[en]
As the last and 13th installment of the popular A Series of Unfortunate Events books is due to be published on friday October 13, there are new interviews now online with the Lemony Snicket author Daniel Handler. In a recent interview, the comparison was made again to the Harry Potter books, and Mr. Handler remarked on the books, continuing on to say that he has never actually met author J.K. Rowling...
[/en]

[fa]
آخرین و سیزدهمین بخش از کتابهای محبوب , یکی سری وقایع تاسف برانگیز , قرار هست در روز جمعه 13 اکتبر منتشر شود , اخیرا مصاحبه ای جدید با نویسنده کتابها , دنیل هندلر انجام شده است . در این مصاحبه جدید , مقایسه ای بین کتابهای او و کتابهای هری پاتر شده است و اقای هندلر در این رابطه خاطر نشان کرده است که هیچگاه , خالق آثار هری پاتر , جی کی رولینگ را ملاقات نکرده است .
زمانیکه از این نویسنده پرسیده شد , او چه فکري درباره پاتر میکند ؟! جواب داد که " بیشتر احساس میکنم ناتوان میشم "
" اگر چیزهای خوبی بگم , در نقش یک آدم چاپلوس سخن گفتم ؛ اگر چیزهای معمولی بگم , در نقش یک آدم گربه صفت سخن گفتم" ...
در ادامه متن ...
[/fa]

[en]
"Mostly I feel paralyzed" when asked what he thinks about Potter, he said. "If I say something nice, I appear to be sycophantic, and if I say something mean, I appear to be catty. I certainly don't think of it as a competition, because if it were a competition, I would be losing." Giggle.

"People assume we're either very close friends or mortal enemies," he continued, "when actually we've never met. There was an event in London where we were supposed to meet, but I got sick and had to cancel. I thought that would be such an awkward first meeting, because we'd be at this large gathering and everyone would be watching us shake hands.

"I thought I would grab her and we would run out of the hall and get into a London taxi and go to a pub and have four rounds of drinks." He giggled at the fantasy. It was hard not to.
Source : http://www.the-leaky-cauldron.org/#article:9126
[/en]

[fa]
او با خنده میگوید , و من در حقیقت به هیچ چیزی جز رقابت با هری پاتر فکر نکردم , برای اینکه اگر هم یک رقابتی بوده , من در اون شکست خوردم .
او در ادامه گفت که , مردم پیش خود فرض کردن که یا ما دوستان بسیار نزدیکی هستیم و یا دشمن خونی همدیگر , در صورتیکه ما هیچ وقت , هیچ گونه ملاقاتی با هم نداشتیم ,
قرار بود که ما در کنفرانسی که چند روز دیگر برگزار میشود , همدیگر رو ملاقات کنیم ولی من بیمار شدم و حالا مجبور شدم برنامه شرکت در این کنفرانس را لغو کنم .
من فکر میکنم که اگر در این کنفرانس شرکت میکردم , خاطره بدی در اولین ملاقاتم با خانم رولینگ شکل میگرفت , زیرا در این گردهمایی بزرگ همه میتونستن لرزیدن دستانم رو مشاهده کنند
او در آخر با خنده خیالپردازیش را گفت که , من فکر میکنم در اون کنفرانس میخواهم اورا بدزدم و ما به سمت سرسرا بدویم و یکی از تاکسهای لندن را در بیرون کرایه کنیم و به میخانه برویم و باهم نوشیدنی بنوشیم
تي ال سي : http://www.the-leaky-cauldron.org/#article:9126
[/fa]