اعضای اتحاد به منبع نور نزدیک میشن و در کمال تعجب میبینن که شخصی پشت منبع نور که از یک گوی بلورین ساطع میشه نشسته!! شخص با دیدن اعضای اتحاد چوب دستیشو بلند میکنه و به گوی ضربه میزنه...گوی خاموش میشه و همه در کمال تعجب سیبل تریلانی رو پشت گوی میبینن!!
بلاترکیس:چرا من هر جا میرم این قورباغه سر راهم قرار میگیره؟....چرا؟..آخه چرا؟...من چه گناهی کردم؟
بلیز:تو اینجا چیکار میکنی سیبل؟
سیبل:
شماها اینجا چیکار میکنین؟من همیشه میام اینجا....سالهاس که من اینجا رو برای انجام پیشگویی های مهمم کشف کردم و همیشه مخفیانه برای پیشگویی میام اینجا...
بلاتریکس:کدوم پیشگویی های مهم؟
رودولف سعی میکنه بلاتریکس رو آروم کنه...ایگور به سمت اون شش نفری که روبروی گوی بلورین خشکشون زده میره
ایگور:اینا که اعضای محفل هستن!!!اینجا چیکار میکنن؟
سیبل:راستش امروز که داشتیم به همراه بلاتروف و شارای عزیزم(چشم درون سیبل و گوی بلورینش) پیشگویی های مهم انجام...
بلاتریکس:
نزن این حرفو.....نزن!!!!
رودولف:آروم باش عزیزم
سیبل بی توجه به بلا ادامه میده:
-داشتم میگفتم....امروز که داشتیم پیشگویی میکردیم یهو متوجه شدم که شش نفر وارد تونل شدن و بعد داخل تالار مخفی اومدن...شارای عزیزم-دستش درد نکنه-مجبور شد هیپنوتیزمشون کنه بعد هم شما وارد شدین....
ایگور:خوبه....خوبه....اینا بهتره همینجوری بمونن ما هم داخل تالار مخفی دنبال مجسمه بگردیم...راستی سیبل به شارا بگو همچنان به هیپنوتیزم کردن ادامه بده تا ما مجسمه رو پیدا کنیم....
سیبل:گرچه گوی عزیزم این روزا ازم اضافه حقوق میخواد و من بهش نمیدم...ولی چون شما اعضای اتحاد عزیز اسلیترینم هستین باشه
بلاتریکس وقتی اینو میشنوه با گریه شروع به کندن موهای رودولف میکنه.اعضای اتحاد شروع به جستجو میکنن.یک عده به سمت پایین تالار مخفی میرن و ایگور و سیبل و بلاتریکس و رودولف و لوسیوس به سمت بالای تالار میرن تا دنبال مجسمه بگردن...
سیبل:هی لوسیوس...مواظب باش موهات به اون مجسمه گیر نکنه
لوسیوس برمیگرده و با عصبانیت به سیبل نگاه میکنه...بعد از یک مدت جستجوی نا موفق در تالار صدای گوی بلورین سیبل تریلانی(شارا) بلند میشه
شارا:هی سیبل...من اضافه حقوق میخوام
سیبل:ساکت باش حالا...بعدا راجع بهش حرف میزنیم...
شارا:سیبل من این ماه سی درصد اضافه حقوق میخوام
سیبل:گفتم راجع بهش فکر میکنم
شارا:سیبل من آب میخوام!!! آب بده بخورم!
سیبل در حال جستجو:آخه کجای دنیا دیده شده که گوی های بلورین آب بخورن؟
شارا:سیبل....میگما....اینا چرا چپ چپ نگاه میکنن؟
سیبل:کیا؟...کیا چپ چپ نگاه میکنن؟
ناگهان اعضای اتحاد من برق گرفته ها برگشتن و اعضای محفل رو دیدن که به شدت داشتن چپ چپ نگاه میکردن....اعضای اتحاد با یک نگاه سرشار از عصبانیت و انتقام آمیز به سیبل تریلانی نگاه کردن...
سیبل:خب تشنه اش شده بچه...
جنگ شروع شد....
آینده شما را سیاه میبینم...و سیاهی اوج زیباییست!