میزگرد خرخون ها، تالار راونکلاو- بچه ها اینطوری عمرا نمیتونیم ادامه بدیم. من دارم میترکم، هرچقدر سعی میکنم نمیتونم به کلاسا برسم.حتی اگرم برسم نمیتونم تکلیفشونو انجام بدم.
- موافقم باهات. ما باید یه راهی پیدا کنیم که حداقل بتونیم سرکل کلاسها باشیم. حالا تکلیف انجام دادن چندان مهم نیست. فوقش کپ میزنیم دیگه
- نه خب بدبختیمون همینه نمیشه حتی کپ زد. رول دادن همه به جز دو سه تا کلاس. باید بشینیم نمایشنامه بنویسیم. نمایشنامه رو که نمیشه کپ زد!
لونا لبخندی زد و درحالی که مشغول خواندن یک کتاب کمیک استریپ که روی جلدش یک چیز فلزی آبی نقش بسته بود، لبخندی زد و گفت:
- من میگم از دستگاه زمان دکتر لایت استفاده کنیم. خیلیم خوبه. فقط اینکه چقدر میریم جلو و عقبش معلوم نیست ولی شاید با جادو بشه یه کاراییش کرد. وقتی یه ماگل تونسته پس ما هم میتونیم کاملش کنیم دیه!
- هوووم،لونا، حالا این یارو کجا هست؟
- تو این کمیکه
- تو الان میتونی اونو درش بیاری بوقی؟ تو برو همون کمیکتو بخون.
- هوووم زندشم هست. تو جعبه جادویی!
- جعبه جادویی؟ منظورت همون وسیله ماگلیه؟ خب بوقی اونم همین کمیکاست دیه. من موندم چطوری تو رو تو مصاحبه ناظرا پذیرفتن. اون تست هوش خیلی سخت بود و برای تو سخت تر
- ایششش، اصلا کمک نمیکنم. خودتون برید پیدا کنید. بووق!
ده دقیقه بعدملت راونی درحالی که از چرخیدن های لینی به شدت سردرد گرفتن با عصبانیت به اون نگاه میکنن.
- چیه بوقی ها؟ خب دارم فکر میکنم دیه.
لونا که خودش هم از بیماری سردرد حاصل از حرکت لینی مصون نبود حرف چند دقیقه پیششو زیر پا گذاشت و پیشنهاد داد:
- من میگم بیا از روبات ماگلی استفاده کنیم.
زنوف درحالی که با عصبانیت به لونا نگاه میکرد گفت :ببینم تو این چیزهای ماگلی رو از کجا میدونی؟ ویولت یادت داده؟
- نه باو، تا وقتی این جعبه جادویی هست کی میره از ویولت بپرسه.
- جعبه جادویی؟ تو یکی داری؟ از کجا آوردی؟ بوقیت من دو ماهه دنبالش... نه چیزه یعنی هیچی. اصلا ادامه بده . خب این روبات های ماگلی یکم قیمتشون زیاد نیست؟
- نه خیلی مثلا هردونشون 1000 گالیونه
پنج دقیقه بعدلونا درحالی که صورتش کاملا کبود هست طناب پیچ شده و در گوشه ای از تالار سعی میکنه با دهنی که توسط زنوف بسته شده حرف بزنه و درنتیجه صداهایی مثل بچه کوچیک تولید میکنه : اغوم، اغا، اغاغا ( با غلظت غین خوانده شود)
دراین حین بادراد که به شدت درحال فکر بوده و از اول تا الان یه دیالوگم نگفته، درحالی که صرفا برای احظار وجود اینکارو میکنه شروع میکنه به پیشنهاد دادن:
- من میگم بیایم استادا رو نمک گیر کنیم. یه مهمونی متوسط هر دوهفته تشکیل بدیم. لازمم نیست خیلی خرج کنیم. فقط یه جوری که استادا خوابشون بگیره (
) و تو عالم خواب و بیداری و خماری کلا ازشون بپرسیم چی میخوان تدریس کنن این هفته.
- هوووم، راس میگیا. ایول باو
لینی لبخندی زد و همراه با ملت ابتدا به سمت بادراد
و سپس در دل
- آخه بوقیت تو نمیدونستی این همه استاد از کجا آورده پرسی؟ باو اون زودتر از همه ما نمک گیرشون کرده. هردوهفته چیه باو، هر روز بعد شام میرن اتاق مدیریت.
-ااااا، لونا تو چطوری تونستی خودتو آزاد کنی؟
- از جادوی درونی استفاده کردم دیه. همونی که باعث شده بود هری پاتر براش اتفاقات خاص بیفته و اینا...
ملت:
- خب حالا میگی چیکار کنیم؟ اینطوری که نمیشه. الان کلی داریم میفکریم هرچی میگیم یا نمیشه یا اینکه پرسی ترکوندتش.
- میگم از زمان...
- بوقی، حرف زمان برگردونو نزن دیه تو. من خودم اول از همه به این فکر کردم. ولی وزارت نمیده. تازه من گفتم بریم بدزدیمش، اما این پرسی، بهشون اطلاع داده بود ممکنه اینطوری بشه و درنتیجه امنیت محل نگهداریشون خیلی زیاد شده.
در این حین لیسا به صورت کاملا انتحاری از جاش میپره و مثل سوباسا یه دو دقیقه ای رو روی آسمون طی میکنه (
) و بعدش به آرامی فرود میاد:
- ملت من یه فکری زد به سرم.
بگم بگم؟
ملت همه با هم: بگو بگو!
- نه نشد دیگه. بگم؟ بگم؟
-
بوقی میگی یا با کرشیو مجبورت کنم بگی؟
-Wow چقدر خشن. نخیر نمیخواد. من میگم بیایم چیز بکنیم...
- بوقیت چیز بکنیم؟ یعنی چی چیز بکنیم؟
- هان؟ یعنی چیز بکنیم دیه. دقیقا معنیش میشه :از گوش های گسترش پذیر جدید فرد و جرج استفاده کنیم. انبوه بخریم تخفیفم میدن.
- مااااااااااااااا، یه کلمه انقدر تفسیر داره؟ ایول باو. ولی پیشنهاد خوبیه ها. خیلی خوب میشه اگه اینکارو بکنیم. ولی ما زود میخوام.
- خب با سفارش پاترونوسی خرید میکنیم...
- سفارش پاترونوسی؟
آغاز پیام های بازرگانی
- آری برای سفارش دادن از این پس از پاترونوس خود استفاده کنید. تنها یک ورد و تا چند ساعت دیگر سفارش شما روبروی شماست!
پایان پیام های بازرگانیروز بعد، تابلوی اعلانات
طبق گزارشات رسیده، تعدادی از دانش آموزان برای رسیدن به همه کلاس ها تصمیم به استفاده از گوش های گسترش پذیر کرده اند. درنتیجه طلسم هایی بر روی هاگوارتز قرار داده شده که استفاده از این دستگاه را غیر ممکن میکند و بصورت خودکار از گروه شخص خاطی امتیاز کم میکند.
ملت راون:
- لیسا تو باید خسارت بدی. 100 گالیونمون رو وقت داری تا فردا بهمون برگردونی وگرنه ...
و با لبخندی به منوی نظارت اشاره کرد!
ویرایش شده توسط زنوفيليوس لاوگود در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۱۰ ۲۳:۰۸:۱۱
ویرایش شده توسط زنوفيليوس لاوگود در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۱۰ ۲۳:۱۰:۲۲