هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۰:۴۱ یکشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۸۶

aYdA


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۰ جمعه ۲۰ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۰:۲۳ جمعه ۹ مرداد ۱۳۸۸
از تالار اسرار
گروه:
کاربران عضو
پیام: 87
آفلاین
هری عاشقانه دستان پدر و مادرش را گرفته بود و درجاده یکنار دهکده هگزمید قدم میزد ناگهان به یاد اورد که چگونه به اینجا امده است,ان روز که مثل همیشه در حال رفتن به تالار بود نقطه ای نظرش را جلب کرد و با سرعت به سمتش رفت بوی متعفنی می امد,هری داشت به طرف ان راهرو متروک که دستشویی ان جا بود میرفت, وارد دست شویی شد و ان را دید,همان حلقه که در دستان سالازار اسلتیرین بودو سال ها پیش ربوده شده و نا پدید شده بود,هری جلوتر رفت و به ان حلقه دست زد, ان حلقه توسط ولدمورت افسون شده بود,هر که به ان انگشتر دست میزد باید تا از بین رفتن حلقه کنار مرده ها زندگی میکرد ,ولی هری ناراحت نبود چون به ارزوی چندین ساله ی خود رسیده بود,هر چند باید بعد ازمدتی انجا راترک میکرد

تایید شد !!!(پادمور)


ویرایش شده توسط emma23 در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۱ ۲۰:۴۵:۰۸
ویرایش شده توسط emma23 در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۱ ۲۱:۴۹:۴۷
ویرایش شده توسط emma23 در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۱ ۲۲:۰۰:۲۴
ویرایش شده توسط emma23 در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۱ ۲۲:۰۶:۳۲
ویرایش شده توسط emma23 در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۱ ۲۲:۱۱:۲۷
ویرایش شده توسط emma23 در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۱ ۲۲:۱۴:۵۸
ویرایش شده توسط emma23 در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۱ ۲۲:۱۹:۰۷
ویرایش شده توسط emma23 در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۱ ۲۲:۲۱:۵۰
ویرایش شده توسط emma23 در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۲ ۸:۵۸:۱۵
ویرایش شده توسط emma23 در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۲ ۱۲:۰۹:۵۷
ویرایش شده توسط emma23 در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۲ ۱۲:۱۹:۰۵
ویرایش شده توسط emma23 در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۲ ۱۲:۳۰:۳۴
ویرایش شده توسط استرجس پادمور در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۲ ۱۸:۴۸:۴۲

باز باران بي ترانه***گريه هايم عاشقانه***مي خورد بر سقف قلبم***ياد ايام تو داشتن***مي زند سيلي به صورت***باورت شايد نباØ


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۸:۵۶ یکشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۸۶

سارا (saam)


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۰۶ پنجشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۸:۴۸ یکشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۸۶
از تهران
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1
آفلاین
ماگل به نقطه اي در جاده كه آنها ناپديد شده بودند خيره شد.آنها با صداي پاق ضعيفي غيب شده بودند.او فكر كرد:اين اتفاق براي خاله زنكهاي دهكده جالب است.ولي همين كه خواست جاده را ترك كند مامورين وزارت بر سرش نازل شدند و با افسون فراموشي حافظه اش را اصلاح فرمودند.اما كسي چوبدستي را كه مرد ربوده بود و داخل جيبش گذاشته بود،نديد.

تایید شد!!(پادمور)


ویرایش شده توسط استرجس پادمور در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۲ ۹:۴۱:۵۵

هر جاي سايت اسمsaam،گريندلوالد بزرگ يا هرمي رو ديدين،ياد من بيفتين چون هر سه شون منم!


بدون نام
متعفن - نقطه - افسون - ترک - ناپديد - عاشقانه - دهکده - ربوده - جاده - حلقه

باز هم به اين (دهكده) (متعفن) برگشته بود (دهكده) اي كه زماني اونرو بهتري جاي زمين مي دونست چون تنها (نقطه) اي بود كه ميتونست در اون بدون مزاحم با معشوقش باشه و ولي بدون اون همه چيز به نظرش (متعفن) مي اومد
انگار همه خاطراتش واسش زنده شده بود روزي رو مي ديد كه (عاشقانه) زانو زده و با نشان دادن (حلقه) ازش تقاضاي ازدواج ميكنه و بعد هر دو در حال گريه همديگرو بغل ميكنند در اون لحظه فكر ميكرد هيچ طلسم و (افسوني) نميتونه از هم جداشون كنه.
همه چيز (ناپديد) شد به يادش اومد كه همسرش توسط لرد سياه (ربوده) شده بود تا لرد سياه بتونه با تهديد همسرش او را وادار به پيوستن به خود كنه!
حس تنفرو توي تك تك اعضاي بدنش حس مي كرد يك نگاه به (دهكده) كرد و خاطراتشو (ترك) كرد و به سمت (جاده) حركت كرد تا به ادامه راه خود ادامه بده راه شومي كه سرنوشت جلوي پاي اون گذاشته بود.

تایید شد !!!(پادمور)


ویرایش شده توسط استرجس پادمور در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۲ ۹:۳۱:۵۱


بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۵:۴۳ یکشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۸۶

نجینیold5


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۵ یکشنبه ۲۴ تیر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۵۷ جمعه ۱۹ تیر ۱۳۹۴
از الان گفته باشم!!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 31
آفلاین
چشمانش را به انتهای جاده دوخته بود . در یک نقطه گویی زمین و آسمان به هم دوخته شده بودند .
حتی فکر ترک دهکده هم برایش سخت بود. اما بی قرار بود نمی تواست بماند
به کسی که عاشقانه دوستش داشت فکر کرد .
تنها چیزی که از او باقی مانده بود یک حلقه بود ، آن را در دستش فشرد.
چند لحظه بعد او ناپدید شده بود .
سرنوشت در انتظارش بود.

تایید شد !!!(پادمور)


ویرایش شده توسط استرجس پادمور در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۲ ۹:۲۰:۵۶

[b]


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۰:۲۵ شنبه ۱۰ شهریور ۱۳۸۶

شاهزاده زخمها


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۳۶ چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲:۱۲ پنجشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۸۶
از معلومه ديگه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 6
آفلاین
متعفن - نقطه - افسون - ترک - ناپديد - عاشقانه - دهکده - ربوده - جاده - حلقه

هري باورش نيمشد كه به ان نقطه ي
متعفن امده است انهم فقط براي نجات دراكو كه از روز نامزدي هري و جيني ناپديد شده بود يا به قول هرميون ربوده شده بود
هري نميدانست چرا بايد جيني را با نگاه عاشقانه اش ترك ميكرد و به دنبال دراكو مالفوي در ان دهكده متعفن بگردد .
هري به دري مار مانند ميرسد آهي ميكشد و به حلقه اش نگاه ميكند چوبش را در مياورد و اماده ميشود تا اگر كسي در انجا حضور داشته باشد افسوني به طرف او پرتاب كند . ولي او در را باز ميكند و به جز دراكو مالفوي كسي را نميبيند هري او را ميگيرد و با خود به طرف جاده ميكشاند

اگر جز اين كلمات هست لطفا به من بگيد تا با انها بنويسم

تایید شد !!!(پادمور)


ویرایش شده توسط شاهزاده زخمها در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۰ ۲۰:۲۸:۴۰
ویرایش شده توسط شاهزاده زخمها در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۰ ۲۰:۳۲:۳۷
ویرایش شده توسط استرجس پادمور در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۲ ۹:۱۲:۴۳


بدون نام
هري وجيني در(جاده اي )واقع در(دهكده )ي هاگزميددرحال قدم زدن بودندهري وجيني(عاشقانه)دست يكديگرروگرفته بودندتااينكه به(نقطه اي)از جاده رسيدندكه به نظرمي رسيددرآن محل(حلقه) اي( ناپديد )شده است آن محل بوي( متعفني) مي دادجيني :اين بوي متعفن از كجاست؟هري:من نبودم ....جيني :خودتو لوس نكن ...هري: به نظر من حلقه (ربوده )شده چون كسي كه اون رو ربوده اين بوي متعفن رو با استفاده از (افسون) ايجاد كرده تا حواس همه پرت بشه نظر تو چيه؟جيني :به نظر من بهتره هرچه سريعتر اينجارو( ترك) كنيم آقاي كاراگاه.

تایید شد !!!(پادمور)


ویرایش شده توسط استرجس پادمور در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۲ ۹:۰۷:۲۵


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۲:۴۹ جمعه ۹ شهریور ۱۳۸۶

مالی ویزلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۶ پنجشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۵۱ شنبه ۲۸ مهر ۱۳۸۶
از Barrow
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 67
آفلاین
دیگر قادر به تحمل این دهکده و ساکنانش نبود. مردمی که به خاطر چند گالیون حتی پیوندهای خانوادگی را فراموش میکردند و به راحتی نزدیکانشان را به والده مورت می فروختند. مرگخواران حتی نیازی به اجرای نفرین ایمپریوس نداشتند، ابن مردم مدت ها بود هیچ قدرتی را بالاتر از پول نمی دانستند. اکنون در جاده ای بود که به خارج آز آن نقطه شوم می رسید. بار دیگر چشمش به حلقه ای افتاد که برای او یادآور خاطراتی عاشقانه بود. اشک در چشمانش حلقه زد. با یادآوری خیانت برادر معشوقش در حق خواهر کوچک خود موجی از خشم و انتقام او را در برگرفت. تنها به این خاطر که آن دختر ساحره ای قدرتمند بود و والده مورت به فردی مثل او نیاز داشت و حالا که او را به راحتی ربوده بود خدا می دانست که با چه طلسمی او را وادار به پیروی از خود میکرد. باید به سرعت حرکت می کرد. باید به موقع او را نجات می داد. اما کجا؟! چشمانش را بست و سعی کرد مکان او را حس کند. می دانست دارد زجر می کشد. ضربان قلبش بالا گرفت. بازهم این حس ششم به کمک وی شتافته بود. اکنون می دانست کجاست. چرخ کوتاهی دور خود زد و ناپدید گردید.

تایید نشد بیشتر از 10 خط هستش (پادمور)


ویرایش شده توسط استرجس پادمور در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۲ ۸:۵۶:۱۴

[b][size=medium][color=CC0000]جادوی عشق، قوی ترین جادوهاست


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۲:۴۷ جمعه ۹ شهریور ۱۳۸۶

هرمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۱۶ شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۸:۲۳ چهارشنبه ۲۹ آبان ۱۳۸۷
از کهکشان راه شیری،منظومه شمسی،سیاره سوم(زمین)
گروه:
کاربران عضو
پیام: 57
آفلاین
متعفن - نقطه - افسون - ترک - ناپدید - عاشقانه - دهکده - ربوده - جاده - حلقه
آنها در جاده متعفن راه ميرفتند تا به نقطه تميزي برسند.جيني پرسيد:حالا نميشه ناپديدشيم و يه جاي تميز ظاهرشيم؟ هري جواب داد:اينطوري وقت بيشتري براي صحبت كردن داريم.جيني گفت:ولي من صحبت كردن در دهكده هاگزميد رو ترجيح ميدم.آنها رفتند و رفتند تا به دم در خانه شماره 12 گريموالد رسيدند .هري حلقه اي از جيبش درآورد و جلوي جيني زانو زد و با لحن عاشقانه اي گفت:جيني عزيز آيا با من ازدواج ميكني؟ جيني جواب داد:با اجازه 6تا داداشام و مامان بابام بله!!

تایید شد !!!(پادمور)


ویرایش شده توسط استرجس پادمور در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۰ ۲۱:۲۰:۳۵


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۰:۳۱ پنجشنبه ۸ شهریور ۱۳۸۶

ادگار بونزold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۵ جمعه ۱۵ تیر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۷:۱۹ پنجشنبه ۲۳ دی ۱۳۸۹
از هر آنجا كه هنوز عشق معنا دارد .
گروه:
کاربران عضو
پیام: 83
آفلاین
متعفن - نقطه - افسون - ترک - ناپدید - عاشقانه - دهکده - ربوده - جاده - حلقه
با دستاني كه عاشقانه در دستان جيني حلقه كرده بود در جاده دهكده در حال حركت بود تا آنرا ترك كند.كف جاده گويي با يك افسون قوي چاك داده شده بود .وبا هر قدمي كه جلوتر ميرفت چاكها ناپديد ميشدند و از همان نقطه يك بوي متعفن برمي خاست. چوبدستيش را با يك دست و دست جيني را با دست ديگر گرفته بود .نميخواست كه جيني نيز مانند ديگر دوستانش از دستش ربوده شود

تایید شد !!!(پادمور)


ویرایش شده توسط hamed potter در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۸ ۲۰:۴۲:۰۹
ویرایش شده توسط hamed potter در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۹ ۱۳:۱۵:۳۹
ویرایش شده توسط استرجس پادمور در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۰ ۲۱:۰۹:۲۳

هري پاتر ابدي شد بياييد ما هم ابدي شويم


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۶:۴۰ پنجشنبه ۸ شهریور ۱۳۸۶

علیرضا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۸ جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۵:۱۷ شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3
آفلاین
متعفن - نقطه - افسون - ترک - ناپدید - عاشقانه - دهکده - ربوده - جاده - حلقه

هوا بسیار سرد بود. دهکده نسبت به همیشه خلوت تر بود و مه , زیبایی جاده را از آن ربوده بود.
هری و دوستانش در حالی که از شدت سرما می لرزیدند در کنار جاده منتظر بودند. همان طور که هری به نقطه ای خیره شده بود و عاشقانه صورت جینی را ور انداز می کرد که ناگهان بوی متعفنی را حس کرد.احساس گرمای عجیبی میکرد. تمام دوستانش او را ترک کردند و یکی یکی ناپدیدشدند. حلقه ی دوستانه ای که زده بودند پاره شده بود. او با خود فکر کرد یعنی چه اتفاقی ممکن است افتاده باشد؟

تایید شد !!!(پادمور)


ویرایش شده توسط استرجس پادمور در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۹ ۹:۱۱:۰۵







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.