نقل قول:
هری پاتر نوشته:
به نظر من کتاب LOTR محتوای عالی داره و خیلی چیزا به شما میده ولی ساختارش سادس یعنی چیز پیچیده ای رو در خودش نداره که شما نفهمی یا سوالی رو در ذهنت ایجاد کنه که نیاز به مکاشفه داشته باشه. همه چیز به خود دنیاش برمیگرده و معلوماتی که نویسنده داره به ذهن شما وارد میکنه. منظورم اینه که شما ده ساعت فکر کنی چیزی نمیتونی اضافه کنی
نقل قول:
مازیار پاکدامن:
باور کنید، پروفسور جان رونالد روئل تالکین، استاد ادبیات و زبان شناسی و دارای کرسی استادی در دانشگاه آکسفورد (که روحش شاد باشه) یه اثر ادبی بزرگ خلق کرد. ارباب حلقه ها که با هابیت شروع شد، قرار بود کتابی باشه فانتزی برای نوجوونا، یه چیزی تو مایه های هری پاتر. ولی کم کم سه گانه ارباب حلقه ها خلق شد. یه اثر ادبی بزرگ؛ یه داستان اسطوره ای مصنوع؛ کتابی که واقعا هری پاتر در حد و اندازه های ارزش های ادبی، داستانی و روایی اون نیست.
اهم اهم! ( به قول آمبریج!)
چیزی که توجه منو تو حرفای این صفحه جلب کرد این دو تا نقل قول بالاس مخالف همدیگه ولی قابل بحث!
البته من ترجمه ی فارسی هر دو اثر رو خوندم بنابراین نمی تونم نظر خاصی در رابطه با نگارش این دوتا اثر بدم چون چیزی که تو ترجمه خوندم یقینا حاصل ذوق و قریحه ی نویسنده ها نبوده! ولی خب برای منی که شش هفت سال عمر هری پاتری تو جادوگران دارم فقط باز هم ارباب حلقه ها از یه جایگاه خاصی برخورداره.. نه به خاطر سبکش چون به نظر من قلم رولینگ خیلی زیباتر و فصیح تر از قلم تالکین بوده..
این که باعث میشه آدم یه جلد هری پاتر رو توی یه روز بخونه ناشی از سرعت بالا نیس ناشی از کشش فوق العاده ی داستان نویسی رولینگه! من خودم کتابهای فانتزی زیادی خوندم و هیچ کدوم رو نتونستم یه روزه بخونم که یقینا هم به خاطر حجم نوشته نبود.. همشون رو بعد از چند ساعت خوندن پایین می ذاشتم و به کارای دیگه م می رسیدم ولی برای هری پاتر زندگی به کلی تعطیل می شد!
به خاطر همین سر این که رولینگ خیلی جذاب می نویسه با هیچ کس بحثی ندارم.. تو این موضوع به یقین رسیدم! آما ..
ارباب حلقه ها از دو نظر برای من صاحب برتریه!
اول اینکه سبب بیشترین بحث هایی که ما اینجا در مورد هری پاتر داشتیم این بود که چه خواهد شد.. رولینگ تو کتاب آخر چی می خواد بنویسه و غیره و غیره.. ولی خب برای ما ارباب حلقه ها یه داستان تموم شده بود که فیلمشم دیده بودیم و پایان داستان حل شده بود. ولی حالا هر دو داستان تموم شده و تازه مساوی هستن!
اینجا اهمیت کرسی تدریس آکسفورد مشخص میشه. ما توی هری پاتر در مقابل ارباب حلقه ها تقریبا هیچ چیز نمادینی نداریم! داستان که به پابان رسید همه چیز آشکار و واضح شد و مساله ی قابل بحثی دیگه باقی نموند! ولی جناب استاد ادبیات همه چیزش نمادین بود.. الفها استعاره بودند از فلان چیز.. آراگورن استعاره بود از فلان کس و کلا یه کدی برای رمزگشاییه! برخلاف نظر عله ده ساعت در مورد کل کتابهای تالکین فکر کنین چیزهای زیادی می تونین اضافه کنین!
برتری دیگه ش اینه که تایپک رو به خاطر همین زدن!
ارباب حلقه و هابیت و سیلماریلیون و غیره پدر فانتزی های امروزین! ما یه پیرمرد عاقل و خردمند ( دامبلدور) می بینیم بلافاصله یاد گاندالف میوفتیم!
کوئل ثالاس و الفهای برین رو توی وارکرفت می بینیم یاد ریوندل و الفهای ارباب حلقه میوفتیم!
ارگال های توی داستان اروگان رو می بینیم ارک های ارباب حلقه تو ذهنمون میان!
و کلی مثال دیگه که گفتنشون لازم نیس.. در کل از این نظر تالکین پدر معنوی همه ی فانتزی نویسای جهان شده! از این نظر شبیه هیچ کس نیس و بقیه شبیه اونن.. این خیلی حرفه!