هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: سرسرای عمومی
پیام زده شده در: ۱۳:۳۱ دوشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۸۸
#45

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
ايگور به تنهايي در راهروهاي هاگوارتز قدم ميزد و از كلاس هاي مختلف بازديد ميكرد.هر از گاهي به كلاسي ميرفت و چند دقيقه اي به درس و برخورد معلم توجه ميكرد و بعد بيرون مي آمد.آخر ترم بود و اون ميخواست يه گزارش كامل از معلم هاي اين ترمش بنويسه و تو دفتر مديريت بذاره تا مدير بعدي بتونه راحتتر و بهتر معلم انتخاب كنه.هر از گاهي درون كاغذش چيزي مينوشت.جالب تر از همه اين بود كه حتي يه كلمه هم حرفي نميزد.

به كلاس عمومي كه رسيد در رو باز كرد و به درون كلاس خالي رفت و بر روي اولين صندلي نشست.3 معلم اين ترم اين درس رو تدريس كرده بودن و به نظرش اين ايده ي نويي كه اجرا كرده بود با موفقيت به اتمام رسيده بود.پرفسور مري باود،آلبوس دامبلدور و مونتگومری كه هر كدام در يك رشته مهارت زيادي داشت و مهارت فردي دانش آموز ها رو بالا برده بودن.

كاغذي از جيبش درآورد.نمره هاي مستمر و امتياز هاي جلسه آخر كه ديشب با دقت از روي تكاليف دانش آموز ها در آورده بود را بر روي تابلوي عمومي كلاس زد و بيرون رفت.


امتياز هاي جلسه چهارم:



ليسا تورپين:29 امتياز
گلگومات:29 امتياز
آرنولد:17 امتياز

راونكلاو:25 امتياز


------------------
------------------

نمره هاي مستمر:

گریفیندور:

پرسی ویزلی:18
برفورث دامبلدور:17
پیتر پتی گرو:17
تايبريوس مك لاگن:19
کینگزلی شکلبوت: 12
جیمز سیریوس پاتر: 17
دورکاس میدوز: 17
فرانک لانگ باتم : 5

راونکلاو:

لونا لاوگود:19
لیلی لونا پاتر:19
گلگومات:17
بادراد ريشو:19
هلنا ریونکلا: 17
لیسا تورپین: 17

هافلپاف:

پیوز:19
بتی بریسویت: 17
نیمفادورا تانکس: 17

اسليترين:

مورگانا لي فاي:19



-------------------
پايان كلاس درس هاي عمومي با تدريس پرفسور مري باود،آلبوس دامبلدور و مونتگومری در ترم هفتم هاگوارتز به پايان رسيد.


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



Re: سرسرای عمومی
پیام زده شده در: ۱۹:۴۳ پنجشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۸۷
#44

ليسا  تورپين


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۷ یکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۱:۵۴ پنجشنبه ۲۴ تیر ۱۳۸۹
از زير بارون...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 124
آفلاین
قسمت اولو با پيام شخصي مي فرستم!

قسمت تئوری : 9 نمره

كاربرد سه نقطه

روز كسل كننده اي بود.ليسا در اتاقش نشسته و سخت مشغول درس خواندن بود. فردا امتحان تاريخ جادوگري داشت.اصلا نمي توانست خوب روي درسش تمركز كند.

تق تق تق

- اه ... ها؟هر كي هستي بيا تو!

لونا وارد اتاق شد و با لحني كنايه آميز گفت: مي بينم كه سخت مشغول درس خوندني...!

ليسا دستش را روي پيشاني اش گذاشت و گفت:آره ديگه! تو مگه خوندي درستو كه اينقدر خوشحالي!

لونا دوباره با همان لحن (!) گفت: ... (اين سه نقطه يعني گوينده حرفشو نزده ولي از چهرش معلومه كه مي خواد حرفشو شروع كنه ) بله من خوندم .دختره ي ...

ليسا يكي از ابروانش را بالا برد و گفت:ها؟!به من مي خواستي چيزي بگي؟

هيچي بابا... .فقط يه خبر مهم مي خواستم بدم!امروز تو تالار جشنه ها ... !

ليسا با عصبانيت فراوان از روي صندليش بلند شد و حرف لونا را قطع كرد و گفت :ها؟ اي خدا! جشن...؟جشن...؟ اونم شب امتحان ِ من؟!

لونا هم با بي حوصلگي جواب داد: بله...!جشن! اونم شب امتحان تو!چه حرفا مي زني ها!

-چي؟ رو حرف من حرف مي زني؟

-اِ... !خوب مگه من چي گفتم؟

-...!

- واييي! تو به من چي گفتي؟

-ام... من؟

- مي زنمت...

- مي كشمت!

تَق پَق ...

شپلـــــــــــــــــــخ!

ليسا و لونا:

و ديگر هيچ...
***
*زياد از سه نقطه استفاده كردم!فكر كنم بيشتر از سه تا كاربردم شد!اصلا فكر كنم كل پستم سه نقطه شد!

قسمت عملی : 10 نمره

معمولا هر نويسنده اي شخصيتي نزديك به خود را در كتابي كه مي خواهد بنويسد مي گذارد و تقريبا اين ويژگي در تمامي نويسندگان وجود دارد.
آگاتا كريستي نيز به شخصيت اصلي كتابش يعني پوآرو شباهت زيادي دارد.مثلا آگاتا فردي است كه به ماجرا ها و يا معماها علاقه ي زيادي دارد از اين رو شخصيت كتابش يعني پوآرو هم كاراگاهي كرده كه به دنبال كشف معماها مي باشد.
در ضمن روش زندگي و شغل آگاتا هم روي كتابش تاثير گذار بوده .

نقل قول:
آگاتا در زمان جنگ اول جهانی در بیمارستان و سپس در داروخانه کار می‌کرد، شغلی که تأثیر زیادی بر نوشته‌های او داشته‌است: بسیاری از قتل‌هایی که در کتابهای او رخ می‌دهند به‌وسیله خوراندن سم به مقتولین است که به انجام می‌رسند.


پوآرو علاقه ي زيادي به غذا خوردن داشته و همچنين بسيار مرتب بود.آگاتا هم دقيقا مانند پوآرو اين ويژگي ها را دارا بود.

***
واي كه چه تكليف وحشتناك سختي بود!!!!
***


مري!آخه چطوري تو يه خط درباره ي جك لندن توضيح بديم؟من كه هيچي از اين تكليفاي سختت نفهميدم!!!



خوب اينم از ديالوگ!!!اينم مثلا يه خطه!

"سختي ها و مشكلات من وافر بودند!به مطالعه روي آوردم.كم كم كاهش يافتند...نويسنده شدم و ديگر مشكلي نداشتم.اما آنها دوباره مرا فرا گرفتند...مشكلات روحي...سخت بود...
آخيش تموم شد!

واي مري !ببين من خيلي زحمت كشيدم براي اين تكليفا!تو رو خدا يه نمره ي خوب بده!يعني چند روزه دارم روش كار ميكنم!مردم... باور كن!


ویرایش شده توسط ليسا تورپين در تاریخ ۱۳۸۷/۱۲/۳۰ ۹:۴۶:۲۵

[b][color=0066FF] " تا دنیا دنیاست آبی مال ماست / ما قهرمانیم ج


Re: سرسرای عمومی
پیام زده شده در: ۲۰:۰۲ سه شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۸۷
#43

گلگوماتold2


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۴۵ شنبه ۷ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۶:۴۳ سه شنبه ۲۵ فروردین ۱۳۸۸
از مامان اینا چه خبر؟
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 74
آفلاین
قسمت مفاهیم

هشت اسم در بالا قرار داره که شما هفت توضیح برای آن اسامی دارید و میتونین اسامی رو با توضیحاتشون تطبیق بدین.

سوروس اسنیپ : مرد دوچهره و کسی که مرموز ترین ، با صلابت ترین و عجیب ترین شخصیت کتاب بود. هیچ گاه به تمامی رموز زندگی اش پی برده نشد.

لرد ولدمورت : سیاهترین جادوگر قرن. دوین جادوگر قدرمتند پس از آلبوس دامبلدور . شکست دهنده مرگ و کسی که چندین و چند بار از چنگ مرگ گریخت و سیاهترین افراد جامعه جادوگری را در گرد خود جمع آوری کرد.

کورنلیوس فاج : وزیر اسبق سحر و جادوگری. یک وزیر مشکوک و اندکی نالایق و با مشخصه هایی عجیب و غریب!

پیتر پتی گرو : از کثیف ترین افراد مجموعه های هری پاتر. دو رو ، بد ذات و خبیث! یار همیشگی لرد ولدمورت . دارای دستی آهنی که هدیه ی اربابش است. دوست خائن دوران جوانی و بزرگسالی سیریوس بلک ، ریموس لوپین و جیمز پاتر.

مری باود : کارمند وزارت سحر و جادو و در بخش اطلاعات سری و محرمانه! یکی از مرموز ترین شخصیت های وزارت و کسی که هیچ گاه اطلاعات کاملی از او فاش نشد.

اینیگو ایماگور : نویسنده کتاب تعبیر خواب. از مشخصه های بارز او می توان به قد بلند ، ته ریشی خاکستری ، چین و چروکی در دور و بر چشم های براقش که نشان از کهولت سن او و صدایی رسا و بلند اشاره کرد.

مثال آخر رو بیان کنید ؟
قرار دادن هری پاتر در انتهای کتاب هری پاتر در مکان های مختلف مانند اتاق شطرنج جادویی غول پیکر و اینکه او چه می کند



قسمت تئوری

مهتاب همانند قرص نقره ای رنگی به زیبایی نورش را طراوش می کرد.
جنی با قد کوتاه ، ریشی بلند و سفید و چشمانی ریز و براق که شیطنت از آن می بارید درست رو به روی زنی ایستاده بود که از شدت خشم تمامی اعضای بدنش می لرزید.

جن لبخندی زد و سکوتی را که برای چند لحظه میان آن دو حاکم شده بود را شکست.
_ نباید این کار رو می کردی! چرا از راون رفتی؟ می دونی چقدر اعضا ناراحت شدن ؟ آیا این درسته که...

جمله بادراد با فریاد زن میانسال قطع شد.

_ ناراحت شدن؟ کی ناراحت شده؟ آیا کسی قدر کمک و زحمات منو میدونه؟ من اینطور فکر نمی کنم... لعنت به تو!

بادراد بی تفاوت به فریاد مری ادامه داد : ... ولی تو باید درک کنی! باید درک کنی که نباید گروهمون رو اون هم در وخیم ترین شرایط تنها بذاری! واقعاً برات متاسفم! این نمی بایست انتهای اون همه کاری که برای راون کردی می شد!

مری نفس را با سر و صدا بیرون داد و شروع به حرف زدن کرد.
_ توی ... و ... چطور جرئت می کنی که به من توهین بکنی ها؟ چطور این جرئت رو به خودت میدی که در کارها و تصمیم های من دخالت بکنی؟ مگه نمی دونی من همه چیز رو میدونم ؟ هان ؟

صدایش بغض آلود شده بود. ناراحت و درمانده بدون اینکه منتظر جواب جنی باشد که زمانی همکارش بود بر روی پاشنه اش چرخید و در غروب آفتاب محو شد.

--------------------------
توضیحاتی در مورد قسمت های بولد شده :
1. قسمت بولد شده اول جمله بادراد توسط مری باود قطع می شود.
2. قسمت بولد شده دوم ادامه دیالوگ بادراد هست که توسط مری قطع شده بود و حالا دوباره ادامه داده شده بهش.
3. در قسمت سوم " سه نقطه ها " حکم سانسور فحاشی مری به بادراد بودند که بوسیله این سه نقطه ها حذف شدند.



قسمت عملی

1. یکی از خصوصیات پوآرو و خوصصیتی که در این شخصیت و خالقش وجود داره رو پیدا کنید و در چند خط توضیح بدین .
هرکول پوآرو در اکثر کتاب ها به همراه یک یار صمیمی به حال معماهایی می پردازد که در ظاهر ساده ولی در باطن پیچیده است.
در اکثر معماهای هرکول پوآرو نتیجه ای که در انتها برای حل معما بدست می آید کاملاً مخالف طرز تفکر خواننده در مورد معما می باشد و از این رو آگاتا نیز خصوصیتی یکسان با قهرمانش دارد.

هر دو در مسائل کارآگاهی فوق العاده ماهر و زیردست هستند.در مورد پوآرو که شکی نیست ولی در مورد آگاتا نیز شایان ذکر است که وی برای چند سال متمادی در پلیس مشغول به کار بود و به دانشجویان کارآگاه قسمت های تئوری یافتن راه حل یک معما را آموزش می داد.

در کل مسلماً بروز خصوصیات شخصی نویسنده در آثار او امری کاملاً طبیعی می باشد.

جک لندن یکی از نویسندگانی بود که قبل و بعد از نویسندگی دو شخصیت متفاوت داشت ، این شخصیت رو قبل و بعد از نویسندگی در یک خط توضیح بدین ... و یا یک دیالوگ ازش بیان کنید .

جک لندن ابتدا داستان ها و سوژه های نویسنده جوانی را به نام لوییس از وی می خرید و بعد در داستان ها به کار می برد.
در ابتدا وی نویسنده ای ناموفق بود ولی بعد با پختگی ای که بدست آورد توانست به نویسنده ای مطرح و موفق تبدیل شود.

در اکثر داستان های جک ، قطب شمال و... دیده می شود ولی وی در یک اثر نیمه تمام به نام " بنگاه آدم کشی " به جهانیان ثابت کرد که می تواند در مورد سرکوب گری اندیشه ها ، تروریسم و ... نیز بنویسد.
و یکی از نویسندگانی بود که با پشتکار توانست موفقیت های روز افزونی را در ژانر اکشن و پلیسی بدست بیاورد.


ویرایش شده توسط گلگومات در تاریخ ۱۳۸۷/۱۲/۲۷ ۲۰:۰۶:۲۴


Re: سرسرای عمومی
پیام زده شده در: ۰:۲۸ سه شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۸۷
#42

آرنولدold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۲۰ شنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۷:۱۵ پنجشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۱
از روي شونت! باورت نمي شه نگام كن
گروه:
کاربران عضو
پیام: 353
آفلاین
غول سبز رنگ بزرگی در سرسرای عمومی با قدم هایش زمین را می لرزاند و به جلو در حرکت بود، که با صدایی متوقف شد، صدا از سمت در سمت راستش به گوش می رسید، خود را به زحمت به داخل کلاس کنار دستش کشید.

- گلگو تو اینجا چی کار می کنی؟

- گلگو صدا شنید از این جا خواست ببینه چه خبره اینجا

دختر مو طلایی گفت:

- می شه بر گردی تو جنگل ممنوع و ...

- چی کار داری بزار کاره خودشو بکنه مزاحم ما نیست

دختر خشمگین بر سر پسر لاغر اندام و ترکه ای که مقابلش ایستاده بود فریاد زد:

- نه اون باید از این جا بره بیرون

گلگو مات هی بالا و پایین می پرید تا کسی به او اجازه حرف زدن بده، دختر گفت:

- این کارا واسه چیه گلگو...!

- گلگو دوست داشت موند ولی اگه مری نخواست رفت.

و سپس با گامهای سهمگینش آنجا را ترک گفت.

تو بی کانتیند(ادامه دارد)...

کاربرد های سه نقطه ای که استفاده شد:

1 نا تمام ماندن حرف مری و قطع شدن آن توسط فرد دیگر

2 برای بهتر نمایش دادن حالت تعجب

3 برای نشان دادن ادامه داشتن این پست


تصویر کوچک شده

یادش آمد که در آن اوج سپهر
هست پیروزی و زیبایی مهر

فر و آزادی و فتح و ظفر است
نفس خرم باد سحر است

دیده بگشود و به هر سو نگریست
دید گردش اثری زاین ها نیست

بال برهم زد و برجست از جا
گفت کای دوست، ببخشای مرا

سال ها باش و بدین عیش بناز
تو ومردار، تو و عمر دراز

من نیم در خور این مهمانی
گند و مردار تو را ارزانی

گر در اوج فلکم باید مرد
عمردر گند به سر نتوان برد

شهپر شاه هوا، اوج گرفت
زاغ را دیده بر او مانده شگفت

سوی بالا شد و بالا تر شد
راست، با مهر فلک هم بر شد

لحظه ای چند بر این لوح کبود
نقطه ای بود دگر هیچ نبود


Re: سرسرای عمومی
پیام زده شده در: ۱۱:۱۳ جمعه ۲۳ اسفند ۱۳۸۷
#41

مری فریز باود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۴۴ چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۲۹ جمعه ۱۵ مرداد ۱۳۹۵
از زیر عذاب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1014
آفلاین
خب من طبق درخواست دوستان یک نکته رو اینجا اضافه کنم :

برای قسمت مفاهیم :

اسامی هشت نفر رو اگر دوست دارین که گروههای دیگه مطلع نشن برای من پیم شخصی کنین .

برای قسمت تئوری :

قسمتهای ( سه قسمت ) استقاده از ... " سه نقطه " رو بُلد کنین ، که حقتون ضایع نشه و من نبینم .

این برای راحتی بود ، اگر کسی دوست دشت میتونه مثل قبل عمل کنه .

مرسی ! مری !


خداحافظی در اوج یا خروج فوج فوج... مسئله این است!


Re: سرسرای عمومی
پیام زده شده در: ۲۲:۳۸ پنجشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۸۷
#40

مری فریز باود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۴۴ چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۲۹ جمعه ۱۵ مرداد ۱۳۹۵
از زیر عذاب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1014
آفلاین
هیاهوی بسیاری در میان دانش آموزان کلاس برقرار بود ، هر یک با دوست و یا دوستان خویش در رابطه با آنچه که دققایقی بعد به وقوع می‌پیوست صحبت میکرد و نظر و یا نظریات اطرافیانش را جویا می‌شد . با آنکه کلاس در طبقات بالای هاگوارتز قرار داشت اما این باعث نشده بود که صداهای برگرفته شده از آن محل به طبقات زیرین انتقال پیدا کند .

اما آنچه که بیشتر عجیب می‌نمود حضور جعبه های بزرگ و تمام بسته ای بود که در وسط کلاس قرار داده شده بود ، جعبه هایی که به گفته مری باود - استاد درس پیشگویی - هر یک گنجینه ای رادر خود گنجانده بود ، که موضوع درس این هفته را تشکیل می‌داد . اما مری باود به این نیز بسنده نکرده و تعدادی برگه را که دقیقاً متناسب با 5 جعبه مرموز بود میان بچه های کلاس تقسیم کرده بود .

مری : امیدوارم راجع به مفهومات جلسه پیش دیگه مشکلی نداشته باشین و خب مطالعه کرده باشین ، امروز میخوایم روی مفهوم پیش بینی زووم کنیم ، پرسی تو اول برگت رو بخون .

پرسی از جای خود بلند شد و برگه ای را که در دست داشت کمی بررسی کرد ، سپس تنهاجمله ای که بر آن حک شده بود را با صدایی رسا ادا کرد :

- می توانست بهترین باشد اما آزمودن بهترین کاری بود که او آن را به اشتباه انتخاب کرد .

مری : این برگه مربوط به یکی از این جعبه هاییست که در اینجا قرار داره و فقط اگر برگه مناسب رو در جای درست قرار بدهیم ، باعث آزادی آنچه در این محل محبوس است خواهد شد . نوبت توئه پیوز ، برگت رو بخون ...

پیوز : همیشه باید به خاطر سپارد که گلهای اقاقیای زیبای خانه مان خارهایی دارد که باید بدان آنها دقت نمود .

مری : و تو لیسا ...

لیسا : بهترین راه برای آنکه خود را نشان دهی آن است که تصمیمی بر خلاف آنچه در ذهن دیگران است بگیری ، اما باید دقت نمود تغییری در سرنوشت دیگری نداشته باشد .

مری : تا حالا چیزی دستگرتون شد ؟ باید توجه کنی که قوای ذهنی همیشه میتونه از کوچکترین روزنه ها عبور کنه ، برای همین هست که چفت شدگی و ذهن خوانی یکی از بالاترین حربه های اصلی جادوگران است و در پیش بینی های مختلف بکار میرود . لونا جمله تو فکر میکنم در مورد ذهن خوانی هم باشه ...

لونا : میتوان از روزنه های بی شمار گذشت ، باید توانست بهترین روزنه را یفت و از آن بهره جست ، اما بهترین ها زمانی مشخص خواهند شد که بتوانند حیله را خنثی کنند .

مری : خب تا الان محتویات چهار تا از جعبه هایی که در این قسمت قرار دارد مشخص شده است ، یکی از جعبه ها رو فراموش میکنیم و یک نگاه به سه جعبه ای که اکنون وارد شد می‌اندازیم ، من متنی رو براتون میخونم که هر سه این جعبه ها رو در بر میگیره ...

از زمانی که سرزمین جادوگران به هرج و مرج گرفتار شد ، گروهی دور هم گرد آمدند تا بدین وضع خاتمه بخشند ، اما آنچه سبب می‌شد که این عده در کار خود موفق باشند همکاری دیگر اعضای جادوگری با آنها بود ،در این میان سه نفر بسیار زبانزد و کار آمد بودند ، به فکر روابط جادوگران بودن و استفاده درست از ابزار هر آنچه که هست ، چه برای ما باشد و چه خیر یکی از خصوصیات یکی از این سه نفر بود .


مری : ... اما من خودم به شخصه به دنبال منصب قدرت و بالاترین قسمت کار نبوده و نیستم ولی همیشه باید تلاش کرد ، باید حداقل سعی کنین که انقدر تنبل نباشین که هر لحظه بگیرین بخوبین و هیچ کاری نکنین ، یا حداقل در این مورد هم خوابی ببینین که یوزارسیف بتونه تعبیرش کنه و دبدرد بخوره ، در کل همین قدرت ، کاری که میتونست از انگیزه های یکی دیگه از افراد گروه باشه ...

خب حالا چند تا اسم براتون بگم ، سوروس اسنیپ ، لرد ولدمورت ، آرتور ویزلی ، کورنلیوس فاج ، پیتر پتی گرو ، مری باود ، لونا لاوگود و اینیگو ایماگو ... همین طور که می‌بینید میشه هر شخصیت رو در یک کلمه خلاصه کرد ، کار سخت که نویشنده موقع نوشتن باید انجام بده ، یعنی وقتی تو میگی زخم باید فرد روبرو اولین چیزی که به ذهنش خطور میکنه هری پاتر باشه ، توجه کنین به این جمله :

آری صورتش را پوشانده بود اما در همان ثانیه اول وی را شناختم ، زخمش یکی از بالاترین ویژگیهایش بود ...


مری ... در کل نوشته همین طور باید طوری نشون بدین که شخصیت اصلی پنهان بمونه ، مقلاً کسی در کتاب اول کمتر به ذهنش خطور میکرد که دست و پا چلفتی کوییرل رو بر دقیق بودن و مخالف هری بودن های اسنیپ ارجحیت ببخشه ، حتی میتونین از صحبتها هم بهترین استفاده رو بکنین ، یعنی وقتی من دارم صحبتی رو از یک دید میبینم میتونم اشتباه کنم ...

یکی از بهترین و وفادارترین یارانش بود ، فقط او میتوانست شجاعتی را که لازم داشت به وی هدیه کند ...

مری : ... پس همونطوری که میبینید ، بهترین راهکار ها برای ذهن خوانی خواننده و پیش بینی او این چنین است که خود را در موقعیتهایی که میتونه قرار داشته باشه قرار بدی ، برای مثال آخر صحنه ای رو که در کتاب اول ...

- در مورد شخصیتها و نویسندگانی که آنها رو خلق میکنند صحبتهای زیادی هست مثلاً کسی میدونه یکی از بارزترین خصوصیات هرکو پوآرو در خالق او وجود داره ؟ یعنی آگاتا تونست شخصیتی رو خلق کنه که کمی به خودش شباهت داشت و شاید اگر کسی پوآرو رو می‌دید و قرار بود از بین نویسندگان حاضر کسی رو انتخاب کنه دست بر روی آگاتا میگذاشت ...

- و در آخر اینکه دیالوگها هم میتونه شخصیتهای مختلف رو نشون بده ، مثلاً دیالوگ یک انسان کوچه بازاری و یک انسان متشخص درس خوانده تفاوتهای زیادی داره که در خلق یک شخصیت باید به چنین نکاتی دقت نمایید .

خب توضیحات کم بود ، ببخشید ، اگر هر سوالی بود توی قسمت تکالیف و امتیازات جواب میدم ، منتهی بیش از این نتونستم بنویسمدر رابطه با این موضوع ، بریم سر تکالیف :

قسمت مفاهیم 10 نمره :


1. هشت اسم در بالا قرار داره که شما هفت توضیح برای آن اسامی دارید و میتونین اسامی رو با توضیحاتشون تطبیق بدین ... منتهی یک شخصیت هیچ توضیحی نداره و شما باید یک خط توضیح خودتون در مورد آن شخصیت بنویسید ...
هفت توضیح ، هشت شخصیت ... یک توضیح با شما ...
2. مثال آخر رو بیان کنید ؟

قسمت تئوری : 9 نمره


یک رول بزنین و سه تا از کاربردهای سه نقطه رو در آن اعمال کنید .

قسمت عملی : 10 نمره


دو تا مقاله میخوام ازتون :

1. یکی از خصوصیات پوآرو و خوصصیتی که در این شخصیت و خالقش وجود داره رو پیدا کنید و در چند خط توضیح بدین .

2. جک لندن یکی از نویسندگانی بود که قبل و بعد از نویسندگی دو شخصیت متفاوت داشت ، این شخصیت رو قبل و بعد از نویسندگی در یک خط توضیح بدین ... و یا یک دیالوگ ازش بیان کنید .

نکته : باز هم یک امتیاز براتون باقی گذاشتم ... منتهی چون همانند دفعه پیش قسمت عملی کمی سخت هست ، کسی که امتیاز بالایی از دو قسمت مفاهیم و تئوری بگیره ، 18 و 19 و 20 ... امتیاز قسمت عملی رو به طور کامل میگیره و احتیاجی به ارائه تکلیف هم نداره ...

موفق باشید .


ویرایش شده توسط مری باود در تاریخ ۱۳۸۷/۱۲/۱۵ ۲۲:۳۹:۲۹

خداحافظی در اوج یا خروج فوج فوج... مسئله این است!


Re: سرسرای عمومی
پیام زده شده در: ۲۱:۲۵ چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۸۷
#39

مری فریز باود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۴۴ چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۲۹ جمعه ۱۵ مرداد ۱۳۹۵
از زیر عذاب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1014
آفلاین
سلام .
خب من اول جوابها رو ارسال کنم و سپس امتیازها رو ارسال کنم ...
متشکر از دوستانی که وقت گذاشتند .



قسمت مفاهیم درس :

1. مثال آخر من یک پیشگویی بود یا یک پیش بینی ؟ ... یک مثال برای هر کدام از وقایع سایت ، مخصوصاً داخل پستها و رولها ( با ذکر منبع ) اشاره کنید ! ( اگر نمیتونین از ذهنتون کمک بگیرین اما نمره کمتری دریافت میکنین ) 5 امتیاز !
نقل قول:
اما اینکه من روی چه شخصی دست بزارم و چه تصاویری بهش نشون بدم یک ... ؟


مثال آخر یک پیشگویی بود ، هون طوری که در جمله نوشتم من پیش بینی میکردم چه رفتاری ممکنه سر بزنه اما در مورد شخصیت و مخصوصاً تصاویر امکان پیش بینی وجود نداشت ... اگر تصاویر رو کمی مرور کنید ، بیش از چندین تصویر رو میبینید که هیچ یک به هم ربط ندارند و فقط در کنار یکدیگر آمده اند در صورتی که در تعریف پیش بینی داشتیم :
نقل قول:
پیش بینی یک خبر تقریباً غیر عادی بر اساس دلیل و منطقهایی است که حالا ممکنه تعداد کمی از افراد از آن خبر داشته باشند


کسی تونست از وجود آن همه تصویر پشت هم دلیلی بدست بیاره ؟


2. پست من رو نقد کنید و دو مشکل عمده شو بیرون بکشید ، از داخل مفاهیم درسی هم میتونین بهره بگیرین .( به کسی که بهترین جواب رو بده بالاترین امتیاز رو میدم !) 5 امتیاز


بهترین اشکالات رو اینجا مینوسیم :

عدم فضا سازی مناسب ، به کار بردن زمانهای اشتباه در جملات ، عدم شخصیت پردازی .

قسمت تئوری :

پستهای جالب و قشنگی بود ، چون من تاکیدی بر نقد پست نداشتم ، امتیازات کامل رو به دوستانی که ارسال کردند میدم .

قسمت عملی :

خب پستهای زیادی در تاپیک ارسال نشد تا دوستان از این مورد امیتازهای خوبی رو بگیرند ، اما یکی از پیشگوییهایی که فراموش شده بود گزینه هیچکس بود ، که توسط کسی ارسال نشد تا امتیازش رو بگیره .

و اما امتیازات دوستان :

لیلی لونا پاتر : 11 امتیاز .

قسمت مفاهیم : این قسمت ارسال نشد : صفر امتیاز .

قسمت تئوری : در تاپیک رول ادامه دار بود و خلاصه هم زده بودی که کار خیلی خوبی بود ... 10 امتیاز .

قسمت عملی :
نقل قول:
گریف: کورمک لاگن!
هافل: بتی بریسوت!
اسلی: مورگانا لی فای!


هیچ کدوم درست نبود ... صفر امتیاز .

لونا لاوگود : 13 امتیاز


قسمت مفاهیم :
خب در مورد سوال یک که بالا پاسخ دادم ، ولی مثالهای خوبی بود : 2 امتیاز .
در مورد نقد :
نقل قول:
توی درس اولین مثالی رو که پرسی زد ، به نظرم به اون پیش بینی نمیگفتن بلکه پیشگویی میگن

برای پیش بینی احتیاج به یک سری دلایل هست ، خبرهای ارسالی توسط آنتونین رو در این مدت مشاهده کن .

و مثال کورمک : کورمک دلیلی داشت که اتفاقات پیش آمده در آینده رو که بهش منصوب میشد حدس بزنه ؟

صفر امتیاز .

قسمت تئوری : رول ادامه دار و اولین پست : 10 امتیاز .

قسمت عملی : پیام شخصی دریافت نکردم اگر ارسال کرده بودی بهم خبر بده .

بادراد ریشو : 19 امتیاز

قسمت مفاهیم : آفرین ، از کسانی که تونست درس رو درست مطالعه کرده بود و مثالهای خوبی داشت : 5 امتیاز .

نقد : یکی از موارد توصیف رو درست بکار برده بودی ، منتهی غلط املایی و نگارشی یکی از مواردی بود که هر کسی با یک نگاه به پست این مورد رو بیان میکرد . 3 امتیاز .


قسمت تئوری : رول ادامه دار ، فکر جالبی بود که در ادامه پستهای دیگران پستت رو ارسال کنی و احتیاجی به نوشتن داستان نبود . 10 امتیاز .

قسمت عملی :
نقل قول:
1. گریفیندور : کینگزلی شکلبوت
2. اسلایترین : اوری
3. هافلپاف : بتی بریسویت


پیشگویی های جالب ولی نا درستی بود . صفر امتیاز .

پیوز : 16 امتیاز

قسمت مفاهیم :

مثالهای خوبی بود مخصوصاض اینکه از سایت بود . : 3 امتیاز .

نقد :

نقل قول:
استاد جسارت نباشه ولی به نظرم اینکار احتیاج به پیشگویی نداره بلکه ملاک برای کنترل ذهن و حدس زدن بازخورد عمل یک فرد پیش بینی هست نه پیشگویی


به مورد جالبی اشاره کردی ، منتهی من یک مثال میزنم و چون یکی از موارد درس آنیده هم همینه خوشحال میشم اگر شرکت کردی توی تکالیف به این مورد هم اشاره کنی که ببینم خوب با موضوع کنار اومدی یا خیر !

نویسنده وقتی در حال نوشتن هست دیگه هیچ بازخوردی از خواننده ای که در آینده با او درگیر خواهد شد نخواهد داشت ، امکان چنین برداشتی براساس دلیل منطقی نیست ، چون تعداد افراد بالا میره و بیان کرد بازخورد ذهنی هزاران نفر سخت و سخت تر میشه ... مگر در مواردی که با توجه به سنینی که کتاب براش نوشته میشه و یا جمعیتی که کتاب به نام آنها خورده میشه ( فیلد کتابهای فرهنگی و یا مثلاً سینمای متعارف ) که این مورد قدرت کمی پیش بینی رو در اختیار نویسنده قرار میده .

2 امتیاز .

قسمت تئوری : پست کوتاه و خوبی بود . 10 امتیاز .

قسمت عملی :

نقل قول:
پروفسور ویکتور => راونکلاو
اسلی => مورگانا لی فای
گریف => دیدالوس دیگل


هیچ کدام از انتخاب ها درست نبود . صفر امتیاز .

فرانک لانگ باتم :5 امتیاز

قسمت مفاهیم :

مثالهای خوبی بود ... 3 امتیاز .

نقد پست : غلط املایی و نگارشی هم یکی از مواردی بود که شما به خوبی حدس زدید . 1 امتیاز .

قسمت تئوری : من پستی ازتون ندیدم ، منتهی اگر پستی ارسال کردید ، تا زمان ویاریش این پست میتونین لینکتون و قرار بدین و امتیازش رو بگیرین .

قسمت عملی :

نقل قول:
اسلیترین : بلاتریکس لسترنج
هافلپاف : آسپ
ریونکلا : گلگومات


هیچ کدام از موارد درست نبود . صفر امتیاز .

پ.ن : پست تدریس بنا بر اعلام قبلی فردا ارسال خواهد شد .


ویرایش شده توسط مری باود در تاریخ ۱۳۸۷/۱۲/۱۴ ۲۱:۳۵:۰۸
ویرایش شده توسط مری باود در تاریخ ۱۳۸۷/۱۲/۱۴ ۲۲:۱۰:۵۹
ویرایش شده توسط مری باود در تاریخ ۱۳۸۷/۱۲/۱۴ ۲۳:۴۹:۴۸

خداحافظی در اوج یا خروج فوج فوج... مسئله این است!


Re: سرسرای عمومی
پیام زده شده در: ۰:۱۰ چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۸۷
#38

فرانك  لانگ باتم


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۲۳ دوشنبه ۹ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۷:۴۶ شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۸
از ریش مرلین آویزون نشو!!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 79
آفلاین
مفاهیم:

مثال آخر پیش بینی بود.

مثال پیش بینی : پیش بینی میکنم این هفته هم پرسی ویزلی به عنوان بهترین ناظر و پروفسور کوییرل به عنوان بهترین مدیر انتخاب بشن. منبع هم کل کوییدیچه و نظارت عالی پرسی.

مثال پیشگویی :پیشگویی میکنم که هافلپاف این ترم از گریفیندور و ریونکلا جلو میزنه و قهرمان میشه.


نقد پست :

مشکلات اساسی پست : غلط املایی زیاد، جملات طولانی و استفاده ی زیاد از سه نقطه.

نقل قول:
... مثلاً یکی پست میزنه و یک خط آخر پستش اضافه میزاره تا نفر بعدی ناخود آگاه و یا خود آگاه اون رو دریافت کنه و وارد داستان بشه ... این رو میگیم پیش بینی ! چون من تونستم دلیلی براش درست کنم ! لیلی : یعنی استاد هر کسی که پست میزنه غرض و هدفی داره ؟ مری : تو باید این رو پیش بینی کنی ... ممکنه من پست بزنم و با دوتا پیام شخصی بخوام یکی رو تابلو کنم ، هزاران نفر هم از من تبعیت کنن ... این سوژه اصلاً جالب نیست ، چون کسی نمیتونه منکر جمله های آشکار و سطحی باشه ...


غلط های املایی :

نقل قول:
سوالی که در ظاهر راحت به kzر می‌رسید اما معنای گسترده ای داشت که گویی باعث شده بود


نقل قول:
پرسی : یک سوالتون سخته استاد مگه این دو تا یکی نیستن ؟


نقل قول:
تبدیل به استخونی میشه که تیو دست پیتر پتی گرو ارباب لرد ولدومرت جاسازی کرده


من رفتم.

خیلی زوق زده نشید چون از دستم راحت نشدید، شناسه ی جدید من : نیمفادورا تانکس.


Re: سرسرای عمومی
پیام زده شده در: ۲۳:۱۶ شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۷
#37

پیوز قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
از توی دیوارای تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1511
آفلاین
قسمت مفاهیم درس :

1. مثال آخر یک پیش بینی بود !

مثال پیشگویی : من پیشگویی میکنم که سایت تا پایان سال 1389 منحل میشه ! پیشگویی منبع مشخصی نداره و اصولا طبق غریزه و شهود به ذهن انسان خطور میکنه اما در این مورد میشه به کم شدن ورود تازه وارد ها ، کم شدن طرفداران هری پاتر و تمام شدن مجموعه فیلم ها اشاره کرد ...

مثال پیش بینی : من پیش بینی میکنم «محفل ققنوس» توسط گروه «پیروان راه دامبلدور» دگرگون میشه ! منبعش مربوط میشه به اهداف و نوشته های رسمی گروه پیروان راه دامبولیسم

2. نقد :
پست مشکلات زیادی داشت که من به ذکر دو مورد کفایت میکنم :

غلط های املایی خیلی زیاد بود ... دو - سه مثالش رو در زیر آوردم اما چندین مورد دیگه هم بود :

نقل قول:
- بهترین سوژه و ایده انی هست


بهترین سوژه و ایده این هست ...

نقل قول:
ظاهر راحت به kzر می‌رسید


ظاهر راحت به نظر میرسید ...

نقل قول:
قورباغه که تبدیل به استخونی میشه که تیو دست پیتر پتی گرو ارباب لرد ولدومرت جاسازی کرده


توی دست پیتر پتی گرو ...

همچنین مشکل دیگه ای که پست داشت در محتوای درسی آخر پست بود و این قسمت :

نقل قول:
- بهترین سوژه و ایده انی هست که بزاریم طرف خودش پیش بینی کنه ، باید وارد ذهنش بشیم و وقتی هزاران پیش بینی در افکارش از داستان ما موج میزنه با یک هدف عالی ذهنش رو از کار بندازیم ... کاری که توی خیلی از داستانها توسط بهترین نویسنده ها صورت میگیره ....
آلفرد : اما مگه چنین کاری ممکنه ؟ ...
مری : هوووم .. بله اینکار احتیاج به یک پیشگویی داره !


استاد جسارت نباشه ولی به نظرم اینکار احتیاج به پیشگویی نداره بلکه ملاک برای کنترل ذهن و حدس زدن بازخورد عمل یک فرد پیش بینی هست نه پیشگویی .. در کل توی جمله آخر فکر کنم باید پیش بینی نوشته میشد !

قسمت تئوری :

3 . لینک


هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


تصویر کوچک شده






A Never Ending Story ...


Re: سرسرای عمومی
پیام زده شده در: ۱۶:۱۳ پنجشنبه ۸ اسفند ۱۳۸۷
#36

بادراد ریشوold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۰۸ سه شنبه ۱۰ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۲:۲۸ چهارشنبه ۳۱ تیر ۱۳۸۸
از شیرموز فروشی اصغر آقا!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 242
آفلاین
قسمت تئوری :

لینک

قسمت مفاهیم:

1. مثال آخر من یک پیشگویی بود یا یک پیش بینی ؟ ... یک مثال برای هر کدام از وقایع سایت ، مخصوصاً داخل پستها و رولها 5 امتیاز!

مثال آخر یک پیشگویی بود!

در مورد مثال ها :
پیش بینی :
با توجه به بی ناموسی شخص خودم و پرسی ویزلی در کلاس معجون سازی و اخطار مدیران پیشبینی می شود که به زودی رول هایی در باب مخالفت با هر گونه محدودیت در رول نویسی مواجه شویم. (مخصوصاً به عنوان فیلم در هالی ویزارد)
منابع : 1 و 2

پیشگویی :
پیشگویی می کنم که رفتن مورگانا به دلیل مشکلات شخصی اش هست و در گیری هایی که با زندگی روزمره داره و نمی تونه وقتش رو بزاره برای سایت!
منابعش هم در کل سایت به وفور یافت میشه.

2. پست من رو نقد کنید و دو مشکل عمده شو بیرون بکشید ، از داخل مفاهیم درسی هم میتونین بهره بگیرین .( به کسی که بهترین جواب رو بده بالاترین امتیاز رو میدم !) 5 امتیاز

پست مشکلات زیادی داشت! اعم از توصیف ، توضیح درس و مشکلات املایی و نگارشی!
اولین مشکل غلط های املایی هست که ناشی از تایپ سریع شماست. دقت کنید :
نقل قول:
پرسی : یک سوالتون سخته استاد مگه این دو تا یکی نیستن ؟


یک = یکم!

و

نقل قول:
بعد توضیحاتی ر, بگم .


ر, = رو

و

نقل قول:
که تیو دست پیتر پتی گرو


تیو = توی

مشکلات دیگری هم در مورد غلط املایی بود که برای مثال به همین سه مورد اکتفا میشه.

توصیف هم کامل نبود! کلاس پیشگویی باید خیلی خیلی بیشتر توصیف می شد. در کتاب های هری پاتر هم کلاس پیشگویی از عجیب ترین کلاس ها و پیچیده ترین کلاس ها بود در صورتی که ما در این پست شما توصیفی از کلاس ندیدیم.

مورد بعدی توصیف پیشگویی و پیش بینی هست! شما یک پیشگویی و پیشبینی رو انجام نداده و توصیف نکردید.

این مورد در توضیح درس هم صدق می کنه. یک تدریس که بیشتر عملی تا علمی باید با توضیح انجام کار ها هم باشه.

مشکل نگارشی هم به کار بردن زیاد (...) بود ! ... همیشه برای زیبا به کار بردن نوشته نیست و استفاده زیاد از ... میتونه چهره پست رو خراب بکنه.


[b][color=FF0000][url=http://www.jadoogaran.org/modules/newbb/viewtopic.php?topic_id=883&post_id=219649#







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.