هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





پاسخ به: ستاد انتخاباتی پلاکس بلک
پیام زده شده در: ۲۳:۲۳ چهارشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۱
#2

پلاکس بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۸ شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۰:۴۹:۲۸ پنجشنبه ۳ اسفند ۱۴۰۲
از ما هم شنیدن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 219
آفلاین
ضیافت تبلیغات مملو از جمعیت بود؛ تمام ملت جادوگرزاده از انسان گرفته تا پشمالو، همه آمده بودند. حتی تعدادی لک لک هم آن وسط به چشم میخورد؛ بلاخره نارلک هم دشمنانی داشت.
روی میزها پر از ساندیس و تیتابِ اصل انگلستان بود؛ تنوع در پذیرایی بیداد میکرد: ساندیس پرتقال، ساندیس سیب، ساندیس انگور، ساندیس هفت میوه، حتی ساندیس سیب و موز که هیچکس نمیدانست چگونه از موز هایش آب گرفته‌اند.

آنطرف سالن سن بزرگی قرار داشت که با پرده های قرمز رنگ تزیین شده بود. در پشت پرده های صحنه، پلاکس و دیزی حرف های مهم سخنرانی را مرور می‌کردند؛ حضور دیزی مفید بود، زیرا هر چند ثانیه یک بار عرق پیشانی پلاکس را پاک میکرد. دستمال های کاغذی همه جا ریخته و زیرشان چند پشمالوی خسته، لانه گزیده و به خواب رفته بودند.
پلاکس تپق میزد، دندان هایش قفل میکرد، صدایش میگرفت و زبان مادری‌اش فراموش میشد. تا به حال مقابل جمعیت سخنرانی نکرده بود.

همکار بیکارش، بعد از چند ثانیه جست و جو در آشپزخانه، سطلی از آب یخ را روی سر پلاکس خالی کرد.
_ حالا احساس سبکی میکنم.

دیزی سری تکان داد:
_ خوبه، حالا فکر کنم آماده‌ای؛ پلاکس، فقط به وزارت فکر کن. استرس هم نداشته باش.

سر تکان دادن پلاکس، با هل داده شدنش به بیرون از پرده ها توسط دیزی همزمان شد.
پاهای سستش را روی زمین، پشت سکوی سخنرانی محکم و دوباره عرق پیشانی اش را پاک کرد:
_ اهـ... اهم... اهم...

ملت به سمت پلاکس برگشتند و سکوت اختیار کردند. پلاکس به اسباب پذیرایی اشاره کرد:
_ ببخشید دیگه، گفتیم با پول حلال ازتون پذیرایی کنیم.

خانم مجری که روی صندلی مهمان ویژه نشسته بود در میکروفن شخصی‌اش فوت کرد:
_ خانم بلک، یعنی میخواین بگین شایعات درمورد تابلو های شما که در حراج لندن فروخته میشه درسته و پولی که به دست میارین حلال نیست؟

پلاکس سرش را کمی خاراند و لبخند دندان نمایی زد:
_ نه بابا این حرفا چیه ، فقط مـ... من مدتیه مشغول برنامه ریزی برای وزارت هستم، کار نمیکنم. هزینه های این مراسم از پس انداز شخصی من تأمین شده؛ به مرلین.
_ امیدوارم همین‌طور که ادعا می‌کنید باشه.

مجری خودش را روی صندلی انداخت و پانزدهین ساندیس متوالی را نی زد.

_ دوستان، عزیزان، طرفداران! داشتم میگفتم... امروز ما گرد هم آمده ایم تا دست به دست هم دهیم میهن خویش را کنیم آباد.

صدای سوت و کف جمعیت بالا رفت. پلاکس ذوق تسترالی کرد... .
_ وزارت اینجانب، بر پایه‌ی شعارِ رنگ رنگ تا آزادی می‌باشد. بیایید دستمان را به رنگ آلوده کنیم.

صدای ملت بالا رفت:
_ رنگ رنگ تا آزادی!
_ بیاید وزاتخونه رو رنگ کنیم!
_ رای ما دردانه‌ی مالفوی!

مورد آخز نفوذی بود و سریعا معدوم شد.
دربین این همهمه، دیزی آرام سرش را از بین پرده ها بیرون آورد، روی شانه پلاکس زد و در گوشش پچ پچ کرد:
_ چرا کتابی حرف میزنی؟ عادی بگو دیگه مردم گیج میشن! لباست هم خاکی شده تمیزش کن.

پلاکس با لبخندی( ) که هنوز روی صورتش بود سر تکان داد و به سمت جمعیت برگشت.
_ عزیزان من... چیزه، ببینید ملت بیاید راحت حرف بزنیم، اکثر شما من رو میشناسید، از زمان ورود به سایت بزرگترین کاری که دوست داشتم انجام بدم زنده نگه داشتن تاپیک هایی بوده که قابلیت های خیلی خوبی برای سوژه دارن اما ازشون استفاده نمیشه (سند این ماجرا در قالب پخ موجود است.)، در کنار مهمونی های بزرگ، جشن های هفتگی، برنامه های مهیج، محل بازی کودکان، غذای گرم و سرد، کلاس های هنری، تفریحات دست جمعی، لژ خانوادگی... شبیه پاساژ تفریحی شد ولی خوبه مگه نه؟

باز هم صدای دست و هورای ملت بالا رفت.
_ رای ما رای ما پلاکس خوش رنگ ما.
_ گلاب گلاب کاشونه وزیر ما پلاکس جونه.

پلاکس میکروفن را از پایه درآورد و جلوی سن ایستاد، تمرکزی کرد و ناگهان با تمام توان فریاد زد:
_ بیاید وزارتخونه رو رنگ کنییییم!


ویرایش شده توسط پلاکس بلک در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۲۲ ۲۳:۳۶:۰۸
ویرایش شده توسط پلاکس بلک در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۲۲ ۲۳:۳۷:۰۴
ویرایش شده توسط پلاکس بلک در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۲۲ ۲۳:۴۵:۴۰


ستاد انتخاباتی پلاکس بلک
پیام زده شده در: ۲۳:۰۸ دوشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۱
#1

ریونکلاو، وزارت سحر و جادو، مرگخواران

سو لى


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۳۲ دوشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۷:۳۸:۱۴ چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳
از این سو، به اون سو!
گروه:
مرگخوار
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
پیام: 541
آفلاین
تصویر کوچک شده



نامزد محترم، سرکار خانم پلاکس بلک.

صلاحیت شما برای نامزدی در هجدهمین انتخابات وزارت سحر و جادو احراز گردیده و شما مجاز به فعالیت انتخاباتی در زمان تبلیغات هستید. خواهشمند است در حفظ امانت کوشا بوده و از رنگی و خط خطی کردن در و دیوار ستاد بپرهیزید.



تصویر کوچک شده


ویرایش شده توسط سو لى در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۲۰ ۲۳:۱۷:۴۹

بلای جان ارباب!

بهش دست نزنید! مال منه.







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.