پرسی با حالتی متشنج ایستاده بود و برگه ای رو در دستش گرفته بود.
همه بچه ها منتظر بودند پرسی خبر مهمش را بدهد ولی پرسی حرف نمیزد.
پرسی باصدایی لرزان شروع به صحبت کرد: اون طور که معلوم شده اتفاق نا خشایندی برای بچه ریون افتاده...(ریونیا:
کی مرده؟!)...و این اتفاق رو میشه با صمیمیت و دوستی از سر گذروند بله خوب باید بگم اه تالار ریون مورد حمله فرتیخوسها قرار گرفته و به کلی ویران شده اخیش.
بکس ریون:
ترورس از اندرون بکس ریون بلند میشه و فریاد میزنه:اخ جون ما میریم خونه ما دیگه درس نمی خونیم...
ریونیا به این حالت
به ترورس نیگامی می کنن و ترورس ادامه میده:وای ما بدبخت شدیم دیگه نمی تونیم به تحصیل ادامه بدیم!
و با کمترین صر وصدا میشینه.
پرسی ادامه میده:شما تا اون موقع باید تو تالار یه گروه دیگه باشین که هم اونا با شما کنار میان هم شما با اونا کنار می این.
همه تلار فهش های رکیک و زننده ای نثار پرسی می کنن و هرچیزی عم از گوجه ، پیاز و بشقاباشونو به سمت پرسی پرتاب می کنن.
بعد از 50 دقیه کمکم سالن ارام میگره و همه چیز برای انتخاب کردن تالار موقت ریون اماده میشه...
پرسی در حالی که روی پیشونیش ورمی به اندازه یک نارگیل دیده می شه فریاد می کشه:خوب من از این که با این قضیه این قدر خوب کنار اومدین خوشحالمخوب در پی نتیجه گیری های انجام شده میرن تو تالار گریفیندور.
گریفی ها:
راونیها:
شب هنگام تالار عمومی گریفندورهمه گیریفندوری ها نشستن و دارن چهار چشمی به ریونیا نیگا میکنن ریونی ها هم به ارمی رو زمین نشستن و خودشونو زدن به کوچه علی چپ
هری پاتر به ارامی میگه: ما این جا قوانینی داریم , شما همه ساعت 9 میان تالار ما و همین جا می خوابین.
لینی:نمی شه که میمیریم از سرما بعد کمرمون درد میگره.
فرد با شادی میگه:خوب دخترا میتونن بیان تو خوابگاه ما بخوابن ولی پسرا باید همین جا رو چوبا بخوابن.
مرلین:تو می خوای دخترای ریون رو ببرو تو خوابگاه پسرای گیف؟!!
الفرد:از خیرش بگذرین خوب ما همه میریم تو خوابگاهای شما شما هم می تونین جلوی شومینه بخوابین ؛ بالاخره مهمون حبیب خداست.
ولی ترورس که کلا ادم موجی هست و به غیرتش برخورده می ره سمت هرمیون و یه نیگا تو چشای هرمیون میندازه و بعد باکله میکوبونه تو دماغه اون.
نفسکشا مادر نزاییده...
عمه ننها... .... .... .... ..... .... .... (زیادی بی ناموسی بود)
کجایی فرد لاشی؟!!!
ساعت 3 شب سرسرای عمومیمگونگال:یه مشت احمق اینه تسترال و هیپوگریف افتادید به جون هم ، خرا هم اینقدر گاو نیستند یه نگاه به خودتون بندازید.
نگاهی می اندازند...
ترورس فقط یک چشم داره و نیم از ماغش سوخته و تمام صوتش خونیه.
مرلین داره حذیون میگه.
الفرد به احتمال قوی مرده.
جرج نیمی از پوست سورتش جر داده شده.
فرد 27 تا از دندوناشو تو دستش گرفته.
هری نشسته و داره گریه میکنه چون پاشو گم کرده!
هرمیون دماغش مثل سینی پهن شده رو صورتش و جف دندونای جلوش شکسته.
همه میفهمن که مگونگال همچی بیراهم نمیگه.
مگونگال:شما یه شب نتونستین تو گروهی که اصلا باهاش مشکل نداشتین سر کنین بقیشون دیگه بماند.
پرسی که تازه از خواب پاشده می یاد و به همه نگاه می کنه:ایول حالا کی برد؟!!!
گابر: معلومه ما
جنیی:تو چیز خوری ما
و دستشو میکنه تو چشم گابری و گابرم دستشو میکنه تو دماغ جینی.
روز از نو روزی از نو.
5 صبح پرسی:تصویب شد شما میرین به اسلیترین.
اسلیترین ها:
ریونیا:
تالار اسلیترین بعد از ناهارهمه اسلیترین ها با این که تظاهر می کنن که سرشون تو کار خدشونه ولی دارن زیر چشمی با نگاهایی خبیث به ریونیا نگاه میکنن.
مرلین با ترس میگه:نکنه اقیاوس بریزه روسرمون خفه شیم
لرد سیاه سرشو بر میگردونه ومیگه:خوشحالم که شما خون لجنیا این جایید و من این اطمینان رو میدم قبل از این که اقبانوس!روسرتون بریزه ما رو سرتتون برزیم.
لینی که دیگه نمی خواد دعوا شه میگه:نه نه ما خیلی راحتیم اصلانم از این که تو دریا خفه شیم ناراحت نمی شیم.
ترورس:هوی لرد سیاه چرا هنوز مو در نیاوردی فکنم تو کچل مادر زادی
.
لرد سیاه نعره میکشه ولی قبل از ینکه بتونه همه ریونی ها .... کنه همه شون اونجارو ترک کرده بودند.
سرسرای عموموی پرسی:ایول سرعت عمل بالایی داشتید فکر کردم لرد کچل همه تون رو تا حالا به اون دنیا فرستاده باشه.
اسنیپ:خوب حالا دیگه نیازی به جلسه نداریم شما ها باید راهی هافلپاف بشین.
بکس هافل:
بکس ریون:
الفرد فریاد میزنه:می کشمتون تقلب کارای دروی موزی خر!
یکی از بچه های هافل:......................(هرکس بالای 45 ساله میتونه فهش های داده شده رو ببینه
)
ترورس:یکی از کیک های روی میز رو بر میداره و به سمت میز هافل پرتاب میکنه.
و به این صورت جنگ جادوگری 3 در تاریخ شکل میگره...
سه روز بعد ، پس از پایان جنگ خونینپرسی:ماشالا به بچه های غیور ریون ، شما موفق شدید رکورد رو بشکنید.
ویولت:منظور؟!!
پرسی که زندگی شو دوست داشت گفت:هیچی منظورم این بود شما اصلا به تالار هافل نرفتین با این حال...
پرسی ترجیح میده از جلوی چشم بره کنار و فقط نظاره گر باشه.
مگونگال:تموم شد یچه های گریف بخاطر اون دعوا از شما شکایت کردن پس نمی شه رو اونا حساب کرد ، بچه های اسلیترین به خاطر توهین به لرد سیاه (ترورس:من فقط به هش گفتم کچل!) سر خورده شدن و دیگه نمی خوان ریخت شما رو ببینن ، هافلپافی ها هم که اگر در فاصله یک کیلو متری شون قرار یگیرین همتون قتل عام میکنن و پس میمونه ... جنگل ممنوعه.
پرسی:دارین چیکار میکنین.
همه بچه های ریون دو انگشتشونو رو بدنشون قرار داه بودند و در حال قرات فاتحه بودند.
و این گونه بکس ریون از مدرسه علوم و فنون جادو گری هاگوارتز محو گردیدند.
انا لل الله و انا علیه راجعون