یه نفر میاد صورت شو هیدن کرده
هووم کی اینجا رو داره تعطیل میکنه فتل کیه شناسه اش چیه پس باید قانون عوض شه چون وجود خارجی نداره و دیگه پروانه صادر نمیکنه دل ها رو پروانه ای کنه
یه نفر با یه چیز دماغ میزنه پشت سر شنلی صورت هیدن یارو میذاره میره
فتل :
ونوس : قربان این ها پروانه نداشتن دارم در مغازه رو تخته میکنم
فتل : ارور بوق بوق
ریپر میشه بر میگرده
ونوس جان بابا بذار باشن من همین الان مغازه شونو چپ سکن کردم موردی نداره و میتونن ادامه بدن فعالیت رو و اشاره کنم اسکن ها ی من در ش خدشه وارد نمیشه و همه چیز ش مطابق بهداشت و قوانین که من به وجود اوردم هست پس کماکان اینجا به میتونه فعالیت خود شو داشته باشه
مرلین : ممنون اقای کشنده ویس القب این لقب برازنده شماست
فتل :
مرلین : فتل خان هر چه قدر بستنگی هر رنگی خواستی بیا بر دار یهو صدایی شنیده میشه
تق تق
سوروس:
مرلین دست شو میذاره کسی نیاد پشت ویترین و یه دست شو میذاره رو سه در یخچال میخواد داد بزنه ملیکور
مرلین : ملک
مرلین پرت میشه بیرون
مرلین : ملکیور جرات داری ظاهر شو کله تلافی میکنم
ملکیور : بله ارباب شما ارزو داشتید منو ببنید
مرلین :
ملکیور میره شمع ها رو رشون کنه
مرلین : ای کیو اینجا قلعه نیست بستنی فروشیه شمع نداریم
ملکیور : اووو از اون لحاظ مهم نیست همین بیرون باش من میرم بستنی بخورم
مرلین :
فتل ببند در شو جان من ببند
مانده از شب هاي دورادور، بر مسير خامش جنگل، سنگينچيني از اجاقي