سو لی خیلی خوشحال و شاداب و تندرست پشت میزش نشسته و با خوشحالی و شادابی و تندرستی به موسیقی جیغ زندانیا و بوس دمنتورا گوش میده و نوشیدنی کرهای میخوره و دماغش چاقه و لبش خندون و درش قندون و همهچی بر وفق مرادشه و داره توی ذهنش به آیندهای خیال میپردازه که توش خودش و خاندان سو لیها صاحبای موروثی آزکابانن و برای خودشون یه ارتش دمنتور دارن و همه زندانیا بردهشونن و خیلی قویان که یهو از توی مستراح جادویی کنارش صدای جیغ و داد و فریاد میاد و باعث میشه سو لی کلی از جاش بپره و بدو بدو بره ببینه چه خبره و با وینکیای روبرو میشه که از توی مستراح بیرون پریده و تارهای صوتیشو واسه داد و هوار آماده میکنه. خواست به وینکی حق و حقوق داد!
خواست وینکی رو جن آزاد کرد!
خواست وینکی لباس داشت!
خواست وینکی مثل دابی جوراب پوشید و جن مجروب شد!
وینکی رو جزو
ساحرگان و جادوگران حساب کرد!
به جادوگرای وزارت دستور داد رفت وینکی رو دستگیر کرد!
به وینکی اتاق داد!
وینکی جن بود!
وینکی ارزش نداشت جادوگرای وزارت اومد دنبالش و گذاشتش تو اتاق!
وینکی جن بیارزش و بیحق و بیحقوق!
وزارت خواست وینکی رو آزاد کرد!
وزارت، جن خائن!
ولی وینکی جن خووب!
وینکی
نگاه کرد، دید مردم جمع شده بود خواست از آزکابان فرار کرد!
مردم خواست آزاد بود!
مردم، جن خائن!
وینکی آزادی رو در هر شکلی محکوم کرد!
ولی وزارت داشت کارای عجیب کرد و وینکی تصمیم گرفت جن کاراگاه شد و از رازهای وزارت پرده برداشت. وینکی جن مصمم؟
وینکی دونست جن خونگی نباید هیچوقت فکر کرد و باید همیشه کار کرد و تمیز کرد و مسلسل داشت. ولی وینکی مجبور شد این بار نشست و کلی فکر کرد. وزارت خواست آزادی مردم رو گرفت ولی به اجنه آزادی داد؟
وینکی دونست!
وزارت خواست آدما رو جن کرد و جنا رو آدم کرد.
وزارت خواست آدما به اجنه خدمت کرد! وزارت، بدترین جن!
وینکی نذاشت آدما جن شد!
وینکی نذاشت وینکی آزاد شد!
وینکی باید جلوی وزارت رو گرفت!
وینکی تو دهن وزارت زد!
وینکی جن کونگفو؟
ولی بازم مشکل بود. آدمای وزارت، آدم بود و وینکی جن بود و وینکی نباید آدما رو زد!
وینکی کلی گیج شد و شگفت زد و تعجب کرد از همه این ماجرا. وینکی جن کلی مگوج و مشگوف و معجوب خووب؟
وینکی چیکار کرد؟
وزارت رو زد؟
صبر کرد وزارت جن شد و وینکی آدم شد و بعد وزارت رو زد؟
به مردم کمک کرد از دست وزارت فرار کرد و جن نشد؟
جوراب پوشید و جن آزاد شد؟
مسلسلش رو درآورد و آزکابان رو نابود کرد؟
به مردم جوراب داد تا مردم جن آزاد شد؟
وینکی ندونست. پس اومد به آزکابان جوراب داد تا آزکابان آزاد شد و بعدش رفت همه مردم توش رو به مسلسل بست تا هیچکس نتونست جن شد.
وینکی جن جورازکابازادمردمسللمنعجن خووب؟
وینکی لنگه جوراب سر لوله مسلسلسشو جلوی سو لی تکون تکون میده.