اینفری ها با حرکاتی ارزشی در حالی که در حین راه رفتن تلو تلو میخوردند به جلو میامدند و ملت مرگخوار هم با آخرین توان فرار میکردند . آنی در حالی که یه به ریش دومبول چنگ انداخته بود فریاد زد :
- این خیلی سنگینه نمیتونم بکشمش ! هیییییی !
در همون لحظه به علت اینکه دومبول مرده بود بافتهای بین بدنش هم شل شده بود و به همین دلیل کلش از جا درومد و انی در حالی که کله دومبول رو در دست گرفت بود با توده ای از پشمک از پشت به زمین خورد !
ملت : خودت جواب ارباب رو میدی
بلا : نه راه دیگه ای نیست !
بلا تریکس چوبدستیشو سمت دومبول گرفت و فریاد زد :
- شپلخیوس !
بلافاصله تیکه های بدن دومبول از هم باز شدن و به اطراف پاشیدن !
ملت
بلا : بدویین ! هر کی یه قسمت از بدنشو برداره فرار کنیم دوباره توی دژ همه رو هم سوار میکنیم !
بدین ترتیب هر کس یه قسمت رو برداشت . آنی مونی ریش دومبول رو همراه با کلش ! مورگان بدن دامبل رو انداخت پشت موتورش .بلیز دستهای دومبول رو برداشت و رودولف پاهاشو !!!
بلا : تو به پاهاش چی کار داری !زود بزارشون زمین
بلا خواست یه ضربه کاتا به رودولف وارد کنه که متوجه شد اینفری ها بیش از حد بهشون نزدیک شدن . به همین دلیل ترجیح داد بی خیال رودولف شده و پابه فرار بزاره !
آنی مونی از جلوی جمعیت :
- بدویین ! بدویین !
همه شروع به فرار کردن .
بلیز : نه رودولف منو جا گذاشتی !
رودولف : تا تو باشی منو دیگه سوژه نکنی !
بلیز : نههههههههه
در همون لحظه اینفری ها همگی پریدند روی بلیز و صحنه ای بی ناموسی رو پدیدآوردند .
صدای بلیز از زیر اینفری ها :
- هلپ می ! پلیز !!! هیییییییی .
ناگهان رودولف به صورت پروانه ای درومد و سعی کرد به بلیز کمک کند .
رودولف : چخه چخه ! برید کنار !
رودولف در همون حال کفشهای دومبول رو از پاش دراورد و یکی یکی به سمت اینفری ها پرت کرد ( اینفری ها
) . سپس همین کار رو با جوراب هاش کرد . سپس شلوارش . تمام اینفری ها یکی پس از دیگری از پای درومدند و روی هم افتادند . در همون لحظه چشم رودولف به پای دومبول افتاد .
بلا : داری چی کار میکنی ؟
رودولف
بلیز : اینور رو بپا !
رودولف به صورت اسلوموشن کلش رو چرخوند و چشمش به سه تا اینفری افتاد که داشتند به بلیز نزدیک میشدند .
بلیز
رودولف با خودش : ( هووووم از بین این پاها و بلیز باید یکی رو انتخاب کنم ! )
سرانجام رودولف تصمیم خودش رو گرفته و پاهای دومبول رو به سمت اینفری ها پرتاب کرده ( در این لحظه صدای موسیقی متن بالا میره ) تمام اینفری ها به گوشه ای پرت میشن به صورت حماسی به خاک و خون کشیده میشن و رودولف از میان انها رد شده و بلیز رو بلند میکند و با اخرین قدرتش به سمت بقیه مرگخواران میدود . و در راه بلیز چوبدستی خودش رو دراورده و به سمت عقب میگیرد !
- اکسیو پاهای دومبول !
دو پا زوزه کشان از عقب میان میخورن تو سر بلیز و رودولف !
رودولف : مرده شور این جادو هاتو برم !
بلیز : یه ذره ولتاژش زیاد شد
چند لحظه بعد
دوربین داره از بالا نشون میده . همه دارن با سرعت میدوند و اینفری ها هم در تعقیب آنها هستند . تا اینکه ....
آنی مونی : به یه دیوار رسیدیم ! از اینجا هم رد بشیم دیگه از قبرستون خارج شدیم !
دوربین 180 درجه بر میگرده . اینفری ها دارن با سرعت نزدیک میشن !
مورگان : حالا چی کار کنیم !
همه شروع به فکر کردن میکنن .
آنی مونی : یافتم
آنی ریش دومبول رو میگیره و سر دومبول رو شروع میکنه به چرخوندن . سپس کله دومبول رو میندازه بالای دیوار ! آنی یکم ریش دومبول میکشه .
آنی : ایول کلش اونور دیوار گیر کرده میتونیم از اینجا بریم بالا !
مرگخواران غیور یکی پس از دیگری از ریش دومبول بالا میرن و در آخر مورگان هم با موتورش به صورت تک چرخ مثل دلقک ها از روی ریش دومبول میره بالا !
بلافاصله تمام اینفری ها میرسن به دیوار و شروع میکنند به زدن به دیوار !
همه : آخیییییییییش
آنی مونی : پس بلا کو !
- من اینجام !
همه به طرف صدا بر میگردن !
بلا از اونور دیوار میاد بیرون !
آنی : از کجا اومدی ؟
بلا : دیوار رو دور زدم !
مرگخواران : هووووم ؟ آهان !
آنی مونی : پس در نتیجه اینفری هام میتونن اینور بیان دیگه نه ؟
بلا : دارن میان !
آنی مونی : پس چرا وایسادید به سمت دژ مرگ فرار کنید !
بلافاصله همه مرگخواران تبدیل به خفاش شده و محل را ترک میکنند !!!
پایان
ادامه این تاپیک در دژ مرگ