سوژه جدید!مکانی بس مخوف با دیوار هایی سیاه و مردانی با رداهای سفید می باشد. هر از گاهی نوری قرمز رنگ فضای تیره و تار رو روشن می کرد ولی دقایقی بعد ، دوباره سیاهی شومی فضا رو احاطه می کرد.
یک عدد گوی دایره شکل بسیار بزرگ به اندازه یک آلونک که ده مرد هیکل گنده در آن جا میشدند وسط اتاق قرار داشت و مردان سفید پوش دور و بر اون حرکت می کردند.
یکی از مردان : باید سریعتر آماده کنیم! ارباب الان میرسه.
یکی دیگه : آمادست ولی ما هنوز براش اسمی انتخاب نکردیم.
مرد اولی : اسمش رو میزاریم بوق زمان! چطوره؟
اون یکی : عالیه ایوان.
شترق!
در همین موقع در با صدای بلندی باز میشه و هیبت پر ابهت لرد سیاه وارد اتاق میشه.
مرگ خوارا شروع به سجده میکنن.
لرد : بسه این بوقی بازیا! حوصله ارباب سر رفته! این اسباب بازی رو که دستورش رو داده بودم ساختین؟
مردی که ایوان نام داشت : بله ارباب. ایناهاش ( با اشاره به گوی دایره شکل ) امیدوارم ارباب خوششون بیاد.
ارباب بدون هیچ حرفی به سمت گوی دایره شکل میره.
- خب همونطور که دستور داده بودم هست؟ یعنی بشینیم توش و خودش ما رو میبره به یک زمان مخصوص؟
ایوان : بله ارباب. همینطوره. اسمش هست بوق زمان!
ارباب : خب خوبه. من و ملازمانم میشینیم و امروز اولین سفر رو ترتیب میدیم. میخوام جدم سالازار رو به صورت رو در رو ملاقات کنم!
ایوان : ارباب فکر می کنم هنوز یکم...
ارباب : رعیت حرف منو قبول نداری؟ کروشیو! حالا هم قراره تا ارباب سفر کنه. دستگاه رو راه بنداز.
ایوان سریعا اطاعت میکنه و ارباب و همراهانش وارد گوی میشن.
بعد از فشردن چند دکمه ایوان هم وارد گوی میشه. ناگهان گوی به شدت می لرزه.
ارباب : مرگ خوار این چه مرگشه؟
ایوان : ارباب من که میخواستم بگم ولی شما نزاشتین!
نشانه های نگرانی روی چهره سرد و بی احساس لرد نقش میبنده.
- چی میخواستی به من بگی؟
ایوان :در این دستگاه انتخاب زمان به صورت دستی درست نشده.
ارباب : و این یعنی چی؟
ایوان : یعنی اینکه این دستگاه خودش ما رو به هر زمانی که خودش بخواد میبره و ما نمی تونیم براش تصمیم گیری کنیم!
ارباب : ای بمیری! میدم مونتی برات گور بکنه و منم برات صلوات بفرستم!
ایوان:
کار از کار گذشته ، دستگاه غیب شده و معلوم نیست که به چه زمانی رفته است. گذشته ، آینده ، عصر حجر ، دوران پارینه سنگی ، سلطنت تئودور یا شاید هم...؟
-----------------------------
سوژه مشخصه دیگه! کلا این دستگاه خودش مرگخواران رو اینور و اونور میکنه و مرگ خواران هم نمیتونن برش گردون و لذا همش به دوران های مختلف میرن! در ضمن همه مرگ خواران ارباب رو در این سفر همراهی میکنند!