هووووووووومک به نظر منم یکی از اشتباه های رولینگ بوده

هميشه موقعيت پيش مياد حتي در شلوغ ترين جاها ....اگر هم يه ماگلي ببينه ميتونن با طلسم فراموشي حافظش رو درست كنن....

توی فيلم ماگل ها رو کور خدايی نشون داده اما توی کتاب جادوگرها کاملاً حواسشون جمع هست که ماگل ها اون اطراف نباشن
شايد سکوی نه و سه چهارم جزو قسمت های انتهايی باشه که رفت و آمد کمتره!

ببينين مگه فيلم دو رو نديديد!!!
در فيلم تالار اسرار وقتي جادوگرا ميرفتند توي ديفال ...ماگل ها انگار هيچ اونارو نمي ديدند
پس نتيجه ميگيريم كه با چند تا طلسم ....

نقل قول:

اصلا دليله توجيه كننده اي نبود به نظر من .... باباجون يه عده
آدم ميرن توي ديوار بعد چه جوري ميشه كه هيچ كس نبينه ... ! تازه متوجهم نشه .... طبيعتا مشنگ دور كن كه نيست اگه اينجور بود سكوي 10 كه ماله مشنگاس متروك بود !! بازم تاكيد ميكنم فكر كنم رولينگ تا دم ايستگاهو خوب اومده ولي وقتي ديده نميدونه چي بنويسه يه چي پرونده و گفته كه ميرن توي ديوار !!!

يك دليل ديگه براي اينكه ثابت كنم از طلسم مشنگ دور كن استفاده نشده :

ببينيد رفتن توي ديوار و رفتن به سكوي نه و سه چهارم از توي كتاب يك بوده و وقتي رولينگ كتاب 1 رو مينوشته هنوز لنگه كفشاي پاره پوره ميپوشيده و هنوز اصلا معروف نبوده و فكر نميكرده كه بحث سره كتاباش اينقدر مفصل و موشكافانه بشه واسه همين .... اصلا روي اين قضيه فكر نكرده اصلا اين طلسمها به فكرشم نميرسيده !!!

وقتی کسی به جادوگرا با اون همه باروبندیل شک نمی کنه ,خب لابد به تو دیوار رفتنشونم توجّهی نداره

غیر از این مساله که شک برانگیزه و من با حرف مرلین موافقم یه

مساله دیگه هم در مورد سکو پیش میاد:

در کتاب دو دیدیم که دابی دروازه ورود به سکو رو بست که هری

نتونه بره...مساله اینجاست که وقتی یه جن به راحتی میتونه دروازه

رو قفل کنه ، نتیجه میگیریم دریچه بسیار آسیب پذیره یعنی هرکی ا

از راه میرسه و از هاگوارتز خوشش نمیاد میتونه دروازه رو قفل کنه

و بسیاری از بچه ها پشت دیوار بمونن اونهم با یه جغد...یه وزغ یا

یه دست لباس جادوگری توی چمدون. اگر اگر رفتن یه جادوگر توی

دیوار اونهم با یه جغد زیاد برای ماگلها قابل توجه نباشه...نرفتن تعداد

زیادی از اون بچه ها میتونه توجه ماگلها رو خیلی جلب کنه و شاید

دیگه نشه خیلی چیزا رو از ماگلها پنهان کرد!!!

راستش منم برام عجیبه ...یعنی ماگلا انقدر موگلن؟؟؟
اما مزخرفترین چیزی که درباره ی سکو دیدم توی فیلم های 1 و 2 است..آخه کدوم جادوگری با اون تابلویی از سکو رد می شه..به من که خیلی برخورد!!

اصلا قبول ندارم که ماگل ها می بینن ولی فکر می کنن خالاتی شدن
حالا اگه به دیوار تکیه بدن بعد برن تو دیوار یک چیزی ولی خیلی وقتها با سرعت و با دویدن میرن تو دیوار اون همه آدم اونجاست یکی میبینه که طرف داره می دوئه مشکوک میشه نگاه میکنه کجا داره میره حالا بازم هر چند وقت یک بار برن یک چیزی هری میره پشبندش رون میره اونم با اون چرخ دستی ها امکان نداره کسی نبینه

كاركنان معمولا دقت بيشتري ميكنن روي افرادي كه ميگذرن اما بازم دليل نميشه كه بتونن جادوگرا رو تشخيص بدن.. از كجا معلوم روي اون ديوار يه طلسم نگذاشته باشن كه ديد ماگلها رو منحرف كنه؟ اگر اين طور باشه پس فقط ممكنه به اينكه يه نفر بوده و حالا نيست شك كنن كه بازم فكر ميكنن خيالاته... يه چيزي مثل ورودي ديگ سوراخ كه مردم غيرجادوگر نميبيننش و بايد دنبالش بگردي!