بعد از مرگ سیریوس وقتی هری با آیینه سیریوس صدا میکنه هیچ اتفاقی نمی افته و این یعنی آیینه همراه سیریوس نبوده و احتمالأاون تو خانه ی هری و هی اون باید پیدا کنه و از طریق اون با دوستاش ارتباط برقرار کنه مثلأ با جینی


ویرایش پرسی ویزلی :
تاپیک در اینجا جمع بندی شد !

100% یه استفاده ای داره اگه نه ازش اسمی برده نمیشد.
اون دومی هم مال هری شده پس شاید توی کتاب 7 وقتی هری میره با ولدمورت بجنگه از این طریق با رون و هرمیون ارتباط داشته باشه.

رستگاري حق مسلم ماست!
خب اين تاپيك هم پاكسازي و آماده گرديد تا شما بتوانيد در آن بحث كنيد.

خلاصه نكات كلي كه در پست هاي قبل ذكر شده است:
. يكي از آينه ها ماله سيريوس بوده است و ديگري ماله جيمز پاتر بوده كه سيريوس يكي شبيه آن را به هري داده است.
1:سيريوس موقعي به خانه داغون شده پاترها ميرسد توانسته بود آن آينه را پيدا كند و بردارد و بعد به هري بدهد.
سوالهاي مطرح در اينجا:
الف-چطوري سيريوس آن را پيدا كرده است؟
ب-چرا آن را به هري داد؟
2:سيريوس نتوانسته آن آينه متعلق به جيمز را پيدا كند و آينه ديگري از آن نوع را به او داده است.
سوالها در اينجا:
الف-آن يكي آينه را از كجا آورده است؟آيا اين آينه در همه جا رايج براي استفاده است؟

. از راه آينه ميتوان با گفتن اسم فرد،با او ارتباط برقرار كرد.
1:سيريوس به غير از رفتن به پناهگاه پيتر پتيگرو و نديدن و در نتيجه شك و حركت به خانه جيمز،از طريق آينه متوجه حمله ولدمورت شده بود.
سوالهاي اينجا:
الف-در اين صورت چرا يكراست به سوي خانه پاترها براي كمك نرفت؟
2:آينه چگونه و در چه شرايطي به كار مي افتد؟

. آينه اكنون توسط هري به خاطر عصبي و نا اميدي اش شكسته شده ولي هنوز در ته چمدان او هست.
1:آينه را ميتوان با طلسم ريپارو تعمير كرد.
سوالهاي اينجا:
الف-در صورتي كه بشود آيا براي ارتباط با رون و يا هرميون و ديگران استفاده خواهد شد؟
ب-آيا اصلا هري فكر تعمير آن را ميكند؟
2:از آينه ميشود به عنوان بازتاب دهنده طلسمها استفاده كرد.
سوالهاي اينجا:
الف-در صورت برخورد طلسم به آينه آيا شكسته نميشود؟
ب-اگر بازتابي در كار باشد از نظر بازتاب چه فرقي بين اين آينه و آينه معمولي است؟
ث-آيا ممكن است از اين نظر در كتاب بعدي مورد استفاده هري قرار بگيرد؟

. رولينگ هيچوقت هيچ شي را بدون دليل و داشتن كاري در آينده در آن وارد كتاب نكرده است.
1:هري جسد سيريوس رو درست حسابي مانند آلبوس نديد پس ممكنه از طريق آينه برگرده.
2:راهي براي ارتباط از دنياي مردگان با زندگان از طريق اين آينه پيدا ميشه.

همين!براي اينكه پاسخهاي دقيق تر و غير تكراري داشته باشيد(چون بلافاصله پاك ميشه) لطفا پست هاي قبل را با دقت بخوانيد و بعد لطفا اين پست قوانين انجمن تالار اسرار را بخوانيد تا بعدا با مشكلي مواجه نشويد.

مرسي
ناظر انجمن
آرتيكوس دامبلدور

یه چیزی بچه ها به نظر من سیریوس هم مرده هم نمرده یعنی نمی شه امید داشت که سیریوس برگرده وقتی سیریوس مرد هری آرزو کرد که بره پیش اون و به دامبلدور هم گفت که اونو بکشه چون می تونه دوباره سیریوسو ببینه بنابراین به نظر من چه بخوایم وچه نخوایم والدمورت هری رو می کشه و بعد یه نفر دیگه (شاید نویل) والدمورتو می کشه!!!
البته از نویل بعیده اما جادوگریه دیگه!!

نمي خوام از بحث دور شم ولي لونا رو كه همه ميشناسيم و ميدونيم كه چقدر رويايي فكر ميكنه...پس با شنيدن اون صداها فكر كرده كه شايد راهي باشه.

و اما در مورد آينه سيريوس...اگه آينه هايي باشن فكر كنم نه براي ارتباط با سيريوس بلكه به صورت ديگري هري از اين آينه براي ارتباط با شخص ديگه اي استفاده كنه.

نقل قول:

دابي من اصلا باهات موافق نيستم چون در صفحه 396 جلد3 كتاب محفل ققنوس ويدا اسلاميه نوشته:نيك رويش را از پنجره برگرداند و با قيافه ي غم زده ايبه هري نگاه كرد و گفت:اون بر نمي گرده
كي؟
نيك گفت:سيريوس بلك.هري با عصبانيت گفت:ولي تو برگشتي...تو مردي ولي ناپديد نشدي.
نيك با درماندگي گفت:جادوگرها مي تونن اري از خودشون بر روي زمين باقي بزارن تا جايي رو كه در زمان زنده بودنشون پر مي كردن اشغال كنه.اما به ندرت جادوگرها اين راه رو انتخاب مي كنن
....
نيك به آرامي تكرر كرد:اون برنمي گرده.اون اهتمالا به راهش ادامه ميده.

ولي من مي گم سيريوس برميگرده چون در صفحه ي 399
لونا كه مادرش مرده بود گفت:انگار ممكنه دوباره بتونم مامانمو ببينم . هري با ترديد گفت:يعني ميشه؟
لونا ناباورانه سرش را تكان داد و گفت:اي بابا تو كه خودت صداشونو پشت اون پرده شنيدي.
توي همون اتاقي كه تاق نما داشت.اونا فقط ناپديد ميشن.همين.صداشونو كه شنيدي.

بر اساس این منبع www.dailyprophet.ir خبری باید بگم که تو کتاب 7 معلوم میشه بر سر افراد بعد از مرگ چی میاد....در ضمن فکر می کردن با مرگ دامبلدور همه تون راضی میشین که سیریوس هم مرده...(واقعا مرده)
منم از این قضیه تا یه هفته متاثر بودم و حالم گرفته بود....ولی باید قبول کرد.

بابا سیریوس که اون آینه رو با خودش بر نمی داره ببره بجنگه!
پس توی تالار اسرار اصلا همراهش نبوده!

نگاه كنين سيروس يه آيينه به هري مي ده .اون يادش ميره استفاده كنه.بعد هري واسه همين فراموشي ميره به سازمان اسراروكلي هم وقتش صرف پرده ي جذاب مي شه.كه ما اصلا نمي دونيم چيه؟(واينكه فكر مي كنيد رولينگ دوست داره يه ؟توي ذهن ما درست كنه وبهش جواب نده)بعد سيروس مي افته پشت پرده وهري فكر مي كنه كه آيينه باهاش نيست وبعد آيينه رو مي شكنه.اين خودش يه داستانه.رولينگ اعصابمان را الكي از دست هري به خاطر اين حماقتش (واقعا حماقتش ) خرد نكرده.اون يه منظوري داره.اگه شما كتاب يك رو براي باراول بخونيد كلي سوال توي ذهنتون مي مونه كه توي كتاب هاي بعدي بهش جواب داده مي شه.اين هم مثل همونهاست.

خب درسته كه هري شكستش.
ولي يه افسون ريپارو درستش ميكنه!
ولي سيريوس اصلاً نمرده! :no: