هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۴:۰۳ جمعه ۲۱ خرداد ۱۳۸۹

نیوت اسکمندر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۱ سه شنبه ۸ دی ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۳:۵۰ دوشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۰
از بکستان!!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 158
آفلاین
با سلام خدمت نواده اسلیترین!
بعدا هروقا وقت کردین یه اظهار نظری هم به پست من بکنید.خیلی نمیخواد فقط اشکالامو بگین ممنون میشم.
http://www.jadoogaran.org/modules/new ... id=233912#forumpost233912


تصویر کوچک شده
[img]http://www.jadoogaran.org/ima


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۲:۴۲ پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۸۹

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
لودو

ظاهرا خودشون پستشونو پاک کردن.ممنون از دقت و توجهتون.
لطفا اینجور مشکلات رو در تاپیک دفتر خانه ریدل که همون ارتباط با ناظر انجمنه مطرح کنید.


ارنی

سوال منم دقیقا همینه..کدوم پست؟!
لطفا وقتی درخواست نقد میکنین لینک پستی رو که نقدشو میخوایین اینجا بذارین که ناظر بفهمه منظورتون کدوم پسته.خوشبختانه اینجا مشخصه که منظور پستیه که تو خانه ریدل زدین.منم همونو نقد میکنم.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۱:۵۰ پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۸۹

ارنی مک میلان


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۹ دوشنبه ۶ شهریور ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۶:۴۵ پنجشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۲
از اون بالا اکبر می آید!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 250
آفلاین
یا لرد:
یه نقدی هم روی پست این بنده ی حقیر (کدوم؟ ) بنوازید.


تصویر کوچک شده


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۹:۴۳ پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۸۹

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 241 خانه ریدل،نیوت اسکمندر:


نیوت عزیز


یکی از ویژگیهای خوب پستهایی که من از شما دیدم کوتاه بودنشونه.همین خصوصیت خواننده رو تشویق به خوندن میکنه.


نقل قول:
بارتی که حسابی ترسیده بود گفت:
-هیچی ارباب!فقط میخواستم بدونم همچین عطسه خوش اهنگی مال کیه؟

شروعتون خوب بود.پست قبلی با دیالوگ تموم شده.و شما بدون قطع کردن ارتباط یا از بین بردن حالت سرگرم کننده موضوع،اونو ادامه دادین.


از شکلک خیلی کم و به جا استفاده کردین.قسمت مربوط به نقل کردن داستان توسط بلا لب مرز قرار داره.یعنی شدیدا در معرض بی مزگی قرار گرفته بود که همون شکلکی که برای بلا زدین شخصیت نسبتا لوس بلاتریکس رو به خاطر میاره و نجاتش داد.


نقل قول:
دوباره همه سر جای خود قرار گرفتند.نولان که میدانست ((اکشن)) را لرد باید بگوید سرش را به نشانه ی امادگی اش تکان داد.

این طنزی که لابلای جزئیات داستان مخفی شده خیلی میتونه جالب باشه.شما هم گهگاهی ازش استفاده کردین.


نقل قول:
و برای سومین بار روفوس با سینی غذا وارد شد و سینی رو جلوی دراکو گذاشت.دراکو با اشاره ی دست جن خونگی(روفوس)رو مرخص کرد.

نقل قول:
و برای چهارمین بار روفوس با سینی غذا وارد شد و سینی رو جلوی دراکو گذاشت.دراکو با اشاره ی دست جن خونگی(روفوس)رو مرخص کرد.

در پست به این کوتاهی،جمله به این بلندی اصولا نباید عینا تکرار میشد.این تکرار رفتار توسط یکی از شخصیتها گاهی میتونن خیلی طنز آمیز باشن.ولی دقت کنین که هر بار بدون دست زدن به ترکیب اصلی جمله تغییر کوچکی در اون بدین.اینجا کلمه سومین به چهارمین تبدیل شده.اینم یه تغییره ولی کافی به نظر نمیرسید.با این همه در حال کلی توی ذوق نمیزنه.


عجله ای برای پیش بردن یا تموم کردن داستان نشون ندادین.با توجه به پستهای قبلیتون این پیشرفت بزرگی محسوب میشه.داستانو منحرف نکردین.رفتار غیر منطقی یا عجیبی از کسی سر نزده.البته از ابتکار همیشه استقبال میکنیم ولی به صورتی که قابل باور و قابل قبول باشه.
پست شما یه پست ساده و سرگرم کننده بود و همین که اشکال یا ایراد مهمی نداشت به اندازه کافی قابل قبول بود یا به عبارت دیگه قابل مقایسه با پست قبلیتون که نقد کردم نبود.جمله بندی ها اصلاح شده.از اون عجله ای که به وضوح تو پست قبلیتون دیده میشد اثری نیست.پایان پستتونم به اندازه کافی خوب بود.پست رو جای خیلی خوبی تموم کردین و ادامه رو به عهده نفر بعدی گذاشتین.یعنی دقیقا همون موردی که ازتون خواسته بودم رعایت کنین.


خوب بود.


موفق باشید.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۳:۱۷ سه شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۸۹

نیوت اسکمندر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۱ سه شنبه ۸ دی ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۳:۵۰ دوشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۰
از بکستان!!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 158
آفلاین
سلام بر لرد عزیز خودم که این موقع شب بیداره!!!!!!
میهشه اینو نقد کنید؟
http://www.jadoogaran.org/modules/new ... id=233818#forumpost233818


تصویر کوچک شده
[img]http://www.jadoogaran.org/ima


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۸:۲۴ پنجشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۸۹

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
نیوت کاش یکی از پستاتونو تعیین میکردین که همون نقد بشه.به هر حال من آخرین پستی رو که تو انجمن خانه ریدل زدین نقد میکنم.


بررسی پست شماره 293 کافه تفریحات سیاه،نیوت اسکمندر:

نیوت عزیز

در درجه اول من نمیدونم شما چه اصراری دارین سوژه ها رو تموم کنین.مخصوصا با توجه به اینکه تازه شروع به پست زدن در ایفای نقش کردین.سوژه دادن و تموم کردن سوژه ها رو بهتره "فعلا" بذارین به عهده ناظر یا حداقل عضوی که سوژه رو داده...یا حداقل دقت کنین سوژه هایی رو که جای کار داره تموم نکنین.اگه کار سوژه ای تموم شده باشه با یه پایان منطقی،واضح،مشخص میتونیم تمومش کنیم.پایانهای شما هیچکدوم از این ویژگیها رو ندارن.مصلا سوژه ای رو که من تو آزکابان داده بودم و خیلیا پست زده بودن به طرز فجیعی به قتل رسوندین.خوشبختانه خودم قبل از شما تمومش کرده بودم.این که میگم به قتل رسیده بود دلیل داره.یه سوژه هدفی داره.باید به نتیجه برسه.یه پایان واضح و مشخص و منطقی و جالب!



نقل قول:
دامبلدور جا خالیی داد که خودش هم تعجب کرد.
-این کارا بهت نمیاد پیر مرد.
-به دامبلدور نگو پیر مرد.

گوینده این جمله دوم الان کی بود؟گوینده جمله هاتونو مشخص کنین.


نقل قول:
دامبلدور چوبدستی اش را پیچ عجیبی داد و رشته ای نورانی دور ولدمورت را گرفت.ولدمورت چوبدستی اش را مثل کارد تکان داد و پاره شد.

سعی کنین کلمه ها و فعلها رو موقع نوشتن قورت ندین.شما اینجا داشتین توصیف جالبی میکردین.طلسمهای لرد و دامبلدور جالب بودن ولی لرد چوب دستیش را تکان داد و پاره شد؟چی پاره شد؟از کل جمله میشه فهمید که طلسم رشته ماننده دامبلدور پاره شده ولی شما به عنوان نویسنده باید به این اشاره میکردین.


نقل قول:
مرگخواران بیرون امده بودند. و ولدمورت را تشویق میکردند.و شعری میخواندند که برای دامبلدور اشنا بود:

این صحنه رو شما میتونین تصور کنین؟لرد و دامبلدور مثل بچه مدرسه ایا دارن دعوا میکنن.مرگخوارا دورشون جمع شدن و شعر میخونن؟!!!کمی عجیب نیست؟موقع نوشتن خصوصیات رفتاری شخصیتها رو در نظر بگیرین.این خیلی مهمه.شعر خیلی بچگانه و بی محتوا بود.اصلا قابل باور نبود که مرگخوارا بخوان اینجوری اربابشونو تشویق کنن.


نقل قول:
انها که کاملا جیمز را فراموش کرده بودند ناگهان صدایی به گوش رسید:

جمله اول ناقص مونده و جمله دوم ربطی به اولی نداره.این طرز نوشتن خیلی زود خواننده رو خسته میکنه.بعد از نوشتن اگه دوباره پستتونو بخونین متوجه جمله های اشتباه میشین و میتونین اصلاحشون کنین.


نقل قول:
-جیمز؟مگه نمیخواستی کروشیو روش انجام بدی؟

بازم گوینده مشخص نیست.ولی از اونجایی که هیچ محفلیی بجز دامبلدور و جیمز اونجا حضور نداشت میشه حدس زد که گوینده دامبلدور بوده.قبلا هم گفتم که این حدس زدن رو نباید به عهده خواننده بذارین.


نقل قول:
-نه در شآن من نیست.
-ببین تام نصف توئه یاد بگیر
-برو بابا با اون ریشات.
-خب دیگه وقت رفتنه.

شپرق

پایان سوژه

پایان سوژه واقعا شپرق شده!!

چند تا دیالوگ کوتاه،تکراری و بی محتوا...این دو نفر این همه راه رو برای گرفتن انتقام اومده بودن.حالا که به لرد رسیدن به همین سادگی منصرف شدن؟
این دیالوگهای سطحی و این کل کل بچگانه مناسب شخصیت لرد و دامبلدور نیست.به نظر من سوژه خیلی بد تموم شده.شاید بهتر بود کمی درباره دوئل توضیح میدادین و تموم کردن یا ادامه دادنشو میذاشتین به عهده یکی دیگه.من فکر میکنم شما اصلا به اینکه سوژه تو چه موقعیتیه و الان بهتره تموم بشه یا نه توجه نمیکنین.سعی نکنین سوژه رو به جایی برسونین.برای شروع میتونین موقع نوشتن هدف خاصی در نظر نگیرین و سعی نکنین هر طور شده بهش برسین.شما سوژه رو پیش ببرین و فقط یه این فکر کنین که چطوری و از چه راهی ادامه داده بشه میتونه جالبتر بشه.


اینا اشکالات کلی پستای شما بود.اگه برطرف بشن میریم سراغ جزئیات.بازم توصیه میکنم بیشتر پست بخونین.


موفق باشید.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۸۹/۳/۱۳ ۱۸:۳۱:۵۷



Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۶:۳۸ سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۹

نیوت اسکمندر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۱ سه شنبه ۸ دی ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۳:۵۰ دوشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۰
از بکستان!!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 158
آفلاین
سلام و احترام خدمت لرد والا سلطان قلب ها و...
یا لرد من مدتی است به پست نویسی روی اوردم.همش هم توی خونه ریدله.بعد واسه مرگخواریت هم فرمودید کم تجربه ام.حالا اگه اشکالامو بگید ممنون میشم.
مرگخوار اینده شما
نـــــــیوت اســــــــــکمندر


تصویر کوچک شده
[img]http://www.jadoogaran.org/ima


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۱:۴۳ دوشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۸۹

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 145 گورستان ریدلها،بارتی کراوچ:


بارتی عزیز


نقل قول:
لرد سیاه که به شدت عصبانی به نظر میرسید، از جایش بلند شد و اولین چیزی که به دستش رسید را برداشت و بر فرق سر آنتونین کوبید.

زیاد حرکت لردانه ای نبود!یه طلسمی چیزی!نمیدونم...شاید اگه اشاره میکردین چی رو کوبید جالبتر میشد.مثلا نجینی رو...یا همون چوب دستیشو.اینجوری یه جورایی ناقص به نظر میرسه.

نقل قول:
لرد سیاه که به شدت عصبانی تر از قبل به نظر میرسید، با لگدی آنتونین را به گوشه ای پرتاب کرد و به سرعت از اتاق خارج شد.

مثلا اینجا بهتر شده...همون لگد صحنه رو واضحتر و جالبتر کرده.


نقل قول:
من فقط دستای جسده رو بسته بودم و واسه همین میخواد بیاد ازم انتقام بگیره.

فقط دستاشو نبسته بود.جسده زیر شکنجه های آنتونین کشته شده بود.البته فکر میکنم اینجا مشکل از خلاصه من باشه که توش به این نکته اشاره نکرده بودم.چون اون موقع اصلا قرار نبود آنتونین وارد ماجرا بشه.


سوژه رو اصلا پیش نبردین.این یکی از روشهای مورد علاقه منه...درجا زدن!وقتی اصرار داریم سوژه رو جلو ببریم مجبور میشیم از خیلی از جزئیات و نکات فرعی که میتونن خیلی جالب باشن چشم پوشی کنیم.ولی شما اصراری به ادامه دادن نداشتین.این کارتون جالب بود.


ظاهر پستتون اشکال خاصی نداشت.


شما جهت موضوع رو مجددا به جسد برگردوندین.درصورتی که در پست قبلی نقش آنتونین پررنگ تر از جسد شده بود.شما آنتونین رو با لگد() به گوشه ای پرت کردین و رفتین سراغ سوژه اصلی.به نظر من اینم نکته مثبتی بود.وقتی سوژه داره از مسیر اصلیش خارج میشه بهتره سعی کنیم تا جاییکه میتونیم از انحرافش جلوگیری کنیم.


پست ساده ای بود.نمیشه گفت حرفی برای گفتن نداشت ولی شاید میتونست کمی متنوعتر باشه.یعنی توجه بیشتر به جزئیات و شاید کمی طنز بیشتر جالبترش میکرد.ولی به هر حال خوب بود.مخصوصا جمله آخرتون که مسیر ادامه سوژه رو مشخص کرده.


موفق باشید.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۸:۲۰ یکشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۹

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
ارباب به سلامت باد! ارباب... من بعد از مدتها برگشتم و یه چند تا رولی نوشتم. از قضا یکیش هم توی خانه ی ریدله و داره چشمای شما رو میبوسه تا نقدش کنین. خیلی ممنان (کپی رایت بای مورگان الکتو) میشم، اگه نقدش کنین و مشکلاتم رو بهم بگین... نکه یه چند وقتیه اصلا رول ننوشتم، فکر کنم خیلی بد شده!

پست شماره 145# گورستان ریدل ها!



Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲:۳۹ سه شنبه ۴ خرداد ۱۳۸۹

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 214 آزکابان، سیریوس بلک:



سیریوس عزیز


نقل قول:
روفس به شدت وسوسه شده بود كه راه سمت چپ را در پيش گيرد و به سراغ زندانيان برود. اما بر وسوسه خود غلبه كرد.

اگه به اون وسوسه شدن و غلبه کردن بر وسوسه اشاره نمیکردین اینطور به نظر میرسید که براتون اهمیتی نداشته نفر قبلی چی نوشته و چه انتخابی کرده ولی شما باحفظ احترامتون نسبت به پست قبلی راهی رو که به نظر خودتون درستتر و جالبتر بود انتخاب کردین.


در مورد چوب دستی داشتن یا نداشتن روفوس نمیتونم چیز دقیقی بگم.چون خودمم یادم نمیاد دقیقا گفته شده باشه چوب دستی نداشت.تو پست خودم اشاره کردم که به جای چوب دستی مسواکشو تو جیبش گذاشت ولی به هر حال نمیشه مطمئن شد اونجا بدون چوب دستی بوده.(البته اگه بعدا اشاره ای نشده باشه).که البته اگه چوب دستی نداشته باشه دیگه کارشون زیادی سخت میشه.چون زندانیا هم چوب دستی ندارن.برای همین بهتره حداقل روفوس داشته باشه!


نقل قول:
با عجله وارد اتاق شد كه در همان هنگام به كسي برخورد كرد... سيريوس بلك!

نقل قول:
- واقعا" فكر كردي كه مسئول زندان به ديوانه ساز ها اكتفا مي كنه؟ كور خوندي! چند نفر از اعضاي دفتر فرماندهي هم اين جا هستن.

خب...شما اینجا بطور کاملا ناگهانی وارد داستان شدین و علاوه بر خودتون اعضای دفتر فرماندهی رو هم وارد کردین...به نظر من این کار شما خیلی خوب و جالب بود.این کارتون نشون میده که کاراگاهها متوجه هستن چه وظیفه ای دارن و علاوه براون حواسشون جمعه که مرگخوارا دارن چیکار میکنن.به نظر من این یه جور اخطار برای مرگخوارا بود که"هی!حواستونو جمع کنین.کاراگاهها اینجا هستن.شما نمیتونین هر کاری که دوست دارین انجام بدین".مدتهاست که گروههای مختلف سایت از هم جدا شدن.بجز ماموریتها و جنگهای رسمی برخوردی با هم نداشتن.در صورتی که قبلا اینجوری نبود.مرگخوارا مزاحم محفلیا میشدن،محفلیا دنبال مرگخوارا بودن...ضمنا اینکه داستان تو یه سیر ساده و قابل پیش بینی جلو بره اصلا جالب و هیجان انگیز نیست.به نظر من جایی که میشه خلاقیت به خرج داد و بدون ضربه زدن به سوژه گروه و سوژه جدیدی رو وارد ماجرا کرد بهتره این کار انجام داده بشه.هیچ لزومی هم نداره همه اعضای اون گروه وارد ماجرا بشن.همین پست شما کافی بود که برای مرگخوارا مانعی ایجاد بشه که راحت به هدفشون نرسن.کاش همه گروها بدونن چه وظیفه ای دارن و به وظایفشون عمل کنن.
البته اینم فراموش نکنین که وارد کردن گروه ها در شرایط عجیب و غریب میتونه مسخره و غیر قابل باورم بشه.مثلا تو شکنجه گاه ریدل یهو از توی کمد لرد سیاه سه تا الف دالی بپرن بیرون!!ولی اینجا آزکابان بود و حضور کاراگاهان کاملا توجیه پذیر بود.


نقل قول:
- تو اين جا چيكار ميكني اي مرگخوار؟!

اینجا کمی عجیب غریب شده.روفوس اگه آشکارا مرگخوار بود که تو وزارت(آزکابان)بهش کار نمیدادن!اینجا کسی نمیدونه روفوس مرگخواره.سیریوس میتونست بهش شک کنه.ولی بهتر بود اینجوری مستقیم بهش نمیگفت مرگخوار.


نقل قول:
- سيريوس بهتره اينو دستگير كنيم و به دفتر ببريم!

- آره. موافقم... اكسپليارموس!

اینجا هم کمی غیر منطقی شده...روفوس به هر حال اونجا کار میکنه.اینکه به همین سادگی تصمیم بگیرن دستگیرش کنن کمی عجیب و غیر عادی بود.


از طلسمهای مختلفی استفاده کردین.این کارتونم خوب بود.مخصوصا برای آشنا شدن تازه واردا و یاد گیری طرز کارشون.


نقل قول:
دوئلي بينشان به وجود آمد. در يك طرف روفس، و در طرف ديگر، رون، سيريوس و دابي. كينگزلي همچنان در حال عقب راندن ديوانه ساز ها بود.

چند نفر به یه نفر؟!!مرگخوار اربابو تنها گیر آوردین؟!


نقل قول:
در با صداي مهيبي بر روي زمين افتاد و يكي از مرگخواران آزاد شد...

خب اینم کار جالبی بود که یکی از مرگخوارای زندانی رو به کمک روفوس آوردین.ولی اصولا هر چهار مرگخوار باید یه جا زندانی شده بودن.ضمن اینکه از اول داستان کلی تاکید شده بود که اینا تحت شرایط خاصی نگهداری میشن.بهتر بود کمی بیشتر به اون شرایط میپرداختین و به همین سادگی از قسمت سوژه رو از دست نمیدادین.


ورود کاراگاهها کمی اوضاع رو پیچیده کرد.ولی به نظر من در عین پیچیده کردن هیجان انگیزترش هم کرد.


خوب بود.


موفق باشید.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۸۹/۳/۴ ۲:۴۴:۰۴








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.