- نه باو ! از اون بهتر ! پیوز با یه روح غریبه داره از دیوار رد میشه بیاد تو ! بریم یه خورده سر به سرشون بذاریم ...
مورگان : اهم اهم ! ببخشید جناب پیوز ! من قبلا شما رو جایی دیدم !؟ قیافتون که خیلی آشناست ! صبر کن فکر کنم یه کم ...
پیوز :
عزیزم فقط یه کم زود تر تفکراتت رو به سرانجام برسون . میبینی که منتظرن .
پیوز این جمله آخری رو با یه لحن خاصی ادا میکنه و به همون روح مونث غریبه که کنارش واستاده اشاره میکنه !
آنی مونی : اوووم ! میگم دوست عزیزم پیوز ! تا موری نتیجه بگیره تو رو کجا دیده منو این خانم میریم یه ذره آشنا بشیم ...
پیوز چشم غره ای رفت طوری که آنی فهمید لحظاتی بعد قراره قورت داده بشه . پس فرار رو بر قرار ترجیح داد و به سرعت برق و باد... د برو که رفتیم !
حالا از این جمله سه عددی با یک مجهول ( همون روح غریبه ! ) میمونه دو معلوم و یک مجهول .
معلوم زنده هنوز در حال تفکره .
مورگان :
( تو دلش :
)
پیوز :
روح غریبه که کمی مشکوک میزد غیب شد و از جمله موند آنی و پیوز !
موری : نمیدونم ! جدی جدی یادم رفت کی هستی تو !!!
پیوز :
منو مسخره کردی عمو !؟
موری :
اونطرف تر تو مرلینگاه آنی در حال اندیشه است ! البته به آینه جلوی روشویی داره نگاه میکنه !
آنی : چقدر پیر شدم جدیدا ! نوچ نوچ نوچ نوچ ! ببین چشام چقدر رفتن تو گودی ! اه ! همش تقصیر لردک بود منو اغفال کرد به ماری جوانا کشیدن ! اه اه !
همینطور مشغول تفکر بود که ناگهان با دیدن هاله ای سیاه و ارغوانی رنگ که پشتش ظاهر شد ؛ قرار ملاقاتی را با عزرائیل ترتیب داد . اما خدایگانش به او جان دوباره بخشید ! پس :
آنی برگشت و به روح مونثه گفت : ببین ! تو که با پیوز بودی ! آفرین دختر خوب برگرد پیش دوستت ! دنبال شر نمیگردم !
روح : غŒ ! ط¬ط§ط¯ظˆع¯ط±ط§ظ† ع
خوب جای نگرانی نیست که سخنان شیوای روح قابل درک نیستند ! خوب یارو روح بوده ، غریبه بوده پس نتیجه میگیریم احتمالا تازه واردم بوده ! زبون روحا رم تازه تازه داره یاد میگیره !
آنی : چی میگی تو !؟ زیر سیکل حرف بزن استاد !
روح : بابا غŒ ! ط¬ط§ط¯ظˆع¯ط±ط§ظ† ع این ! فهمیدی !؟
آنی : اوهوم !
روح : جدی !؟
آنی : نوچ !
روح : چقدر خر تشریف داری تو !
ببین من غŒ ! ط¬ط§ط¯ظˆع¯ط±ط§ظ† ع ... ای ... گور ... ام !
آنی : گورت گم شده !؟ آخی بگردم !
روح :
ای گور !
آنی : تو که باز داری گور به گور شدنت رو به رخم میکشی ! د جون بکن بگو محل دقیق گورتو دیگه ! برم کمکت !
روح : چقدر بوقی تو ! یک گومبز بزنم جانت در آد !؟ ( yak gombaz bezena janat der ad !? (لهجه شیوا و زیبای بجنوردی !!! ))
--
تو این بین نکته مبهم و کنکوری اینه که اون روحه اگه مونث بوده چرا ایگوره !؟ آیا ایگور رفته تو بدن یه روح مونث !؟ یا وقتی مرده مونث شده !؟
این داستان ادامه دارد تا نفر بعدی ادامه دهد !
ویرایش ناظر :
امتیاز پست شما 6 از 10 !
موفق باشید.