ها از نظر مونوم این کتاب ها همچی یه جورایی بود. یعنی چطوری بوگوم نوک زبونمه، همچی مث یه تریلی بود که اینگاری رفت روی تموم خاطرات نوستالژیک دوران کودکی و جهالت. البته دوروغ چرا آقو، همشم نخوندما. همش که چه عرض کنم، شاید کلا چند صفحه ی اولشو که همچی بفهمی نفهمی قضیه رو بگیروم چیه چیه. الان این دوستانی هم که نظر میدنا، نمیشه از نظراتشون فهمید قضیه چطوریه. خعلی کتابی و شکیل حرف میزنن که مو که بی سوادم، اصن هیچی نمی فهموم!
ولی حسابی دلگیروم از این بازیهای تجاری که این روزا همش داره راه میوفته. متاسفانه رولینگ السادات هم از این قضیه مستثنا نیست کاکو.حالو شنفتم که خانوم اسلامیه هم برنامه هایی برای این کتاب داره و گفته که ترجمش میکنه. ولی اگه بتونیم خودجوش این کتابو ترجمه کنیم که کاسه کوزه ی اینارم بهم بزنیم، همچی بد نیستا!
از مو گفتن. خلاصه اینکه نمیدونوم سیاسیت درستیه که جادوگران به اندازه کافی از این قضایا حمایت نکرد و پوشش نداد یا نه. چون همین چی چی میگم، تجاری بازیا و اینجور چیزا، با اخلاقیات جادوگران جور نیست. ولی شاید اگه بیشتر حمایت میکردیم، میتونستیم روش مانور بیشتری بدیم. حتی توی خبرگزاری های رسمی.
این دوستانم که هی میانو پز تالکین میدنو اینجور چیزا، یه جورایی کارشون اشتباه چون اصن حاج آقا اینجا جای اینجور بحثا نیست. یعنی اصن اینجا جایگاه مقایسه اثرات ادبی نیست که هی میکوبید به اثر رولینگ بنده خودا. نومدونوم منظورمو رسوندم یا نه. اینهمه شیر و کیک رو تبلیغ کردید، آخرشم بعد از اینهمه نظرات فلسفی که دادم و کلی فسفر سوزوندوم، یدونه کیک و ساندیدسم دست مو ندادید
.
تا حاج آقا هاگرید نیومده با کمربند سیاه و کبودوم کنه، با اجیزه!