نیوت کاش یکی از پستاتونو تعیین میکردین که همون نقد بشه.به هر حال من آخرین پستی رو که تو انجمن خانه ریدل زدین نقد میکنم.
بررسی پست شماره 293 کافه تفریحات سیاه،نیوت اسکمندر:نیوت عزیز
در درجه اول من نمیدونم شما چه اصراری دارین سوژه ها رو تموم کنین.مخصوصا با توجه به اینکه تازه شروع به پست زدن در ایفای نقش کردین.سوژه دادن و تموم کردن سوژه ها رو بهتره "فعلا" بذارین به عهده ناظر یا حداقل عضوی که سوژه رو داده...یا حداقل دقت کنین سوژه هایی رو که جای کار داره تموم نکنین.اگه کار سوژه ای تموم شده باشه با یه پایان منطقی،واضح،مشخص میتونیم تمومش کنیم.پایانهای شما هیچکدوم از این ویژگیها رو ندارن.مصلا سوژه ای رو که من تو آزکابان داده بودم و خیلیا پست زده بودن به طرز فجیعی به قتل رسوندین.خوشبختانه خودم قبل از شما تمومش کرده بودم.این که میگم به قتل رسیده بود دلیل داره.یه سوژه هدفی داره.باید به نتیجه برسه.یه پایان واضح و مشخص و منطقی و جالب!
نقل قول:
دامبلدور جا خالیی داد که خودش هم تعجب کرد.
-این کارا بهت نمیاد پیر مرد.
-به دامبلدور نگو پیر مرد.
گوینده این جمله دوم الان کی بود؟گوینده جمله هاتونو مشخص کنین.
نقل قول:
دامبلدور چوبدستی اش را پیچ عجیبی داد و رشته ای نورانی دور ولدمورت را گرفت.ولدمورت چوبدستی اش را مثل کارد تکان داد و پاره شد.
سعی کنین کلمه ها و فعلها رو موقع نوشتن قورت ندین.شما اینجا داشتین توصیف جالبی میکردین.طلسمهای لرد و دامبلدور جالب بودن ولی لرد چوب دستیش را تکان داد و پاره شد؟چی پاره شد؟از کل جمله میشه فهمید که طلسم رشته ماننده دامبلدور پاره شده ولی شما به عنوان نویسنده باید به این اشاره میکردین.
نقل قول:
مرگخواران بیرون امده بودند. و ولدمورت را تشویق میکردند.و شعری میخواندند که برای دامبلدور اشنا بود:
این صحنه رو شما میتونین تصور کنین؟لرد و دامبلدور مثل بچه مدرسه ایا دارن دعوا میکنن.مرگخوارا دورشون جمع شدن و شعر میخونن؟!!!کمی عجیب نیست؟موقع نوشتن خصوصیات رفتاری شخصیتها رو در نظر بگیرین.این خیلی مهمه.شعر خیلی بچگانه و بی محتوا بود.اصلا قابل باور نبود که مرگخوارا بخوان اینجوری اربابشونو تشویق کنن.
نقل قول:
انها که کاملا جیمز را فراموش کرده بودند ناگهان صدایی به گوش رسید:
جمله اول ناقص مونده و جمله دوم ربطی به اولی نداره.این طرز نوشتن خیلی زود خواننده رو خسته میکنه.بعد از نوشتن اگه دوباره پستتونو بخونین متوجه جمله های اشتباه میشین و میتونین اصلاحشون کنین.
نقل قول:
-جیمز؟مگه نمیخواستی کروشیو روش انجام بدی؟
بازم گوینده مشخص نیست.ولی از اونجایی که هیچ محفلیی بجز دامبلدور و جیمز اونجا حضور نداشت میشه حدس زد که گوینده دامبلدور بوده.قبلا هم گفتم که این حدس زدن رو نباید به عهده خواننده بذارین.
نقل قول:
-نه در شآن من نیست.
-ببین تام نصف توئه یاد بگیر
-برو بابا با اون ریشات.
-خب دیگه وقت رفتنه.
شپرق
پایان سوژه
پایان سوژه واقعا شپرق شده!!
چند تا دیالوگ کوتاه،تکراری و بی محتوا...این دو نفر این همه راه رو برای گرفتن انتقام اومده بودن.حالا که به لرد رسیدن به همین سادگی منصرف شدن؟
این دیالوگهای سطحی و این کل کل بچگانه مناسب شخصیت لرد و دامبلدور نیست.به نظر من سوژه خیلی بد تموم شده.شاید بهتر بود کمی درباره دوئل توضیح میدادین و تموم کردن یا ادامه دادنشو میذاشتین به عهده یکی دیگه.من فکر میکنم شما اصلا به اینکه سوژه تو چه موقعیتیه و الان بهتره تموم بشه یا نه توجه نمیکنین.سعی نکنین سوژه رو به جایی برسونین.برای شروع میتونین موقع نوشتن هدف خاصی در نظر نگیرین و سعی نکنین هر طور شده بهش برسین.شما سوژه رو پیش ببرین و فقط یه این فکر کنین که چطوری و از چه راهی ادامه داده بشه میتونه جالبتر بشه.
اینا اشکالات کلی پستای شما بود.اگه برطرف بشن میریم سراغ جزئیات.بازم توصیه میکنم بیشتر پست بخونین.
موفق باشید.