نقد پست7 جبهه سفید در تاریخ نوشته شده توسط لاوندر براون: لاوندر عزیز این هم از نقد پست شما:
پاراگراف بندی---خب پاراگراف بندی را بدرستی انجم داده بودی و بوسیله سه ستاره انرا مشخص کرده بودی.
لحن و زبان داستان---سعی کرده بودی از لحن روزناه ای استفاده کنی ف ولی بدلیل استفاده از دیالوگهای زیاد و همچنین گنگی برخی جملات موفق به این کار نشده بودی و نمونه ناقصی از آنرا ارائه داده بودی.ضمن اینکه به عنوان پیشنهاد ، بهتر بود به جای استفاده از یک صدای نامفهوم بطور مکرر ، به نوع دیگری به توصیف در پستت می پرداختی.
بررسی نگارشی ، املایی و معنایی---خب در این قسمت ، پستت دارای اشکال زیادی بود.یکی یکی به بررسی آن ها می پردازیم:
سردی شب،باعث میشد که نیکلاس فلامل جوان مو قرمزی که بسیار مردنی هم بود،به شدت به لرزیدن دچاربشه.
البوس دامبلدور نیز،پسرجوانی با موی بور رو به سفید بود،که همراه نیکلاس به سمت غاری حرکت میکردند .این دو جمله به دلیل سبک نگارش کمی گنگ بودند و می توانستی انها را بسیار روانتر و جذابتر بنویسی.می توانستی صفت مردنی را برای نیکلاس در ادامه پست ذکر کنی.ضمن اینکه در متن سعی کن حتما فعل را به صورت کامل بنویسی مگر در سبک ارزشی مثبت که نیاز به تبحر خاصی دارد.ضمن اینکه در جمله دوم نیازی به استفاده از ((نیز )) نبود.
ساحل،جایی فقط دریا و بعد فقط شن!این جمله ات زیاد مفهومی نداشت و من بخوبی متوجه معنی آن نشدم ، بهتر بود منظورت را بهتر بیان می کردی.
نیکلاس با حالت متعجبی سرش را تکان داد.بجای ((با حالت متعجبی)) می توانی از (( با تعجب)) استفاده کنی که به مراتب ادبی تر است.
ولی به علت کهولت سن،نزدیک نرفته.همانطور که گفتم بهتر است از فعل ها بصورت کامل استفاده کنی.
نور چوبدستی را روی مزنی گرفت.فکر می کنم منظورت زمین بوده باشد.
چشمش به درخشش نور قرمزی روی دیوار غار شد .بهتر بود از این جمله استفاده می کردی:
((نور قرمزی از دیواره غار ، چشمانش را زد.))
سنگ بسیار نرم بود و درست مانند غره غوروت(؟) بود.در دو جمله که با حرف ربط به یکدیگر وصل شده اند و هر دو از فعل یکسان استفاده می کنند ، بهتر است فعل جمله اول را حذف کنی تا جمله قشنگ تری داشته باشی.ضمن اینکه قره قروت درست است.
البوس به دسترنج کارش خیره ماندوسپس ، از حال رفت.احتیاجی به استفاده از کاما در جمله فوق نبود.
بررسی سوژه پست---خب طرح خوبی را برای سوزه اعلام شده ریخته بودی ولی متاسفانه بخوبی آنرا پرورش نداده بودی.می توانستی با توصیفات بیشت و پرداختن به جزیئات پست زیبایی خلق کنی.امیدوارم که شاهد پستهای خوبت در محفل باشیم.سعی کن ، نکاتی که گفته شد را برای تحقق این موضوع بکار ببری.موفق باشی.با احترام.
3 امتیاز به همراه E در کل 4 امتیاز
نقد پست 378 خانه شماره دوازده گریمالد نوشته شده توسط ادوارد بونز:ادوارد عزیز این هم از نقد پست شما:
پاراگراف بندی---خب تمام پست دیالوگ بود ، به جز چند خط ، بنابراین به پاراگراف بندی نیازی نداشت.
لحن و زبان داستان---خب این بار بطور کامل از لحن روزنامه ای استفاده کرده بودی و انصافا قشنگ استفاده شده بود ، توصیفها را در خلال دیالوگها به خوبی ذکر کده بودی و خواننده تا حدودی می توانست صحنه را مجسم کند.البته در یک جا از توصیف غافل شدی و آن هم پیدا شدن استوانه توسط ادوارد و لارتن بود ، که به نظر من بهتر بود نشانه ای از استوانه بر طبیعت را ذکر می کردی.
بررسی نگارشی ، املایی و معنایی---در ابتدای پست چد اشکال تایپی به چشم می خورد که به نظر من بهتر است بهتر دقت کنی تا از این لحاظ هم مشکلی نداشته باشی.مورد دیگری در این بخش نبود.
ارائه سوژه برای نفر بعد و بررسی سوژه خود پست---سوژه پست قبل یعنی پست ویولت را پرورش داده بودی و به هدف رسانده بودی ، از لحاظ ارائه سوژ برای نفر بعد که به نظر من در موقعیت حساسی پستت را تمام کرده بودی و دست نفر بعد را بخوبی باز گذاشته بودی.موفق باشی.با احترام.
4امتیاز به همراه C در کل 7 امتیاز
نقد پست 379 خانه شماره دوازده گریمالد نوشته شده توسط ویولت بودلر:ویولت عزیز این هم از نقد پست شما:
پاراگراف بندی---پاراگراف بندی بدرستی انجام شده بنابراین بدون درنگ به سراغ قسمت بعدی پست می رویم.
لحن و زبان داستان---خب بخوبی از لحن جدی استفاده کردی و در خلال ان با دیالوگهایی با زبان گفتار ، پستت را به خوبی پیش بردی.
بررسی نگارشی ، املایی و معنایی---مشکلی از این بابت هم وجود نداشت.تنها مورد ان استفاده همزمان از -: بود که از لحاظ نگارشی صحیح نیست.
ارائه سوژه برای نفر بعد و بررسی سوژه خود پست---خب تا حدودی سوژه را همان طور که ادوارد عزیز انتظار داشت پیش برده بودی ، در عین حال داستان را از سمت داخل محفل هم پیش برده بودی ولی این نکته که آبرفورث و سارا بدستور دامبلدور قرار بر نگهداری از ماندانگاس داشتند را به کلی از یاد برده بودید که خب فکر نمی کنم خللی در امتداد داستان ایجاد کند چون به خوبی به توصیف بقیه صحنه های داستان پرداخته بودی.موفق باشی.با احترام.
4 امتیاز به همراه A در کل 9 امتیاز
نقد پست 380 خانه دوازده گریمالد نوشته شده توسط آبرفورث دامبلدور:آبرفورث عزیز این هم از نقد پست شما:
پاراگراف بندی---پاراگراف بندی دقیق و خوبی بود ، هیچ اشکالی نداشت ، پس بدون هیچ توضیحی به بخش بعد می رویم.
لحن و زبان داستان---لحن داستان ، روزنامه ای بود که روانی آن به خوبی مشخص بود ، البته در یکی دو مورد فعل ها را به صورت روایتی استفاده کرده بودی و بهتر بود فعل ها یکدست باشند ، یعنی فعل ها کامل ولی روان باشند.
بررسی نگارشی ، املایی و معنایی---بعد از پنهان کردن استوانه نمیدانست چه شده. نمیدانست که در جنگل ممنوعه چه جنگی درگرفته و استوانه افسونها دیگر زیر خاک نیست.خب در جمله بالا دو مورد است ، یکی اینکه به نظر من بهتر بود ، از ((نمیدانست)) دو بار پشت سر هم استفاده نمی کردی و علاوه بر آن بهتر بود ((نمی)) و ((دانست)) را جدا از هم می نوشتی. این مورد را در برخی جاهای دیگر نیز رعایت نکرده بودی.
ارائه سوژه برای نفر بعد و بررسی سوژه خود پست---خب در مورد سوژه خود پست ، باید بگم که دسترسی ماندی به استوانه کمی دور از ذهن بود البته ارتباط دادن پست قبل و عمل ویولت به این موضوع کمی تا حدودی این مورد را برطرف کرده بود و قشنگ بود.در مورد ارائه سوژه برای نفر بعد هم ، به خوبی توانسته بودی در چند جمله آخر و بخصوص جمله آخر ، سوژه را باز گذاشته بودی.موفق باشی.با احترام.
3 امتیاز به همراه B در کل 7 امتیاز
نقد پست 116 همانند یک سفید اصیل بنویسید نوشته شده توسط لاوندر براون:لاوندر عزیز این هم از نقد پست شما:
پاراگراف بندی---به نظر من بهتر بود پستت را به سه پاراگراف تبدیل می کردی ، آغاز پاراگراف دوم از آنجا که چارلی خاطره را به یاد می آورد ، بهتر بود از این جمله باشد:
تصاویری ازدیروزواتفاقات آن جلوی چشمانش نقش بسته بود.و پاراگراف سوم از حرکت چارلی با عجله چارلی به سوی کافه:
چارلی با عجله بلند شد ....لحن و زبان داستان---خب سعی کرده بودی از لحن جدی استفاده کرده بودی ولی لحن پستت بیشتر متمایل به روزنامه ای بود و از آنجا که پستت کمی طولانی بود ، لحن روزنامه ای به نظر من مناسب تر بود.توصیفات زیبایی به کار برده بودی ولی به طور کامل به آنها نپرداخته بودی ، در صورتی که به نظر من بهتر بود توصیفات را کمتر می کردی و جزییات زیباتری به کار می بردی.
بررسی نگارشی ، املایی و معنایی---از لحاظ نگارشی ، اولین موردی که در چند جا مشاهده می شد ، عدم رعایت فاصله کلمات از هم ، بود مانند :
اززیران و وجودچوبدستی و چند مورد دیگر.
بررسی سوژه پست---سوژه قشنگی بکار برده بودی ولی در پایان بدون هیچ پیش زمینه ای ، شرط ازدواج و علاوه بر آن ازدواج چارلی با کریستین را سفیدی کریستینسن اعلام کرده بودی.هدفت از پست هم زیبا بود.موفق باشی.با احترام.
3 امتیاز به همراه C در کل 6 امتیاز
نقد پست 117 پادگان نظامی نوشته شده توسط ویکتور کرام:ویکتور عزیز این هم از نقد پست شما:
پاراگراف بندی---با توجه به سبک ، پارگراف بندی نداشت.
لحن و زبان داستان---خب سعی کرده بودی از لحن ارزشی استفاده کنی ولی متاسفانه به سمت منفی آن گرایش پیدا کرده بود ، بهتر بود در داخل دیالوگها از توصیفات طنز استفاده می کردی تا از لحاظ فضا سازی هم مشکلی نداشته باشد.
بررسی نگارشی ، املایی و معنایی---اولین نکته منفی پست ، استفاده زیاد از سه نقطه بود ، بهتر است بین نوشته ها و استفاده از علایم نگارشی توازن برقرار باشد.در چند مورد هم غلط تایپی مشاهده می شد که بهتر ود یک بار آنرا ویرایش می کردی.اتصال ((می)) استمراری به فعل را هم در فعل هایت انجام داده بودی که بهتر است می و فعل را جدا از هم بنویسی.
نکات قوت پست: طنز—خب مورد فوق العاده ای نداشت ، فقط این چند خط جالب بود:
ویولت: اخ گفتی پول ریموس.. چی بگم که دلم خونه. یه مدته میخوام یه اختراعی کنم ولی بی پولی نمیزاره
ویکتور: دست رو دلم نزار من احمق همه پولم خرج خوش گذرنی با هرمیون کردم و اخرش رفت با یکی دیگه
لیلی: من چی بگم...چند مورد هم از سوژه های قدیمی استفاده کرده بودی که مورد لیلی با لارتن جالب بود.
ارائه سوژه برای نفر بعد و بررسی سوژه خود پست---خب خود پست بیشتر توصیف ادامه ماجرای پست قبلی بود و آماده سازی سوژه برای نفرات بعدی ، سوژه را برای نفر بعد آماده کرده بودی.
3 امتیاز به همراه D در کل 5 امتیاز
نقد پست 118 پادگان نظامی نوشته شده توسط سیریوس بلک:سیریوس عزیز این هم از نقد پست شما:
پاراگراف بندی---سیریوس عزیز بدلیل استفاده فوق العاده از سبک ارزشی پاراگراف بندی نداشت.
لحن و زبان داستان---سبک ارزشی فوق العاده ، قشنگ بود .فضاسازی داشت البته نه زیاد ولی متوسط ولی طنز عالی ای داشت.
بررسی نگارشی ، املایی و معنایی---کمی تا مقداری از علایم نگارشی زیاد استفاده کرده بودی ، که به نسیبت پست متوازن نبود.
نکات قوت پست:طنز---خب به نظر من تمامی پست از لحاظ طنز جالب بود و واقعا جالب بود.
ارائه سوژه برای نفر بعد و بررسی سوژه خود پست---خب معرفی فرد مجهول در این پست را بطور جالبی بیان کرده بودی البته استفاده از شخصیت خود کمی مشکل داشت ولی طنز پست مشکل آنرا برطرف کرد.به نظر من ارائه سوژه برای نفر بعد کمی گنگ بود و نیاز به خلاقیت نفر بعد دارد چون توضیحی در مورد کمک هری به آنها نداده بود.موفق باشی.با احترام.
نقد پست 119 پادگان نظامی نوشته شده توسط استن شانپایک:استن عزیز این هم از نقد شما:
پاراگراف بندی---بدلیل سبک ، پارگراف بندی نداشت.
لحن و زبان داستان---خب از لحن ارزشی استفده کرده بودی ولی به نظر من میانه بود یعنی نه مثبت و نه منفی آن ، دلیل آن هم استفاده از شکلکهای زیاد ، بود که در تقابل ان ظنز تقریبا متوسطی بود.
بررسی نگارشی ، املایی و معنایی---تنها غلط املایی آن اغرار بود که اقرار درست است.
نکات قوت پست:طنز---خب یکی دو مورد که از پست قبل استفاده کرده بودی ، بهتر بود از خودت خلاقیت به خرج می دادی.البته تکه طنز جالبی داشت و آن هم این قسمت:
خوب از سیریوس جان
بیست هزار سیاهی لشکر به سمت سیریوس ( یه خورده اغرار تا حالا کسی رو نکشته )
سیریوس : من پول ندارم
پوف بام دانگارائه سوژه برای نفر بعد و بررسی سوژه خود پست---خب در مورد سوژه پست ، ظاهر شدن ناگهانی هری پاتر کمی مشکل داشت و همچنین روند سریع پستت ولی شما هم مانند ست قبل ادامه داستان را به خلاقیت نفر بعد سپرده بودی.موفق باشی
این پست امتیاز دهی نمی شود بدلیل عدم عضو بودن استن عزیز در محفل ققنوس ، در صورتی که مایل به عضویت در محفل ققنوس هستید ف در تاپیک اعضای محفل از جلو نظام پستی با مضمون پیروزی سفیدی بزنید.موفق باشید.با احترام.
نقد پست 120 پادگان نظامی نوشته شده توسط ویولت بودلر:ویولت عزیز این هم از نقد شما:
پاراگراف بندی---باز هم بدلیل استفاده از سبک ارزشی ، پاراگراف بندی خاصی نداشت.
لحن و زبان داستان---خب سبکت ، حالتی بین سبک ارزشی و توصیفی نطز بود که ترکیب جالبی ساخته بود.البته بیشتر روی توصیف تکیه کرده بودی که تقریبا آنرا ار حالت سبک ارزشی خارج ساخته بود.
بررسی نگارشی ، املایی و معنایی---در این بخش مشکلی مشاهده نشد.
نکات قوت پست:طنز---بهترین بخش پست این قسمت بود:
همین که دست سیریوس میره طرف چراغ نفتی دست عله هم میره طرف منوی مدیریت و اینگونه دست سیریوس میره طرف عله تا نازش کنه:آخی آخی!چقدر پسر خونده ام باهوشه!نظرتون در این باره چیه بر و بچس؟؟لیلی در راستای شباهت خاص به شیرین پلو:بچه ام به مامانش رفته!البته موارد جالب دیگری هم داشت مانند:
ریموس یک عدد چراغ نفتی بالای سرش روشن میشه ولی قبل از این که بشه ازش استفاده ای کرد چراغ به دلیل سنگینی سقوط میکنه رو کله ریموس و ملت رو تو خماری ایده ریموس میذاره!!ارائه سوژه برای نفر بعد و بررسی سوژه خود پست---خب مثل اینکه سه نفر اخیر در این تایپک حساب ویژه ای بروی خلاقیت نفر بعد باز کدند چون هر سه نفر خط مشی کلی را دادند و ارائه جزییات و توصیف ماجرا را به نفر بعد سپردند.خود پست هم از لحاظ سوژه خوب بود و داستان را از ارزشی زدگی نجات داده بود.موفق باشی.با احترام.
4 امتیاز به همراه B در کل 8 امتیاز