هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱:۰۷ یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
دوئل فرد ویزلی و رون ویزلی:

رون ویزلی وسط مهلت دوئل اطلاع داد که به اینترنت دسترسی نداره و نمی تونه پستش رو ارسال کنه. وسط دوئل نمی تونیم دوئل رو لغو کنیم. برای همین منتظر پست فرد ویزلی بودیم...که فرد ویزلی پستش رو ارسال کرد...ولی خارج از مهلت! مهلت دوئل تا هفت اردیبهشت بود.
برای همین این دوئل رو نمی تونیم داوری کنیم و دوئل هیچ برنده ای نداره. صرفا برای این که فرد بدونه پستش رو خوندیم امتیازهاش رو اعلام می کنیم.

امتیاز داور اول:
فرد ویزلی: 16 امتیاز

امتیاز داور دوم:
فرد ویزلی: 15 امتیاز

امتیاز داور سوم:
فرد ویزلی: 16 امتیاز

امتیاز نهایی:
فرد ویزلی 16 امتیاز


کاری با اتفاق های غیر قابل پیش بینی نداریم. اینا رو درک می کنیم. ولی لطفا موقع دعوت به دوئل و قبول درخواست، موقعیت خودتون و احتمال این که بتونین به موقع شرکت کنین رو بررسی کنین. هم وقت داورا تلف نشه و هم وقت طرف مقابلتون.
اینجا سه داور داریم...هماهنگ شدن سه عضو با هم برای دادن سوژه و امتیاز دهی کار ساده ای نیست.


موفق باشید.




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۴:۴۰ شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۴

ریتا اسکیتر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۵ شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۳:۵۹ پنجشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۵
از شماها خسته شدم! از خودمم همین طور!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 243
آفلاین
سلام..

با توجه به مشکلات شخصی، صرفا نمی تونم درخواست لاک خودم رو قبول کنم!
به امید مرلین بعدا میزنم له و داغونت می کنم!


دلتنگ آن گوشه گیر قدیمی!

به امید بازگشتِ سیریوس بلک

گوشه گیرم، باز گشت!


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۲:۱۵ جمعه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۴

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
سوژه دوئل رودولف لسترنج و تد گرگینه لوپین زشت: انتقام مشنگی!

توضیح: شخصیت های ما انتقام می گیرن. بزرگ و کوچیک بودن این انتقام مهم نیست. و این بار از جادو استفاده نمی کنن. این که چرا از جادو استفاده نمی کنن می تونه انتخاب خودشون باشه یا اجبار. برای ما همین که برای گرفتن انتقامتون مشنگانه رفتار کنید(جادو نکنید) کافیه!
توجه داشته باشین که منظور این نیست که اینا جادوگر نیستن یا کلا جادو ندارن. فقط برای این کار از جادو استفاده نمی کنن.

برای ارسال پست در باشگاه دوئل ده روز(تا دوازده شب دوشنبه 21 اردیبهشت) فرصت دارید.

جان سالم بدر ببرید!




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۳:۴۳ جمعه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۴

لاکرتیا بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۵۸ شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۵:۴۶ چهارشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۵
از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 430
آفلاین
با اجازه ارباب قدر قدرتا ما ایشون رو صرفا جهت تفریح به دوئل میطلبیم!



تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۲:۱۰ پنجشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۴

محفل ققنوس

تد ریموس لوپین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۳۰ سه شنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۵۵ پنجشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۶
از دور شبیه مهتابی‌ام.
گروه:
محفل ققنوس
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 1495
آفلاین
در ملا عام قبول میکنم... می‌کشمت خرگوش!! :اسمایلی خرگوش بلا، گرگ ناقلا


تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۱:۲۹ پنجشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۴

مرگخواران

رودولف لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۷ شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۰:۲۴ یکشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۰
از مودم مرگ من در زندگیست... چون رهم زین زندگی پایندگیست!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
مرگخوار
پیام: 1272
آفلاین
داشتیم برای کریسمس خونه تکونی میکردیم من و بلا،یکهو قمه نقره ای قدیمیم پیدا کردم!
گفتم حالا که بعد از مدت ها پیدا شده بیام یه گرگینه هم شکار کنم...

از همین رو این این گرگ فیروزه ای رو به دوئل_شکار دعوت میکنم!

تدی...بیا در ملا عام قبول کنم تا بکشمت،قال قضیه رو بکنم بره پی کارش!
به بلا قول دادم شب کله پاچه گرگینه ببرم واسش تا بار بذاره برای صبحونه ی فردا!




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۲:۴۴ جمعه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۴

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
نتیجه دوئل آلبوس پرسیوال...دامبلدور و وندلین شگفت انگیز:

امتیاز های داور اول:
آلبوس دامبلدور: 26 امتیاز – وندلین شگفت انگیز 28 امتیاز

امتیاز های داور دوم:
آلبوس دامبلدور: 26 امتیاز – وندلین شگفت انگیز: 27 امتیاز

امتیاز های داور سوم:
آلبوس دامبلدور:25 امتیاز – وندلین شگفت انگیز: 28 امتیاز

امتیاز های نهایی:
آلبوس دامبلدور:26 امتیاز – وندلین شگفت انگیز: 28 امتیاز

برنده دوئل: وندلین شگفت انگیز!


-زود باش پیرمرد...شروع کن. مطمئنی که تنهایی می تونی چوب دستیتو پیدا کنی؟

دامبلدور لبخندی زد.
-اوه وندلین...دخترم. فکر می کنم بتونم...فقط کمی بهم فرصت بده. باید عینکمو بزنم.

عینکش را زد و دوئل شروع شد.

بیشتر دفاع می کرد. وندلین با طلسم های ساده کارش را شروع کرده بود. مطمئنا او هم ترجیح می داد به جای کشتن دامبلدور او را خلع سلاح کند. تحقیر دشمن بهتر از کشتنش بود.

آلبوس دامبلدور قهقهه می زد...صدایش در فضای باز پر می کشید و گم می شد. قهقهه اش شباهتی به خنده های لرد سیاه نداشت. شاد و مهربان بود.
هنوز فرز و چابک بود...ولی حداقل می توانست صادقانه به خودش اعتراف کند که سرعت عمل گذشته را ندارد. پیر شده بود. ولی این چیزی نبود که مانع پیروزیش شود. عامل مزاحم دیگری وجود داشت!
در هر خیز و هر حرکت مانع دیدش می شد. دور دست و پایش می پیچید و جلوی حرکاتش را می گرفت. محدودش می کرد. دامبلدور این موضوع را به خوبی می دانست...ولی ریش بلند و سفید رنگش نشانه او بود!
ریشش با گذشت زمان تبدیل به چیزی فراتر از چند تار مو شده بود. دنیای جادوگری او را با همین ریش می شناخت و حالت مهربان و پدرانه ای که به چهره اش می داد اعضای محفلش را دلگرم می کرد.
می خواست...ولی نمی توانست از ریشش صرفنظر کند. در حال دفع طلسم منجمد کننده وندلین به یاد جمله ریموس لوپین افتاد!
-پروفسور...فکر نمی کنم کسی در جادو بتونه حریف شما بشه ولی آخرش یه شب موقع خواب همین ریش دور گردنتون می پیچه و ...

ریشش دور گردنش نپیچید. ولی سر انجام کار خودش را کرد.

دوئل بیشتر از حد معمول طول کشیده بود. روش صرفا دفاعی دامبلدور وندلین را کمی عصبانی کرده بود. دشمنی که حمله نمی کرد حس مبارزه طلبی او را ارضا نمی کرد. با وجود این، دوئل باید به پایان می رسید. همینقدر صبر کافی بود.

تمرکز کرد و طلسم سبز رنگش را به طرف دامبلدور فرستاد.

دامبلدورجادوگر ماهری بود. بارها دوئل کرده بود و احتمالا می توانست از طلسم فرار کند...ولی ریش! در آخرین لحظه، با یک وزش باد جلوی صورتش رفت و مانع تشخیص درست جهت طلسم شد.
دامبلدور یک قدم به سمت چپ رفت و درست در مسیر طلسم قرار گرفت.
آخرین کلمه ای که به زبان آورد خطاب به همین عضو جدانشدنیش بود:
-مزاحم!

_______________________


نتیجه دوئل نیوت اسکمندر و ریگولوس بلک:


امتیاز های داور اول:
نیوت اسکمندر: 20 امتیاز – ریگولوس بلک: 25 امتیاز

امتیاز های داور دوم:
نیوت اسکمندر: 21 امتیاز – ریگولوس بلک: 24 امتیاز

امتیاز های داور سوم:
نیوت اسکمندر: 21 امتیاز – ریگولوس بلک: 25 امتیاز

امتیاز های نهایی:
نیوت اسکمندر: 21 امتیاز – ریگولوس بلک: 25 امتیاز

برنده دوئل: ریگولوس بلک!


در تختخوابش جابجا شد. خوابش نمی برد. دلیلش افکاری بود که ذهنش را مشغول کرده بودند.
-در قفس مانتیکوره رو قفل کردم؟ غذای بچه اژدهاهه رو دادم؟

به ذهنش فشار آورد...ولی به نتیجه ای نرسید. یادش نمی آمد. اجبارا از تختخواب گرم و نرمش بلند شد و در حالی که از سرما می لرزید به زیرزمین خانه اش رفت. جایی که موجودات جادوییش را نگه می داشت.
از جلوی آزمایشگاهش رد شد و به بخش موجودات وحشی رسید. بچه اژدها نیمی از غذایش را خورده و خوابیده بود و قفل محکمی روی در قفس مانتیکور خودنمایی می کرد. با تاسف سری تکان داد.
-لعنتی...بیخودی تا اینجا اومدم. چرا این روزا اینقدر حواس پرت شدم؟

با چرخشی کوتاه به طرف پله ها برگشت...ولی در نیمه راه متوقف شد!
-اهه! این برقکا زیاد شدن؟ تا جایی که یادم میاد دو تا داشتم! چهار تا بودن؟

اهمیتی نداد...گاهی پیش می آمد که در یادآوری تعداد جانورانش اشتباه کند. ولی این بار اشتباه نکرده بود. در مقابل چشمان دو برقک، از پله ها بالا رفت و به تختخوابش برگشت.
سر درد خفیفی داشت...چشمانش را بست.

ولی بیشتر از ده دقیقه طول نکشید که دوباره آنها را باز کرد.
--در قفس مانتیکوره رو قفل کردم؟ غذای بچه اژدهاهه رو دادم؟

به ذهنش فشار آورد...ولی به نتیجه ای نرسید. یادش نمی آمد. اجبارا از تختخواب گرم و نرمش بلند شد.


هفت روز قبل:

نیوت با خوشحالی به آکواریوم حاوی کرم های فلوبرش نگاه کرد. کرم ها در تاریکی با رنگ های زیبایی می درخشیدند.
-چقدر قشنگن. آفرین کوچولو های خوشگل...همینطور ادامه بدین. مطمئنم به زودی می تونیم ازتون به جای شمع و مشعل استفاده کنیم.

در آکواریوم را نبست. کرم های فلوبر موجودات آرام و بی خطری بودند. حتی نمی توانستند از آکواریوم خارج شوند.
نیوت جانور شناس بسیار خوبی بود...ولی تبحری در مورد معجون ها نداشت. به همین دلیل هیچ اطلاعی از عوارض جانبی معجون هایی که به خورد کرم ها داده بود هم نداشت!

اندکی بعد نیوت به خواب رفت. ولی یکی از کرم های فلوبر که بیشتر از بقیه می درخشید خزید و خزید و از دیواره آکواریوم بالا رفت.طولی نکشید که از زندانش آزاد شد و مستقیما روی تخت خواب نیوت افتاد. به خزیدن ادامه داد. هدفش را به خوبی می دانست و مسیرش را به راحتی پیدا می کرد.
از بازوی نیوت بالا رفت و به طرف بینی اش خزید...

دو هفته بعد:

شفابخش چوب دستیش را روی میز گذاشت.
-متاسفم...کاری از دست ما بر نمیاد. چند روز از مرگش گذشته. نمی دونم این چه جور معجون یا طلسمیه. اولین باره که با همچین موردی مواجه شدیم. مغزش کاملا خورده شده. وقتی جمجمه شو باز کردیم کاملا خالی بود!

ظاهرا کرم های فلوبر هم در شرایط خاصی می توانستند خطرناک باشند.

آزمایشگاه نیوت:

کرم های درخشان داخل آکواریوم در حالیکه بشدت نا آرام به نظر می رسیدند مشغول خزیدن به این طرف و آن طرف بودند. تعدادشان بسیار زیاد بود و با حرکت همه آنها آکواریوم هم تکان می خورد. کرم ها گرسنه و خشمگین بودند...و درست در لحظه ای که ده تایشان بطور همزمان از دیواره آکواریوم بالا رفتند، آکواریوم واژگون شد. شیشه شکست و کرم های درخشان آزاد شدند.

جای نگرانی نبود! مطمئنا کرم های فلوبر قادر به پیدا کردن راه خروج بودند!

شاید هم نگرانی درست در همین نقطه شروع می شد...







پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۶:۵۱ جمعه ۲۸ فروردین ۱۳۹۴

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
سوژه دوئل فرد ویزلی و رون ویزلی: جادو در دیاگون!

توضیح زیادی لازم نداره. کافیه مکانتون کوچه دیاگون باشه.

برای ارسال پست در باشگاه دوئل ده روز(تا دوازده شب دوشنبه هفت اردیبهشت) فرصت دارید.


جان سالم به در ببرید!




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۱:۳۹ پنجشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۴

رون ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۸ پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۱:۱۱ دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۱
از
گروه:
کاربران عضو
پیام: 742
آفلاین
می پذیرم داداشی...


تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۲:۱۲ چهارشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۴

فرد ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۲۵ جمعه ۲۷ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۴:۰۶ پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸
از پنج صبح تا حالا علاف کردی مارا
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 380
آفلاین
من برای بار نمیدونم چندم این رونالد بیلیوس ویزلی رو به دوئل جانانه میدعوتم...
حریف لایق تر ندیدم


میجنگم، زیرا من...

یک ویزلی ام



خوشحالم از تیم کارآگاهان بیرون آمدم و خداحافظ را گفتم! خداحافظ جن خانگی!!!







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.