پادما گفت:
- فکر کنم منظور مینروا اینه که یکی از چیزای با ارزش مرگخوارا رو بدزدیم! یه چیزی مثل نجینی، یا بلاتریکس و یا شاید خود اسمشو نبر!
در همین لحظه بود که ریگولس تونست با یه فن سر زیر بغل، کریچر رو از سر راه برداره و دوباره به صحنه برگرده. بنده خدا به مثال یه گورخری که از دست شیری در رفته باشه همینجور حیوونکی نفس نفس میزد و در حالی که هی به پشت سرش نگاه میکرد به صورت بریده بریده گفت:
_چطوره... چطو... ره... هور... هورکرا... سس ... های ... ولد... رو بدزدیم؟!
جمعیت محفلی در تلاش برای فهمیدن منظور ریگول چشم و گوش و دوماغ خودشون رو تنگ کرده بودند که از پشت سرشون هری گفت:
_ منظورش جان پیچه!
و بی توجه گازی به سیبی که در دست داشت زد. محفلی ها که در شونصد سال اخیر، برای یک بار هم که شده هری رو به درد بخور پیدا کرده بودند، منتظر شدند تا هری دوباره به حالت بی مصرف خودش برگرده و بعد صاف شدند و گفت: "
آهااا! خب فارسی حرف بزن! " الستر خر خری کرد و با بی حوصلگی گفت:
_جان پیچ بدزدیم که چی بشه؟! الان ماهیت تاپیک اتاق خون اینه که چیزی که میدزدیم بیاریم اینجا شکنجه اش کنیم!
قبل از این که ریگول حتی به جواب دادن فکر کنه، ارنی بهش نزدیک شد و دستی به سرش کشید و با طعنه و کنایه گفت:
_حالا مثلا اون یکی که به قیمت جونت پیدا کردی رو مگه بلدیم نابود کنی؟!
ریگولس سرش رو خاروند و با توجه به سوال ارنی متوجه شد که در حال حاضر از نظر زمانی حداکثر به وسطای کتاب هفت رسیده اند! با قلبی شکسته و مایوس از اینکه تلاشش برای برگشت به رول نتیجه نداده و تا لحظاتی دیگه هم دوباره توسط کریچر از کادر خارج میشه و در گورستان تاریخ محفل ققی یادی ازش نخواهد شد و خلاصه با همین فکرا دست و پنجه در میکرد که کریچر دست به دور گردن ریگول انداخت و فریاد ریگول در حالی که از کادر خارج میشد همینجور در دور دورها محو میشد :
_انتقامم رو ازت میگیرم که من رو از رول خارج کردی ارنی م.... (خارج شد دیگه!)
اما ارنی در حالی که لبخندی مازمورانه بر لب داشت به میان صحنه اومد و دو دستش رو بالا آورد.
_هم اینک در دست راست من ، همانطور که احتمالا نمیتونید ببینید چندتار موی ریگولی و در دست چپ من بطری معجون مرکب بارتی کراوچ قرار داده! رمز خونه ی ریدل ها رو هم که میدونیم! میخوایم یکی از ارزشمندترین چیزای مرگخوارها رو ازشون بدزدیم و شکنجه کنیم! حالا محفلیا ! شما پایه اید؟!
چند دقیقه بعد جلو در خونه ی ریدل5،6 نفر محفلی به اضافه ی یه سری
محفلی ممد با صدای پاق و واقی از غیب ظاهر شدند. لحظه ای نگذشت که یکی از محفل ممد ها سوال بسیار بغرنجی مطرح کرد:
_بینم! شما چرا همتون شبیه اون مردک تازه وارد، روگولوس شدید؟!
یکی از ریگول نماها جلو اومد و طلسم شاتاپیوس رو روی محفل ممد اجرا کرد و تخته سنگی رو از همون اطراف وینگاردیوم کرد زد تو سرش یارو نصف شد و شلپ شلپ خون ریخت و خب قاعدتا مُرد! از شدت عمل ریگول نما، همه حساب کار دستشون اومد که لابد یارو باید مودی بوده باشه و با هیشکی شوخی نداره!
کسی که احتمال میرفت هرمیون باشه رفت بغل مودی واساد و گفت :
_خب ریگولی های.. ببخشید! محفلی های عزیز! ما یه نقشه ی خیلی خفن داریم! نقشه ی ما از سه مرحله تشکیل میشه.قبلش باید بگم که ما میدونیم که ریگول اون آخرای جنگ جهانی جادوگرا کلا یهو غیب میشه... واسه همین کسی از مرگخوارا نمیدونه که ریگول به دامان سپاه سیفیدی پناه آورده... ولی خب از این مسئله مطمئن نیستیم! واسه همین یه جاسم محفلی میخوایم که بره زیر تانک... یعنی به عنوان نفر اول بره تو! کی حاضره؟
محفلی ها همه نگاهی به هم انداختند اما از آنجا که همه شکل هم بودند، نتونستند کسی رو با نگاهشون به دام مرگ بفرستند. این وسط یکی گفت:
اونی که زنده موند و میمونه و خواهد موند! الستور با شنیدن این پیشنهاد طلسم
"برس به دست هری جیمز پاتر"رو اجرا کرد و بدین شکل جاسم مشخص شد!
هرمیون اهم اهمی کرد و ادامه داد:
_ خب نقشه از سه مرحله تشکیل میشه:
مرحله ی یک! اول جاسم پاتر میره تو خونه. اگه بهش شک نکردن بقیه ی ریگول نما ها دونه دونه میرن تو و هر کدوم یه مرگخوار رو به خودشون مشغول میکنن. توجه کنید که نباید همزمان دیده بشید و ممکنه مرگخوار نظیر شما، به شما یا محفلی شدن ریگولس شک کنه!
مرحله ی دو! گنجینه ی ارزشمند مرگخوارها رو میدزدید.
مرحله ی سه! دو حالت داره . یا موفق میشیم و برمیگردیم به اتاق خون. یا میمیریم و این محفل ممد ها میان جنازه مون رو جمع میکنند. همه چی روشنه؟
محفل ممدها به نشانه ی تایید سر تکان دادند . یکی از ریگول نماها، از میان جمع به طوری که شناسایی نشه با ترس پرسید:
_میشه در مورد مرحله ی دو ... یکم بیشتر توضیح بدید؟!
الستور پای سالم ریگولیش رو به زمین کوبید و فریاد زد:
_نه دیگه دیره! پاشید بریم !
و پس گردن هری رو گرفت و به سمت دروازه هل داد.