خب بنده حقیقتا فکر نمی کردم اینهمه کُشت و کُشتار پیش بیاد! اگه کمی دقت کرده باشید،همگی میان حرفاتون به پاسخ منطقی و صحیح اشاره کردید اما هرکسی بنا به تعصباتی که داره،کمی از موضوع منحرف شده.در واقع خیلی از پاسخ ها یه سری واقعیات رو قبول دارن.اما خب هرکسی با توجه به منطق خودش،به مسائل دیگه ربطش داده.که البته همشون هم قابل احترامه.
زیاد از نقل قول بازی خوشم نمیاد اما خب ...
نقل قول:
نقلی از ادی کارمایکل؛
خب من نمی دونم شما با گفتن "هری پاتر هری پاتر شد و نارنیا و هابیت فقط فیلمشون گرفت این دو کتاب به عنوان کتاب در حد بالایی قرار ندارن" چی می خواین بگین :دی مشخصاً هابیت سطحش بسیار بالاتر از هری پاتره و توی فیری تیل های کودکان نارنیا حرف اول رو می زنه :دی مثل اینه که بگیم چون مارول پرفروشه، خیلی از دی سی بهتره. نه خیر، فروش و هوادار زیاد نشونه ی کیفیت نیست، مثل توایلایت که خوب فروخته، اما مشخصا نه ارزش سینمایی داره فیلمش و نه کتابش ارزش ادبی.
خب با قسمت اول حرفتون کاملا موافقم.وسعت دنیای تالکین و کتب ـش اصلا قابل مقایسه با هری پاتر نیست.حتی جناب تالکین اومده خط و زبان مخصوص برای Orc ها طراحی کرده! شاید بشه گفت توی فیلم ها،هرچند قابل ستایش ساخته شدن،ما قطره ای از دنیای تالکین رو شاهدش هستیم! اما قدرت وحشتناک تالکین،باعث زیرسوال رفتن ارزش هری پاتر هم نمیشه.ما میتونیم هر کتاب رو توی ژانر و حوزه ی خودش بررسی کنیم.اگه لا به لای تاپیک ها بگردید،یادمه قدیما عنوانی در مورد مقایسه هری پاتر و ارباب حلقه ها بود که اصلا هم مقایسه درستی نیست!
نقل قول:
نقلی از گبریل دلاکور؛
من در مقایسه با هری پاتر حرف می زدم که هنوزم در مقایسه با هری سر حرفم هستم که نارنیا سطح چندان بالایی ندار ولی فقط در مقایسه با هری پاتر (هری پاتر از هر نظر از هر لیست برترین کتب کودک و نوجوان شناخته شد و خوب برای نارنیا رقیب سختی شاید اگه مقابل پرسی جکسون بود می گفتیم نارنیا سطح بالای دار ولی مقابل غول کتب کودک و نوجوان تاریخ قرار گرفته) و فیلمش که در مقایسه با هری پاتر تقریبا هم سطح و گرفته (فکر کنم این نسبیت خوب نرسوندم عذر می خوام)
گاهی وقتا ممکنه که سلیقه هم توی انتخاب تاثیر بذاره.البته شاید اکثر عموم هری پاتر رو یه نارنیا ترجیح بدن اما خب نارنیا هم در نوع خودش قابل تقدیره.یه زمانی یکیو میشناختم که در این زمینه حتی جونشم میداد و تا حد مرگ دفاع میکرد! ولی خب اگه بنا برنظر شخصی باشه،خود منم هری پاتر رو ترجیح میدم.در مورد کتب تالکین،مسئله اینجاست که گاها ژانر حماسی ممکنه آدمو به خاطر گُندگی کلمات و سنگینی جو،خسته و دلزده کنه اما بازهم این موضوعات از ارزشش کم نمی کنه.بلکه شاید باعث بشه مخاطب کم تر و یا خاص تری رو به خودش جلب کنه.
من توصیه می کنم چندان هم به لیست ها اکتفا نکنید و چیزیو که دلتون دوست داره،بخونید و حمایت کنید.این لیست ها هرچقدر هم معتبر باشن، یه سری عوامل باعث میشه که تاثیراتی روشون گذاشته بشه.مثل گذر زمان که یک ممکنه اثر یک کتابو رو روز به روز کمرنگ تر کنه..
نقل قول:
نقلی از گبریل دلاکور؛
و بازم می رسیم به این که گریفیندور سالاری شاید روی اعصاب خوانند ها مخصوصا نوجوان هاش باش ولی یکی از عوامل موفقیت هری پاتر
اینکه گرینفدور سالاری باعث موفقیت هری پاتر شد،شاید کمی جای بحث داشته باشه.نمی گم کاملا با این موضوع مخالفم،اما به نظر شما اگه گریفندور سالاری به چشم نمی خورد و در بعضی جاها عدالت بیشتری رعایت میشد،باز هم هری پاتر به این موفقیت دست نمی یافت؟ از نظر من در هرصورت موفقیت هری پاتر قطعی بود.چه بسا تغییرات عظیم تری توش اتفاق می افتاد.اما باز هم به قول شما اگه دقت کنیم،هرچه جلو تر میریم،در کتابهای بعدی،این موضوع بهتر شده.اونم شاید به خاطر اینکه سن مخاطب بالاتر میرفته و رولینگ براساس ذهنیت مخاطب،سعی میکرده منطق بیشتری به کار ببره.در هرصورت توجیح قابل قبولی نیست!
نقل قول:
نقلی از رز زلر؛
شما يه قسمت به من نشون بده كه در حد دو صفحه گفته باشه تالار هافلپاف چه شكلي بوده؟ اصلا نيست چنين چيزي! تنها چيزي كه از تالار ريون مي دونم مربوط به آخرين جلدش و اونم در حد چند بند ـه! بعد از گريف بيشترين تالاري كه ازش صحبت شده اسلي ـه كه باز هم نسبت به گريف به جزئيات پرداخته نشده.
البته شاید نه به اون حدی که شما میگید اما دقیقا به خاطر همینه که شاید بتونیم بگیم هری پاتر اونقدر هاهم که تصور می کنیم،کتاب جامع ای نیست.هرچند قلم نویسنده خارق العاده س ولی خب،واقعا در خیلی جاها مثل توضیح جامع پیرامون گروه های چهارگانه،کوتاهی کرده.یا شایدم اینطور صلاح میدیده اما خب بالاخره این کمبود دیده میشه.
نقل قول:
نقلی از گبریل دلاکور؛
و این در هر کتابی هست که قهرمان و گروهش و انتی قهرمان و گروهش رو کامل معرفی کنند توی کتاب هافل و رونکلاو دو گروه در حاشیه بودن (حتی اسلیترین هم به عنوان یک گروه خیلی وسط داستان نبود) و طبیعی که خیلی ازشون صحبت نشه تو کتاب و فوکس روی داستان اصلی باشه به نظر من اگه رولینگ می خواست انداز وقتی که واسه قهرمان های گریفیندور و توصیفش بزار واسه تک تک دانش اموز ها و تالار های هاگوارز می زاشت ما به جای یه کتاب فانتزی کودک و نوجوان با یک نمایشنامه یا داستان شکسپیر مواجه می شدیم (الان این معنی بد بودن شکسپیر نیست منظورم تفاوت قلم رولینگ و شکسپیر)
طبق گفتار شما،پس چندان هم نباید از داستان های قهرمانی انتظار توضیح جزئیات رو داشت.من قبول دارم که فوکوس بیشتر روی داستان اصلی باعث میشه تا ذهن خواننده ازش فاصله نگیره.اما ما توی دنیای تالکین هم شاهد قهرمان بازی هستیم ولی همه چیز به اندازه کافی توضیح داده شده.گرچه نباید مقایسه میکردم اما خب حقیقتیه که هست!
من فکر کنم نویسنده و کتاب در همین زمینه برای مقایسه،به انداز کافی هست.شکسپیر دیگه چی میگه اینجا؟
من تنها یه سوال از شما دارم.آیا اگه نویسنده به شکل وسیع تری به توضیحات در مورد گروه ها می پرداخت و این قهرمانی بودن گریفندور،اینقدر به چشم نمی خورد،از ارزش هری پاتر کاسته می شد؟و اینکه به نظر شما بریتانیایی بودن نویسنده ثاتیری روی کتابها نذاشته؟
نقل قول:
نقلی از اورلا کوییرک؛
خوب به نظر من این گریفندور سالاری نیس این بحث هریه که وسطه! خوب درست مثل همین سایت جادوگرانه؛ رولینگ باید محیط اطراف هری و دوستاشو درست می کرد تا بتونه شخصیت اونا رو به دیگران معرفی کنه. چه لزومی داشت تا ریونکلاو و هافلپاف رو اصلا بیاره وسط؟ دراکو و اسنیپ و خیلی های دیگه چون تو اسلایترین بودن باید محیط اطراف اونا هم جلوه داده میشد.
اما در مورد قهرمانی، خوب معلومه که باید شجاعت گریفی ها رو به دیگران نشون میداد و حتی این که یه قسمت از کتاب اشاره میشه که"اسلیترین 7دوره قهرمان شده" خودش یه نشونه و اثر شجاعت و قهرمانی گریفندور با اومدن هری رو چند برابر می کنه.
اگه مثلا هرمیون توی هافل بود وضعیت فرق میکرد. (با توجه به این که بازم با هری و رون دوست می بود) و ممکن بود خیلی بیشتر به هافل بپردازن.
خب اگه فرض کنیم که اسمش گریفندور سالاری نیست اما به وضوح که میتونیم شاهد قهرمان سالاری باشیم؟پیروزی های پی در پی و موفقیت های هری پاتر اسمش چیه واقعا؟خیلی جاها شاهد تاثیر شانس روی این پسر کله زخمی هستیم.حتی توی سایت هم مقاله ای درموردش وجود داره.
این گفتار که قهرمانی گرینفدور،با قهرمان بودن هری پاتر متفاوته،کمی دچار تناقضه.چون اگه بیشتر دقت کنیم میبینیم که مستقیما به هم ربط دارن.مخصوصا توی کتاب اول! که یهو آخر کار اسلیترین نفله شد ...!
بقیه پست هارو هم خوندم و دیگه احساس می کنم خیلی داریم دور خودمون میچرخیم.بعضی ها موافق هستن که شاهد گرینفدور سالاری هستیم اما خب این موضوع رو طبیعی میدونن با توجه به خود کتاب و داستان قهرمانی.بعضی ها هم معتقدن که اجباری در وجود این موضوع نبوده و حتی اگه گرینفدور سالاری هم اینطور به چشم نمی خورد،باز هم شاهد موفقیت هری پاتر بودیم.نظرها متفاوته و منم قصد ندارم نظر خودمو به کرسی بشونم.بازهم میگم،همه ی نظرات قابل احترامن..
همچنان منتظر نظرات و بحث های زیباتون هستیم ملت!