نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر
نسخه موبایل
لرد که سر میز ناهار خوری نشسته بود و داشت فکر میکرد گفت:
-از اولشم نباید به این روفوس بوقی اعتماد کرد یک هفته دیگه باید فرهنگ نامه ادب رو بدیم!!!!کی میخواد این کارو انجام دهیم؟
-بله کدوم بوقی ااا
-من باید بگم نه تنها شما اول نمیشین بلکه بابد دره اینجا تخته شه گرفتین
خوب بچه هاااا امروز از طرف وزارت میخوان یه بازرس بفرستن
یک هفته بعد:
بعد رفتن برایان:
-ما یاید یه کاری کنیم !!نباید دست روی دست بزاریم
- جون لودو ، خیلی سرم شلوغه . نمیشه الان این کارو ول کنم بیام یه کاری دیگه بگیرم .
لودو با ناراحتی گفت : حالا ما یه بار از تو یه چیزی خواستیم ها !
جکسون لبخند ملیحی زد و گفت : دیوید یاتس ... کارگردان فیلم هری پاتر !
لودو ، مارکوس و نارسیسا با تجب فریاد زدند : کارگردان فیلم عله ؟
همچنین وجود روفوس هم باعث نمیشد تا مرگخواران دلیل زنده بودن او را از لرد سوال کنند .
- کارگردان فیلم اون پسر ؟ هرگز !
ولی خود لرد هم متوجه شده بود که این تصمیمش با قاطعیت نبود !
شرمنده ام ... شطرنجی کنید !
در با صدای مبهمی ! باز شده و پس از بازتاب از طرف دیوار، بر صورت روفوس نواخته شد.
لرد نگاه مختصری به جلد کتاب انداخت. اندکی آن را ورق زد .ناگهان روفوس در حال پرواز به سمت دیوار مجاور بود .
روفوس به زحمت خود را کشان کشان به داخل کشاند
روزانه هزاران نفر به اشعار من اعتیاد دارند
روی کتاب نوشته شده بود : " روزانه هزاران نفر به اشعار من اعتیاد دارند " ./
لرد با عصبانیت از روی صندلی اش بلند شد و با صدایی بلند نعره زد : کروشیو ، ارباب هیچ سوزنی رو امتحان نمیکنه . همین که گفتم .
- ولی ارباب ...
مردی که ماری در دستانش داشت ، به او نزدیک شد و با عصبانیت به او زل زد . چهره ی او چقدر آشنا بود ... آری ... درست حدس زده ام ... او جدم بزرگوارم سالازار اسلیترین است
، به او نزدیک شد و با عصبانیت به او زل زد
درست حدس زده ام
- تو ، تو چطور نواده ای هستی که حاظر نیستی به خاطر من درد را تحمل کنی ؟ تو که خود را بزرگترین جادوگر قرن نامیده ای ، حاضر نیستی تن به یک جسم کذایی بدهی ؟ تو ...
