در گذشته ارباب حلقه ها را با هری پاتر و تالکین رو با جی کی رولینگ مقایسه میکردم.
اما الان این عمل رو انجام نمیدم.همون طور که توماس عزیز هم اشاره کرد :«نه نویسندش با رولینگ قابل مقایسه هست و نه نثر و نگارشش»
و نه هدف دو نویسنده از نوشتن کتاب قابل مقایسه است(یکی برای پول نوشته و دیگری برای دل خودش)
به نظر من و خیلی های دیگر ارباب حلقه ها قسمتی از داستان زندگی نویسنده است .اما این داستان در دنیای دیگر اتفاق می افتد.
تالکین خودش را به یک هابیت و سیرهول میل را به شایر و ادیت را به لوتین تشبیه کرد.
اگر زندگینامه اش را به طور کامل بخوانیم به این موضوع پی میبریم که در دوران نوجوانی یک هابیت تمام عیار بوده و بعد از گذر از مراحل مختلف زندگی حکمت و خردش افزایش یافته(اما باز هم هابیت بود).
فراموش کردن فوت پدر و مادرش میتواند دلیلی برهابیت بودنش باشد(لطمه ای سنگین که ممکن است هر فردی را به گوشه نشینی بکشاند و خیلی ها توان تحمل آن را ندارند.اما این هابیت با روح قوی و بشاشی که داشت به زودی التیام یافت.)
«آراگورن گفت:نگران نباش به موقع رسیدم و صدایش کردم که برگردد .الان خسته است و غصه دار و به خاطر آن که جرات کرده و به آن موجود هولناک ضربه زده ,همچون بانو ائووین آسیب دیده.اما این لطمات به دلیل روح قوی و بشاشی که دارد به زودی التیام میابداندوه خود را فراموش نخواهد کرد,اما این اندوه بر قلب او سایه نخواهد انداخت, بلکه وی را خردمند خواهد کرد»*
او جنگ را دید . سه دوست صمیمی خود را در جنگ از دست داد و تنفرش از جنگ را به شکلی کامل در سه کتاب بازتاب داد.
در اکسفورد تحصیل کرد و برای تکمیل دیکشنری اکسفورد کار کرد.استاد انگلو ساکسن و زبان و ادبیات انگلیسی بود.و فقط یک استاد ادبیات میتواند اینگونه بنویسد.
با این توصیفات من به ارباب حلقه ها رای دادم و بعد به سه گانه های جان کریستوفر رای میدهم(حیف که خیلی ضد حالند)و بعد از آن هم به نارنیا.
در توضیح صحبت های توماس باید بگم:لوییس با صحبت های تالکین به مسیحیت بازگشت و همچنین یکی از افرادی بود که در طول دوازده سال نوشته شدن سه گانه ی معروف ,به تالکین روحیه ی بسیاری داد.شاید اگر این دو, رفیق نبودند ,نه نارنیایی وجود داشت و نه ارباب حلقه هایی.
-------------------------------------------
*بازگشت شاه.شفاخانه

خب.
من اول از همه لوتر رو انتخاب میکنم چون واقعا نه نویسندش با رولینگ قابل مقایسه هست و نه نثر و نگارشش.رولینگ که به تازگی دکترای حقوق گرفته اما تالکین سالها استاد دانشگاه بوده.
همینطور دنیایی که تالکین در ذهنش ساخته چیزی واقعا فراتر از دنیای کوچک رولینگ که فقط شامل دیاگون و هاگزمید میشه هست.دنیای تالکین چنان نزدیک به واقعیته که خیلی اون رو تمدن و تاریخ فراموش شده زمین امروزی میدونن.همونطور که تمام آینده در یک شب به یوحنا نشون داده شد ،شاید تمام گذشته هم در یک شب به تالکین نشون داده شد.
در کل اول از همه ارباب حلقه ها.
بعد از ارباب حلقه من نارنیا رو واقعا میپسندم.از لحاظ نویسنده که تفاوتی دیده نمیشه و جالب اینه که کلایو لوییس و جان تالکین با هم دوست بودند.کار لوییس هم به سختی تالکین بود چون اون نه تنها یک دنیا ساخت،بلکه ارتباط تمام دنیا ها رو با هم نشون داده.تفاوتش با لوتر این هست که لوتر با نثری سنگین و پیچیده توصیف شده و هیچ وقت از اِآ و آردا خارج نشد اما نارنیا به سادگی و با نثری بچه گانه تر توصیف شده و برای راحت خواندن اشاراتی به انگلستان کرده.

و بعد دلتورا هست.
امیلی رودا هم دنیایی رو ساخت اما نه با عظمت دنیا تالکین و لوییس.ماجراجویی که در سایتان هست واقعا آدم رو جذب داستان میکنه و داستان علاوه بر سه گانه سرزمین سایه ها و اژدهایان دلتورا واقعا زیباست.
وار کرفت هم داستان قسنگی هست که من فقط خلاصه هایی رو ازش میدونم اما شباهت بسیار زیادی به دنیای تالکین داره.قرارگیری قاره ها دقیقا یکی هست.همونطور که غرب یا والینور محل زندگی الف ها و والار هست،کالیمدور هم جایگاه نایت الفهاست و حتی شباهت گرداب هم به نومه نور بسیار زیاده.البته باید اینو گفت که نویسنده وارکرفت(اسمشو یادم رفته)شاگرد تالکین بوده.
دارن شان هم علاوه بر دموناتا داستان بسیار بسیار قشنگیه.اما اون هم دنیایی نساخته بود.
خب حالا واقعا خیلی عحیبه که من هری پاتر رو در جایگاهی پایین تر از همه اینها میبینم(البته من که کاره ای نیستم.نظر شخصیمو میگم).
بعد از هری پاتر هم میشه فانتزی هایی رو مثل تریلوژی های جان کریستوفر و سابریل رو قرار داد که من سابریل رو در سطح هری پاتر میبینم.دنیای گارث نیکس هم کم از دنیای رودا نبود.

معلومه اول از همه ارباب حلقه ها چون خیلی کتاب خوب و قشنگی بود و اصلا قابل مقایسه با هری پاتر و بقیه ی کتابای فانتزی نیست ... تالکین دنیای کاملا مجزا و بزرگ و گسترده ای رو ساخت که کار خیلی سختیه و هر نویسنده ای از عهدش بر نمیاد!!!

از همشون قشنگ تر در جست و جوی دلتوراست
داستان جالبیه چون خیلی ماجراجوییه!
یکی از چیز های جالبش هم اینه که توی پایان داستان همه چیز عوض میشه
شاید حتی فکرش رو هم نکنید که قراره این اتفاق ها در آخر داستان بیفته
اگر فیلم این مجموعه ساخته میشد شاید طرفدار های بیشتری پیدا میکرد. مثل داستان های هری پاتر

دوست عزیز؛ نمی شه بین این همه کتاب های محبوبی که همه شون به نوعی یک خاطره ی جذاب به حساب میان، یک کدوم رو انتخاب کرد؛ با همه این ها من فکر می کردم تا یک قرن آینده هم ارباب حلقه ها حرف اول رو می زنه!

کدام کتاب تخیلی که مخصوص نوجوانان است را بیشتر می پسندید؟نظر خودتونو بگید!من که میگم اول دارن شان********بعد هری پاتر****حالا ارباب حلقه ها*رو شاید بشه یه کاریش کرد!!!!!!!!!!!


توضیح ناظر: این تاپیک برای رده بندی کتابهای تخیلی و به نوعی مقایسه اونهاست. مثلا این که کجای فلان کتاب قشنگه و چرا این کتاب رتبه کمتری نسبت به اون یکی میگیره! برای آشنایی میتونین چند تا پست اول رو بخونین!!