هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: سرسرای عمومی
پیام زده شده در: ۱۱:۵۳ پنجشنبه ۸ اسفند ۱۳۸۷
#35

لونا لاوگود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۳۲ سه شنبه ۶ فروردین ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۰۴:۰۹ پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۲
از خرس مستربین خوشم میاد!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 706
آفلاین
قسمت مفاهیم درس :
. مثال آخر من یک پیشگویی بود یا یک پیش بینی ؟ ... یک مثال برای هر کدام از وقایع سایت ، مخصوصاً داخل پستها و رولها ( با ذکر منبع ) اشاره کنید ! ( اگر نمیتونین از ذهنتون کمک بگیرین اما نمره کمتری دریافت میکنین ) 5 امتیاز !

به نظرم من مثال آخریه همون پیش بینی بود ، چون فکر میکنم پیش بینی یه چیزیه که آدم میتونه با توجه به اتفاقات قبلی پیش بینی کنه ، مثلا وقتی مورگانا اون جملات رو رو میگفت اگه هر لحظه صداش بلند تر و هیجان انگیز تر میشد ، آدم خود به خود پیش بینی میکرد که بالاخره در آخر صداش به بالاترین حدش یعنی داد زدن برسه!

مثالها:

مثالی برای پیشبینی:من از توی سایت هیچی در یافت نکردم پس از خودم میگم:مثلا وقتی من یه کتابی رو میخونم توی اون کتاب یه سری اتفاقاتی میفته که من میتونم پیشبینی کنم فصل بعدی اون کتاب چی میشه!

مثالی برای پیشگویی:اینی که دارم میگم از تو سایت و پستا نیست ، مثلا لیلی وارد مدرسه میشه و کیفش رو میذاره رو نیمکتش که یهو بقل دستیش میگه ، {امروز خوراکی شکلات و آبمیوه داری}لیلی تعجب میکنه ، چون اون هیچ وقت آبمیوه و شکلات نمی آورده مدرسه پس دوستش از کجا فهمیده؟خب این میتونه یه پیشگویی باشه!

. پست من رو نقد کنید و دو مشکل عمده شو بیرون بکشید ، از داخل مفاهیم درسی هم میتونین بهره بگیرین .( به کسی که بهترین جواب رو بده بالاترین امتیاز رو میدم !) 5 امتیاز

توی درس اولین مثالی رو که پرسی زد ، به نظرم به اون پیش بینی نمیگفتن بلکه پیشگویی میگن چون پرسی که مطمئن نبوده که حتما مدیر اخبار عوض میشده اگه مطمئن بود اسمش میشد پیشگویی اما پیش بینی فرق میکنه ، پیش بینی یعنی این که اون فرد با استفاده از اطلاعاتی که به دست میاره میتونه اتفاقات بعدی رو حدس بزنه ! پس به این میگن پیشگویی!

مثال دوم رو مطمئن نیستم اما فکر میکنم مثالی رو که کورمک زد هم دقیقا برعکس اون چیزی بود که مری گفته ، دلیلشم موردای بالابود .


Only Raven !


تصویر کوچک شده


Re: سرسرای عمومی
پیام زده شده در: ۱۴:۲۰ جمعه ۲ اسفند ۱۳۸۷
#34

لونا لاوگود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۳۲ سه شنبه ۶ فروردین ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۰۴:۰۹ پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۲
از خرس مستربین خوشم میاد!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 706
آفلاین


Re: سرسرای عمومی
پیام زده شده در: ۱۳:۴۹ جمعه ۲ اسفند ۱۳۸۷
#33

لیلی لونا پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۵ چهارشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۱:۵۱ چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۵
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 389
آفلاین


Re: سرسرای عمومی
پیام زده شده در: ۱۰:۵۰ پنجشنبه ۱ اسفند ۱۳۸۷
#32

ریـمـوس لوپـیـنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۶ چهارشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۰:۰۶ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۶
از قلمروی فراموش شدگان !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 395
آفلاین


در قلمروی ما چیزی جز تاریکی دیده نمی شود !
اینجا قلمروی فراموش شدگان است !


Re: سرسرای عمومی
پیام زده شده در: ۲۳:۰۳ چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۸۷
#31

مری فریز باود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۴۴ چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۲۹ جمعه ۱۵ مرداد ۱۳۹۵
از زیر عذاب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1014
آفلاین
یک جلسه کمی تا قسمتی ابری پیشگویی !

مری : خب بدون معطلی بریم سر درسمون ، امروز میخوایم راجع به دو کلمه ای که احتمالاً باهاش زیاد سر و کار داشتید و زیاد ازشون استفاده کردین اما تا حالا بعضی از معانی دقیقش رو نمیدونستین صحبت کنیم ... پیش گویی و پیش بینی ! ... کسی میتونه مثالی برای این دو بزنه ؟

مری در حالی که از پشت بچه های کلاس را دور می‌زد این سوال را از آنها پرسیده بود ، سوالی که در ظاهر راحت به kzر می‌رسید اما معنای گسترده ای داشت که گویی باعث شده بود او یک جلسه خود را به طور کامل به آن اختصاص دهد .

پرسی : یک سوالتون سخته استاد مگه این دو تا یکی نیستن ؟ مثلاً من میتونم پیشگویی کنم مدیر اخبار عوض میشه تا چند روز دیگه !

در همین لحظه مری به میان سخن او پرید و گفت :

- هووم ، من اسم این رو میزارم پیش بینی ... دوست دارم بازم مثالهای دیگه ای رو بشنوم و بعد توضیحاتی ر, بگم .
کورمک : من همیشه دوست داشتم پیش بینی کنم که یک اتفاقاتی توی سایت یفته و شاید بخوام خودم رو باهاش بسنجم و نزدیکش بشم
مری : اینم کار جالبی میتونه باشه ، اما من اسم این رو میزارم پیشگویی ...

مری چوب دستیش را در هوا اندکی تکان داد و شکلکهایی بر روی تخته نمایان شدند ... شکلکهایی که هر لحظه به طرز عجیبی تغییر می‌کردند و آرام و قرار نداشتند . همهمه ای در کلاس شدت گرفته بود گویی او با ورودش در کلاس و کاری که انجام داده بود این هیاهو را پدید آورده بود .

همزمان با ورودش هر یک از اعضای کلاس کلیه وسایل پیشگویی خود اعم از عود و چوق و گوی و ... را کنار نهاده و فقط به گفته‌ی او با نیروی ذهنی قصد انجام کاری را داشتند . نیرویی که بنا بر گفته های استاد تازه وارد قرار بود در باطن هر شخصی شکل بگیرد .

مری : دقیق به این شکلکها نگاه کنین چی میبینین ؟
مورگانا : اگر بخوام دقیق توصیف کنم ، سر یدونه قورباغه که تبدیل به استخونی میشه که تیو دست پیتر پتی گرو ارباب لرد ولدومرت جاسازی کرده تا هری پاتر اونو بخوره و جینی با لگد بره توی شکم یکی از اعضای کوییدیچ و گــــــــــــــــــــــــــــــل!
مری : آفرین توصیف خوبی بود ، خب چیزی هم از این حرفا دستگیرت شد ؟
مورگانا : اممم ... نه ... مگه چیزی هم باید میفهمیدم ؟

مری : با یک تعریف شروع میکنم ، پیش بینی یک خبر تقریباً غیر عادی بر اساس دلیل و منطقهایی است که حالا ممکنه تعداد کمی از افراد از آن خبر داشته باشند ، اما این باعث نمیشه پیش بینی رو با پیشگویی که یک خبر کاملاً غیر عادی بر اساس حوادث ناخودآگاه از ضمایر گوناگون طبیعت بر میاد اشتباه گرفته بشه ... عملی که هیچ گونه دلیل منطقی نداره .

لیسا : پس استاد کسی که در بی خبری کامل به سر می بره چطور میتونه این دوتا رو از هم تشخیص بده ؟
مری : به ذهنت رجوع کن لیسا ، باید دنبال دلیلهای مختلف بگردی ... تمام سوژه های عالی از دلیلای قوی بلند میشن ... مثلاً یکی پست میزنه و یک خط آخر پستش اضافه میزاره تا نفر بعدی ناخود آگاه و یا خود آگاه اون رو دریافت کنه و وارد داستان بشه ... این رو میگیم پیش بینی ! چون من تونستم دلیلی براش درست کنم !
لیلی : یعنی استاد هر کسی که پست میزنه غرض و هدفی داره ؟
مری : تو باید این رو پیش بینی کنی ... ممکنه من پست بزنم و با دوتا پیام شخصی بخوام یکی رو تابلو کنم ، هزاران نفر هم از من تبعیت کنن ... این سوژه اصلاً جالب نیست ، چون کسی نمیتونه منکر جمله های آشکار و سطحی باشه ...

سپس شکلکهای روی تابلو را نشان داد و ادامه داد :

- بهترین سوژه و ایده انی هست که بزاریم طرف خودش پیش بینی کنه ، باید وارد ذهنش بشیم و وقتی هزاران پیش بینی در افکارش از داستان ما موج میزنه با یک هدف عالی ذهنش رو از کار بندازیم ... کاری که توی خیلی از داستانها توسط بهترین نویسنده ها صورت میگیره ....
آلفرد : اما مگه چنین کاری ممکنه ؟ ...
مری : هوووم .. بله اینکار احتیاج به یک پیشگویی داره ! مثلاً من پیش بینی میکردم مورگانا اگر پشت سر هم حرف بزنه دچار هیجان میشه و در آخر فریاد میزنه ، اما اینکه من روی چه شخصی دست بزارم و چه تصاویری بهش نشون بدم یک ... ؟
اما برای اینکه بتونین اینکار دو کار رو انجام بدین ، باید یک نفس عمیق بکشید و ذهنتون رو کاملاً بر روی اهدافتون متمرکز کنین ، سپس با عقلتون دلایل رو بررسی کنین و با قلبتون موجودیت رو احساس کنید !

*******

خب اگر زیاد بنویسم ممکنه نخونید و تکلیفها رو هم درست انجام ندین ، پس برای همین تا همین جا اکتفا میکنم ، اما مقاله سختی در انتظارتونه که هر کسی شرکت کنه بهش جایزه میدم !

قسمت مفاهیم درس :

1. مثال آخر من یک پیشگویی بود یا یک پیش بینی ؟ ... یک مثال برای هر کدام از وقایع سایت ، مخصوصاً داخل پستها و رولها ( با ذکر منبع ) اشاره کنید ! ( اگر نمیتونین از ذهنتون کمک بگیرین اما نمره کمتری دریافت میکنین ) 5 امتیاز !
2. پست من رو نقد کنید و دو مشکل عمده شو بیرون بکشید ، از داخل مفاهیم درسی هم میتونین بهره بگیرین .( به کسی که بهترین جواب رو بده بالاترین امتیاز رو میدم !) 5 امتیاز

قسمت تئوری :

3 . در هر تاپیکی که دوست دارید یک پست پیشگویی بزنید ... اگر در تاپیکهای رول ادامه دار اینکار رو میکنین سعی کنین سوزه رو به آنطرف منحرف کنین ... باید از پس اینکار به راحتی بر بیاین دیگه !( پست زدن توی تاپیکهای تکی هم مورد نداره اما امتیاز کمتری نصبتون میشه ، تعداد خط رول هم مهم نیست )10 امتیاز


قسمت عملی :


4.همزمان با پستی که در این تاپیک ارسال میکنین ، یک پیام شخصی برای من ارسال میشه با این مضمون :

سه نفر از سه گروه مختلفی رو که بعد از شما پست میزنن رو پیشگویی میکنین ... از حستون کمک بگیرین !

( نکته : همگروهیاتون رو حساب نمیکنیم ... فقط گروههای مخالف !
من پیام شخصیها رو میتونم عکس بگیرم و اینجا بزارم مشکلی نیست ... فقط ساعت پستتون نزدیک به تاریخ ارسال پست باشه !
اگر دیر پستتون رو ارسال کنین و کسی پشتتون پست نزنه امتیازش رو نمیگیرن ! ) هر نفر سه امتیاز !

هر قسمت ارسال نشه فقط همون قسمت رو نمیگیرین ... یک امتیاز هم شیرینیتون


خداحافظی در اوج یا خروج فوج فوج... مسئله این است!


Re: سرسرای عمومی
پیام زده شده در: ۱۷:۳۷ چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۸۷
#30

نيمفادورا تانکسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۵۵ شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۳:۲۵ پنجشنبه ۶ فروردین ۱۳۸۸
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 41
آفلاین


همه چی فدای رفیق!


Re: سرسرای عمومی
پیام زده شده در: ۱۴:۳۹ چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۸۷
#29

تایبریوس مک لاگنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ سه شنبه ۸ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۱:۱۶ سه شنبه ۱ تیر ۱۳۹۵
از پیاده روی با لردسیاه برمیگردم
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 314
آفلاین


در كنار درياچه ي نقره ايي قدم ميزنم
و با بغضي که مدتهاست گلويم را ميفشارد، رو به امواج خروشانش مي ايستم
و در افق،
طرح غم انگيز نگاهش را ميبينم،
كه هنوز هم اثر جادويي اش را به قلب رنجورم نشانه ميرود..
كه هنوز نتوانستم مرگ نا به هنگام و تلخش را باور كنم..
كه هنوز بند بند اين تن نا استوار به نيروي خاطره ي لبخند اوست كه پابرجاست..
با يأس يقه ي ردايم را چنگ ميزنم و در برابر وزش تند نسيم،
وجودِ ويرانم را از هر چه برودت و نيستي حفظ ميكنم..
از سمت جنگل ممنوعه، طوفاني به راهست
و حجم نامشخصي از برگ و شاخه ي درختان مختلف را به اين سو ميآورد..
اخم ميكنم تا مژگانم دربرابر اين طوفان،
از چشمان اشكبارم محافظت كند..
شايد يك طوفان همه ي آن خاطره ي تلخ را از وجودم بزدايد..


Re: سرسرای عمومی
پیام زده شده در: ۱۳:۲۳ چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۸۷
#28

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: سرسرای عمومی
پیام زده شده در: ۲۱:۳۸ سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۸۷
#27

پیوز قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
از توی دیوارای تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1511
آفلاین
بفرما

استاد من ترم قبل معلم تغییر شکل بودما


هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


تصویر کوچک شده






A Never Ending Story ...


Re: سرسرای عمومی
پیام زده شده در: ۱:۵۱ سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۸۷
#26

مورگانا لی‌فای


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۲ پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۹:۰۳ جمعه ۲۶ دی ۱۳۹۹
از یه دنیای دیگه!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 516 | خلاصه ها: 1
آفلاین







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.