هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲:۰۷ جمعه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 211 گورستان ریدل، هوگو ویزلی:


تو درخواست مرگخواریتون هم گفته بودم آخر جمله هاتون نقطه(یا علامتی که لازمه) بذارین.این نکته کوچیک ولی خیلی مهمیه.این علامته که حس جمله رو به خواننده منتقل میکنه و در واقع حرف آخرو میزنه.ضمن اینکه جمله های بی علامت ناقص به نظر میرسن و خواننده ناخودآگاه منتظر ادامه جمله اس!


موقع ادامه دادن سوژه مهمترین نکته اینه که فکر کنین چطوری میشه داستان رو جالبتر کرد.لازم نیست خیلی منطقی باشه.لازم نیست دقیقا راهی رو که مشخص شده ادامه بدین.شما میتونین خلاقیت به خرج بدین.غافلگیر کردن خواننده باعث جذابتر شدن پست شما میشه.فرستادن شخصی برای تعقیب ریگولوس شاید بهترین راه نباشه ولی قابل پیش بینی ترین راه هم نبود.برای همین به نظر من خوب ادامه دادین.


نقل قول:

-سلام هوگو راستی تو دقیقا اینجا چیکار میکنی؟
-ارباب شما منو به عنوان ابدارچی استخدام کردید که بعد مدتی بزارید مرگخواشم

ورود مسخره و غیر عادی هوگو ویزلی به نظر من بهترین قسمت پستتون بود.طنز قشنگی داشت.سرو کله هوگو خیلی به موقع پیدا شده.ورودش اونقدر ناگهانی و غیر قابل باوره که به خواننده اجازه اعتراض نمیده!شما به خوبی اتفاقای سایت رو وارد ماجرا کردین.این کار میتونه طنز جالبی رو بوجود بیاره.در نوشته های بعدیتونم از نکاتی مثل این استفاده کنین.خیلی خوب بود.


نقل قول:
هوگو که از خوشحالی سرش رو به دیوار میکوبید(واقعا چرا اینکارو میکرد؟)گفت: با کمال میل ارباب

تا جایی که ممکنه احساسات خودتون رو به عنوان نویسنده وارد داستان نکنین.منظورم قسمت داخل پرانتزه.این قسمتها برای خواننده جالب نیستن.علاوه بر این تمرکزشو به هم میزنن.بذارین خواننده خودش تصمیم بگیره که کار هوگو چقدر بی معنی بود!


نقل قول:
و هوگو جفتک زنان از اتاق لرد خارج میشود،و لرد هم فکر میکرد که به جای هوگو چرا یکی از مرگ خوار ها رو نفرستاد و چرا طی مکالمه با هوگو کلاغه نرفت و نجینی هم که دور گردن لرد حلقه زده بود و زبانشو بیرون اورده بود فکر میکرد که اون لیوان چایی چی شد.

این قسمت هم خوب بود.شما استعداد خوبی برای نوشتن اینجور طنزها دارین.طنزهایی که از موقعیتهای مسخره و بی منطق در میان.مثلا قسمتی که هوگو سوار جاروش میشه و هدفون توی گوشش میذاره هم همین حالت رو داشت.


دیالوگهای رد و بدل شده بین هوگو و لرد کمی ضعیف بودن.شاید بهتر بود کمی بیشتر روی اون قسمت کار میکردین.لرد یه جوری حرف میزنه انگار با دوست دوران بچگیش طرفه...هوگو هم همنطور.هردو زیادی راحتن!این حالت رو برای هوگو میشه قبول کرد.البته در صورتی که زیاده روی نکنه.یعنی میشه همچین شخصیتی رو برای هوگو تصور کرد.ولی شخصیت لرد برامون مشخصه.حداقل در ظاهر بهتره کمی سنگین تر رفتار کنه!


ظاهر پستتون کمی باید مرتب تر بشه.یه پاراگراف بندی ساده و ابتدایی.کمی فاصله و البته علامت گذاری میتونه کمک کننده باشه.مثلا اونجایی که هوگو از اتاق خارج میشه یه فاصله ای لازم داشت که چشم خواننده هم خسته نشه.


نقل قول:
ریگول اروم به خانه ریدل بر میگرده و از کلاغ پیاده میشه
هوگو : استیوپفای،خوبه حالا این جنازه رو میدم به ارباب تا خودش به حسابش برسه فکر کنم اینجوری دیگه مرگخوار شم هورااااااااااااااا

آخر پست خیلی مهمه.اینجاست که خواننده تصمیم میگیره پست شما رو ادامه بده یا نه.شما باید بهانه ای دست خواننده بدین.باید تشویقش کنین.یکی از راههای تشویق کردن اینه که سوژه جذابی رو براش باز بذارین.مثلا ریگولوس از کلاغ پیاده میشد و پست شما همونجا تموم میشد.خواننده میتونست تصمیم بگیره که هوگو چه بلایی سر ریگولوس بیاره.البته بیهوش کردنش هم بد نبود.موضوع مرگخوار شدن هوگو رو به این موضوع ربط دادین.این کارتونم جالب بود.مواظب باشین وقتی دارین سوژه ای به سوژه اصلی اضافه میکنین، سوژه دوم زیاد پررنگ نباشه.

خوب بود.

موفق باشید.






پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۹:۵۶ پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۱

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
آقایان محترم...جادوگران گرامی

بررسی پستهای خانه ریدل

نه بررسی پستهای آزکابان!

خوبه یکیشون مدیر سابقه و یکیشون به اندازه ارباب قدمت داره!

خجالتم خوب چیزیه.شرم نمیکنین هر دوتون؟از اون ریش سفیدتون خجالت نمیکشین؟من مسئول آزکابانم بیام وقت گرانبهامو برای نقد پستهای شما بذارم؟


بررسی پست شماره 20 فرار از زندان دامبل!


این چه مدلشه؟نقد خواستی و شناسه رو بستی و در رفتی؟حسن ختام بود؟ابتدا به ساکن؟


نقل قول:
اوووم خلاصه نداشت اینجا منم فقط پست لینی رو خوندم(:d:)

به ما چه که نداشت.باید همه رو از اول میخوندی.خط به خط.وظیفت بود....تازه بعدم خلاصه میکردی میاوردی خدمت ارباب که ارباب ببینن قابل ارساله یا نه.در صورت تایید ارباب ارسال میکردی.

نقل قول:

مرگخواران ترسان و لرزان و افتان و خیزان و گریان و ناله و شیون کنان دور هم جمع شدند تا لرد بیاید. ناگهان صدای فش فشی بلند میشود و نجینی پیشاپیش لرد وارد میشود ... همه کپ میکنند و نود درجه خم میشوند.

با وجود اینکه پستها رو نخوندین خوشبختانه در قسمت خوبی وارد ماجرا شدین.قسمتی که هیچ مقدمه ای نداشت.ماجرا در آزکابان در جریان بود و از این قسمت لرد بدون مقدمه وارد ماجرا شد.اون نود درجه خم شدن مرگخوارا اشاره جالبی بود.من منتظر بودم با ورود لرد تعظیمشون صد و هشتاد درجه ای بشه...که نشد.با احساسات ارباب بازی کردین.


لنقل قول:
رد هم که کلی حال کرده دمب پشمالوشو برا بلا تکون تکون میده و عشوه و ادا میاد که در این لحظه نجینی غیرتی میشه و میپیچه دور بدن لرد و اینقدر فشارش میده که نزدیکه چشماش از حدقه بزنه بیرون.

یه سری اتفاق عجیب غریب،بی ربط، غیر قابل باور و مسخره!...به نظر من یکی از بهترین انواع طنز از همچین نوشته های بی ربطی در میاد.اتفاقایی که ربطی به رودند داستان نداره.البته اینجا طنز فوق العاده ای نداشت ولی به هر حال جزو اون دسته بود.البته قسمت طناب کشی نجینی(که از دو طرف میکشنش)واقعا خوب و بامزه بود.


نقل قول:
در این لحظه ناگهان جینی ویزلی با یک عدد میله آهنی میپره تو تا یه مرگخوار رو خلع سلاح کنه

از اول ماجرا لرد تو آزکابان حضور نداشت.اینجا هم احتمالا لرد و مرگخوارا در خانه ریدل بودن.چون لرد مرگخوارا رو احضار کرده بود.ولی با وجود این چون دقیقا اشاره ای به مکان لرد نشده بود نمیشه ایرادی گرفت.ورود جینی به این شکل شاید تو هر سوژه دیگه ای میتونست مخرب باشه.باز موندن دستهای جینی و نقشه ای که کشیده بود قسمتهای اصلی ادامه داستان رو تشکیل میدادن.ولی نکته ای که اینجا باعث شده این ورود تبدیل به خرابکاری نشه این بود که نقشه جینی به هر حال باید شکست میخورد!


شما هیچ اشاره ای به اینکه چرا لرد مرگخوارا رو احضار کرده نکردین.همین حضور ناگهانی لرد و احضار کردن مرگخوارا هم از قسمتهای اضافی سوژه بود.شما هم با بی توجهی به این قسمت، به حذف این بخش غیر ضروری کمک کردین(البته شک ندارم که ناخودآگاه کمک کردین!:d:)


ورود دامبلدور از ورود جینی هم عجیبتر بود!دامبلدور از کجا پیداش شد؟همه محفلیا زندانی بودن.فقط جینی تو اتاق بازجویی موفق به فرار شده بود.با توجه به اینکه پستای قبلی رو نخوندین میشه حدس زد دامبلدور این وسط چیکار میکنه!!گرچه ورودش یه حالت طنز آمیزی داره که به راحتی میشه مشکل رو حل کرد.


جمله آخر هم خیلی خوب بود.استفاده از جملات و سوژه های کتاب در موقعیتهای غیر عادی کار جالب و خلاقانه ایه.


از نظر ظاهر و طول و عرض و ارتفاع و شکلک و اینا هم که اشکالی ندارین...البته سنی ازتون گذشته.نبایدم داشته باشین!


موفق باشید.(البته حالا که مردین نمیتونین موفق باشین!)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بررسی پست شماره 21 فرار از زندان، ایگور کارکاروف:



برخلاف دامبلدور شما در قسمت بسیار بدی وارد ماجرا شدین!چون چند اشکال هرچند کوچیک(مثل حضور جینی و دامبلدور) ایجاد شده که باید حلش کنین.


نقل قول:
-لرد سیاه من رو ببخشید ولی من یه بار این اشتباه رو کردم ، دیگه پام رو تو این ماجراهای کشتن دامبلدور نمیذارم . هنوز درد ضربه های نیش نجینی رو میتونم حس کنم . اگر اجازه بدید این کار رو بسپاریم به شخص دیگری !

گرفتن یه سوژه از پست قبل و پرورش دادن اون کار بسیار مثبت و خوبیه.شما این سوژه کشته شدن دامبلدور توسط اسنیپ رو گرفتین و ادامه دادین.کارتون خیلی خوب بود.


دیالوگهاتون خیلی خوب بودن.طنز آمیز و کاملا متناسب با شخصیتی که دربارش مینویسین.شما طنز رو وارد جمله ها کردین بدون اینکه بهش اجازه بدین به شخصیتها آسیبی وارد کنه.شخصیت لرد فوق العاده بود.


نقل قول:
-محفلی ها از زندان هاشون فرار کردن .

اصولا با سانسور کردن سوژه موافق نیستم.محفلیا چطوری فرار کردن؟این فرار میتونست موقعیتهای جالبی بوجود بیاره.ما عجله ای نداریم که به آخر داستان برسیم.به نظر من بهتره از تک تک موقعیتها و فرصتها برای نوشتن استفاده کنیم.تعقیب محفلیا هم میتونه جالب باشه.مخصوصا با توجه به اینکه چیزی درباره فرارشون نمیدونیم.ولی فرارشون هم میتونست به همون اندازه جذاب باشه.


نقل قول:
دامبلدور و جینی به هم نگاهی میکنن ! برای لحظاتی خوشحالی در صورتشون نقش میبنده ولی ناگهان نگرانی تمام وجودشون رو فرا میگیره . چاه مخصوص کجاست ؟ تا حالا حتی اسمش رو هم نشنیده بودن . مشخص نبود که چه اتفاقی در انتظارشون هست .

شما متاسفانه(!)شدیدا استعداد سوژه سازی دارین!استعدادی که تو سایت بشدت بهش احتیاج داریم.سوژه جدید چیزیه که این روزا زیاد پیدا نمیشه.اگه این سوژه ها در تاپیکهای مختلف پخش بشن خیلی میتونن به فعالسازی سایت کمک کنن.
یه ماجرا کشش دو سوژه قوی رو نداره.اوج ظرفیتش یه سوژه اصلی و چند سوژه کوچیکه(یا دو سوژه نه چندان قوی).
الان این سوژه فرار محفلیا و چاه مخصوص سوژه های قدرتمندی هستن.درباره هر کدوم میشه چندین پست زد.و یه تاپیک کشش این کارو نداره.وسطا ماجرا گره میخوره.کسی ادامه نمیده.
گذشته از این، موضوع داستان دو تکه شده.البته از اول هم دو تکه بود، ولی این تکه ها کنار هم بودن.این دو قسمت اگه خیلی زود به هم نرسن دیگه نمیشه ماجرا رو جمع و جور کرد.مثل دو تا خط که کنار هم قرار گرفتن.هر لحظه ممکنه از هم فاصله بگیرن و دیگه نشه به هم رسوندشون.تا جایی که ممکنه ماجرا رو دوقسمت نکنین.یا اگه دو قسمت شده اون قسمتها رو نزدیک و مربوط به هم نگه دارین.


پستتون یه پست تقریبا طولانیه که از روی اجبار یا برای کش دادن ماجرا یا رفع تکلیف زده نشده.همچین پستی همیشه برای خواننده جذاب خواهد بود.


نقل قول:
دوستان ، 2 تا سوژه از الان هست ، سعی کنید جفتش رو ادامه بدید و به صورت ناگهانی جفتش رو نکشید !

بهتره خواننده رو آزاد بذارین.یکی درباره چاه بنویسه..یکی درباره فرار و یکی درباره هر دو قسمت.اینجوری خواننده احساس میکنه مجبوره هر دو قسمت رو ادامه بده.البته من متوجه شدم منظور شما این بود که نذارن یکی از قسمتها کلا فراموش بشه.ولی کلا بهتره نفر بعدی رو کاملا آزاد بذارین.


در مورد کشته شدن سوژه...اگه کسی معتقد بود که پستی که داره میزنه بده یا سوژه رو میکشه، مطمئن باشین اون پست رو نمیزد.وقتی یکی پستی زده سعی کرده داستان رو به بهترین شکل(از نظر خودش و با توجه به توانایی خودش) ادامه بده.کشته شدن سوژه اونقدرا اهمیت نداره که عضوی از ترس نابود کردن سوژه پست نزنه.بذاریم بزنن...سوژه رو هم نابود کنن.مهم نیست.هر نوع سوژه ای رو میشه زنده کرد.میشه سوژه های جدید ازش درآورد.یا حتی تمومش کرد.البته این توضیحات آخر به نقد ربطی نداره ولی از روی تجربه میگم که چنین تذکراتی اعضا رو از پست زدن میترسونه.اعضایی که پست نزنن هم که نمیتونن متوجه اشکالاتشون بشن و پیشرفت کنن.گذشته از این، اینجور چیزا بیشتر به سیلقه مربوطه.سلیقه ها هم که کاملا متفاوته.یعنی سوژه ای که به نظر من کاملا کشته شده ممکنه به نظر شما خیلی خوب ادامه داده شده باشه، یا برعکس!


مثل همیشه کارتون خوب بود.


موفق باشید.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

جادوگران، ساحره ها و جانوران عزیز

لطفا در این تاپیک فقط نقد پستهای انجمن خانه ریدل رو درخواست کنید.

مرگخوارا نقد هر پستی از هر انجمنی رو میتونن درخواست کنن.ولی در انجمن خصوصی!





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱:۳۴ پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۱

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
سلام لرد

میدونم که سرتون شلوغ هست به محفلی شکنجه دادن ولی اگر میشه این پست من رو تو فرار از آزکابان یه نقد بکنید . میخوام ببینم بعد از مدت ها چجوری دارم مینویسم ! :D

مرسی !


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱:۱۲ پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۱

آلبوس دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۰ سه شنبه ۵ مهر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۲:۱۳ پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۱
از البرز
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 334
آفلاین
علیک سلام

تام، باید اعتراف کنم در جادوی سیاه تا حدی پیشرفت کردی که عنوان "لرد سیاه" برازندته. ولی افراط کردی دیگه. روح یه قسمت دو قسمت سه قسمت چهار قسمت پنج قسمت شیش قسمت نه هفت تا! هر کی ندونه فکر میکنه داری مرغ من روزی چند تا تخم میذاره بازی میکنی.

بگذریم حالا. بیا لطفا این منم نقد کن. ببینم بلتی یا نه.

پیشاپیش ممنونم
بیب بیب

پ.ن: یادش بخیر. آخــــی آخــــی یادته تام؟ یادته اومدم پرورشگاهتون؟ یادته کمدتو ... چیز ... یادته چقدر برخورد خوبی ... اوووم کلا یه عکس بذارم تجدید خاطره بشه از اون موقع ها. یادته چقدر جوون بودم؟ ()


هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۵۳ سه شنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۱

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 94 در بحبوحه سیاهی، الفیاس دوج:


با نگاه کردن به پست شما اولین چیزی که میبینم شکلکه!شکلکهای متحرک اونم دوتا دوتا...اینا میتونن چشم خواننده رو خیلی زود خسته کنن.مخصوصا باتوجه به اینکه پستتون طولانی هم هست.در صورت امکان کوتاهتر بنویسین(گرچه با وجود طولانی بودن، خسته کننده نیست).از شکلکها هم فقط جایی استفاده کنین که مفیدن.جایی که جمله ها نمیتونن حالت و احساسات شخصیت پستتون رو به خوبی به خواننده منتقل کنن.دوتا شکلک کنار هم زدن اثرشو دوبرابر نمیکنه!مثلا اولین شکلکی که زدین خوب بود.بدون اون خواننده نمیدونست کسی که درو باز کرد چه حالتی داره.ولی جایی که به جای کلمه سوت از شکلکش استفاده کردین کاملا اشتباهه و جذابیت پستتونو کم میکنه.


نقل قول:
دینگ.....دینگ...
-‏ سلام ‏،‏ الووووو...کسی اینجا نیست؟
قییییییژ...
-روز بخیر ‏،‏ چه کمکی می تونم بکنم

شروع خوبی بود.هم مرتبط با پست قبلی بود هم به اندازه کافی جالب بود.


نقل قول:
مرد ناشناس که تا به آخر این قسمت از هویت اون اطلاعاتی داده نخواهد شد ولی همه می دانند که او کیست ،‏ چوبدستی اش را در می آورد و با لحن تهدید کننده ای جواب می دهد:

با شکلک وسط جمله زیاد موافق نیستم.همچنین با توضیحات خارج از روند ماجرا...ولی حالتهای خاصی وجود داره که از هر دوی اینا میشه استفاده کرد.اینجا به نظر من هم توضیحتون جالب بود و هم شکلکی که استفاده کردین.


نقل قول:
در همان زمان در خانه ریدل:

نقل قول:
۲۵‏ دقیقه بعد ‏،‏ در بیرون از مغازه ‏:

اینجور زمانها و مکانها رو از بقیه متن جدا کنین.یا بولد(ضخیم)کنین یا رنگ یا فونت یا اندازه شونو عوض کنین.


برخورد بلا با جینی خیلی خوب بود.اگه بتونین خصوصیات اخلاقی بقیه شخصیتها رو هم به همین خوبی بزرگنمایی کنین طنز نویس خوبی میشین.


روش نوشتن بعضیا زیادی راحته!یعنی هر چی به ذهنشون میرسه مینویسن.بدون ویرایش و فکر کردن.این روش خوبیه.خیلی از نویسنده های خوب سایت همینجوری مینوشتن.فقط مواظب باشین نوشته شما برای خواننده قابل خوندن و درک کردن باشه.همیشه دقت داشته باشین که خواننده لحن و تن صدای شما(شخصیتهای شما)رو نمیشنوه.فقط جمله ها و دیالوگها در مقابلشه.روشن و واضح بنویسین.بیخودی شلوغش نکنین.به اندازه کافی توضیح بدین.این اشاره ها به صحنه و گریه بلا در پشت صحنه خوب بود.ولی باید در همین حد بمونه.


موفق باشید.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بررسی پست شماره 93 در بحبوحه سیاهی، جینی ویزلی:


نقل قول:
جینی که تازه یادش افتاده بود ذهن سه مرگخوار بیهوش رو پاک سازی نکرده دچار تشویش :worry:شد.

از شکلکها وقتی استفاده کنین که کلمات نتونن به درستی منظور شما رو برسونن.اینجا کلمه تشویش کافی بود.لازم نبود شکلک کنارش باشه.وجود شکلک مخصوصا در وسط جمله پستتونو شلوغ و بی نظم جلوه میده.


نقل قول:
دارک که سرخوش ولی خواب آلود ناجینی رو از روی تشک مخصوص آن برداشت و به دور گردنش انداخت و درحالی که به سمت اتاقش می رفت گفت

جمله هاتون گاهی خیلی طولانی میشن.این طولانی بودن احتمالا وجود اشتباه رو در اونخا بالا میبره.این اشتباه موقع نوشتن زیاد مشخص نیست ولی مثلا الان اگه جمله بالا رو بخونین متوجه میشین که یه فعل کم داره.


نقل قول:
بهتره از سوروس بری و یه معجون بیدار کننده بگیری .

محاوره ای نوشتن دیالوگها اونا رو ساده تر و صمیمی تر نشون میده.ولی نباید هر جمله ای رو که به ذهنتون میرسه فورا بنویسین.مثلا این جمله رو اگه شفاهی بگیم گرچه اشتباهه ولی مشکل چندانی پیش نمیاد و طرف منظورمونو میفهمه.ولی موقع نوشتن اوضاع کمی فرق میکنه.حتی جمله های محاوره ای هم باید درست و منظم نوشته بشن:
بهتره بری از سوروس یه معجون بیدار کننده بگیری.


نقل قول:
رو به دارک که در حال خمیازه کشیدن بود کرد

نقل قول:
که در این حین از ملت صدای اعتراض بلند میشود

دو زمان مختلف در پستتون وجود داره.در غیر از حالتهای فلش بک این تغییر حالت قابل قبول نیست.سعی کنین زمان اتفاقها با هم هماهنگ باشن.


نقل قول:
راوی سکوت را میشکند و رو به جینی :
- جینی ، پاشو برو دنبال بقیه کارا ، الانه که مرگخوارا به هوش بیان. زود باش تا بقیه متوجه قضه نشدن.

فقط جایی که واقعا لازمه از راوی و نویسنده استفاده کنین.اصولا بهتره حواس خواننده رو با وارد کردن نویسنده و راوی پرت نکنیم.اینجا کارتون بد نبود.میشه قبولش کرد.مخصوصا با توجه به دیالوگ بعدی جینی.


پاراگراف پایانی پستتون خیلی قشنگ بود.فضاسازی های شما خیلی زیباست.البته اگه موقع نوشتن عجله نکنین.حتی فکر میکنم شما بتونین پستهای جدی خوبی هم بنویسین.چون با توجه به نوشته هاتون توانایی غافلگیر کردن خواننده رو هم دارین.


پستتون طولانیه ولی از این نظر نمیتونم ایرادی بگیرم.چون لازم بود داستان رو به نقطه خاصی برسونین.


خوب بود.

موفق باشید.





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۲۸ دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۱

جینی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۶ چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۹:۱۶ یکشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۱
از سر خط...
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 309
آفلاین
درود بر دارک لرد کچل‏‏!‏‏!‏
بی زحمت پست ۹۳ بحبوبه سیاهی رو هم بنقدین . نسیه هم باشه مشکلی نیس‏!‏
مخسی


در اندرون دل خسته من ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست...

در زندگی مثل زودپز باش...هر وقت جوش آوردی در کمال آرامش سوت بزن!


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۸:۰۸ دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۱

الفیاس.دوج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۶ جمعه ۲۵ آذر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۷:۱۶:۴۰ پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳
از ته دنیای انتظار
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1206 | خلاصه ها: 1
آفلاین
سلام بر بزرگترین نور افکن تمام دوران ها !‏
خوبین لرد ؟

من اول می خواستم بگم که من نمی دونم کی بود ولی یه زمانی اسم اون تاپیک جزیره جانورنماها بود و بعد از اینکه شما گفتین ‏،‏ فهمیدم که تغییر کرده ‏.

و یه در خواست دیگه هم داشتم ‏:
میشه پست شماره ‏۹۴‏ تاپیک "در بحبوحه سیاهی" رو نقد کنین ؟

ممنون.


و ناگهان تغییر!
شناسه ی بعدی:
پروفسور مینروا مک گوناگال

الفیاس دوست داشتنی بود! کمک کننده بود؛ نگذارید یادش فراموش شود.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۳۶ شنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۱

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
مارج!

اصولا روال کار ارباب اینه که اول پستای مرگخوارا رو نقد میکنه.ولی پست شما علاوه بر پرمایه بودن(!)حاوی پیام تبریک بود و ارباب ترجیح میده امروز جواب بده.ضمن عذرخواهی از مرگخوارانی که پستشون در صف نقده:

خب...فقط میتونم تشکر کنم.از این نکته سنجی و ریز بینی و دقت و خیلی چیزای دیگه!

خب حالا ملت میان میبینن ارباب اومده برای ده تا شکلک گاو اینقدر تشکر میکنه.سوء تفاهم نشه!:d

این نکته رو هم اضافه کنم که اوج توجه شما به رول و موضوع داستان چشمان ارباب رو مملو از اشک کرد!
ضمنا چهره ارباب بسیار جذابه.شماها نمیفهمین!


ریپر به سلامت باد.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۱:۵۰ شنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۱

عمــــه مارج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۲۴ دوشنبه ۳۰ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲:۲۲ شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵
از زیر شنل لردسیاه
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 141
آفلاین
عمه مارج: اینـم کادوی تولدت؛ نقدش کن برام؛ یعنی بازش کنُ و شمعاشُ فوت کن.

و در یک صحنه اسلوموشون ولدمورت گل‌ها را از درگاه پنجره بر می‌داره، نگاهی یواشکی به پشت ِ سرش انداخته و از خروج بلاتریکس مطمئن می‌شه، از شدت خوشحالی شروع به پایکوبی می‌کنه و کلاه گیس ِ محبوب‌ش رو از گـاوصندوق درآورده، گل‌ها را با یک جادوی خفن ِ باستانی در کنار ِ هم قرار داده، روی سرش قرار می‌ده، و با لذت در آینه به چهره وحشتناک ِ خودش خیره می‌شه :HMR:

ولدمورت: :aros:


ویرایش شده توسط عمــــه مارج در تاریخ ۱۳۹۱/۲/۲ ۱۱:۵۹:۰۲

موندنی شو!


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۱۱ شنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۱

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
درخواست نقد هرمیون گرینجر:


هرمیون عزیز

هردو پست رو نقد میکنم ولی بهتره نقد دو تاپست رو با هم نخوایین.چون هدف اینه که متوجه اشکالات پستتون بشین و سعی کنین برطرفشون کنین.وقتی نقد دو تا پست رو با هم میخوایین نقد دومی زیاد به دردتون نمیخوره.چون اشکالاتش احتمالا همون اشکالات پست اوله.


بررسی پست شماره 18 جانورنماها، هرمیون گرینجر:


نقل قول:
بعد از تفریح کردن لرد همه باهم راه افتادند.وقتی مقداری در غار پیش رفتند

شروع پستتون خوب بود.ارتباطتون رو با پست قبلی حفظ کردین و از همونجا ادامه دادین.تنها نکته ای که اینجا وجود داره اینه که اینا تو غار نبودن...از غار خارج شده بودن.


نقل قول:
اتفاق عجیبی افتاد.همه به جزء لرد و نجینی به عقب پرت شدند.انگار یک دیوار جادویی از اونجا مراقبت میکرد.

شما مانعی سر راه مرگخوارا ایجاد کردین.این کارتون خوب بود.درحالیکه سوژه داره روند عادی خودشو طی میکنه میتونیم سوژه های فرعی در اون ایجاد کنیم.دردسرهای کوچیک...مشکلات قابل حل.فقط به دو نکته باید توجه کنین.1-این موانع و سوژه های فرعی سوژه اصلی رو خراب یا اونو دچار مشکل نکنن.2- به موضوع اصلی ربط داشته باشن که ماجرا منحرف نشه.
مثلا این دیوار نامرئی میتونست کمی موضوع رو منحرف کنه.لرد دنبال راهیه که بتونه از شر بعضی از مرگخوارا خلاص بشه و قدرتشونو بگیره...ولی الان ممکنه مجبور بشه اون ماجرا رو ول کنه و ماجرای دیوار نامرئی رو حل کنه.مگه اینکه نفر بعد بیاد این دیوار رو به موضوع اصلی ربط بده(که لینی اومده همین کارو کرده)


نقل قول:
با چهره ی مشکوک داشت به دیوار نامریی و جادوگران شل و پل نگاه میکرد.

کی داشت نگاه میکرد؟اینجا منظورتون لرد بود ولی هیچ اشاره ای بهش نکردین.


نقل قول:
لرد با ناامیدی نگاهی به گروه ساحره ها کردو گفت-فسسف سفسسس.(من فکر میکنم که فقط ساحرههای قدرتمند و حیوانات میتونن از اینجا رد بشن)

این قسمت کمی مبهم بود.اگه حیوانات و ساحره های قدرتمند میتونستن رد بشن چرا نجینی نتونست؟چرا بلاتریکس نتونست؟وقتی موضوع جدیدی وارد داستان میکنین سعی کنین دربارش توضیحات کافی بدین.نفر بعدی بدونه باید چیکار کنه.نقاط ابهام آمیز براش نذارین.


نقل قول:
که ناگهان بلاتریکس در حالی که مشغول مالیدن سرش بود با لحنی غمگین و ناامبدانه گفت-ارباب حالا باید چکار کنیم؟

آخر پستتون خوب بود.داستان رو تا یه جایی ادامه دادین و بقیه رو بدون تعیین تکلیف به عهده نفر بعدی گذاشتین.همین خواننده رو تشویق میکنه که ماجرا رو ادامه بده.


پستتون کوتاه بود...از کوتاه نوشتن نترسین.پستهای کوتاه خواننده های بیشتری دارن.لازم نیست کار فوق العاده ای در پستتون انجام بدین.فقط به موقعیتی که در اون قرار دارین بپردازین.ازش استفاده کنین.سعی نکنین داستان رو حتما جلو ببرین یا تغییر خاصی در اون بدین.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بررسی پست شماره 255 زندگی به سبک سیاه، هرمیون گرینجر:


نقل قول:
بلا همچنان داد میزد و میدوید:
- اویی کچل...های ... کری؟
بلا آنقدر دویده بود که دیگر تقریبا روبه روی مرد مشنگ ایستاده بود .با لحن خاصی گفت:
- آه ...چرا ...چرا گوش نمیکنی؟از قصد بود؟

اینجا هم شروعتون خوب بود.هیجان و تحرک پست قبلی رو حفظ کردین و بدون عوض کردن حالت اونو به همون شکل ادامه دادین.


ظاهر پست کمی نامرتبه.کمی فاصله گذاری و پاراگراف بندی باعث میشه خوندن پستتون راحتتر بشه.لازم نیست اصول دقیق رو رعایت کنین.مثلا جایی که کار وزیر تموم شده و قصد دارین درباره بلا بنویسین میتونین یه فاصله کوچیک یه خطی بذارین.زمانها و مکانها رو (مثلا: >>خانه ریدل ها)از بقیه متنتون جدا کنین.درشتتر بنویسین.بولد کنین.یا رنگشو عوض کنین.و قبل و بعدش یکی دو خط فاصله بذارین.اینجوری به خواننده فرصت میدین تغییر مکان رو هضم کنه!


دیالوگهای پشت سر هم معمولا بدرد میخورن.بدون فاصله و وقفه و بدون فضاسازی یا توضیح.فقط مواظب باشین بیشتر از حد لازم نشن که خواننده گوینده و مخاطب رو گم کنه.اواسط پست یه قسمتی هست که وزیر و بلا پشت سر هم حرف میزنن.اونجا مثلا من به عنوان خواننده مجبور شدم یکی دوبار دیالوگها رو بشمرم و برگردم بالا تا بفهمم کدوم جمله مال کی بوده.اگه لازم بود به همین روش ادامه بدین میتونین گوینده رو مشخص کنین.مثلا :بلا:.....


نقل قول:
-احمق .کروشیو ... خوب ما از اولم میدونستیم که این آقای پایپ نجینی رو دزدیده.
وزیر با صدای مهیبی به عقب پرت شد.

این کلمه "احمق" شاید از طرف هرکدوم از شخصیتها بجز بلاتریکس غیر قابل قبول بود...شخصیت رو درست انتخاب کردین.پرتاب شدن وزیر بعد از کروشیو هم عکس العمل لازم ولی ضعیفی بود.کروشیو طلسم قدرتمندیه.کسی رو پرتاب نمیکنه.مواظب باشین یا به کسی نخوره یا طرف شکنجه بشه.


از شکلکها خوب و درست استفاده میکنید.


پستتون خوبه.فقط به یه ویرایش اساسی احتیاج داره.با کمی پس و پیش کردن جمله ها و تغییرات جزئی میتونه خیلی بهتر بشه.


موفق باشید.









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.