه البته، زن اولش، آقلی قاضی ببین زیر چشمم کبوده! همه‌ی صورتم زخم و زیلیه! دستم‌و دیشب از مچ با دندوناش قطع کرد، به زور تونستم خودمو برسونم بندازمش تو الکل، بعد دادگاهمم وقت پیوند دارم. این نشد زندگی آقای قاضی!

طلاق منو بدین برم پی زندگیم! مهریه‌ام نمی‌خوام. مهرم حلال، جونم آزاد!


ویرایش شده توسط گابریل دلاکور در تاریخ ۱۳۹۸/۱۱/۲۵ ۱۷:۲۵:۵۷

گب دراکولا!


پاسخ به: دادگاه خانواده‌ی شماره 10
پیام زده شده در: ۸:۰۲ جمعه ۲۵ بهمن ۱۳۹۸

ریونکلاو، وزارت سحر و جادو، مرگخواران

سو لى


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۳۲ دوشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۷:۳۸:۱۴ چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳
از این سو، به اون سو!
گروه:
مرگخوار
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
پیام: 541
آفلاین
آقای قاضی، من طلاق می‌خوام!
این چه وضعیه؟

ملت ازدواج می کنن دو پله ترقی کنن. مثلا از پشت در، برن داخل. اونوقت این پیامبرتون ما رو با یکی بدتر از خودمون پیوند زده که کلا محل زندگیش تو حیاطه!
جناب قاضی، این محل زندگیش هم که محل زندگی نیست! البته قبلا شاید میشد بهش گفت محل زندگی، ولی الان شونصد تا ساحره ریختن تو اون اتاقک دو وجبی و هر کدوم دارن یه طرفش رو تغییر دکوراسیون میدن. آخرین باری که از اون طرف رد شدم، خود اون رودولف هم رفته بود دم در دکه نشسته بود! منم که دوباره برگشتم گوشه حیاط. اینم شد زندگی؟!

آقای قاضی، اینا رو هم که بذاریم کنار، من نمی تونم آدم بد قول رو تحمل کنم. این آقا قبلا که مرلین کارش رو راه ننداخته بود، هی میومد می گفت بیا ببرمت داخل عمارت. ولی الان اصلا به روی خودش نمیاره.
من طلاق می‌خوام آقای قاضی!


بلای جان ارباب!

بهش دست نزنید! مال منه.


پاسخ به: دادگاه شماره 10
پیام زده شده در: ۲۲:۱۴ دوشنبه ۶ شهریور ۱۳۹۶

مرگخواران

وینکی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۳ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
دیروز ۱۷:۱۰:۱۲
از مسلسلستان!
گروه:
کاربران عضو
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 548
آفلاین
وینکی به سمت راست نگاه کرد. بعد به سمت چپ نگاه کرد. بعد دستشو توی جیب معاونش کرد که به تازگی اومده بود کنارش. وینکی گشت. وینکی بیشتر گشت. وینکی همچنان داشت می گشت. وینکی درنهایت به کشف های جالبی توی جیب معاونش می رسید که صدای معاون، اونو به خودش آورد.
-حکم بده وزیربانو.

وینکی نگاهی به اداره عضوگیری کارآگاهان کرد. بعد به وضعیت اوباش نگاه کرد. بعد به ماسک معاونش نگاه کرد. بعد به گیگیلی هایی نگاه کرد که قاضی های قبلی از بینی خودشون درآورده و به زیر میز قضاوت چسبونده بودن. میون گیگیلی ها، چندین بسته که حاوی پودر سفیدی بودن هم با آدامس به زیر میز چسبونده شده بودن. وینکی بدون توجه به محتویات میز، چکش قضاوت رو زد.
-وینکی نتونست تموم اعضای جامعه جادویی رو زندانی کرد. وینکی همینطور هم دید که اعضای جامعه جادویی بعد از دیدن شکایت، ترسید و درخواست عضویت داد. وینکی باز هم علاوه بر اون متوجه شد که تو یک هفته اخیر هیچکس تو جایگاه شاکیا، متهما و شاهدا نیومد. درنتیجه وینکی از دادن حکم عاجز بود. شاکیا تونست برای گرفتن حکم عادلانه وینکی، توی چالشی چالش برانگیز شرکت کرد. هرکی که تونست زودتر به بارون خون آلود رسید و بچه شو زنده کرد و با بچه ش به شکار زن گمشده و اون یکی بچه ش رفت و بز جادوگر رو از دست خرس نجات داد تا محل احتمالی زن گمشده رو پیدا کرد، برنده بود و حکم به نفعش بود. وینکی جن خووب؟

معاون وزیر چکش رو از دست وینکی گرفت.
-منظور قاضی اینه که پرونده مختومه اعلام میشه. بفرمایین خونتون لطفا.

و به این ترتیب، طی یک رول که رگه هایی از سبک منسوخ شده ارزشی توش دیده میشد، پرونده شکایت علیه تمام جامعه جادوگری، مختومه شد.

پایان پرونده



Take Winky down to the Mosalsal City, where the grass is mosalsal and the mosalsals are MOSALSAL


پاسخ به: دادگاه شماره 10
پیام زده شده در: ۱۳:۲۷ یکشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۶

جیسون ساموئلزold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۶ چهارشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۵
آخرین ورود:
۱۰:۳۹ جمعه ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
از سفر برگشتم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 234
آفلاین
لایتینا با این حرف وینکی گفت:
- کل جامعه ی...چی میگن...آها جامعه ی جادوگری...فکر کنم البته.
- لایتینا باید به سنت مانگو رفت و حافظه اش رو درست کرد. وینکی جن به فکر مردم؟

وینکی پس از چند لحظه اضافه کرد:
- وینکی نتونست کل جامعه جادوگری رو به دادگاه آورد و همه رو متهم کرد. دادگاه و آزکابان منفجر شد.

در این سکانس بود که جیسون با موسیقی متن فیلم جیمز باند وارد دادگاه شده و باعث سکته و غش کردن چند نفر شد.
- اهم...اهم...بنده به عنوان مسافر و عضوی از دولت مسلسل و جارو، اومدم تا همه ی مشکلات رو جمع بندی کنم و یک Review ارائه بدم.
- وینکی کلمات قلنبه سلمبه دوست داشت و خواست که مسافر حرف زد. جیسون جن خوب.

جیسون چند سرفه ی نمایشی کرد و ادامه داد:
- خب لایتینا، رئیس اداره ی کاراگاهان، مشکلاتت رو در یک جمله شرح بده.

لایتینا از جایگاهش بلند شد.
- عضو نداریم...شیر آب هم خراب بود فکر کنم.
- خب قسمت دومش خیلی مهم نیست...لیسا تو مشکلاتت رو بگو.

لیسا هم از جایگاهش بلند شد.
- مثل لایتینا ما هم عضو نداریم و...قهرم.
- از قسمت دوم اینم رد میشیم....

بعد به سمت وینکی چرخید.
- به طور کلی هممون میخوایم بگیم که عضو نداریم!


تصویر کوچک شده

= = = = = = = =
- تو فيلما وقتي يکي از کما خارج ميشه، بازيگر زن مياد و بهش گل تقديم ميکنه. اما من...از يه خواب کوتاه بيدار شدم...ديدم دنيا به فنا رفته...و به جای گل يه دسته مرده ی مغز خوار بهم تقديم کردن.

Night Of The Living Deadpool
= = = = = = = =
من یعنی مسافرت...مسافرت یعنی من!

= = = = = = = =

تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.