هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: به اينجا يه سر و ساموني بديم !
پیام زده شده در: ۲۲:۱۶ پنجشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۳
#29

Irmtfan


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۹:۵۷ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
از پریوت درایو - شماره 4
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3125
آفلاین
مادام پادی فوت: آخ جون باز شروع شد این جاها شلوغ میشه درآمد ایول

و وی هر روز 2000 گالیون در راه یاهو بتا صدقه داد که مودی را از کارهای دیجیتالی به میخانه ای دعوت کرد


Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.


Re: به اينجا يه سر و ساموني بديم !
پیام زده شده در: ۲۱:۴۵ پنجشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۳
#28

فنریر گری بکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۰ یکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۲۳ دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۸
از شب تاريك
گروه:
کاربران عضو
پیام: 351
آفلاین
اهو واسه همدردي
آخي چه رومانتيك شما براي اولين بار اينجا عاشق شدين


وقتي به دنيا مي آيم:سياهم
وقتي بزرگ مي شوم:سياهم
وقتي مريض مي شوم:سياهم
ولي تو
وقتي به دنيا مي آيي:صورتي هستي
وقتي بزرگ مي شوي:سفيد
وقتي مري


Re: به اينجا يه سر و ساموني بديم !
پیام زده شده در: ۱۷:۳۵ پنجشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۳
#27

پروفسور مينروا ‏مک گونگال


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۱۲ شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۳:۱۵ شنبه ۲۳ دی ۱۳۸۵
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 895
آفلاین

مادام پادي فوت داره كافه رو تميز ميكنه

مودي و مرلين هم يه گوشه دارم دعوا ميكنن
مودي:مگه ناموس ندارم كه مي ري زن مردم رو اغفال ميكني بيان شطرنج بازي كنن؟
مرلين:بازي دوستانه بود من اين مينروا رو مثل خواهرم مي دونم.........

من وارد ميشم
من:واه واه چه خاكي گرفته اين جا رو...
بعد يه نگاه ميكنم به مودي و مرلين و مي زنم زير گريه
اهو اهو
فين
اهو اهو

مرلين و مودي به من نگاه مي كنن و مرلين دلش مي سوزه و مياد جلو در حالي كه مودي چپ چپ داره به من نگاه ميكنه!

مرلين:چي شده مينروا؟!
من:اهو اهو. ..اينجا...اهو ...اينجا...اهوو ...خاطرات ...زيادي رو...اهووو.. ..زنده...مي كنه....اهو.. ...
مرلين:چي ميگي ؟ واضح تر بگو
من رومو ميكنم به مودي كه همچنان داره چپ چپ نگاه ميكنه

من:اهووو ...اينجا اولين باري....اهووو ....بود كه ....من و....اهووو ...الستور..... .


Minerva McGonagall

Head of Gryffindor House

Deputy Headmistress

Less Expectation , Less Disappointment


بدون نام
مودی می خاد در رو بکوبه بیاد تو.ولی در پوسیده شده و تا بهش دس میزنه میافته...
بوووووووومممممممم
مودی:لیموس.... یوووووهووووو.....هیییییی
مادام پادی فوت: پروفسور مودی شما ها کجا هستید؟!تو رو به مرلین پاشین بیاین!دیگه بهتون اجازه می دم همه کار کنید...
مودی دستمالشو در میاره و یه فین می کونه توش:فیییییین...
مادام پادی فوت:دستمال نداری؟
مودی:چرا بفرمایید.... (و دستمال خودشو می ده به مادام)
مادام:خلاصه که اینجا تار عنکبوت بست!بیاین!
مودی:باشه من الان بچه ها رو صدا می کنم بیان...



Re: به اينجا يه سر و ساموني بديم !
پیام زده شده در: ۲۲:۴۵ شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۸۳
#25

دارک لرد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۱ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱:۳۷ دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از پیش دافای ارزشی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 821
آفلاین
مودی:اهووو اهوووو چه خاکی گرفته اینجا رو!
من: بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــوق! کسی خونه هست؟!!!
مودی: وای این چی بود!؟!
من: ا مودی اینجایی؟! ببشخید ندیدمت! می گم فکر کنم مادام پادی فوت به رحمت ایزدی پیوسته باشه! چون کافه خیلی وقته خوابیده! :-D آخ ! این کی بید؟ ا مادام شمایین؟ ببخشید!
مادام: مرتیکه چرا فحش میدی! می خواستم حالت وسترن داشته باشه! می گی نه نگا کن...
(آهنگ خوب - بد - زشت... دیرری دیرین دن دن دن!)
یه جادوگر میاد تو دو تا چوب جادویی بسته به کمرش به جای کلت...
جادوگر اول: سلام پادی! تو تا آبجو رد کن بیاد!
شترخ! می کوبه رو میز! : بیا جو بخور حالشو ببر!
یه جادوگر دیگه وارد میشه از پشتش کلی بخار می زنه تو خیلی زیاد بخار می زنه تو همه جا رو بخار داره بخار می زنه تو! بخار.. اهو اهو... اهوی....! عمله!.... بسه بابا... اهو.. بسه این صحنه بخار از این بیشتر... اهووو.... نمی خواد....!
جادوگر اول: سلام جیم!
جادوگر دوم: سلام جو کوچیکه! چطوری؟! اینا کین؟
جادوگر اول: نمی دونم؟ بچه این محل نیستن! چطوره بکشیمشون!
جادوگر دوم: موافقم منم حوصلم سر رفته
جادوگر اول رو به مودی: بکش یا می کشم!
من: یعنی چی؟ بابا بیخیال ! اینا جدین!
جادوگر اول: جدی؟ نگا کن یه حالی بهت بدم!
با یه حرکت سریع ونداشو می کشه بیرون: آوادکداورا! *2!
تو کلاه من دو تا سوراخ ایجاد شده!
من: د یعنی چی! من اصلا کلاه ندارم!
از پشت صحنه: سکوت! وگرنه حقوق این ماهت رو نصف می کنم!
من: ای بابا اختیار دارین! اصلا من دو تا کلاه رو باهم می ذارم!


!ASLAMIOUS Baby!


Re: به اينجا يه سر و ساموني بديم !
پیام زده شده در: ۲۲:۳۱ شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۸۳
#24

Irmtfan


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۹:۵۷ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
از پریوت درایو - شماره 4
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3125
آفلاین
نقل قول:

مرلين نوشت
نقل قول:

خون آشام نوشت
دارك جولو دهنشو مي گيره و مي دوه طرف دستشويي عق عق عق



:-D :-D :-D
آخ جون بالاخره يكي ديگه رفتن به دستشويي رو به عهده گرفت.


نه عزیز اون برای کار دیگه رفت دسشویی به وظیفه شما خللی وارد نکرده


Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.


Re: به اينجا يه سر و ساموني بديم !
پیام زده شده در: ۱۶:۲۷ شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۸۳
#23

مرلین (پیر دانا)old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۸ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۱:۲۹ چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1286 | خلاصه ها: 1
آفلاین
نقل قول:

خون آشام نوشت
دارك وارد كافه مي شه ...مرلين مي پره بغلش مي گه :واي جيني جونم تا حالا كجا بودي
دارك مي گه :بابا اشتباه گرفتي
مرلين به خودش مياد مي گه :واي جيني چرا انقدر .....اي....دارك؟

دارك :اي به خودت ....خوب چشمتو باز كن
مرلين شاعرانه عارفانه مي گه :تو كه از عشق چيزي نمي فهمي ...عشق چشم آدمو كور مي كنه
دارك جولو دهنشو مي گيره و مي دوه طرف دستشويي عق عق عق

مودي مياد تو و مي گه :من مي فهمم تو چي مي گي ...آه زندگي ...آه ...عشق من
تقريبا نصف كافه به دستشويي هجوم مي برن ....و



:-D :-D :-D
آخ جون بالاخره يكي ديگه رفتن به دستشويي رو به عهده گرفت.


امضا چی باشه خوبه؟!


به اينجا يه سر و ساموني بديم !
پیام زده شده در: ۱۵:۰۷ شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۸۳
#22

Witch Queen


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۲ چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۰:۵۸ سه شنبه ۴ مرداد ۱۳۸۴
از آنگمار
گروه:
کاربران عضو
پیام: 166
آفلاین
دارك وارد كافه مي شه ...مرلين مي پره بغلش مي گه :واي جيني جونم تا حالا كجا بودي
دارك مي گه :بابا اشتباه گرفتي
مرلين به خودش مياد مي گه :واي جيني چرا انقدر .....اي....دارك؟

دارك :اي به خودت ....خوب چشمتو باز كن
مرلين شاعرانه عارفانه مي گه :تو كه از عشق چيزي نمي فهمي ...عشق چشم آدمو كور مي كنه
دارك جولو دهنشو مي گيره و مي دوه طرف دستشويي عق عق عق

مودي مياد تو و مي گه :من مي فهمم تو چي مي گي ...آه زندگي ...آه ...عشق من
تقريبا نصف كافه به دستشويي هجوم مي برن ....و




و يك حلقه براي ملكه خون آشام ها ...
كه آغازي شد براي يÙ


پیام زده شده در: ۱۴:۲۸ شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۸۳
#21

مرلین (پیر دانا)old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۸ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۱:۲۹ چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1286 | خلاصه ها: 1
آفلاین
شايد بهتر باشه يه كم اينجا رو راه بندازيم چون از رونق افتاده .
جشن بالماسكه و عروسي مودي كه تموم شد پس حالا ميتونيد دوباره اينجا پيام بدين.
-------
بعد از يك هفته تعطيلي بالاخره مادام پادي فوت در كافه رو باز كرد. در حالي كه تيغه افتاب لبه هاي تابلوي زرين ورود كبوترهاي عاشق آزاد روشن ميكرد و صبحي دل انگيز رو نويد ميداد فضاي داخل كافه با گلهاي خوشبوي بهاري تزيين شده و بوي ان تمام فضاي كافه و بيرون ان را پر كرده. ميزهاي دونفره با صندليهاي روبروي هم با نظم و ترتيب داخل كافه قراتر گرفته و در ان به روي گلهاي نوشكفته بهار عشق بازه... بفرماييد


امضا چی باشه خوبه؟!


پیام زده شده در: ۲۲:۵۳ سه شنبه ۱۸ فروردین ۱۳۸۳
#20

مرلین (پیر دانا)old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۸ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۱:۲۹ چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1286 | خلاصه ها: 1
آفلاین
مرلين از خواب ميپره و خودشو تو دستاي هيولا ميبينه.
مرلين: توتوتو توباگوالناهستيروفونا كوناهتمنخ سذرادنا...
هيولا همينجور با هر كلام مرلين كوچيك تر ميشه و كوچيك تا اينكه محو ميشه.مرلين خونهاي پراكنده شده رو بجز خونهاي روي مودي و دارك رو پاك ميكنه. مادام پادي فوت با يه ديس ابميوه مياد تو كافه و چشمش به مودي و دارك ميفته.
خوناشام : اوه سلام مادام. چيزي نيست اين دارك و مودي داشتن بازي ميكردن.
مادام: كورمچك ..! بوق !بوق ! گوگگوله! بوق ! بوق! همه اينجوري مثل بامشاد
مرلين: خودم ادبشون ميكنم. مرلين با يه اردنگي دارك و مودي رو ميندازه بيرون......


امضا چی باشه خوبه؟!







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.