هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: موجودات جادویی ایران
پیام زده شده در: ۱۲:۵۸ پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۷
#34

آرسنيوس جيگر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۴۹ چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۰:۰۵ دوشنبه ۳۰ دی ۱۳۸۷
از ديگ معجون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 22
آفلاین
همچنين ديگر موجود جادويي دزفولي پاكشك مي باشد كه در رودخانه زندگي مي كند و جثه اش مانند بره است و وقتي كسي در جايي كه پا كشك باشد شنا كند او پاهايش را مي گيرد و اورا غرق مي كند.



Re: موجودات جادویی ایران
پیام زده شده در: ۱۲:۵۰ پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۷
#33

آرسنيوس جيگر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۴۹ چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۰:۰۵ دوشنبه ۳۰ دی ۱۳۸۷
از ديگ معجون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 22
آفلاین
يكي از موجودات افسانه اي در ايران (بمبره ترو) مي باشد كه فكر مي كنم از دزفول باشد.
اين موجود طبق افسانه ها هنگام صبح خيلي زود خودش را به عنوان دوست جا مي زند و شخص قرباني را همراهي مي كند و درمكاني خلوت بسيار بزرگ شده و شخص را از پا در مي آورد.
تنها يك جمله كه به گويش محلي دزفولي است باعث مي شود كه اين موجود كوچك و كوچكتر شده و فرار كند:
سيزن جل دوز ارا نمك



Re: موجودات جادویی ایران
پیام زده شده در: ۲۱:۴۱ پنجشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۷
#32

albus dumbledore


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۰ پنجشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۱:۴۰ پنجشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۸۷
از wizard's ministry
گروه:
کاربران عضو
پیام: 16
آفلاین
اژدها :
موجود افسانه ای با فلس های قرمز و مار مانند با بدنی نرم که در اسطوره های ما در غار زندگی می کند و گوشتخوار است.
درجه بندی:
بسیار خطرناک
(رام نشدنی)

اما در مورد دیو:
دیو فلسفه ی زیادی داره ، زئوس خدای خدایان در اسطوره های یونان در فرهنگ های دیگه همیشه خدای خوبی نیست همانطور که در فرهنگ هندی "دیوس" شیطان است و در فرهنگ ایرانی "دیو" تبدیل شده است که موجودی شیطانی و باهوش است . معمولا با شاخ و و پوستی سخت و با شعور هستند.


Draco Dormiens Nanquam Titilandus


Re: موجودات جادویی ایران
پیام زده شده در: ۱۲:۰۸ دوشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۷
#31

آنتونین دالاهوف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۴ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۱۱ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹
از کره آبی
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 2608
آفلاین
این تاپیک فقط مختص معرفی موجودات جادوئی "ایران" هست اگه میخواین موجودات جاهای دیگه دنیا رو معرفی کنید میتونید یه تاپیک جدا بزنید.



Re: موجودات جادویی ایران
پیام زده شده در: ۱۱:۴۹ دوشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۷
#30

هپزیبا اسمیت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۰۰ سه شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۵:۴۴ یکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۷
از شیون آوارگان.
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 62
آفلاین
چند موجود جادویی دیگر هم هست که می خواستم معرفی کنم:

تک‌شاخ موجودی افسانه‌ای به شکل اسب با یک شاخ روی سر است. بر پایه افسانه‌ها، تک شاخ ها را نمی توان به آسانی شکار کرد زیرا بسیار چابک هستند ... آن ها زنان و دختران را به مردان ترجیح می دهند ... البته بعضی گویند که آن ها فقط توسط زنان رام می شوند.


شکل ظاهری
اسب تک شاخ اسبی سفیدو زیبا با یال های بلند است که در افسانه های اکثر نقاط اروپا از آن یاد شده است. این موجود تخیلی بدنی به شکل اسب و شاخی در بالای سر خود دارد که قالبا به شکل مارپیچ است.[2] تک شاخ ها در ابتدای کره بودنشان طلایی رنگند و پس از آن در سیر بلوغ به رنگ نقره ای در می آیند و بعد از بلوغ کامل سفید رنگ می شوند ... آن ها عموماً از اسب های عادی لاغر تر ولی بلند ترند.

ریشه تصور تک شاخ ها
ریشه اصلی تولد این موجود افسانه مشخص نیست ... بعضی می گویند که این افسانه از یونان نشات می گیرد اما به خاطر گستردگی داستان هایی با شخصیت تک شاخ در کل اروپا و به خصوص شمال اروپا نمی توان آن را کاملاً جز اساطیر یونان نام برد


ریشه تک شاخ کنونی

تندیسی از تک‌شاخ در ایرلندتک شاخ های کنونی با تک شاخ های افسانه های گذشته اروپا بسیار متفاوت است. تک شاخ های سفید و بزرگی که شاخی چند متری بر سر داشتند و صورتشان کمی گرد تر از اسب بود در طول زمان دستخوش تغییراتی شدند که آن ها را به صورت اسبی سفید و لاغر با شاخی مارپیچ و کوتاه و یال های بلند در آورد.

ریشه این تک شاخ های کنونی هم مشخص شده نیست اما گمان می رود این تک شاخ از دانمارک و اسکاندیناوی ریشه می گیرد.


ققنوس
علامه دهخدا گويند ققنوس هزارسال عمر کند و چون هزار سال بگذرد و عمرش به آخر آيد هيزم بسيار جمع سازد و بر بالای آن نشيند و سرودن آغاز کند و مست گردد و بال بر هم زند چنانکه آتشی از بال او بجهد و در هيزم افتد و خود با هيزم بسوزد و از خاکسترش بيضه ای پديد آيد و او را جفت نمی باشد و موسيقی را از آواز او دريافته اند.


--------------------------------------------------------------------------------

نيما يوشيج قُقنوس، مرغ خوشخوان، آوازه ی جهان، آواره مانده از وزش بادهای سرد، بر شاخ خيزران، بنشسته است فرد. بر گرد او به هر سر شاخی پرندگان.

او ناله های گمشده ترکيب می کند، از رشته های پاره ی صدها صدای دور، در ابرهای مثل خطی تيره روی کوه، ديوار يک بنای خيالی می سازد. از آن زمان که زردی خورشيد روی موج کمرنگ مانده است و به ساحل گرفته اوج بانگ شغال، و مرد دهاتی کرده ست روشن آتش پنهان خانه را قرمز به چشم، شعله ی خردی خط می کشد به زير دو چشم درشت شب وندر نقاط دور، خلق اند در عبور ... او، آن نوای نادره، پنهان چنان که هست، از آن مکان که جای گزيده ست می پرد در بين چيزها که گره خورده می شود يا روشنی و تيرگی اين شب دراز می گذرد. يک شعله را به پيش می نگرد.

جايی که نه گياه در آنجاست، نه دمی ترکيده آفتاب سمج روی سنگهاش، نه اين زمين و زندگی اش چيز دلکش است حس می کند که آرزوی مرغها چو او تيره ست همچو دود. اگر چند اميدشان چون خرمنی ز آتش در چشم می نمايد و صبح سپيدشان. حس می کند که زندگی او چنان مرغان ديگر ار بسر آيد در خواب و خورد رنجی بود کز آن نتوانند نام برد.

آن مرغ نغزخوان، در آن مکان ز آتش تجليل يافته، اکنون، به يک جهنم تبديل يافته، بسته ست دمبدم نظر و می دهد تکان چشمان تيزبين. وز روی تپه، ناگاه، چون بجای پر و بال می زند بانگی برآرد از ته دل سوزناک و تلخ، که معنيش نداند هر مرغ رهگذر. آنگه ز رنج های درونيش مست، خود را به روی هيبت آتش می افکند.

باد شديد می دمد و سوخته ست مرغ! خاکستر تنش را اندوخته ست مرغ! پس جوجه هاش از دل خاکسترش به در.


در فرهنگ زبان انگلیسی، ققنوس Phoenix پرنده ای است افسانه ای و بسیار زیبا و منحصر به فرد در نوع خود كه بنا بر افسانه ها 500 یا 600 سال در صحاری عرب عمر می كند، خود را بر تلی از خاشاك می سوزاند، از خاكسترش دگر بار با طراوت جوانی سر بر می آورد و دور دیگری از زندگی را می گذراند و غالبا تمثیلی است از فنا ناپذیری و حیات جاودان1. طی هشت قرن قبل از میلاد مسیح، رویهم در نه مرجع از پرنده ققنوس نام برده شده كه هشت مورد آن از طریق نقل قول مولفان بعدی به ما رسیده و فقط یك مورد اثر هردوت مورخ یونانی 484 تا 424 قبل از میلاد با شرح كامل محفوظ مانده كه برگردان آن از متن انگلیسی به فارسی در این جا آورده می شود 2 مصریان پرنده مقدس دیگری دارند به نام ققنوس كه من آن را جز در تصاویر ندیده ام. این پرنده به راستی نادر است و به روایت مردم شهر Heliopolis ، هر 500 سال یك بار آن هم پس از مرگ ققنوس قبلی در مصر می آید. آن طور كه از شكل واندازه اش در تصاویر بر می آید، بال و پرش بخشی قرمز و بخشی زرد طلایی است و اندازه و شكل عمومی آن مانند عقاب است. داستانی هم از كار این پرنده می گویند كه به نظر من باور كردنی نیست و آن این كه این پرنده جسد والد خود را، كه با نوعی صمغ گیاهی خوشبو 3 اندود شده، همه ی راه از سرزمین عرب تا معبد آفتاب با خود می آورد و آن را در آن جا دفن می نماید. می گویند برای آوردن جسد ابتدا گلوله ای آن قدر بزرگ كه بتواند آن را حمل نماید از آن صمغ گیاهی می سازد، بعد توی آن را خالی می كند و جسد را در آن می گذارد و دهانه آن را با صمغ تازه می گیرد و گلوله را كه درست همان وزن اولیه خود را پیدا كرده به مصر می آورد و در حالی كه تمامی رویه گلوله از صمغ پوشانده شده آن را همان طور كه گفتم درون معبد آفتاب می گذارد، و این داستانی است كه درباره این مرغ و كارهایش می گویند

طی نخستین قرن میلادی، روی هم 21 بار توسط ده مولف از ققنوس یاد شده است2. از مجموع این منابع چنین بر می آید كه خاستگاه اسطوره ققنوس تمدن قدیم مصر بوده و بعدها به ترتیب در تمدن های یونانی، رومی و مسیحی درباره آن سخن گفته اند. در میان مصریان، اسطوره ققنوس در اصل اسطوره خورشید بوده كه بعد از هر شب دگر بار در سحرگاه طلوع می كند و نام شهر هلیوپولیس در نوشته هردوت نیز باید در همین ارتباط باشد 4. واژه فنیكس در زبان عبری شامل سه بخش fo-en-ix به معنی یك آتش بزرگ است

یونانی دیگری به نام Claudius Aelianus مشهور به Aelian 200 سال بعد از میلاد مسیح نوشت
"ققنوس بدون كمك از علم حساب یا شمردن با انگشت، حساب 500 سال را درست نگه می دارد زیرا او از طبیعتی كه عقل كل است همه چیز را می آموزد. با آن كه اطلاع در مورد ققنوس لازم به نظر می رسد معهذا گمان نمی رود در میان مصریان - شاید جز انگشت شماری از كشیشان - كسی بداند كه 500 سال چه وقت به سر می رسد، ولی دست كم ما باید بدانیم كه مصر كجاست و هلیوپولیس مقصد ققنوس در كجا قرار دارد و این پرنده پدرش را درون چه نوع تابوت می گذارد و در كجا دفن می كند."

این مورخ، بر اساس متن انگلیسی، والد ققنوس را پدر می خواند ولی از ققنوس به صیغه خنثی ( it ) نام می برد. مولفان بعدی برای ققنوس غالبا از صیغه تأنیث استفاده كرده اند، اما از آن جا كه این پرنده افسانه ای تك و منحصر به فرد بوده و زاد و ولد آن از جفتگیری ناشی نمی شده، لذا بحث در مورد جنسیت آن چندان مهم به نظر نمی رس


بختک "بَ
ختَک در افسانه‌ها و باور عامیانه ایرانی نام موجودی تخیلی است که شبها قصد خفه کردن افراد در خواب را دارد. برخی منابع نیز بختک را با کابوس هم‌معنی دانسته اند. البته بختک با کابوس هم معنا نیست، بختک موجودی نامریی است که شب هنگام بر بدن انسان مسلط می‌شود و تمام بدن را در اختیار گرفته و قفل می‌کند، درین حالت انسان فقط نظاره گر ناتوانی خود است. ترسی بدون دلیل وجود انسان را در بر می‌گیرد و انسان توان کوچک‌ترین واکنشی نسبت به این ترس ندارد .در برخی باورهای قدیمی معتقدند که بختک روی سینه افراد می‌نشیند و تمام وجود انها را فلج می‌کند. شاید ترس انسان گرفتار این موجود نیز بدلیل این است که حضور انرا بر روی خود احساس می‌کند ولی نمی‌تواند انرا ببیند. برخی دیگر بر این باورند که بختک در درون انسان نفوذ می‌کند و بدن را در اختیار می‌گیرد. اصطلاح " بختک روی زندگیش افتاده " نیز ازین جا وارد ادبیات فارسی شده است.


این پدیده با نام Sleep Paralysis شناخته می‌شود. در هنگام به خواب رفتن و در مرحله REM، بدن به طور طبیعی دچار فلجی موقت می‌شود. بختک زمانی رخ می‌دهد که مغز از وضعیت REM بیرون می آید (بیدار می‌شود) اما فلج موقت بدن همچنان باقی می ماند.

تفسیر دانشنامه‌ای
حالت اختناق و سنگینی که گاهی در خواب به انسان دست می‌دهد، رؤیای وحشتناک توأم با احساس خفقان و سنگینی بدن که انسان را از خواب می‌پراند. خفتک، خفتو، برفنجک، درفنجک و فرنجک و فدرنجک و برغفج و برخفج و خفج و فرهانج و کرنجو و سکاچه هم گفته شده به عربی کابوس می‌گویند. «فرهنگ عمید»
بختک موجودی افسانه ئی است که عوام، احساس سنگینی را که گاه اوقات به شخصی که طاقباز خوابیده دست می‌دهد به وسیله او توجیه می‌کنند. بختک یا فرنجک، به عقیده عوام، کنیز اسکندر بود. هنگامی که کلاغ به مشک محتوی آب حیات که اسکندر با خود از ظلمات آورده بود منقار زد و آن را درید و آب حیات بر زمین ریخت، این کنیز بی درنگ مشتی از آن آب را برداشته نوشید و اسکندر که سخت خشمگین شده بود به ضرب شمشیر بینی او را بینداخت، و فرنجک از گِل، و به قولی از خمیر، بینی ئی برای خود ساخت. فرنجک که به سبب نوشیدن آن آب عمر جاودانه یافته است چون کسی را به پشت خفته ببیند بر سینه او می‌جهد. اگر در آن حال خفته بیدار شده چنگ در بینی او اندازد فرنجک از بیم آن که بینیش کنده شود گنجی از گنجهای اسکندر را که می‌شناسد رشوت خواهد داد تا دست از بینیش بردارد. بختــک که به سبب همین افسانه بینی گلی، دماغ گلی و خمیری نیز خوانده می‌ شود به عقیده عوام در تاریکی و بخصوص زیر درخت‌ها و در جنگل‌ها و باغ‌ها می‌گردد. ظاهرأ این اعتقاد از ناآگاهی عوام به گاز کربنیکی که شب‌ها از گیاهان متصاعد می‌شود و کسی را که در جنـگل یا در زیر درخت خفته باشد به خفقان می‌افکند ناشی شده است.


[size=small][b][color=00CC00]شناسه ی جدید مÙ


Re: موجودات جادویی ایران
پیام زده شده در: ۱۸:۲۵ سه شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶
#29

هرميون  گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۹ شنبه ۳ آذر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۰:۳۷ سه شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۸۷
از کلاس ریاضیات جادوویی!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 215
آفلاین
من هم اکنون 3 تا موجود جادوویی ایرانی را به شما معرفی می کنم :
1- همزاد
در باورهای قدیمی عوام در ایران باور به چندین موجود تخیلی رواج داشته است از جمله موجوداتی به نام همزاد.

بنا بر این باورها، هر شخص دارای همزادی است که در جایی به نام «دنیای از ما بهتران» بطور هم‌زمان با او زندگی می‌کند و رشدی همگام با آن شخص دارد.

مصریان قدیم بر این باور بودند که کلاً تمامی زندگان دارای همزاد هستند که این همزادها را «کا» می‌نامیدند. به باور مصریان پس از مرگ انسان همزاد آنها نمی‌میرد.[1]

واژه همزاد همچنین می‌تواند در معنی هر دو یا چند چیزی که هم‌زمان به دنیا آمده باشند بکار برود مانند افراد دوقلو و چندقلو یا برای مثال منظومه‌ای همزاد با منظومه شمسی.

2- پری {در کتب هری پاتر به ان ها اشاره شده است }
پَری از موجودات خیالی وافسانه‌ای فرهنگ عامه و خرافات مردم ایران است.

پری در اوستا موجودی اهریمنی است و از آن به صورت زنی بسیار زیبا و فریبنده یاد شده که با پنهان و آشکار شدن پی درپی و تغییر شکل‌های گوناگون، مردم را می‌‌فریبد و به بیراهه می‌‌کشاند یا موجب دیوانگی آنان می‌شود.

در هفت خوان‌های رستم و اسفندیار، زنی زیبا و آراسته در حالی که رود می‌‌نوازد به پهلوان نزدیک می‌شود و او را به شادخواری و شادکامی دعوت می‌کند. اما هر دو پهلوان او را می‌‌شناسند و در نبرد او را می‌‌کشند.

پری از آتش می‌‌گریزد، بنابراین، برای شناختن یا فرار دادن پریان بدکار باید پیوسته آتش در خانه روشن بماند. همچنین فلزات و چیزهای نوک تیز موجب فرار پریان است.

پریان در فرهنگنامه ایرانیان پس از اسلام، موجوات خوب و دوست داشتنی هستند که مردم نیکوکار و خوش نیت را دوست دارند و آن‌ها را به خوشبختی و کامروایی می‌‌رسانند. پادشاه پریان مردی نیک و آزاده است و دختر و پسر شاه پریان رمزی از کمال، زیبائی، ثروت و خوشبختی هستند که هر دختر و پسر جوان آرزوی همسری ایشان را دارد. داستان پری زیبائی که بخت را تقسیم می‌‌کرد در داستان‌های مربوط به جمشید شاه آمده است

3- اهریمن
اهریمن (از اوستایی انگره‌مَینیو) بدنهاد است.اهریمن پلیدی است و برای از بین بردن نیکی تلاش می کند ولی چون دون و پست مایه است و اهورامزدا آگاه بر هر چیز است پس سرانجام در پایان کار اهریمن نابود شده و اورمزد بر او چیره می‌شود و کار جهان یکسره به نیکی خواهد گرایید.در این میان انسان و امشاسپندان و دیگر ایزدان (فرشته) و موجودات نیک ( مزدا آفریده) که همگی آفریده ی اهورامزدا هستند در مبارزه با دئوه ها ( دیو ها) که موجودات و پدیده هایی اهریمنی هستند در تلاشی کیهانی برای پیروزی نیکی بر بدی هستند . اهریمن را در پارسی اهرِمن هم می‌گویند. می‌شود او را همتای شیطان در باورهای سامی دانست.

در دین زردشت باور بر این است که در طبیعت دو نیروی متضاد خیر (سپنتا مینو - اثر روشنی) و شر (انگره مینو - اثر تاریکی) وجود دارد که همواره در حال نبرد با یکدیگرند.


[b][color=FF6600]!و هرمیون گرنجر رفت و همه چیز را به هپزیبا اسمیت سپرد .

و فقط چند نفر را با


Re: موجودات جادویی ایران
پیام زده شده در: ۲۲:۰۲ جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶
#28

آمیکوس کرو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۶ شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۰:۴۱ پنجشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۶
از اليا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 367
آفلاین
به جز موجودات شاهنامه ، موجودات زیادی به گفته ی مردم مناطق مختلف کشورمون وجود داره ( موجودات افسانه ای که جادویی هم هستن) ، دیو و ...


تصویر کوچک شده

خاطرات جادوگران...روز هاي اشتياق،ترس،فداكاري ها و ...


Re: موجودات جادویی ایران
پیام زده شده در: ۲۱:۲۱ جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶
#27

هدویگold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۶ چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۹:۵۰ پنجشنبه ۴ مهر ۱۳۸۷
از در خوابگاه دخترانه ي گريفندور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 245
آفلاین
همون طور كه در شاهنامه هم نوشته شده سيمرغ و اژدها جزو موجودات افسانه اي ايراني هستند.


عشق ايمان است.

عضو محفل ققنوس عضو ارتش دامبلدور


Re: موجودات جادویی ایران
پیام زده شده در: ۱۲:۱۷ جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶
#26

گيديون پريوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۲۵ چهارشنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۳:۳۵ دوشنبه ۲ دی ۱۳۸۷
از آنگباند
گروه:
کاربران عضو
پیام: 192
آفلاین
اوني كه رو سر ستونه تخت جمشيده هماي سعادته نه هيپوگريف


فرق ما با ديوانه ها تو اينه كه ديوونه ها در اقليت اند.


Re: موجودات جادویی ایران
پیام زده شده در: ۱۵:۴۲ جمعه ۸ تیر ۱۳۸۶
#25

سوروس اسنیپold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۴۰ پنجشنبه ۷ تیر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۹:۴۸ جمعه ۶ اردیبهشت ۱۳۸۷
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 94
آفلاین
ديو سپيد يكي از هيولا هايي بود كه يك خان را در هفت خان رستم به خودش اختصاص داده بود.ديوي بزرگ و سپيد رنگ.از لحاظ معيار هوش ديو ها در سطح بالايي قرار داشته! و يكي از دشمناني بوده كه رستم به سختي توانست شكستش دهد.فردوسي در مواجهه با غول سپيد نكته ي جالبي را ياد آوري مي كند:هيولا ها فقط و فقط به كمك زور نمي ميرند.مانند غول سپيد كه رستم به كمك هوشش توانست كه ديو را شكست دهد.


تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.