چون ولدمورت هیچ وقت نمی توانست مفهوم عشق را درک کند و این تنها چیزی بود که نسبت به آن حساسیت داشت

هيچ كس لياقت همسري با ايشونو نداره

این که معلومه اخه کیه که حاضر شه به ولدی زن بده!؟!؟؟؟!؟؟

خوب بنده خدا قيافه نداره که!!! نه لب داره نه دماغ. بايد يه زن بگيره که مثل خودش از هوراکراکس استفاده کرده باشه. شايدهم زن بنده خداشو تبدبل مي کرد به هراکراکس هشتم!!!
البته خيلي به نفع زنش ميشد.هيشکي جرات نميکرد بهش چپ تگاه وکنه!!!

آخه كي با لرد ولد مورت ازدواج ميكنه
به جز اون تعداد وفاداراش. كه اونم براي چاپلوسيه

خب جواب این موضوع کاملا روشنه:
چون ولدمورت همیشه از عشق می ترسه و تنها نیرویی که می تونه اون نابود کنه عشقه و به علاوه اون هیچ وقت دوستی نداشته و تمام عمرشو صرف این کرده که به جاودانگی برسه و قدرت جمع کنه

کی میدونه دامبلدور ازدواج نکرد؟مگر نه اینکه رابطه بین اون و مینروا یکمی مشکوک میزد؟شاید ازدواج کرده ولی برای امنیت و اینجور چیزها مخفی کرده آقا یک نظریه مزحک...علت اعتماد دامبلدور به اسنیپ اینه که اسنیپ پسرش میباشد!!!(تو این اوضاع شیرتوشیر هیچی بعید نیست)

ولدي هميشه مي خاسته با ديگران متفاوت باشه تازه اون هيچ وقت يه دوست واقعي نداشته چه برسه به اينكه عاشق يك فرد بشه

وای خدایه من این چه سوالی بود خوب معلومه لرد به ادمه معمولیش هم احساس نداشت چه برسه به یه جنسه مونث!!!!!!!!!!! اون اطرافاینش رو هم برای قدرت طلبی و خود خواهی دوره خودش جمع میکرد ولی من خودم تو این موضوع موندم که چرا دامبلدور ازدواج نکرد حیف شد می تونست نسلشو زنده نگه داره

اولاً لرد معنی عشق رو نمی دونه که بخواد ازدواج کنه
بعدش هم اون از هر کاری که اونو مثله یه آدم معمولی نشون بده بیزاره و ازدواج هم یکی از همون کاراست
در ضمن من فکر می کنم لرد از اینکه بچه ای داشته باشه هم بیزاره و فرضاً اگه بچه ای هم داشته باشه اونو به صورت یه رقیب و مزاحم می بینه پس به طور منطقی اون اصلاً به یه همچین موضوع احمقانه ای ( البته از نظر لرد احمقانه ) فکر هم نمی کنه