آقایان محترم...جادوگران گرامی
بررسی پستهای خانه ریدلنه بررسی پستهای آزکابان!
خوبه یکیشون مدیر سابقه و یکیشون به اندازه ارباب قدمت داره!
خجالتم خوب چیزیه.شرم نمیکنین هر دوتون؟از اون ریش سفیدتون خجالت نمیکشین؟من مسئول آزکابانم بیام وقت گرانبهامو برای نقد پستهای شما بذارم؟
بررسی
پست شماره 20 فرار از زندان دامبل!این چه مدلشه؟نقد خواستی و شناسه رو بستی و در رفتی؟حسن ختام بود؟ابتدا به ساکن؟
نقل قول:
اوووم خلاصه نداشت اینجا منم فقط پست لینی رو خوندم(:d:)
به ما چه که نداشت.باید همه رو از اول میخوندی.خط به خط.وظیفت بود....تازه بعدم خلاصه میکردی میاوردی خدمت ارباب که ارباب ببینن قابل ارساله یا نه.در صورت تایید ارباب ارسال میکردی.
نقل قول:
مرگخواران ترسان و لرزان و افتان و خیزان و گریان و ناله و شیون کنان دور هم جمع شدند تا لرد بیاید. ناگهان صدای فش فشی بلند میشود و نجینی پیشاپیش لرد وارد میشود ... همه کپ میکنند و نود درجه خم میشوند.
با وجود اینکه پستها رو نخوندین خوشبختانه در قسمت خوبی وارد ماجرا شدین.قسمتی که هیچ مقدمه ای نداشت.ماجرا در آزکابان در جریان بود و از این قسمت لرد بدون مقدمه وارد ماجرا شد.اون نود درجه خم شدن مرگخوارا اشاره جالبی بود.من منتظر بودم با ورود لرد تعظیمشون صد و هشتاد درجه ای بشه...که نشد.با احساسات ارباب بازی کردین.
لنقل قول:
رد هم که کلی حال کرده دمب پشمالوشو برا بلا تکون تکون میده و عشوه و ادا میاد که در این لحظه نجینی غیرتی میشه و میپیچه دور بدن لرد و اینقدر فشارش میده که نزدیکه چشماش از حدقه بزنه بیرون.
یه سری اتفاق عجیب غریب،بی ربط، غیر قابل باور و مسخره!...به نظر من یکی از بهترین انواع طنز از همچین نوشته های بی ربطی در میاد.اتفاقایی که ربطی به رودند داستان نداره.البته اینجا طنز فوق العاده ای نداشت ولی به هر حال جزو اون دسته بود.البته قسمت طناب کشی نجینی(که از دو طرف میکشنش)واقعا خوب و بامزه بود.
نقل قول:
در این لحظه ناگهان جینی ویزلی با یک عدد میله آهنی میپره تو تا یه مرگخوار رو خلع سلاح کنه
از اول ماجرا لرد تو آزکابان حضور نداشت.اینجا هم احتمالا لرد و مرگخوارا در خانه ریدل بودن.چون لرد مرگخوارا رو احضار کرده بود.ولی با وجود این چون دقیقا اشاره ای به مکان لرد نشده بود نمیشه ایرادی گرفت.ورود جینی به این شکل شاید تو هر سوژه دیگه ای میتونست مخرب باشه.باز موندن دستهای جینی و نقشه ای که کشیده بود قسمتهای اصلی ادامه داستان رو تشکیل میدادن.ولی نکته ای که اینجا باعث شده این ورود تبدیل به خرابکاری نشه این بود که نقشه جینی به هر حال باید شکست میخورد!
شما هیچ اشاره ای به اینکه چرا لرد مرگخوارا رو احضار کرده نکردین.همین حضور ناگهانی لرد و احضار کردن مرگخوارا هم از قسمتهای اضافی سوژه بود.شما هم با بی توجهی به این قسمت، به حذف این بخش غیر ضروری کمک کردین(البته شک ندارم که ناخودآگاه کمک کردین!:d:)
ورود دامبلدور از ورود جینی هم عجیبتر بود!دامبلدور از کجا پیداش شد؟همه محفلیا زندانی بودن.فقط جینی تو اتاق بازجویی موفق به فرار شده بود.با توجه به اینکه پستای قبلی رو نخوندین میشه حدس زد دامبلدور این وسط چیکار میکنه!!گرچه ورودش یه حالت طنز آمیزی داره که به راحتی میشه مشکل رو حل کرد.
جمله آخر هم خیلی خوب بود.استفاده از جملات و سوژه های کتاب در موقعیتهای غیر عادی کار جالب و خلاقانه ایه.
از نظر ظاهر و طول و عرض و ارتفاع و شکلک و اینا هم که اشکالی ندارین...البته سنی ازتون گذشته.نبایدم داشته باشین!
موفق باشید.(البته حالا که مردین نمیتونین موفق باشین!)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بررسی پست شماره 21 فرار از زندان، ایگور کارکاروف:برخلاف دامبلدور شما در قسمت بسیار بدی وارد ماجرا شدین!چون چند اشکال هرچند کوچیک(مثل حضور جینی و دامبلدور) ایجاد شده که باید حلش کنین.
نقل قول:
-لرد سیاه من رو ببخشید ولی من یه بار این اشتباه رو کردم ، دیگه پام رو تو این ماجراهای کشتن دامبلدور نمیذارم . هنوز درد ضربه های نیش نجینی رو میتونم حس کنم . اگر اجازه بدید این کار رو بسپاریم به شخص دیگری !
گرفتن یه سوژه از پست قبل و پرورش دادن اون کار بسیار مثبت و خوبیه.شما این سوژه کشته شدن دامبلدور توسط اسنیپ رو گرفتین و ادامه دادین.کارتون خیلی خوب بود.
دیالوگهاتون خیلی خوب بودن.طنز آمیز و کاملا متناسب با شخصیتی که دربارش مینویسین.شما طنز رو وارد جمله ها کردین بدون اینکه بهش اجازه بدین به شخصیتها آسیبی وارد کنه.شخصیت لرد فوق العاده بود.
نقل قول:
-محفلی ها از زندان هاشون فرار کردن .
اصولا با سانسور کردن سوژه موافق نیستم.محفلیا چطوری فرار کردن؟این فرار میتونست موقعیتهای جالبی بوجود بیاره.ما عجله ای نداریم که به آخر داستان برسیم.به نظر من بهتره از تک تک موقعیتها و فرصتها برای نوشتن استفاده کنیم.تعقیب محفلیا هم میتونه جالب باشه.مخصوصا با توجه به اینکه چیزی درباره فرارشون نمیدونیم.ولی فرارشون هم میتونست به همون اندازه جذاب باشه.
نقل قول:
دامبلدور و جینی به هم نگاهی میکنن ! برای لحظاتی خوشحالی در صورتشون نقش میبنده ولی ناگهان نگرانی تمام وجودشون رو فرا میگیره . چاه مخصوص کجاست ؟ تا حالا حتی اسمش رو هم نشنیده بودن . مشخص نبود که چه اتفاقی در انتظارشون هست .
شما متاسفانه(!)شدیدا استعداد سوژه سازی دارین!استعدادی که تو سایت بشدت بهش احتیاج داریم.سوژه جدید چیزیه که این روزا زیاد پیدا نمیشه.اگه این سوژه ها در تاپیکهای مختلف پخش بشن خیلی میتونن به فعالسازی سایت کمک کنن.
یه ماجرا کشش دو سوژه قوی رو نداره.اوج ظرفیتش یه سوژه اصلی و چند سوژه کوچیکه(یا دو سوژه نه چندان قوی).
الان این سوژه فرار محفلیا و چاه مخصوص سوژه های قدرتمندی هستن.درباره هر کدوم میشه چندین پست زد.و یه تاپیک کشش این کارو نداره.وسطا ماجرا گره میخوره.کسی ادامه نمیده.
گذشته از این، موضوع داستان دو تکه شده.البته از اول هم دو تکه بود، ولی این تکه ها کنار هم بودن.این دو قسمت اگه خیلی زود به هم نرسن دیگه نمیشه ماجرا رو جمع و جور کرد.مثل دو تا خط که کنار هم قرار گرفتن.هر لحظه ممکنه از هم فاصله بگیرن و دیگه نشه به هم رسوندشون.تا جایی که ممکنه ماجرا رو دوقسمت نکنین.یا اگه دو قسمت شده اون قسمتها رو نزدیک و مربوط به هم نگه دارین.
پستتون یه پست تقریبا طولانیه که از روی اجبار یا برای کش دادن ماجرا یا رفع تکلیف زده نشده.همچین پستی همیشه برای خواننده جذاب خواهد بود.
نقل قول:
دوستان ، 2 تا سوژه از الان هست ، سعی کنید جفتش رو ادامه بدید و به صورت ناگهانی جفتش رو نکشید !
بهتره خواننده رو آزاد بذارین.یکی درباره چاه بنویسه..یکی درباره فرار و یکی درباره هر دو قسمت.اینجوری خواننده احساس میکنه مجبوره هر دو قسمت رو ادامه بده.البته من متوجه شدم منظور شما این بود که نذارن یکی از قسمتها کلا فراموش بشه.ولی کلا بهتره نفر بعدی رو کاملا آزاد بذارین.
در مورد کشته شدن سوژه...اگه کسی معتقد بود که پستی که داره میزنه بده یا سوژه رو میکشه، مطمئن باشین اون پست رو نمیزد.وقتی یکی پستی زده سعی کرده داستان رو به بهترین شکل(از نظر خودش و با توجه به توانایی خودش) ادامه بده.کشته شدن سوژه اونقدرا اهمیت نداره که عضوی از ترس نابود کردن سوژه پست نزنه.بذاریم بزنن...سوژه رو هم نابود کنن.مهم نیست.هر نوع سوژه ای رو میشه زنده کرد.میشه سوژه های جدید ازش درآورد.یا حتی تمومش کرد.البته این توضیحات آخر به نقد ربطی نداره ولی از روی تجربه میگم که چنین تذکراتی اعضا رو از پست زدن میترسونه.اعضایی که پست نزنن هم که نمیتونن متوجه اشکالاتشون بشن و پیشرفت کنن.گذشته از این، اینجور چیزا بیشتر به سیلقه مربوطه.سلیقه ها هم که کاملا متفاوته.یعنی سوژه ای که به نظر من کاملا کشته شده ممکنه به نظر شما خیلی خوب ادامه داده شده باشه، یا برعکس!
مثل همیشه کارتون خوب بود.
موفق باشید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جادوگران، ساحره ها و جانوران عزیزلطفا در این تاپیک فقط نقد پستهای انجمن
خانه ریدل رو درخواست کنید.
مرگخوارا نقد هر پستی از هر انجمنی رو میتونن درخواست کنن.ولی در
انجمن خصوصی!