به نظر میرسه فرصت دادن به بعضی از تاپیکها بیهوده باشه!

تاپیک قفل میشه:

1-اعضا تفکر و تامل کافی بر روی نظرها نداشتن و نظرها یه مشت نظر بدون دلیل به حساب میاد.

2-به اخطار توجهی نشد...

3-در بعضی جاها از بحث اصلی خارج شد.

و در صورت کلی بحث کلا توخالی بود.


به همین دلیل:


قفل شد!

---

جیمز: دستت درد نکنه آلبوس جان، اگه الان اینو قفل نمی‌کردی، چند دقیقه دیگه خودم قفلش می‌کردم. تاپیکی که بعد از نزدیک به پنجاه پست، حتی شش تا پست بدرد بخور پیدا نشه، جز قفل کردنش، نمی‌شه کاری کرد!

مسلم كه ولدومورت به هیچ کس جز خودش اعتماد نداره که مشخصا کار منطقی میکنه و هیچ موردی هم نداره اما در حال حاضر لرد مجبور که بهش اعتماد کنه چون جاسوس دیگه ایی که به دامبلدور نزدیک باشه و در مدرسه رفت آمد دایم داشته باشه نداره

به نظر من وخیلی دیگه از بچه ها ولدمورت به هیچ کس اعتماد نداره که در مجموع کار عاقلانه ای میکنه و احتمالا تمام مرگخوارهاهم این رو میدونن
ولی تنها حرف قابل اعتمادی که اسنیپ تو کتابا زده این بوده که (( نقشش رو خوب بازی میکنه)) و طبق اطلا عات این 6 تا کتاب نمیشه فهمید که اسنیپ به کی وفاداره فقط این معلومه که هر دو طرف (یعنی ولدمورت و دامبلدور ) در ظاهر اسنیپ رو طرفدار و مامور خودشون میدونستن و این تا آخر کتاب 7 معلوم نمشه که اسنیپ طرفدار کیه

نظر من اينه كه ولدمورت به هيچ كس اعتماد كامل نداره چون همانطور كه دامبلدور به هري خاطره ها رو نشان داد گفت كه ولدمورت هيچ دوستي نداره و خودش هم نميخواد داشته باشه پس فردي كه بتونه بهش اعتماد كامل به عنوان مثال دوست داشته باشه وجود نداره.
ولي ولدمورت بايد براي پيش بردن كاراش به كساني اعتماد كنه چون شخصا با اين كه جادوگر بزرگي هستش نميتونه وزارت سحر و جادو رو بگيره.در اين ميان به نظر من اعتمادش به اسنيپ از همه مرگخوارهاش بيشتره چون كار اشتباهي در حد لوسيوس و بلاتريكس انجام نداده و حتي آلبوس دامبلدور هم كشت كه باعث افزايش محبوبيتش براي ولدمورت شده.
اين بود نظر من.
مرسي
آرتيكوس

رومسای عزیز.درسته که دامبلدور خیلی جادوگر بزرگیه و از همه چیز سر در میاره اما خودش در کتاب 6 به هری گفت با این که از بیشتر مردم با هوش تره اما به همین دلیل هم اشتباهاتش از همه فاحش تر و بزرگ تره.به هر حال به نظر من هم ولدمورت و هم دامبلدور مرتکب اشتباه بزرگی می شن که به اسنیپ اطمینان می کنن چ.ن شخصیتش اصلاً قابل پیش بینی نیست.

به نظر من همه ی اینها یک ذره مشکوک است...
رولینگ در 4 تا کتاب قبلی دامبلدور را یک شخصیت خیلی خیلی قدرتمند معرفی کرد که همیشه از همه چیز سر در می آورد و اشتباه نمی کرد...ما در کتاب 5 متوجه می شویم که این روند تحلیل می رود اما به هر حال سر زدن همچین اشتباه بزرگی از دامبلدور بعید است و در ضمن در خود کتاب 6 هم نکات مبهم زیادی در رابطه با مرگ او وجود دارد! البته من نمی خواهم نتیجه گیری کنم که او حتما برخواد گشت چون این کار هم از خانم رولینگ بعید است! مگر اینکه ما کلا در اشتباه باشیم!

خب به نظر من ولدمورت به هیچ کس به معنای واقعی اعتماد نداره چون حتی به وفادارترین خادمانش هم رحم نمیکنه یعنی در حقیقت به نظر من برای ولدمورت اعتماد معنی نداره .
ولی اگر بخوایم از این نظر به قضیه نگاه کنیم که ولدمورت چقدر اسنیپ رو به عنوان یک مرگخوار وفادار قبول داره به نظر من در اون صورت میشه گفت که اسنیپ از خادمان وفادار ولدمورته .
یکی از دلایل مهمشم برای اثبات این قضیه اینه که وقتی گری بک میخواست به دامبلدور حمله کنه بقیه مرگخوارا جلوش رو میگرفتند با توجه به اینکه خود گری بک در پیش ولدمورت خادم وفاداریه ولی وقتی که اسنیپ وارد شد و خواست دامبلدور رو بکشد هیچ کس جلوش رو نگرفت و این نشون میده که مرگخواران ازش حساب میبرن و تازه بعد از کشتن دامبلدور او به مرگخواران دستور داد که آنجا رو ترک کنند و مرگخوار ها هم بدون هیچ چون و چرایی از دستوراتش اطاعت کردند !!
برای همین به نظر من وقتی مرگخواران این همه مطیع دستورات اسنیپ هستن بخاطر اینه که اسنیپ در پیش ولدمورت جایگاه مخصوصی داره . که البته من همیشه گفتم بازم میگم این فضا در کتابهای قبلی هری پاتر نبوده و در کتاب ششم به وجود اومده من نمیدونم چطوری بگم ولی توی این مسئله یک جای کار میلنگه !!! یعنی من این دلیل رو آوردم چون میدونم دلیلم منطقی ولی از طرفی میدونم که غلطه ؟ مثلا مگه امکان داره اسنیپی که روحشم از داستان خبر نداره بیاد وارد معرکه شه همه هم ازش حساب ببرن ؟ واقعا مسخرس
من قبلا هم گفتم الانم میگم رولینگ تا آخر کتاب پنجم قصدش این بوده که همیشه اسنیپ رو کسی نشون بده که قبلا سمت ولدمورت بوده و حالا کاملا اصلاح شده ولی نمیدونم چرا هدف رولینگ توی کتاب ششم تغییر کرده . یکی از دلایل اصلیش هم اینه که جملات کتاب تغییر کرده طرز بیان رولینگ تغییر کرده من در این مورد خیلی فکر کردم به نظر من شواهد زیادی در این رابطه وجود داره و همین امر باعث شده که بعضی از قسمتهای کتاب مثل این قسمت یکذره نامفهوم باشه و باعث بشه که خواننده در بعضی از جاها بدرستی متوجه منظور کتاب نشه

من به این قسمت کتاب خیلی مشکوکم چرا دامبلدور روی هری طلسم چفت شدگی را اجرا کرد ؟ آیا همه ی این ها نقشه نبوده؟ نقشه ای که دامبلدور با اسنیپ کشیده؟. دامبلدور نمی خواسته هری کر ها را خراب کنه و با اسنیپ نقشه کشیدن تا این جوری صحنه سازی کنن. به نظر من اینجا ها خیلی نکات ظریف داره که باید کتاب را بار ها خوند تا بهش پی برد

نظر منم میشه گفت نظر بقیه هستش چون همونطوری که مطرح شد لرد ولدمورت به هیچ کس اعتمادی نداره.... همونطوری که مونتاگ، blade و بقیه گفتن ولدمورت به هیچ کس اعتماد نمیکنه....و اینکه هوراس میگه ((در ضمن ، این که فکر کنیم دامبلدور نمرده و اسنیپ خائن نیست ، یه کمی شبیه فیلم هندی میشه !)) منم باهاش موافقم ولی باید این مسئا رو هم در نظر گرفت که این اتفاق اتفاقی هستش که بر اساس داستان قابل قبول میتونه باشه البته دقیقا با یه کم خوشبینی و نظریه BEHROOZ_POTTERR ((با شناخبی گه از دا مبلدور داریم انسانی نبود که از کسی خواهش کند در فصلی که دامبلدور کشته می شود دامبلدور در رویارویی با اسنیپ چند لحظه بین هر دو سکوت میشود و دامبلدور میگوید توروبه خدا سوروس
به نظر من او داشت با روش ذهن خوانی به او دستور میداد که او را بکشد تا اعتماد لرد را جذب کند و به هری کمک کند)) نظریه جالبی هستش و قابل قبول اما یک مسئله دیگر هم که میشه مورد بررسی قرارداد اینه که اگر خود اسنیپ بخواد جای ولدمورت رو بگیره برای اینکار مجبور به جلب اعتماد ولدمورت و دامبلدور بود و میشه بر اساس این نظریه به اینکه اسنیپس به ولدمورت هم ممکنه خیانت بکنه میشه فکر کرد