تكليف اولمك درحالي كه عينك آفتابي خفني روي چشماش گذاشته و رداي مارك شانلش رو تا كرده و روي دستش گذاشته وارد آوتارويزادش ميشه و اول از همه طبق روال هر روز آواتارهايي رو كه قبلا شاخته و روي ديوار نمونه شون رو گذاشته نگاه ميكنه و كلي عشق ميكنه. به آواتار زنوفيليوس لاوگود كه ميرسه بيشتر از بقيه عشق ميكنه:
-
سپس لي لي وار خودش رو به ميز كارش ميرسونه و رداي زيباش رو با وردي در هوا به پرواز درمياره و روي چوب رختي آويزون ميكنه.
آستين بلوزش رو بالا ميزنه و شروع به كار ميكنه. ايندفعه نوبت آواتاري بود كه سفارش گرفته بود تا براي زنوف بسازه و زنوف هم اون رو به عنوان هديه براي جاروساز محبوبش بفرسته؛ براي
شرلي گودفالرمك شروع به طراحي كرد، ولي ناخودآگاه جاي جارويي كه زنوف تاكيد كرده بود بايد حتما توي آواتار باشه رو خالي گذاشت؛ هنوز نمي دونست كه يه جارو رو اصلا چطوري بكشه بهتره و از كجا بايد شروع كنه. هميشه براي طراحي وسايل، بايد از طرز ساخت اونها يه اطلاعاتي مي داشت تا به بهترين وجه آوتارش رو بسازه.
ساعتها گذشت، مك درحالي كه با فنجوني چاي بالاي ميز كارش ايستاده بود و از بالاي بخارات چاي به آواتار شرلي گودفالر نگاه ميكرد، تصميم گرفت كه سرزده سري به اين جاروساز معروف بزنه و از نزديك با شيوه ي كارش آشنا بشه.
به همين منظور با عجله رداش رو برمي داره و جلوي شومينه ي مغازه اش مي ايسته؛ چوب دستي اش رو تكون ميده و يه دسته گل ظاهر مي كنه؛ مشتي پودر پرواز رو درون شومينه مي پاشه؛ شعله ها به رنگ سبز درميان. قدم درون شومينه ميذاره و با صداي بلند ميگه: "شومينه ي بانو شرلي گودفالر"
شعله ها زبانه كشيده و تصاوير در اطرافش شروع به چرخش ميكنه. بعد از مدتي از شومينه به بيرون پرت ميشه. چشم كه باز ميكنه، از پشت مهي از گرد و غبار، كارگاه بزرگ و شلوغي ميبينه و انواع و اقسام چوب هاي جارو روي ديوار، روي زمين، آويزون از سقف، معلق در هوا ميبينه و كف اش از ديدن اين همه جاروي زيبا و متنوع يكجا، رسما بريده ميشه.
دوربين لطف ميكنه و نمايي از كف مك رو به نمايش ميذاره:
مك از جا بلند ميشه و چوب جادوش رو بيرون ميكشه و با وردي غبار روي تن و لباسش رو ميگيره. سرش رو كه بلند ميكنه، بانوي شيك پوش و گولاخي رو ميبينه كه با تعجب بهش زل زده. مك ميخواد دوباره وارد مقوله ي احساسي رول بشه كه يه نگاه به ساعتش ميكنه، ميبينه وقتي نداري؛ يه نگاه به ابتداي رول تا اينجا ميكنه و ميبينه بايد توي پونزده خط ديگه تمومش كنه؛ نتيجتا دهنش رو ميبنده، گل رو به درون شومينه پرت ميكنه، خودشو رو ي نزديكترين مبل ميندازه و از بانو گودفالر ميخواد كه براش شيوه ي ساخته شدن يك چوب جارو رو توضيح بده.
شرلي:
خب راستش اول از هر چيزي ما نياز داريم به چوب يك دست، بدون گره، تازه و نرم تا بتونيم به راحتي بهش شكل بديم.
مك دستش رو جهت خالي نبودن عريضه تكون ميده و ميگه: "ادامه بده!"
- بله! از بهترين چوب هايي كه به درد اين كار ميخورن، ميتونم چوب گردو، چوب سرخس، آلبالو و چوب ساج رو نام ببرم. البته بهتر از همه ي اينها، چوب سرخسه؛ به خاطر چگالي مناسبش براي اين كار و اينكه جارويي كه با اين چوب ساخته ميشه سبكتره و بيشتر توي هوا ميمونه.
مك كوسن هاي مبل رو جا به جا ميكنه و به رنگ سبز روشن لباس شرلي خيره ميشه!
- خب ما چوب رو به اندازه اي كه مد نظر داريم، برش ميديم. كه البته اندازه ي استاندارد اون كه در مداري كوييديچ و حتي هاگوارتز هم استفاده ميشه يك متر و هفت سانتي متره؛ مدل پاك جارو و نيمبوس بيشتر از اين نوع هستن. ولي براي جام جهاني از اندازه ي يك متر و هفده سانتي متر استفاده ميكنن كه آذرخش از اين نمونه است
- هوووم!
شرلي روي لبه ي ميز ميشينه و ارّه رو برميداره:
- قدم بعدي اينه كه با ورد
منحنيوس انتهاي چوب رو كمي خم كنيم. اين باعث افزايش مقاومت در هوا ميشه.
مك درحالي كه به الوارهايي كه گوشه ي كارگاه روي هم انباشته شده بودن نگاه ميكنه نامفهوم زمزمه ميكنه: "خب؟"
- در مرحله ي بعدي، بايد چوب رو صيقل بديم. دقت كن كه اول برش ميديم و بعد صيقل ميديم. تا چوب به همون حالتي كه بايد باشه صيقلي به نظر برسه. بعد از اين كار بايد به قسمت خميده ي چوب، خس و خاشاك رو اضافه كنيد. ترمز، اهرم رو هم وصل ميكنيم. چوب از لحاظ ظاهري آماده است و اگه نتوني بگي مرحله ي بعدي مرحله ي چندم هستش، من با اين ارّه از وسط نصفت ميكنم
-
مرحله ي هفتم؟
شرلي با ناميدي ارّه رو روي ميز ميذاره و با سرش تاييد ميكنه. از روي ميز بلند ميشه، جعبه ي قلبي شكل كوچيكي رو برميداره، درش رو باز ميكنه، به سمت مك ميره و جلوش ميگره:
- آبنبات بردار!
مك يه آبنبات برميداره و گوشه ي لپش ميندازه!
- اين مرحله آخرين مرحله و به ظاهر خيلي ساده اس؛ ولي نياز به نيرو و آرامش فوق العاده ايي داره و هر كسي به راحتي از عهده اش برنمياد. ما در اين مرحله جارو رو با انواع مناسبي از وردها ايمن ميكنيم. البته بعضي از شركتهاي بيمه ي هوايي هستن كه در ازاي بيمه كردن چوب جاروي مشتريانشون، به ما پول ميدن و ما هم اينكار رو براشون انجام ميديم.
مك درحالي كه لپش باد كرده ميگه: "مثلا چه وردهايي؟"
- مثلا، سياسفوال، آداسفوال، بلاجشلد، فاوانس و ... بايد دقت كني قبل از به كار بردن هر ورد، از ورد اسفواپ استفاده كني. بعد از همه ي انها، تو ميتوني يه چوب جاروي عالي داشته باشي
مك درحالي كه به خاطر زياد نشستن روي مبل پاش خواب روفته بود، وري چار دست و پا به سمت شومينه حركت ميكنه