در حال دیدن این عنوان:
1 کاربر مهمان
عضو شده از:
۰:۴۱ سه شنبه ۳ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۰۲ جمعه ۱ آبان ۱۳۸۸
از موزمالستان
گروه:
کاربران عضو
وقتی سرتاپا شوق در انتظاری که همراه همیشگیت به خونه بیاد و فقط صحبت از عشق و صفا بکنی ...بوی خاکستری میاد!
نمید: مازامولا تو مطمئنی؟
مازامولا: باور کن! خودم با چشای خودم دیدم عروسیه بیگانه یه لحظه هم ازش جدا نشد هر جا رفتن با هم بودن
نمید: مگه بیگانه عروسی کرد؟
مازامولا:نمید چند وقته از خونه پاتو نذاشتی بیرون؟
نمید: من باورم نمیشه من فکر میکردم هری ..
مازامولا: منم نمیدونم من فکر میکردم با هم دعواتو ن شده پس نگو پاتر میخواد روحیه عوض کنه میتونی از گراپی کمک بگیری ببینی
نمید: گفتی اسمش چیه؟
مازامولا: اختر
نمید:نمیدونی کجا دیدتش؟
مازامولا: چرا تو کلاس های اختر شناسی انگار با هم آشنا شدن
نمید: اول اون دختره هرماینی بعدم چو حالام اختر میدونم چی کار کنم باهاش!خوبه تازه بهش اعلامیه ی 12 رو هم دادم
مازامولا :خاکشترش کن
راستی خواستی بیا خاکستری شو سریع زیرابشو میزنیم گراپی خیلی خوشحال میشیم!
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۹:۵۷ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
از پریوت درایو - شماره 4
گروه:
کاربران عضو
وقتی خسته و کوفته به خونه هایمان بر میگردیم برای آرامش روحی و روانی خود به مونس خود میرسیم در آنجا فقط و فقط صحبت از عشق و صفا است. آها گوش کنید صدای پای عشق را میشنوید:
هری داره وارد خونه میشه که جلوی در نمید سر راهشو میگیره:
نمید: بازم که دیر کردی. نکنه بازم کلاس تقویتی برات گذاشته بودن
هری: سلام نمید جان . آخه عزیزم تو که نمیدونی تو هاگوارتز چه خبره تازه مک گونگال رو هم نمیشناسی که چقدر سختگیره
نمید: آره تو هم که خیلی درس خون هستی. دیگه من که میدونم هر سال با کمک اون هرماینی جونت درسا رو پاس میکنی.
هری: خب عزیزم اگه حرفی نیست میشه بیام تو؟
نمید: نخیر اول باید ببینم مورد خاصی درت هست یا نه گراپی بیا اینجا
هری: آخه گراپی رو چی کار داری
نمید: امروز یکی از قدرت های شگفت انگیز گراپی رو کشف کردم اونم حس تشخیص دختر شناسیشه
هری: وای حالا نمیشه بیام تو؟
نمید: نخیر گراپی بیا کارتو شروع کن
گراپی میاد و شروع میکنه از نوک سر تا فرق پای هری رو بو میشکه و دست مالی میکنه نا گهان روی چشم راست هری وایمیسته
نمید با گراپی یه پچ پچی میکنن بعد بر میگرده سمت هری: چی شد... زود باش بگو ببینم این اختر کیه زود باش تا نزدم خورد و خاکشریت نکردم... زود
Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.
Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.
Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.
شما می توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوانها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیامهای خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.