- با همه تونم....من سه روز دیگه کتاب گینس رو ورق میزنم و اگر اسم لرد ولدمورت رو زیر عنوان بلند ترین موی دنیا نبینم به حجاری بغل گورستان ریدل سفارش چهل تا سنگ قبر میدم!...از جلوی چشمام دور شین ....بیـــــرون....همگی بیرون!
یک ساعت بعد-سالن خانه ی ریدل- ای خاک بگیرن این دهنو که بی موقع باز میشه!
- هی لینی، فحش نده ها!مگه من چی گفتم؟
- آخه تو که نمی فهمی!ما نمیدونیم چکار باید بکنیم الان؟کجا باید بریم؟...
در این موقع بود که وزیر گریه کنان از مرلینگاه بیرون آمد.
- مرتیکه ماگل....کی رو دیدی که تا حالا تو مرلینگاه گریه کنه؟
وزیر با صدایی لرزان گفت:
- آخه دلم به حال شما میسوزه....شما که نمی دونید ثبت رکورد در گینس چه دنگ و فنگی داره!....کم کمش سه ماه طول می کشه!
- چـــــــــــی!سه ماه! ولی لرد .....
صدای جیغ و گریه ی رز به آسمان بلند شد:
- ما می میریم.....چه آرزوهایی که برای آینده م نداشتم....چه برنامه ریزی ها که نکرده بودم....مامان!
در لابه لای جیغ های رز ،آمیکوس فریاد زد:
- نادون ها....مگه خیر سرتون جادوگر و ساحره نیستید؟مگه مرگخوار نیستید؟مگه ادعای قوی بودن ندارید؟
آنتونین با صدای بلندی گفت:
- خب دکتر کرو اصلا هر کار بگی ما انجام میدیم!
- چرا من بگم؟وزیر ماگله و اون آشنا به این کارهاس...اَه..رز ساکت شو ببینیم چه کار باید کرد....رز..با تو هستما!
یکباره سکوتی خوفناک فضای خانه ی ریدل را فرا گرفت.
همانگونه که به وجود آمد،همانگونه هم توسط وزیر شکست.
- مراحلشو میگم ولی قول بدیددقت کنید و سوال پیچم نکنید:
1-درخواست کتبی به دبیرخونه سازمان ملل
2-صبر تا اومدن جواب
3-درخواست حضوری در اداره ی گینس سازمان ملل
4-مجوز شورای امنیت
5-مجوز دبیرکل پرسیوال
6-تأییدیه ی رییس اداره
7-فرستادن مأمور
8-ارسال جواب مأمور
9-فرستادن داور
10-تأییدیه ی کتبی داور
11-امضای دبیرکل پرسیوال
12-دستور به سازمان انتشارات
13-.......
...و دیگر بار صدای جیغ و گریه ی رز به آسمان بلند شد.
- این همه.....مامان....مگه ما چند روز وقت داریم؟....ما می میریم!
آمیکوس فریاد زد:
- وقت رو تلف نمی کنیم....تمام نامه نگاری ها رو با دخالت جادو انجام میدیم ولی حواستون باشه دبیر کل یکی از قدرتمند ترین جادوکار های تاریخه و هر مدل سوتی که شما ها هم در سوتی دادن استادید ممکنه پرسیوال رو به ما مظنون کنه....همگی آپارات به سمت نیویورک....یک ... دو... سه
فلش فورواردگذشت و گذشت و همه ی کارها به خوبی پیش رفت تا این که نوبت به فرستادن مأمور رسید.
آن روز لرد که بسیار جوگیر شده بود بهترین لباس خود را پوشیده بود و روی کاناپه ی اتاق خود نشسته،منتظر مأمور بود.
بقیه ی مرگخواران هم با ظاهری آراسته در انتظار مأمور سازمان ملل بودند که ناگهان....
دیلینگ دیلینگ دیلینگ- رز برو در رو باز کن...
- اِ ارباب....آنتونین که به در نزدیکتره!
- خب آنتونین تو برو در رو باز کن...
- ارباب ولی شما از اول به رز گفتین...
- ارباب اون به در نزدیکتره....منو ببینین باید این همه راه برم تا به در برسم!
- منو مچل میکنین؟!...حالا که اینطور شد هر کدوم از شما ها که نرین بیست دقیقه کروشیو رو تحمل خواهد کرد.
رز کوچک جثه چنان از جا پرید که آنتونین با آن هیکل عظیم به گرد پایش هم نرسید.
چند دقیقه ی بعد مأمور با کلی تعارف وارد خانه شد.
- سلام...من اولمان هستم و از آشناییتون بسیار خرسند.
همگی چهل مرگخوار با او روبوسی کردند و اوضاع به نحوی شد که مأمور برای خشک کردن صورتش از دو جعبه دستمال کلینکس استفاده کرد.
- از اظهار لطفتون ممنونم اما بهتره بریم سر اصل مطلب.
رز که بسیار دستپاچه شده بود گفت:
- ببخشید جناب اولمان...ما هنوز قصد ازدواج نداریما!آخ !
و پای رز توسط ایوان لگد شد.
اولمان گفت:شوخی بامزه ای بود...لطف کنید من رو به اتاق لرد راهنمایی کنید.
دو دقیقه بعد-اتاق لرداولمان ابتدا با کولیس ،قطر فک لرد را اندازه گرفت...سپس با متر ابتدا اندازه ی صورتش و سپس اندازه ی یک تار موی سر و یک تار موی ریش را اندازه گرفت اما....
به شدت بر افروخته شد و گفت:
مگه شما ها کتاب گینس رو نخوندین که الان وقت با ارزش من رو گرفتین؟من پنج رکورد آخر رو براتون میخونم:
فرانکلین دامبلدور-61سانت
برایان دامبلدور-70سانت
والفریک دامبلدور-85ونیم سانت
پرسیوال دامبلدور -94و سه دهم سانت
آلبوس دامبلدور-صد سانت تمام
و بر طبق این ،موهای شما حداقل 40 سانت دیگه لازم داره تا رکورد جهانی رو از دامبلدور ها بگیره.بنابراین من دیگه بیش از این وقتمو اینجا تلف نمیکنم.خداحافظ همگی
مرگخواران:
لرد:
ویرایش شده توسط پرسیوال دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۱۲ ۱۵:۴۱:۵۵
ویرایش شده توسط پرسیوال دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۱۲ ۲۳:۴۹:۳۲
ویرایش شده توسط پرسیوال دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۱۲ ۲۳:۵۳:۰۱