ها گراوپ که نیست اما به آلبوس فعلی !
باب راز که جادو نبود ، حس تلقینات و اثربخشی نیروهای مثبت و منفی اعمال و افکار انسانی بود !
اینا رو که جادو نمیگفتیم ، میگفتیم ؟
اما از نظر من هر چیزی و حد و مرزی داره ، پس باید جادو هم داشته باشه ! گرچه اگر به من بود عمراً حد ومرزی براش قائل نمیشدم ! مثل بعضی چیزایی که توی کتاب هری پاتر بود !
یعنی جدی وقتی میتونستی خودتو غیب کنی ، صبر میکردی تا 18 سالگی و بعد اینکار رو کنی ؟!! فوقش اینه که یواشکی مثل رانندگی اینکارم میکردیم ! (مثل بعضیای بوقی
)
اما بی شوخی برای ایجاد تعادل فکر میکنم این مرزها لازمه ، حتی همون سن بازیها و ...
اما هیچ وقت صاحب قدرت رو نمیشه مجاب کرد که از قدرتش استفاده نکنه ! گرچه لازمه !
فعلاً که ما مشنگیم و او صاحب جادو !