شالاپ شالاپ شالاپ قُل قُل قُل قُل...شالاپ شالاپ شالاپ قُل قُل قُل قُلملت اسلیترین که از این صدای منظم خوششان آمده بود ناخودآگاه شروع به اجرای حرکات موزون و ریتمیک با صدای شالاپ و قُل کردند...
-یکی این ور...دو تا اون ور...قل قل قل...شالاپ و شولوپ...
-ای نابخردان...قُل قُل قُل قُل...ما داریم غرق می شویم...شالاپ...
اسلیترینی ها با عصبانیت به سمت شخصی که تفریحشان را ناقص کرده بود نگاه کردند.
ولی تنها چیزی که دیدند دو دست بسیار سفید بود که از آب بیرون مانده و شدیدا تکان می خوردند.
-هی بچه ها...یکی داره رقصشو زیر آب اجرا می کنه. برین زیر ببینیم؟
-بریم!
-ایول...همه نفسا حبس...با سه شماره می ریم زیر آب. یک ...دو...قُل قُل قُل قُل...
اسلیترینی ها به محض این که زیر آب رفتند، چشمانشان را باز کردند.
باور کردنی نبود که شخصی که در حال اجرای حرکات موزون زیرآبی بود، لرد سیاه باشد.
-ایول ارباب...عجب مهارت هایی داشتین و نمی دونستیم.
-عالیه...کمی نرم تر...آروم تر...
-پاپا منو ببین...مارماهی شدم!
-قیافه تون چرا اون شکلی شده؟
-ارباب شما دارین بنفش می شین
...
-آب رفته تو دماغتون؟ خب دماغتونو بگیر...نه...هیچی...خب بیایین بالای آب!
طولی نکشید که ملت اسلی متوجه شدند که همه حرف هایشان را زیر آب زده اند و طبیعتا کسی آن ها را نشنیده.
لرد سیاه با یک حرکت ناگهانی برای چند ثانیه بالای آب رفت.
-ما...شنا...بلد...نیستیم. یعنی هستیما...الان مایل نیستیم شنا کنیم. دو مرگخوار بیان بازوهای ما رو بگیرن...قل قل قل قل قل...این بانز چرا بر نگشت؟ قل قل قل قل....