هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: دندانپزشکی دکتر گلگومات
پیام زده شده در: ۱۴:۴۱ سه شنبه ۴ فروردین ۱۳۸۸
#3

زاخاریاس اسمیتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۸ شنبه ۱۴ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۴۵ سه شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۰
از آواتارم خوشم میاد !!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 350
آفلاین
یه مرد کچل نقاب دار وارد اتاق میشه و روی صندلی میشینه.
گلگو:سلام...شما پول زور داد؟!گلگو نتوانست بدون پول زور خوب کرد!

-آره...پول زور دادم!حالا زود باش کارت رو بکن!
گلگو میره طرف کشوی خودش و یه مته ی عصب کشی رو برمیداره تا اون دندون کثیف شماره ی 47 رو بکشه!
-زود باش دیگه بوقی!!من تا فردا صبح نمیتونم صبر کنم ها!!

-گلگو الآن آمد!!
بعد با عجله میاد طرف شماره ی 47 و دهنش رو باز میکنه و از بوی بد دهنش یه لحظه بیهوش میشه!!
-آهان دیگه!!

-چشم!چشم!
گلگو مته رو تا آخر توی دندون شماره ی 47 فشار میده و با جیغ بنفش مریض بر میداره!
-چی شد؟!!چرا جیغ زد؟!

-هیچی!زود باش دیگه!!!
و گلگو ادامه میده که ناکهان...
منشی گلگو میاد تو اتاق و با صدایی بلند تر از جیغ مریض داد میکشه:
هی!تو پول زور ندادی!!باید بری بیرون!!
گلگو با یه چشمک به منشی اشاره میکنه بره بیرون!
-نگران نشوید!خودم ترتیبتان را میدهم!
بیمار با عصبانیت بلند میشه و چوبدستیش رو در میاره تا گلگو رو بزنه ولی گلگو اونو بلند میکنه و در آستانه ی دهنش قرار میده!
بیمار بعد از هزار جور تغلا و کلنجار رفتن با خودش،ماسکش رو برمیداره و گلگو مات و مبهوت وایمیسته!!
-منتظر چی هستی؟!!زود باش منو بذار زمین!

-چشم لرد سیاه!!!
ولدمورت با یه استیوپفای گلگو رو میندازه و خودش فلنگ رو میبنده!!

گلگو بلاخره به هوش میاد و میبینه که دو تا مریض قبلی هم از شکمش افتادن بیرون!پس همه رو دوباره میخوره و مطب رو تعطیل میکنه!

صبح روز بعد:

تق تق تق!!
-بفرمایید!!
متاسفانه باید بگم شماره ی 48 از 47 هم بد تره!!!
شماره ی 48 با تکبر تمام میاد توی اتاق....


[b][color=000066]Catch me in my Mer


Re: دندانپزشکی دکتر گلگومات
پیام زده شده در: ۱۳:۲۴ سه شنبه ۴ فروردین ۱۳۸۸
#2

بلاتريكس لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۱۱ دوشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۹:۲۹ جمعه ۲۸ اسفند ۱۳۹۴
از ما هم شنیدن...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 705
آفلاین
شماره ی چهل شش با موهای روغن زده و فرقی که از وسط باز شده بود در حالی که لبخندی بر لب داشت وارد شد ولی خیلی طول نکشید که لبخندش محو شد. گلگومات چنان به طرف او حرکت کرد که تابلو های روی دیوار پشت سر هم خرد شد و روی زمین ریخت. شماره ی چهل و شش وحشت زده به گلگومات خیره شده بود که گلگو در حالی که دستش را به کمر زده بود پرسید:
- تو پول زور داد و وارد شد؟ اگه نداد من تو را لقمه ی چپ کرد.

شماره ی چهل و شش با وحشت آب دهانش را قورت داد.
- بله بله من پول زور دادم ... ...اوه نمی خواین بگین که اون آمپول بی حس کنندست؟

- چرا گلگو برای این که حال شماره چهل و شش را گرفت گفت که این آمپول بی حس کننده مخصوص گلگومات بود. من این را زد تا شماره چهل و شش بی حس شد و بعد دندان را کشید.

شماره چهل شش همچنان با وحشت به گلگومات خیره شده بود که با تمام هیکل رویش افتاده بود تا تکان نخورد. گلگو با وسواس مته را در دهان شماره ی چهل و شش گذاشت.
- ببین اصلا درد نداشت. حالا من با تو حرف زد تا درد کمتر فهمید. بگو من دیشب چی خورد؟

مرد با وحشت به گلگومات خیره شد و با صدای ضعیفی گفت:
- یک تمساح؟

- نه! گلگو تمساح دوست نداشت. تمساح سفت بود دندون های سفید گلگو را خراب کرد.

- یک جانور بزرگ؟

- گلگو جانور بزرگ دیشب نخورد. تو یک فرصت دیگر داشت که حدس زد.

- یک خرس؟

گلگومات با مشت روی مته کوبید و باعث شد مته تا دسته در لثه ی شماره ی چهل و شش فرو برود.
- تو نتونست گفت گلگو دیشب شام چی خورد. گلگو دیشب شام شماره ی سی و پنج خورد. حالا هم تورو خورد چون تو ندونست دیشب گلگو چی خورد.

- گلگو من را خورد. چون من ندونست که گلگو دیشب شام چی خورد.

گلگومات نیشخندی زد و بعد در یک ثانیه شماره ی چهل و شش را بلعید. سپس با صدای بلندی فریاد کشید:
- نفر بعدی را فرستاد. پول زور را هم گرفت. بدون پول زور کسی را راه نداد.

- بله! شماره ی چهل و هفت الان وارد اتاق میشن. ایشون فرد بسیار بسیار خاصی هستند...بیماری بسیار بسیار مهم!


وقتی شب برمی خیزد
دنیا را در خود پنهان می کند
در تاریکی غیرقابل رُسوخ
سرما بر می خیزد
از خاک
و هوا را آلوده می کند
ناگهان...
زندگی معنایی جدید به خود می گیردl


دندانپزشکی دکتر گلگومات
پیام زده شده در: ۱:۰۳ شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۸۷
#1

مونتگومریold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ یکشنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۰:۴۵ دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 588
آفلاین
-پس اینجا خونه شخصی هست،نه؟
- بله بله...اینجا خونه شخصی بود.گلگو اینجا خیلی تنها زندگی کرد و زندگی خیلی آرومی هم داشت.
- بعد اون وقت تو خانواده شما این عادیِ که در خونه شخصیتون دم و دستگاهِ دندونپزشکی باشه؟؟
- آقای بازرس شما باید باور کرد که این خیلی عادی بود.پدر گلگو در خونه خود دستگاه ام آر ای داشت. دایی گلگو هم در اتاقک خود دستگاه تشخیص حاملگی داشت.

بازرس عینک خود را بر روی بینی جابجا نمود و سپس با تعجب گفت:
عجب!خیلی جالبه.آقای گلگومات،فعلا اجازه دارین توی این خونه زندگیتونو ادامه بدین.ولی بهتون اخطار میکنم که اگر در این خونه بدون مجوز دولت دندانپزشکی باز کرده باشید خودتون میدونید!

لبخند پهنی بر لبان گلگومات پدیدار شد.گلگومات در ورودی خانه را برای بازرس باز نمود و همان طور که وی را به بیرون راهنمائی میکرد گفت:اقای بازرس نگران نبود.گلگو دیو شریفی بود.گلگو در راه مرلین و افتابش نون خورد.

بازرس بدون گفتن حرفی از خانه خارج شد. گلگومات بعد از رفتن وی نفس راحتی کشید و به آرامی گفت:ملت از اتاق بیرون بریزن.نفر شماره 45 اول بود. سایرین صبر کنن تا گلگو کارش با شماره 45 تموم شد.شماره 45 پولش رو برای پول دندون و پول زور آماده کنه.


بیرون خانه گلگومات،پشت بوته های تمشک.
- بازرس من رو برای چی توی این بوتها کشوندی!نمیتونستی بیای دفترم بهم بگی چی شده؟

بازرس همان طور که با دوربین به شیشهای مات خانه گلگومات خیره شده بود،خطاب به وزیر گفت:
جناب وزیر،این دیو بی شاخ و دم مشغول کارهای مشکوکیه.روزانه بیشتر از 100 نفر میرون اون تو.جالب اینه که فقط 50 نفر از اونجا بیرون میان! از این پنجاه نفر که بیرون میاد،25%پولشون نصف شده،15% بی پول شدن و ده در صد دیگه هم روتون بدیوار فقط با لباس زیر از خونه میان بیرون.سایرین هم که دیگه نگو!تنها نکته مثبت اینه که اون کسایی که میرن تو، با دندون درد میرن تو و سلامت از اون تو بیرون میان!

وزیر همان طور که با دست سعی بر شمردن "درصد"ها بود به بازرس گفت:ما هیچ مدرکی نداریم.اگر مدرک پیدا کردی بیا و بهم بگو.

خانه گلگومات

گلگومات مته دندانپزشکی را در دهان شماره 45 فرو کرد و گفت:
- گلگومات بوی خورشت کدو از دهن تو احساس کرد!تو خورشت کدو خورد؟
- اه اوه ببو بام(افکت پر بودن دهان بوسیله مته)
- گلگومات خورشت کدو دوست داشت!گلگومات تورو خورد
- نه بوبو با بوو

گلگومات شماره 45 را در دهان خود گذاشت و سپس،بعد از صدا کردن نفر بعدی از داخل بلندگو گفت:
لطفا بدون پول زور وارد اتاق دکتر گلگو نشوید!
_________________________________________________
سوژه که معلومه...گلگومات که دندونپزشکی بدون مجوز باز کرده و با گرفتن پول زور و خوردن ملت شکم خودشو سیر میکنه و بازرسی که سعی داره دست گلگومات رو رو کنه.

منتظر پست های خوب،با کیفیت و زیبای شما هستیم.
با تشکر از ناظرین محترم


ویرایش شده توسط مونتگومری در تاریخ ۱۳۸۷/۱۲/۱۷ ۱:۰۹:۰۳
ویرایش شده توسط مونتگومری در تاریخ ۱۳۸۷/۱۲/۱۷ ۱:۰۹:۴۸

تا زمانی که عشق دوستان هست، مونتی هرگز فراموش نخواهد شد!!


[i][b][color=669933]"از این به بعد قبل از







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.