*راهیندا* نوشته:
وای قلبم نه
راستش علت اصلی مخالفتم اینه که دوستام جای دیگه ای هستن و من نمیخوام ازشون جدا شم!!!!
( ینی واقعا منو برای هافلپاف مناسب دیدین و نه جاهای دیگه؟)
و اگر واقعا به انتخاب خودمه بازم بین گریفندور و اسلیترین میمونم
مطمئن نیستم لیاقتشونو داشته باشم. شاید بهتر باشه انتخاب بین این دو تا رو به عهده کلاه بذارم
فقط خواهش میکنم هافلپاف نباشه
کلاه گروهبندی نوشته:
نقل قول:
*راهیندا* نوشته:
سلام کلاه عزیزم
فکر میکنم الان اومدم تا توی یکی از گره های زندگی ام شرکت کنم!
میدونی من واقعا گیجم !
ینی بذار اینجوری بگم یه سری از باورهای ذهنی من نسبت به خودم فرو ریخته
راستش اینه که احساس میکنم لیاقتشو ندارم.انگار به هیچ جای این دنیا تعلق ندارم.شاید بهترین کار این باشه که همین الان کلاهو از روی سرم بردارم و برگردم توی اتاقم.
راستش اینه که ممکنه من در جایی اصن ادم فروتنی نباشم و به شدت مغرور به نظر برسم. اما گاهی اعتماد به نفسم به شدت افت میکنه.
باهوش نیستم زیاد اما میتونم خودمو از چاله ها بکشم بیرون.گاهی پیش اومده کاری رو با اشتیاق زیاد شروع کردم. و یهو وسطش همه احساسم از بین رفته. یه همچین مواقعی اگه ازم حمایت روحی نشه کاملا ولش میکنم به امان مرلین.
عاشق دوستامم و کسانی که به نحوی وارد زندگیم میشن
براشون ممکنه هر کاری بکنم. ممکنه براشون بمیرم و ممکنه براشون ادم بکشم. میگن توی کارام جدی ام ... ولی خیلی دوست دارم که دوستام از بودن با من لذت ببرن و ادم شوخی باشم. نمیدونم هستم یا نه
جادوی سیاه رو دوست دارم. و قدرتی که باهاش نصیب ادم میکنه
اینکه ازت حساب میبرن
چالش ذهنی من شده گریفندور و اسلیترین! حتی ممکنه ولدمورت با یه مرگخوار گریفندوری برخورد خوبی نداشته باشه. و اگه واقعا گریفندوری باشم... دوری ام از اونجا....
من نمیدونم
به نظرم بهتره به جای واژه شجاعت بگم جسارت... من جسارت و احساساتی بودن رو کنار هم دارن و گاهی هم شدیدا زودرنجم
به نظرم اگر واقعا لیاقت جایی رو داشته یاشم یه چیزی بین گریفندور و اسلیترینه
حتی شخصیتی که میخوام انتخاب کنم، انتخاب رو گذاشته به عهده خودم( ینی بدون گروهه) وای چقدر حرف زدم
خب من بهت پیشنهاد می کنم این پست رو بخونی و در مورد هافلپاف بیشتر فکر کنی و بعدش برگردی و انتخاب نهاییت رو بگی.
*راهیندا* نوشته:
سلام کلاه عزیزم
فکر میکنم الان اومدم تا توی یکی از گره های زندگی ام شرکت کنم!
میدونی من واقعا گیجم !
ینی بذار اینجوری بگم یه سری از باورهای ذهنی من نسبت به خودم فرو ریخته
راستش اینه که احساس میکنم لیاقتشو ندارم.انگار به هیچ جای این دنیا تعلق ندارم.شاید بهترین کار این باشه که همین الان کلاهو از روی سرم بردارم و برگردم توی اتاقم.
راستش اینه که ممکنه من در جایی اصن ادم فروتنی نباشم و به شدت مغرور به نظر برسم. اما گاهی اعتماد به نفسم به شدت افت میکنه.
باهوش نیستم زیاد اما میتونم خودمو از چاله ها بکشم بیرون.گاهی پیش اومده کاری رو با اشتیاق زیاد شروع کردم. و یهو وسطش همه احساسم از بین رفته. یه همچین مواقعی اگه ازم حمایت روحی نشه کاملا ولش میکنم به امان مرلین.
عاشق دوستامم و کسانی که به نحوی وارد زندگیم میشن
براشون ممکنه هر کاری بکنم. ممکنه براشون بمیرم و ممکنه براشون ادم بکشم. میگن توی کارام جدی ام ... ولی خیلی دوست دارم که دوستام از بودن با من لذت ببرن و ادم شوخی باشم. نمیدونم هستم یا نه
جادوی سیاه رو دوست دارم. و قدرتی که باهاش نصیب ادم میکنه
اینکه ازت حساب میبرن
چالش ذهنی من شده گریفندور و اسلیترین! حتی ممکنه ولدمورت با یه مرگخوار گریفندوری برخورد خوبی نداشته باشه. و اگه واقعا گریفندوری باشم... دوری ام از اونجا....
من نمیدونم
به نظرم بهتره به جای واژه شجاعت بگم جسارت... من جسارت و احساساتی بودن رو کنار هم دارن و گاهی هم شدیدا زودرنجم
به نظرم اگر واقعا لیاقت جایی رو داشته یاشم یه چیزی بین گریفندور و اسلیترینه
حتی شخصیتی که میخوام انتخاب کنم، انتخاب رو گذاشته به عهده خودم( ینی بدون گروهه) وای چقدر حرف زدم
kiarash122 نوشته:
من کیارشم بیشتر از 50 تا اکانت پاتر مور دارم که تو همشونم ناخاسته به گریفندور رفتم من عاشق کراپ ها ام من بسیار درس خوان ام و سعی بر افزایش علم دارم من خیلی می خندم مخصوصا وقتی راضیم من بسیار خوش رو و دوست دار دوستامم
hossein.poteer نوشته:
سلام به کلاه گروه بندی عزیز
من حسینم 17 سالمه عاشق کتاب خوندنم مخصوصا رمان های جی کی رولینگ عاشق گروه گریفیندور هستم و از اسلیترین متنفرم
و در ضمن :زود عصبانی میشم و خیلی لجبازم
ممنون
marsh نوشته:
درود کلاه! (عجب احساس عجیبیه وقتی با یه کلاه حرف میزنی) هرچیه میشه خواهش کنم منو بفرستی ریونکلاو؟
به شجاعت، پشتکار و ... شکی ندارم اما مطئنم هوشم به اون یکی ها می چربه!
پس خواهشا منو بفرست ریونکلاو!