هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل



در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: لی لی لونا پاتر
پیام زده شده در: ۱۳:۲۶ یکشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۸
#2

لی‌لی لونا پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۷ یکشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۴:۴۱ شنبه ۱۹ تیر ۱۴۰۰
گروه:
کاربران عضو
پیام: 30
آفلاین
بازم سلام دوستان اینم فصل دو !!!
___________
فصل دو

لی لی نگاهی به بقیه ی اعضای گروه انداخت :
- من برم یه دوست هم سن و سال خودم پیدا کنم ولی هم گروهی شماهم هستما !!! .
سپس با لبخندی پالتوی نغره ای اش را پوشید
از کوپه خارج شد
در یک کوپه باز بود
داخل ان پنتونیا دورسلی و هوگو ویزلی و رزالین خواهر دقلوی هوگو نشسته بودن
بدش نمی امد که کمی خوش بگذراند
وار کوپه شد و دماغش را بالا گرفت
با اخم گفت :
- چه بوی گند لجنی میاد اینجا !!... اوه !! ... حواسم نبود چندتا خون لجنی اینجا نشستن !! ... وای دورسلی بهتره به اون گردن درازت لجن بمالی خیلی بهت میاد !!! .
- موافقم ! .
لی لی برگشت و به پشت سرش نگاه کرد
اسکورپیوس مالفوی کنار البوس ایستاده بود
اسکورپیوس - واقعا خوش حالم که مثل برادرت البوسی حتما به اسلیترین .
لی لی - ساکت شو !!! ... تو چطور جرئت می کنی مالفوی اینطوری با من حرف بزنی !!!؟ ... .
سپس به البوس چشم غره ای رفت :
- من بیشتر شبیه برادرم جیمزم نه یه ابرو بر که ابروی خاندان پاتر رو برد !.
لی لی از کنار ان ها رد شد
اسکورپیوس - من فقط می خواستم بگم که باهاش موافقم همین !! ... بنظرم دختر خوبیه .
البوس - اسکور برای اینکه بدونی من هنوز برادرشم !!! ... بریم !... اه ... شما خانم دورسلی سعی کن که جلوش نباشی چونکه ... لی لی خیلی تویه دوئل حرفه ایه !! .
با این حرف البوس رنگ پنتونیا پرید
_____________
پایان


لی لی لونا پاتر

قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!

اصیل زاده امد
خون لجنی ها فرار کنید !!!


لی لی لونا پاتر
پیام زده شده در: ۱۹:۰۷ شنبه ۵ بهمن ۱۳۹۸
#1

لی‌لی لونا پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۷ یکشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۴:۴۱ شنبه ۱۹ تیر ۱۴۰۰
گروه:
کاربران عضو
پیام: 30
آفلاین
سلام دوستان !!!
با یه فن دیگه امدم !!!
این فن درمورد خودم یعنی لی لیه !!!
لی لی به سال اول به هاگوارتز می ره و خیلی ماجراهای باحالی شروع میشه !!
بفرماید فصل اول
__________________
فصل اول
لی لی موهای نغره ای و چشم زمردی داشت
موهای نغره ای اش نشان دهنده ی این بود که به ویزلی ها نرفته
هر وقت از پدرش پرسیده بود چه کسی موهای نغره ای دارد پدرش جواب داده بود
مادربزرگش دوریا بلک همسر پدربزرگش
دوریا موهای نغره ای و چشم عسلی داشت
او مادر پدر هری جیمز پاتر بود
موهایش را شانه کرد و بست
یه نیمه پریزاد بود زیرا دوریا یک پریزاد بود
به خون خالص اهمیت زیادی می داد
یک بار زندایی اش را طلسم کرده بود
لی لی همیشه هرمایونی را خون لجنی خطاب می کند
البته مشکش در امسال چندین برابر میشد زیرا هرمایونی استاد تغیر شکل در هاگوارتز بود
لی لی چمداش را برداشت و از پله ها پایین می اورد
یکک دفعه چمد انش در هوا رفت
جیمز سریع گفت :
- هیــــــس !!! .
لی لی تانست جیغی نکشد
با من من گفت :
- جی ... جیمز ... اگه .
جیمز - اگه توی خاطرات بابا متوجه شده باشی وزارت خونه اسم شخص رو متوجه نمیشه خانم همه چیز دون !!! .
لی لی با نیشخندی گفت :
- منکه توی گروه غارتگران هستم !؟ .
جیمز - باید فکر کنم ! ... تازه اگه گریفندوری شدی !! .
لی لی جیمز را خیلی دوست داشت او شوخطبع ترین و بهترین برادر دنیا بود
ولی زیاد از البوس خوشش نمی امد
البوس یک اسلیترینی بود و ابروی خاندان پاتر را برده بود
لی لی دست به سینه ایستاد و گفت :
- اگه در حالی تلاش کردن برای جانورنما شدن باشم چی !؟ ... مثل شما !! .
جیمز- تو معرکه ای لی !!! ... چند روزه !!؟ .
لی لی - یک ماهه تازه ! ... شاید تا 1 سال طول بکشه !! ... اما اگه مثل تو و گروهت باشم در 4 ماه یه جانورنمای کامل می شم !!!! .
البوس در راه رو دوید کنار ان ها ایستاد
البوس با من من گفت :
- جیمز جادو کر .
جیمزز - هیـس !!! ... اقای خبرچین کسی نمی فهمه بیا بریم !! ... لی اگه گریفندوری شدی در گروه غارتگران به روت بازه !! .
لی لی و جیمز به یکدیگر لبخندی زدن
***********
ایستگاه قطار مثل همیشه شلوغ بود
دختری مو مشکی و چشم ابی کنار خاله پنتونیا و دادلی ایستاده بود
هری به سمت ان ها رفت و با ان ها دست داد
خاله پنتونیا گفت :
- هری این نوه ی من پنتونیا دورسلیه ! ... راستش ... سال اولشه و ما چیزی از هاگوارتز نمی دونیم ! ... شنیدم که دخترت سال اول ... وای خدای من چقدر شبیه لی لیه !!! .
خاله پنتونیا به طرف لی لی رفت
لی لی کنار رفت با اخم گفت :
- به من دست نزن مشنگ خون لجنی !!! .
خاله پنتونیا لبخند کمرنگی زد سپس عقب رفت
هری معزرت خواهی کرد گفت :
- لی لی این حرف چیه !؟ .
لی لی دست به سینه به چمدانش تکیه داد
هرمایونی به ان ها نزدیک شد گفت :
- سلام خانم اوانز !!! ... پسر من سال اولشه حتما دوست خوبی برای دخترتون میشه !! ... مگه نه هوگو !؟ .
هوگو - بله !!! ... الا باید چمدون هامون رو به کوپه ببریم !!! .
هوگو و پنتونیا خدانگه داری کردن سپس داخل قطار شدن
بعد از خدانگه داری لی لی و جیمز و البوس سوار قطار شدن
لی لی وارد کوپه ای شد که گروه غارتگران تدی 13 ساله و جیمز 12 ساله و فرد 13 ساله در ان بودن
ان ها البوس را بیرون کردن
لی لی گفت :
- من اولین دختری هستم که وارد گروه غارتگران میشم !!! .
جیمز - البته مادربزرگ لی لی هم بوده ولی اره دومین میشی !! .
لی لی - نمی خواین اسماتون رو بگین !؟ ... اسمای غارتگری !؟ .
فرد - شودتی !!! .
تدی - پانمدی !!! .
جیمز - شاخدار !!! .
لی لی با لبخندی گفت :
- منم هردیا !!! ... فکر کنم یه پروانه باشم !! .
______________
منتظر فصل دوم باشید !


لی لی لونا پاتر

قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!

اصیل زاده امد
خون لجنی ها فرار کنید !!!







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.